اصول طراحی داخلی، تعادل
در اولین قسمت از سلسله مطالب اصول طراحی داخلی، می خواهیم در در مورد اصلی بنام تعادل صحبت کنیم، تعادل. رعایت تعادل بصری در طراحی داخلی یک اصل محسوب می شود. همان طور که می دانید اصول مختلفی چون تعادل ، ریتم، هارمونی، تناسب و مقیاس در طراحی داخلی به کار گرفته می شوند. با ما همراه باشید تا درباره تعادل و نقش آن در طراحی داخلی بیشتر بدانیم.
همه ما اهمیت تعادل را به خوبی درک می کنیم. راه رفتن یک کودک و تلاش او برای حفظ تعادل، یادگیری دوچرخه سواری و حفظ تعادل ، همچنین بزرگسالان در محل کار لازم است بین ساعات کار و ساعات استراحت تعادل برقرار کنند؛ در واقع تعادل در زندگی همه ی ما یک اصل ثابت است. اما تعادل در گفتمان هنرهای بصری و طراحی معماری چه معنایی دارد؟
همان طوری که عدم تعادل در ابعاد مختلف زندگی، عدم آرامش را به همراه دارد ، فضای معماری نامتعادل نیز ناراحتی به همراه می آورد. در دکوراسیون داخلی یک هدف اصلی ، برقراری تعادل بصری است. این مهم با توزیع مناسب عناصر مختلف با وزن بصری مختلف در فضا محقق می شود و ایجاد حس توازن و تعادل می کند. حال این سؤال پیش می آید که وزن بصری یک عنصر به چه عواملی بستگی دارد؟ اندازه ، رنگ ، بافت و شکل یک جسم بر وزن بصری آن مؤثر است. برای مثال عناصر بزرگ تر، تیره تر، پر نقش و بافت تر و با شکل های پیچیده تر معمولاً به لحاظ بصری سنگین تر هستند و بایستی با قرار دادن عناصر سنگین دیگر یا چندین عنصر سبک تر به تعادل برسند. تعادل به سه روش متقارن، نامتقارن و شعاعی حاصل می شود.
تعادل متقارن در طراحی داخلی:
زمانی که عناصر تکرار شوند یا نسبت به یک محور مثل آینه در دو طرف آن قرار گیرند، تعادل به صورت متقارن حاصل می شود. این نوع از تعادل در طبیعت بسیار یافت می شود، مثلاً بدن خود ما. تقارن در طراحی داخلی متداول است و ایجاد احساس آرامش و ثبات می کند، اما همچنین گاهی موجب یکنواختی و بی روح شدن فضا می گردد.با استفاده از بافت، رنگ ، چیدمان لوازم و اثاثیه و مبلمان می توان تقارن را برقرار کرد.
تعادل نامتقارن چطور در دکوراسیون فضا ایجاد می شود؟
این نوع از تعادل رابطه زیادی با وزن بصری عناصر دارد. در واقع به جای تکرار عناصر در فضا برای ایجاد تعادل، از عناصر مختلف با وزن بصری یکسان برای ایجاد تعادل استفاده می شود. همانطور که پیش تر بیان شد اشکال پیچیده تر سنگین تر به نظر می رسند و به همین خاطر است که از آنها برای ایجاد تعادل نامتقارن استفاده می گردد. فضاهایی که به صورت نامتقارن طراحی شده اند دارای پویایی و حرکت بیشتری هستند چرا که عناصر متنوعی در ترکیب با هم به تعادل رسیده اند. رسیدن به چنین تعادلی در فضا خیلی هم ساده نیست و نیاز به دید معمارانه دارد.
تعادل شعاعی در طراحی داخلی
همانطور که از نامش پیداست، این نوع تعادل با دایره سر و کار دارد. و به این صورت است که عناصر حول یک نقطه مرکزی قرار می گیرند و در امتداد شعاع دایره جلوتر یا عقب تر می روند. مثال چنین تعادلی در طراحی داخلی تعدادی صندلی است که حول یک میز دایره شکل قرار گرفته اند، یا ساختار یک چراغ دایره شکل. اگر می خواهید روی عنصری در مرکز تأکید کنید این نوع تعادل بسیار مناسب است چرا که توجه را به سمت نقطه مرکزی در داخل جلب می کند.
طراحان داخلی با به کار گیری انواع بافت، رنگ و فرم و یا گاهی با ایجاد تقارن، سعی می کنند حس تعادل را در فضای معماری ایجاد کنند.روش ایجاد این تعادل بصری در فضا بر حس فضا و ادراک مخاطب مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار از فضای معماری اثر متفاوت دارد.
در سری مطالب اصول طراحی داخلی به مواردی مانندریتم و تأکید نیز پرداخته ایم که پیشنهاد می کنیم آن ها ار مطالعه کنید. امیدواریم این سری مطالب برای شما مفید بوده باشد. اگر پرسشی در خصوص این موضوعات دارید حتما آن ها را از طریق بخش کامنت ها با ما در میان بگذارید.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم انسانی ویرایش 1400
در این نوشته با سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم همراه شما دهمی های انسانی هستیم. کامل ترین و جامعه ترین جزوه پرسش مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار و پاسخ درس پنجم اقتصاد پایه دهم رشته انسانی را در ادامه نوشته می توانید مشاهده کنید.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
1-خانوارها وبنگاه های اقتصادی چه رابطه ی متقابلی با یکدیگر دارند؟
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
خانوارها و بنگاه های اقتصادی دارای رابطه ی متقابل هستند. طبق پیوستار بالا مشاهده می کنید
که خانوارها منابع کمیاب تولید یعنی نیروی انسانی ) متخصص،نیمه متخصص وساده(، سرمایه)
مالی وتجهیزات فیزیکی وماشین آلات( و طبیعت) زمین و مواد اولیه( در اختیار بنگاه ها و واحدهای اقتصادی قرار می دهد. )خط شماره یک( در مقابل بنگاه های اقتصادی در ازای دریافت منابع کمیاب تولید به خانوارها دستمزد،سود واجاره می دهد.)خط شماره 2)
در تعامل متقابل دیگر ، بنگاه های اقتصادی کالا وخدمات تولیدی خود را به خانوارها عرضه می کنند .)
خط شماره 4 )ومتقابال خانوارها پول این کاال ها را به بنگاه های اقتصادی پرداخت می کنند.(خط شماره 3)
2 -بازار راتعریف کنید.
به مجموعه ی خریداران )تقاضا کنندگان،مصرف کنندگان( وفروشندگان) عرضه کنندگان،تولیدکنندگان( دریک مکان) حضوری یا مجازی ( بازار گفته می شود.
3 -بازار از چه بخش هایی تشکیل شده است؟
دو بخش 1 -تقاضا کنندگان)خریداران ، مصرف کنندگان( 2-عرضه کنندگان ) تولید کنندگان، فروشندگان(
4 -چه عواملی برفرایند تصمیم گیری خریداران(تقاضا کنندگان ) موثر است؟
2-قیمت کالاهای جایگزین
5 -ضرورت ونیاز به کالا
5-چه عواملی برفرایند تصمیم گیری فروشندگان )عرضه کنندگان ( موثر است؟
2 -هزینه های تولید
3 -میزان تقاضای کالا وتمایل وسلیقه مصرف کنندگان
6 -منظور از کالا های مکمل چیست؟
6 -کاالهای مکمل کالاهایی هستند که با هم مصرف می شوند مثال کالای قند وچایی، اتوموبیل و بنزین، افزایش یا کاهش قیمت یکی بر میزان تقاضای دیگری اثر خواهد داشت.
۷ -با افزایش یا کاهش درآمد مقدار خرید انواع کاللا ها چگونه خواهدبود؟
8- با افزایش درآمد ، میزان خرید کالاهای پست کاهش می یابد وخرید کالاهای مرغوب افزایش می یابد وبا کاهش درآمد، میزان خرید کالاهای پست افزایش می یابد وخرید کالاهای مرغوب کاهش می یابد . مثال با افزایش درآمد خرید برنج مرغوب بیشتر وخرید برنج نا مرغوب کاهش می یابد.
9 -رابطه قیمت وتقاضا چگونه است؟
نمودار رابطه قیمت وتقاضا را توضیح دهید. افزایش قیمت یک کالا میزان تقاضا برای آن کالا را کاهش می دهد.و کاهش قیمت کالا موجب افزایش میزان تقاضا برای آن کالا می شود. یعنی بین قیمت و تقاضا رابطه عکس)معکوس( وجود دارد.
با افزایش قیمت تقاضا کم می شود با کاهش قیمت تقاضا بیشتر می شود. نمودار رابطه قیمت وتقاضا منحنی نزولی است یعنی با کاهش قیمت میزان تقاضا) مصرف( بیشتر می شود. مثال رابطه قیمت بستنی ومیزان تقاضا برای آن درنمودار زیر نشان داده می شود.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
در نمودار بالا مشاهده می کنید که با افزایش قیمت تقاضا کاهش نشان می دهد.
10 -رابطه قیمت و عرضه چگونه است؟ نمودار رابطه قیمت و عرضه را توضیح دهید.
رابطه قیمت کالا وعرضه ی آن کالا، رابطه ای مستقیم است یعنی با افزایش قیمت ،عرضه کننده) تولید کننده( تشویق به افزایش عرضه)تولید( می شود.هرچه قیمت افزایش یابد عرضه آن نیز افزایش می یابد. نمودار این رابطه به صورت منحنی صعودی است. که بافزایش قیمت میزان عرضه نیز افزایش می یابد.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
درنمودار فرضی بالا رابطه قیمت بستنی با میزان عرضه آن نمایش داده می شود.
11-قیمت تعادلی چیست؟ مثال بزنید.
قیمتی که موجب می شود میزان عرضه و میزان تقاضا با یکدیگر برابر شوند و در بازار تعادل وجود داشته باشد.قیمت تعادلی نامیده می شود.در قیمت های کمتر یا بیشتر از قیمت تعادلی با کمبود یا مازاد روبه رو خواهیم بود.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
درنمودار بالا درقیمت 1500 میزان تقاضا با میزان عرضه برابر است. در نمودار عرضه وتقاضا نقطه
ای که دو خط نمودار یکدیگر را قطع می کنند ، نقطه ی تعادلی است.
12 -مقدار تعادلی چیست ؟ مثال بزنید.
مقدار تعادلی یعنی مقدار تقاضا و عرضه ای که در یک بازار با یکدیگر برابر شده اند و موجب می شود بازار درآن زمان با کمبود یا مازاد کالا روبه رو نباشد. مثال در مثال پاسخ پرسش قبل،مقدار تقاضا عدد هشت است که دقیقا با میزان عرضه ی آن کالا برابر است.
13 -درچه صورتی بازار با کمبود کالا روبه رو می شود؟
هرگاه دربازار قیمت ها کمتر از قیمت تعادلی باشد میزان تقاضا بیشتر ازمیزان عرضه می شود و بازار با کمبود عرضه روبه رو می شود. مثال در نمودار زیر مشاهده می شود که در قیمت های کمتر
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
از1500 یعنی قیمت های 1000و500 و صفر میزان تقاضا نسبت به عرضه بیشتر است وبا کمبود
روبه رو هستیم . در قیمت 500 ،2 بستنی عرضه شده است درحالی که با14 تقاضا روبه رو هستیم یعنی 12 بستنی کم داریم . درقیمت 1000 میزان عرضه 5بستنی است درحالی که 11 بستنی
متقاضی دارد ومابه 6 بستنی کمبود داریم.در قیمت صفر هیچ بستنی عرضه نشده است درحالی که 16 تقاضا برای آن وجود دارد ومابا 16 کمبود روبه رو هستیم. همانطور که در نمودار بالا می بینید نقاط قرمز رنگ در منحنی تقاضا زیر نقطه تعادلی قرار دارند و کمبود کالا ومازاد تقاضا را نشان می دهند.
14-قانون عرضه وتقاضا را به شکل ساده با تصویر نشان دهید.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
15-درچه صورتی بازار با کمبود عرضه روبه رو می شود؟
درصورتی که قیمت بازار زیر قیمت تعادلی باشدمیزان عرضه کالا کمتر از تقاضا است ومابا کمبود عرضه روبه رو می شویم مانند جدول ونمودار پرسش قبل
1۶ -درچه صورتی بازار با ما زاد عرضه روبه رو می شود؟
در صورتی که قیمت بازار بیشتر از قیمت تعادلی باشد که دراین صورت میزان عرضه بیش از میزان تقاضا برای آن کالا می شود وما با کالاهایی روبه رو می شویم که متناسب با آنها تقاضای خرید نداریم.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
مثال در جدول بالا مشاهده می کنید که در قیمت های 2000و2500 و3000 میزان عرضه
بیشتر از میزان تقاضاست وما در قیمت 2000با 6 عرضه بیشتر)مازاد( در قیمت 2500 با 12 عرضه بیشتر ودر قیمت 3000 با 16 عرضه بیشتر روبه رو هستیم. در نمودار نیز نقاط آبی بالاتر از نقطه تعادلی است و مازاد عرضه و کمبود تقاضا را نشان می دهد.
1۷ -درچه صورتی بازار با مازاد تقاضا روبه رو می شود؟
زمانی که قیمت ها کمتر از قیمت تعادلی باشند. در این صورت تقاضا بیشتر از میزان عرضه کالا خواهد بود . مانند جدول و نمودار پرسش 14
18 -در قیمت های کمتر از قیمت تعادلی میزان عرضه وتقاضا چگونه است؟
میزان تقاضا بیشتر از میزان عرضه است.میزان عرضه کمتر از میزان تقاضا است. مانند نمودار وجدول پرسش 14
19 -در قیمت های بیشتر از قیمت تعادلی میزان عرضه وتقاضا چگونه است؟
میزان عرضه بیشتر از میزان تقاضا است. میزان تقاضا کمتر از میزان عرضه است. مانند نمودار وجدول پرسش 17
20 -انواع بازار را معرفی کنید.
بازار رقابتی : بازاری است که تعداد فروشندگان و خریداران به قدری زیاد است که حضور و رفتار هر یک از عرضه کنندگان و تقاضاکنندگان به نسبت کل بازار بسیار کوچک خواهد بود و در عمل، هیچ یک از طرفین به تنهایی در شکل گیری قیمت تأثیرگذار و به عبارت دیگر « قیمت گذار » نیستند.
بازار انحصاری: بازاری است که گاهی به دالیل مختلف)طبیعی،قانونی یا غیر قانونی( تعداد فروشنده یا خریدار به یک یا چند نفر محدود می شود. مثال تنها فروشنده بنزین درایران شرکت پخش فراورده های نفتی کشور است.
بازارهای حراجی مزایده ومناقصه
21 -منظور از کشش عرضه وتقاضا در بازار چیست؟
میزان حساسیتی که عرضه یا تقاضا نسبت به تغییر در قیمت ها از خود نشان می دهند،به عنوان کشش )الاستیتی elasticity )شناخته می شود. یعنی واکنش خریداران نسبت به افزایش یا کاهش قیمت با افزایش یا کاهش خرید شان
22-منظور از کشش کم منحنی قیمت وتقاضا چیست ؟
یعنی خریداران نسبت به افزایش یا کاهش قیمت ، از نظر خرید واکنش کمی نشان می دهند مثال یک کالای اساسی ومهم زندگی مثل نان که غذای روزانه مردم ایران است اگر افزایش یابد مردم میزان مصرف را به کندی کم می کنند و اگر قیمت کاهش یابد میزان مصرف را سریعا افزایش نمی دهند.یعنی شیب منحنی مالیم است وتند نیست. گاهی ممکن است منحنی کالایی بدون کشش باشد مثال کالاهای دارو و نمک بدون کشش هستند یعنی هرچه قیمت آنها کاهش یا افزایش یابد مردم میزان مصرف شان را تغییر نمی دهند.
شکل نمودار قیمت وتقاضای کالا با کشش کم)شیب تند (: یعنی با افزایش قیمت سریعا متقاضیان کم نشده اند.)قیمت خیلی تغییر داشته ولی خرید خیلی تغییر نداشته است.)
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
درنمودار بدون کشش قیمت هرچه بیشتر یا کمتر
شده است میزان خرید مردم کمتر یا بیشتر نشده است.
23 -منظور از کشش زیاد منحنی قیمت وتقاضا چیست؟
یعنی خریداران نسبت به افزایش یا کاهش قیمت واکنش خرید زیاد یا بیشتر از خود نشان می دهند. مثال اگر قیمت لوستر افزایش یابد مردم سریعا مصرف خود را کمتر خواهند کرد واینجا شیب منحنی تقاضا تند است .
به عبارت دیگر، افزایش قیمت در یک محصول و خدماتی که به مراتب از اهمیت کمتری برخوردار است، مصرف کننده را از تهیه یا خرید آن محصول یا خدمات باز میدارد، چون هزینه ی فرصت خرید آن خیلی بالا خواهد رفت .
اگر قیمت کالای غیر ضروری وغیر مهم کاهش یابد مصرف کننده سریعا نسبت به آن واکنش نشان می دهد و خرید خود را افزایش می دهد. ) در منحنی مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار تقاضا شیب کند است. ( شکل نمودار قیمت وتقاضای کالا با کشش زیاد)شیب کند)
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
با نمودار بالا مشاهده می کنید که با افزایش قیمت سریعا تعداد متقاضیان کاهش می یابد یعنی مشتریان بلافاصله حساسیت نشان می دهند و خرید این کالا را کاهش می دهند.
24-در نمودار قیمت وتقاضای کدام کالاها کشش بیشتری دارند؟
کالاهایی که جایگزین مناسبی ندارند و ضروری هستند.
25 -یکی از محصولاتی که در کارگاه آقای محمدی( شرکت ایران سبز )تولید می شود، کودهای زیستی برای گیاهان آپارتمانی است .قیمت و مقدار تعادلی این محصول در نمودار زیر نشان داده شده است.
سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم
اخیرا هزینه های تولید افزایش یافته و مسئولان کارگاه مجبور شده اند، قیمت محصول را40000تومان تعیین کنند .در قیمت 40000 تومان تحلیل کنید که چه شرایطی پیش می آید و کارخانه ممکن است با چه مشکلاتی مواجه شود؟ همچنین بیان کنید که چه اتفاقی بایدبرای بازار بیفتد تا قیمت و مقدار مجددا به وضعیت تعادلی بازگردد؟
اگر از قیمت 40هزارتومان به سمت منحنی تقاضا وعرضه حرکت کنیم می بینیم که در نقطه ای که با منحنی تقاضا برخورد می کند) نقطه آبی( مقدار تقاضا 31 است ودر نقطه ای که به منحنی عرضه برخورد می کند ) نقطه قرمز( مقدار عرضه 50 است. یعنی 20 واحد از تولید)عرضه( بدون تقاضاست و با مازاد عرضه روبه رو می شویم. وبرای اینکه بتوانیم محصول را بفروشیم باید از راه های تبلیغات تقاضا را افزایش دهیم یا اینکه قیمت را کاهش دهیم تا مجددا به تعادل برسیم.
تهیه کننده سوالات متن درس پنجم اقتصاد دهم انسانی: جناب آقای حمید رحیمی
برای مشاهده سایر مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار دروس سوالات متن اقتصاد دهم روی عبارت لینک دار کلیک کنید.
بازارگردانی در بورس | بازارگردانی چیست و به چه منظور انجام می پذیرد؟
بازارگردانی در بورس برای جلوگیری از نوسانات شدید و کنترل قیمت سهم در یک محدوده معین و افزایش میزان نقدشوندگی سهام کمک می کند و در بازار با سفارشات خرید و فروش در شرایط مختلف قیمت سهم و نقدشندگی آن را مدیریت می کند. در این مطلب قصد داریم بگوییم که بازارگردان کیست و بازارگردانی در بورس چه فرآیندی است و چه قوانینی دارد. همچنین خواهیم گفت که وظایف بازارگردان چیست و مهم ترین اهداف بازارگردان یا مارکت میکر چیست، پس به هیچ عنوان این مقاله آموزشی که درباره بازارگردانی در بورس تهیه شده است را از دست ندهید، چرا که در حال حاضر موضوع بازارگردان سهم های مختلف و همین طور دستورالعمل های بازارگردانی در بازار سرمایه بسیار داغ شده است و هر سهامداری باید حتما اطلاع کافی از آن داشته باشد.
بازارگردانی در بورس چیست؟
قیمت اوراق بهادار در یک بازار پویا طبق قانون عرضه و تقاضا مشخص می گردد. چنانچه به دلیلی روند معمول عرضه و تقاضا، و به دنبال آن وضعیت معمول در قیمت سهم خراب شود، وجود یک بازارگردان ضروری می شود. تجربه نشان داده که رویدادهای بسیار، از جمله هیجان های ناشی از اخبار سیاسی و اقتصادی، می تواند تعادل بازار را بر هم زند. بازاری که این چنین ناپایدار شود، قابل اعتماد برای سرمایه گذاری نیست. کار بازارگردان کمک به حفظ تعادل نسبی در بازار است.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید، آموزش های رایگان بورسی و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
در حقیقت بازارگردان به افراد یا شرکت هایی می گویند که با هدف کسب سود اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار یا کالاهای اقتصادی می کنند و بنا به ماهیت عملکرد از نوسانات ناخواسته و قیمت دارایی کسر می کند. بازارگردان ها که عبارت انگلیسی آنها Market Maker است حجم زیادی از اوراق بهادار را در اختیار دارند و می توانند مقدار زیادی از سفارشات را در بازارهای مالی انجام دهند. سازمان بورس اوراق بهادار مسئول ایجاد بازارگردان برای سهم های پرنوسان و پرتقاضای بازار است، به خاطر این که بعضی اوقات به علت هیجان های موجود در بازار، صف های خرید و فروش بدون مبنای اقتصادی به وجود می آید و روند عادی معامله ها را با مشکل مواجه نماید.
بازارگردان کیست؟
طبق قانون، بازارگردان، کارگزار/معامله گری است که با اخذ مجوزهای لازم با تعهد به افزایش نقدشوندگی و تنظیم عرضه و تقاضای اوراق بهادار معین و محدود کردن دامنه نوسان قیمت آن ها، به خرید و فروش اوراق می پردازد. وظیفه اصلی بازارگردان حفظ نظم و آرامش بازار است. بازارگردانان تلاش دارند تا از بر هم خوردن تعادل در معامله ها جلوگیری به عمل آورند. بازارگردانان معمولا همان شرکت های کارگزاری هستند که در جهت تسهیل و نظم بخشیدن به معامله ها، ریسک داشتن تعداد مشخصی سهام یا اوراق بهادار را می پذیرند.
حفظ تعادل نسبی از طریق خرید و فروش سهام به حساب خود بازارگردان امکانپذیر است؛ بدین معنی که در شرایط نبود تقاضا برای سهام، آنها خریدار سهام فروشندگان هستند و در زمانی که سهم، تقاضای بسیار دارد و صفی از خریداران تشکیل شده مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار اما عرضه به میزان کافی نیست، نسبت به فروش دارایی خود اقدام می کنند. این گونه از نوسانات شدید و کاذب در بازار جلوگیری به عمل می آورد. بازارگردان از نظر حقوقی مثل هر فرد عادی دیگر عمل می کند؛ تنها تفاوت در این است که بازارگردان متعهد به خرید یا فروش می باشد، از همین روی داشتن منابع وسیع مالی از نیازها و قابلیت های اصلی یک بازارگردان محسوب می شود.
وظایف بازارگردان چیست؟
وظیفه بازارگردان ها همیشه حفظ تعادل سهام است. بازارگردان موجب می شوند از صف های خرید و فروش جلوگیری شود. به عبارتی وقتی که بیشتر سرمایه گذاران اقدام به فروش دارایی های خود می کنند و عرضه زیاد میشود، ولی تقاضا برای خرید سهم کم می شود، بازارگردان اقدام به حمایت از سهم و خرید سهم های عرضه شده میکند تا تقاضای تمامی فروشندگان تأمین و نقدشوندگی در سهم افزایش پیدا کند.
البته بازارگردان تنها در صفوف فروش اقدام به حمایت از سهم نمی کند و در روزهای مثبت و صفوف خرید هم اگر سرمایه گذاران به دنبال خرید سهم باشند، بازارگردان دارایی های خود مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار را عرضه میکند تا تمام سفارشات خرید نیز تامین شود و علاوه بر آن حجم مبنا هم پر شود. از حائز اهمیت ترین وظیفه بازارگردان افزایش نقدشوندگی در بازار است در واقع زمانی که سهامداران نقدینگی نیاز دارد و تصمیم به فروش اوراق خود در بازار گرفته اند، ولی به دلیل رکود خریداری برای سهم ها پیدا نشود بازارگردان باید اقدام به خربداری این اوراق کند یا زمانی که افراد برای خرید اوراق به دنبال فروشنده هستند اوراق در اختیار خود را به متقاضیان بفروشد. به صورت کلی بازارگردان ها مسئولیت تأمین عرضه و تقاضای بازارهای مالی را برعهده دارند.
نحوه کار بازارگردان های بورسی
بازارگردان ها با تامین کردن عرضه و تقاضا در بازار بورس، باعث انتقال سهام بین خریدار و فروشنده می شوند، از همین روی بازارگردان ها عمدتا حجم زیادی از سهام مورد تعهد را در اختیار دارند و سفارشات زیادی از سوی آنها صورت می پذیرد. بدین ترتیب بازارگردان اغلب در طرف مقابل معامله های سهامداران عادی قرار دارد. چنانچه سهامداران به دنبال فروش و تبدیل سهام به نقدینگی برای خود باشند، بازارگردان خریدار خواهد بود و اگر به دلیل هیجانات و یا ارزشمندی سهام، سرمایه گذاران عادی به دنبال خرید بیشتر باشند، بازارگردان فروشنده خواهد بود. بازارگردان این کار را تا زمان دستیابی به تعادل نسبی قیمت سهم انجام می دهد.
شرایط سفارش های بازارگردان
بازارگردان موظف می باشد سفارشات خرید و فروش خود را با رعایت شرایط زیر وارد سامانه معاملات بورس کند. شرایط زیر به نقل از دستورالعمل بازارگردانی در بورس آورده شده و برای فهم بیشتر توضیحات لازم اضافه شده است.
- قیمت های پیشنهادی در این سفارشتات می بایست در دامنه مجاز نوسان باشند. یعنی سفارشاتی که بازارگردان ثبت می کند باید در دامنه مجاز روز باشند.
- تفاوت بین کم ترین قیمت خرید در سفارشات خرید و بیش ترین قیمت فروش در سفارشات فروش بازارگردان، حداکثر برابر دامنه مظنه باشد. دامنه مظنه درصدی است که اختلاف بین قیمت سفارش خرید و فروش ثبت شده به وسیله بازارگردان را نشان می دهد. به عنوان مثال دامنه مظنه ۴ درصد یعنی حداکثر قیمتی که بازارگردان میتواند در سفارش فروش خود ثبت کند ۴ درصد بیشتر از سفارش خرید است.
- حجم سفارشات خرید و فروش باید با یکدیگر برابر و هر یک معادل یا بیش از حداقل سفارش انباشته باشد. این طور فرض کنید در تعهد بازارگردان حداقل سفارش انباشته برابر ۱۰۰ هزار سهم در نظر گرفته شده است، یعنی بازارگردان موظف است در هر حالتی تعداد ۱۰۰ هزار سهم در سفارش خرید و ۱۰۰ هزار سهم در سفارش فروش خود ثبت کرده باشد. اگر در اثر معامله تعدادی از این سهم ها خریده شوند و یا به فروش برسند، بازارگردان باید در مدت ۲ دقیقه دوباره سفارش را افزایش بدهد تا حجم سفارش برابر با همان ۱۰۰ هزار سهم شود.
عوامل تاثیرگذار بر فعالیت یک بازارگردان چیست؟
- عمق بازار : عمق بازار به معنی وجود سفارشات خرید و فروش در قیمتی بالاتر و یا پایین تر از قیمت تعادلی است. در همچین شرایطی با بروز عدم تعادل موقت میان سفارش ها، قیمت سهام تغییری اندک یافته و در ادامه مجدد وضعیت تعادل برقرار خواهد شد.
- عرض بازار : منظور از عرض بازار، وجود جریان دائمی دوطرفه سفارشهای خرید و فروش سهام، یا به عبارت دیگر، وجود تعداد زیادی خریدار و فروشنده در قیمت تعادلی است. چنین بازاری عموما بازار با نقدشوندگی بالا در نظر گرفته می شود.
- نسبت سرمایه گذاران اطلاعات مدار به نقدینه مدار : سود فعالیت های بازارگردانی عموما از سوی سرمایه گذاران نقدینه مدار حاصل میشود. در مقابل هستند بازیگرانی که بیشتر بر اساس پنداشتهها و اطلاعات خود، به امید کسب سود، دست به معامله میزنند. اگر سرمایه گذاران اطلاعات مدار، اطلاعات نادرست را در اختیار داشته باشند، احتمال سفارش ها و تقاضاهای نامتعادل زیاد شده و نیاز به فعالیت بازارگردان نیز بیشتر می شود و این موجب سود بازارگردان خواهد شد.
تعیین بازارگردان در بورس چه مزایایی دارد؟
- حفظ نقدینگی در بازار
- اقدام به خرید و فروش جهت محدود کردن دامنه نوسان قیمت
- کاهش هزینه های معاملاتی به وسیله کاهش شکاف قیمتی خرید و فروش
- جلوگیری از نوسانات شدید و کنترل قیمت ورقه بهادار در یک محدوده مشخص
- کنترل قیمت سهام در یک محدوده جهت جلوگیری از نوسان های شدید قیمت
- افزایش قدرت نقدشوندگی سهام از طریق آمادگی برای خرید یا عرضه در صورت لزوم
امتیازات سازمان بورس برای بازارگردان ها
- بر اساس ماده ۱۸ دستورالعمل بازارگردانی در بورس، سازمان بورس و اوراق بهادار تهران برای بازارگردانی هر ورقه بهادار یک ایستگاه معاملاتی جداگانه، بدون دریافت هیچ گونه هزینه ای از این بابت در اختیار بازارگردان خواهد گذاشت. انجام معاملات سایر اوراق بهادار از ایستگاه معاملاتی مخصوص بازارگردان مجاز نیست، ولی این امتیازی که سازمان برای بازارگردانان قرار داده به چه معناست؟ ایستگاه معاملاتی همان درگاه ثبت سفارش و معاملات می باشد که به طور مستقیم به هسته معاملات متصل است و سازمان بورس آن را در اختیار کارگزاری ها قرار داده است. برای بازارگردانی، سازمان بورس یک ایستگاه به بازارگردان می دهد تا از طریق آن فقط در یک نماد ثبت سفارش انجام دهد.
- بر اساس ماده ۱۹ دستورالعمل بازارگردانی در بورس، سقف کارمزد بورس از معاملات بازارگردان ۱۰ درصد سقف کارمزد بورس از معاملات معمول است. بورس می تواند کارمزد خود از معاملات بازارگردان را کمتر از سقف مقرر در این ماده تعیین کند. بر اساس این ماده سازمان بورس و اوراق بهادار باید از بازارگردان تا سقف ۱۰ درصد کارمزد دریافت کند، البته باید در نظر داشته باشید که امکان کمتر شدن کارمزد نیز وجود دارد.
سود بازارگردان ها از کجاست؟
فعالیت بازارگردانی به دلیل تعهد خرید و فروش سهام و نگهداری دارایی، ریسک بالایی دارد. در حقیقت کاهش ارزش سهام مورد تعهد آنها، تهدیدکننده فعالیت بازارگردانی است. سود بازارگردان ها از تفاوت ناچیز میان قیمت خرید و فروش تامین می شود. به علت حجم بالای معامله ها، مجموع این سودها، منجر به سود بالای روزانه می شود.
بازارگردان ثالث به چه معناست؟
بازارگردان ثالث به عنوان واسطه در بورس فعالیت می کند. بازارگردان ثالث با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا، از نقش خود سود می برد. بازارگردان ثالث در زمان عدم حضور خریدار و یا فروشنده، با تزریق نقدینگی به بازار سعی در روانشدن معاملهها دارد. از سایر فعالیت های بازارگردان انجام معامله برای کارگزارانی است که در بازار عضو نیستند.
بر اساس نظر تحلیلگران بازار بورس می توان از بازارگردان به عنوان نجات دهنده بازار یاد کرد. به خاطر این که همان گونه که پیشتر گفته شد، حفظ تعادل، نظم و آرامش در بازار موجب جذابیت برای ورود سرمایهگذاران بیشتر است. این مسئله در بورس های مطرح دنیا بسیار مهم است و از بازارگردانی به عنوان مارکت میکر یاد می شود.
نتیجه گیری و کلام پایانی
بنابراین بازارگردان یک فرد و یا شرکت است که برای کسب سود، خرید و فروش دارایی ها را در دستور کار خود قرار می دهد تا از نوسانات ناخواسته قیمت جلوگیری به عمل آورد. یکی از حائز اهمیت ترین قوانین وضع شده برای بازارگردانان بدین ترتیب است که بازارگردانان تنها حق خرید و فروش در یک نماد را دارند و قادر نیستند همزمان در چند نماد و شرکت مختلف برای بازارگردانی اقدام نمایند.
در انتها امیدوارم از این مطلب که به پاسخ دادن به سوال بازارگردانی چیست و به چه منظور انجام می پذیرد پرداختیم، نهایت استفاده را برده باشید.
همچنین هر سوال یا ابهامی در مورد بازارگردان در سهم داشتید، حتما در بخش دیدگاه ها بنویسید تا پاسخ بدم.
اندیکاتور Reserve Risk چیست؟ نحوه محاسبه تعادل ریسک به ریوارد در سرمایهگذاری رمز ارزها
کمتر کسی وجود دارد که اصطلاح هودل (HODL) و هودلر (HODLer) را در فضای بازار ارزهای دیجیتال نشنیده باشد. سرمایهگذاران بلندمدت در بازار رمز ارزها، علاوه بر اینکه عمدتا در کسب سودهای چشمگیر اشتراک دارند، غالبا تصمیمات جمعی مشابهی را در بازههای زمانی مشخص میگیرند. اندیکاتور Reserve Risk یکی از شاخصهای برجسته برای نمایش این تصمیمات جمعی و مشابه است. در این مقاله آموزشی قصد داریم با معرفی این اندیکاتور، آموزش نحوه محاسبه و بررسی عوامل تاثیرگذار روی آن، یک دید اجمالی را نسبت به این اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل رمزارزها به ویژه بیت کوین ارائه دهیم.
اندیکاتور Reserve Risk چیست؟
اندیکاتور ذخیره ریسک (Reserve Risk) یک اندیکاتور چرخهای است، که تعادل ریسک به ریوارد را به نسبت اطمینان و اعتقاد سرمایهگذاران بلندمدت به آن دارایی نشان میدهد. (اندیکاتورهای چرخهای (Cyclical Indicator) نامی است که به مجموعهای از اندیکاتورها داده میشود که جهت حرکتی آنها، همسو با روند اقتصادی بوده و با تغییر این روند، خود تغییر جهت میدهند).
تا حد زیادی میتوان ادعا کرد که دستیابی به درکی درست و جامع از این اندیکاتور، در گروی درک کامل مفهوم چند خط پیشرو است. به همین منظور سعی کردهایم این مفهوم را به طور کامل شرح دهیم و سپس به ادامه مقاله بپردازیم:
اندیکاتور، یک شاخص بلندمدت را برای نسبتی خاص طراحی میکند. اما این نسبت چیست؟ این نسبتی بین قیمت فعلی و قیمت آتی مدنظر سرمایهگذاران بلندمدت است. این نسبت را با عبارات دیگری چون نسبت مابین انگیزه فروش و هزینه فرصت عدم فروش نیز نشان میدهند. نسبتی مابین انگیزه فروش و هزینه فرصت عدم فروش است.
در توضیح بالا دیدیم که عبارت (قیمت فعلی را با انگیزه فروش) و عبارت (قیمت آتی مدنظر سرمایهگذاران بلندمدت را با هزینه فرصت عدم فروش) معادل قرار دادیم.
به زبان ساده، کسانی که سفارش فروش ثبت میکنند، قیمت فعلی یک سهم یا ارز را حداکثر قیمت ممکن میدانند؛ این همان انگیزه فروش است. کسانی که اقدام به فروش یک سهم نمیکنند، عقیده دارند که قیمت آتی از قیمت فعلی بالاتر خواهد رفت که این همان هزینه فرصت عدم فروش است.
اصول کلی اندیکاتور Reserve Risk
- هر رمز ارزی که در یک روز فروخته نمیشود، در کمیتی تحت عنوان کوین-روز انباشته میشود. این کمیت بیان میکند که یک کوین چه مدتی دست نخورده باقی مانده است؛ این کمیت ابزار خوبی برای سنجش میزان اعتقاد هودلرهای بلندمدت به یک کوین است.
- با افزایش قیمت یک ارز دیجیتال، انگیزه فروش و شناسایی سود نیز افزایش مییابد. درنتیجه، اکثرا میبینیم که هودلرهایی که دستبالای قدرت را در اختیار دارند، معمولا در بازارهای گاوی (صعودی) رمز ارز خود را به فروش میرسانند.
- هودلرها با افزایش قیمت، در برابر وسوسه فروش کوین خود مقاومت میکنند و این اقدام جمعی، مفهومی به عنوان هزینه فرصت را ایجاد میکند. هر روزی که هودلرها از فروش کوین خود صرفنظر میکنند، شاخصی تجمعی تحت عنوان هزینه فرصت خرجنشده را افزایش میدهد (این مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار شاخص با نام HODL Bank نیز شناخته میشود).
- اندیکاتور Reserve Risk نسبتی مابین قیمت فعلی (انگیزه فروش) و هزینه فرصت تجمعی (HODL Bank) است. بهعبارتدیگر، Reserve Risk انگیزه فروش را با قدرت هودلرهایی که در برابر وسوسه فروش مقاومت کرده اند، مقایسه میکند.
نوسانگر Reserve Risk، میتواند نوسانی مطابق با چرخههای بلندمدت (صعودی/نزولی) بازار داشته باشد. نقاط عطف این شاخص میتواند بسیار نزدیک به تغییر جهت بازار باشند؛ یعنی نقاط عطفی که در نزدیکی قلههای صعودی بازار یا نقاطی در نزدیکی انتهای یک بازار نزولی قرار دارند.
چگونه Reserve Risk را محاسبه کنیم؟
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، ذخیره ریسک یک نسبت میان قیمت فعلی و HODL Bank است. اندازهگیری این نسبت، نیازمند طی کردن چند مرحله محاسباتی است که اندیکاتور(Coin Days Destroyed (CDD نقش مهمی در این محاسبات دارد.
گام ۱: محاسبه Value of Coin Days Destroyed
انجام محاسبات ذخیره ریسک، با بهدست آوردن شاخصی مشتقشده از CDD، با نام VOCDD آغاز میشود.
گام ۲: محاسبه HODL Bank
هر روزی که یک کوین نگهداری میشود، بدین معنی است که مالک آن، فرصت فروش و تبادل آن با مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار پول نقد را به تعویق انداخته است. این فرصت فروش معوقه، نمایانگر اعتقاد هودلرها به این کوین بوده و میتوان آن را به عنوان هزینه فرصت انباشتهشده درنظر گرفت. این کمیت را میتوان با محاسبه تفاوت میان قیمت فعلی (انگیزه فروش) با میانه VOCDD بدست آورد.
نکته: دلیل استفاده از میانه VOCDD و استفاده نکردن از میانگین آن، این است که در هنگام محاسبه میانه، دادههای پرت آماری از روند محاسباتی خارج شده و نتیجه به دست آمده تحت تاثیر حالتهای خاص قرار نمیگیرد.
در آخر نیز پس از محاسبه تفاوت میان قیمت فعلی (انگیزه فروش) با میانه VOCDD، سیگمای تعداد روزهای مدنظر خود را محاسبه کنیم تا این شاخص در بازهزمانی مورد نظر ما محاسبه شود.
گام ۳: محاسبه Reserve Risk
سپس ذخیره ریسک با در نظر گرفتن نسبت بین قیمت فعلی (انگیزه فروش) و HODL Bank (هزینه فرصت خرجنشده تجمعی) محاسبه میشود.
چارچوب بررسی اندیکاتور Reserve Risk
- Reserve Risk پایین: هنگامی که هودلرها اعتقاد زیادی به رمزارز مورد نظر دارند؛
در این حالت، هزینه فرصت در حال افزایش بوده و قیمت پایین است. بنابراین، ریسک به ریوارد جذابی برای سرمایهگذاری وجود دارد.
- Reserve Risk پایین: ممکن است سیگنالی در جهت پایینتر بودن قیمت ارز دیجیتال از ارزش واقعیاش باشد؛
این فرایند غالبا پایدار و بلندمدت است. بهطور معمول فرایند انباشته شدن هزینه فرصت زمانبر بوده و نقاط عطفی پایینی در Reserve Risk میتواند یک بازهزمانی گسترده را از اواخر یک بازار خرسی تا اوایل بازار گاوی شامل شود.
- Reserve Risk بالا – اعتقاد هودلرها به دارایی پایین است؛
هزینه فرصت در حال کاهش بوده و قیمت پایین است. بنابراین، ریسک-پاداش جذابی برای سرمایه گذاری وجود ندارد.
- Reserve Risk بالا – ممکن است یک هشدار باشد. در جهت اینکه قیمت ارز دیجیتال از ارزش واقعیاش بیشتر است. این موضوع ممکن است یک حباب قیمتی باشد.
این فرایند غالبا زودگذر و کوتاهمدت است. این بالا بودن قیمت، ترکیبی از افزایش انگیزه فروش و افزایش شناسایی سود را ایجاد میکند. به همین جهت، نقاط مهم بالایی اندیکاتور Reserve Risk، از اواسط یک بازار گاوی (صعودی) ایجاد میشوند و کمی بعد از ثبت قلهها، جهت معکوس به خود میگیرد.
شاخص Reserve Risk در بیتکوین
راهنمایی برای کاربرد عملی از اندیکاتور Reserve Risk
اندیکاتور ذخیره ریسک یک اندیکاتور چرخهای است که انگیزه و اعتقاد جمعی به نگهداری یک دارایی را در قیاس با قیمت فعلی (انگیزه شناسایی سود) میسنجد. گذشته از تاثیر مستقیمی که قیمت فعلی بر این اندیکاتور میگذارد (صورت کسر)، تاثیرپذیری اصلی این اندیکاتور از نرخ HODL Bank (مخرج کسر) است.
همچنین به مرور زمان، با افزایش هزینه فرصت خرجنشده تجمعی به عنوان مخرج و افزایش خواب کوین، وزنه قدرت دارندگان بلندمدت یک کوین سنگینتر میشود. این پدیده منجر به دو حالت میشود:
- دورههایی که قیمت کوین از ارزش واقعیاش کمتر است (Undervaluation)؛ که نسبتا طولانیمدت هستند و نیمه دوم بازارهای نزولی تا نیمه اول بازارهای صعودی را دربرمیگیرند. به صورت تجربی، هنگامی که نسبت ذخیره ریسک کوچکتر از ۰.۰۰۲۶ باشد، به عنوان ناحیه Undervaluation شناخته میشود.
- دورههایی که قیمت کوین از ارزش واقعیاش بیشتر است (Overvaluation)؛ که معمولا کوتاه و با شیب تند هستند. این ناپایداری به دنبال ترکیب دو عامل قیمت بالا و افزایش انگیزه دارندگان کوین به شناسایی سود رخ میدهد.به صورت تجربی، هنگامی که نسبت ذخیره ریسک بزرگتر از ۰.۰۲۰۰ باشد، به عنوان ناحیه Overvaluation شناخته میشود. این حالت تنها در زمان رالیهای صعودی با شیب تند در بازار رخ میدهد.
اهمیت استفاده از نمودار لگاریتمی
توجه داشته باشید که اندیکاتور ذخیره ریسک به دلیل داشتن قیمت فعلی در صورت کسر، امکان تغییرات نمایی در مقدار خود را داراست. به این خاطر، به یاد داشته باشید که در محاسبات خود از قیمت لگاریتمی در چارت قیمتی استفاده کنید.
در نمودارهای غیر لگاریتمی (حسابی) تغییرات قیمتی به صورت خطی نمایش داده میشود. در زمانهایی که قصد داریم روند میانمدت و بلندمدت را بررسی کنیم (غالبا در حالاتی که تغییرات قیمتی بیش از ۱۰۰ درصد بوده) چارت حسابی نمیتواند میزان تغییرات و امواج صعودی و نزولی اتفاق افتاده در بازار را بهطور صحیح نشان دهد؛ بنابراین در بررسی چرخههای صعودی و نزولی بازار نیز، بایستی از حالت لگاریتمی در تحلیلهای خود استفاده کنیم.
چه عواملی ذخیره ریسک را کاهش میدهند؟
قیمت فعلی به عنوان صورت کسر در نسبت ذخیره ریسک، نخستین عاملی است که میتواند باعث تغییرات نزولی در روند اندیکاتور Reserve Risk شود. بنابراین بازارهای خرسی، یکی از اصلیترین دلایل کاهش نسبت ذخیره ریسک هستند. در چارت زیر نیز نواحی قرمز رنگ، حالتهایی را نمایش میدهند که افت قیمتی، دلیل کاهش اندیکاتور شده است.
افزایش نرخ HODL Bank دیگر عامل اصلی کاهش یافتن مقدار ذخیره ریسک است. این عامل با قرارگیری در مخرج کسر، بههنگام افزایش مقدار خود، باعث کاهش این نسبت میشود. این پدیده بیانگر این است که برای دارندگان بلندمدت، انگیزه کافی برای فروش یک دارایی تنها در قیمتهای بالاتر ایجاد میشود.
وقتی که یک دارایی یا کوین به مدت طولانی انباشته و نگهداری میشود، با نقدشدن سکههای کمتر به طور روزانه، هزینه فرصت خرجنشده تجمعی، افزایش مییابد. به همین علت مقدار HODL Bank افزایش یافته و مخرج کسر نسبت بزرگتر میشود و در نتیجه، اعتماد جمعی به آن دارایی افزایش مییابد؛ این امر نیز بر روی ذخیره ریسک تاثیر نزولی میگذارد.
در چارت بالا نواحی زرد رنگ نمایانگر بازههای زمانی وجود دارد که افزایش مقدار HODL Bank باعث کاهش میزان Reserve Risk شده است. این نوع رفتار بازار از اواخر بازارهای نزولی تا اوایل بازارهای صعودی رایج است؛ زیرا سرمایهگذاران اقدام به جمعآوری رمزارزهای ارزان در قیمتهای پایین میکنند.
چه عواملی ذخیره ریسک را افزایش میدهند؟
قیمت فعلی به عنوان صورت کسر در نسبت ذخیره ریسک، نخستین عاملی است که میتواند باعث تغییرات صعودی در روند اندیکاتور Reserve Risk شود؛ بنابراین بازارهای گاوی، یکی از اصلیترین دلایل افزایش نسبت ذخیره ریسک هستند.
کاهش نرخ HODL Bank به صورت نمایی، باعث افزایش مقدار ذخیره ریسک میشود. با کاهش یافتن مقدار HODL Bank در قالب مخرج کسر، مقدار کلی کسر افزایش مییابد. این بدان معناست که قیمت فعلی، انگیزه کافی را به هودلرها برای شناسایی سود و خرج کردن هزینه فرصت تجمعی را میدهد.
تاثیری که کاهش HODL Bank بر روی افزایش مقدار ذخیره ریسک داشته است، میتواند انتظاراتی را نیز در جهت افزایش اندیکاتور Coin Days Destroyed را ایجاد کند. طبق محاسباتی که در گامهای بالا انجام دادیم، افزایش مقدار CDD، باعث افزایش میانه VOCDD شده و بهدنبال آن، باعث کاهش مقدار HODL Bank میشود. این رفتار معمولا در قیمتهای بالا رخ میدهد. هم اندیکاتور CDD و هم ورودی قیمتی به شاخص VOCDD، یک اثر ترکیبی را در جهت افزایش مقدار اندیکاتور Reserve Risk خواهند داشت.
بررسی تغییرات قیمت
برخلاف تغییرات نزولی در ذخیره ریسک که میتوانند رویدادهای طولانی و آهسته باشند، تاثیر قیمت بر مسیر صعودی ذخیره ریسک، میتوانند به دلایل زیر ماهیت نمایی و سریع داشته باشند:
- به دلیل این که افزایش قیمت تغییرات مستقیمی را در صورت اعمال میکند، به افزایش مستقیم ذخیره ریسک منجر میشود.
- قیمت بالاتر، فروشندگان بیشتری ایجاد میکند؛ زیرا هر هودلر در ذهن خود، یک قیمت مورد انتظار برای فروش و شناسایی سود دارد.
- قیمت بالاتر، میانه VOCDD را افزایش میدهد؛ زیرا ارزش دلاری VOCDD با مضربی از قیمت ترکیب میشود.
- فروش کوینهای قدیمی CDD را افزایش میدهد و این سکهها که به مدت طولانی توسط دارندگان آن نگهداری شدهاند، دوباره به چرخه اقتصادی باز میگردند.
این نوع رفتار خرج کردن از اواسط بازارهای صعودی تا اواخر آن متداول است؛ زیرا همانطور که در چارت زیر این بازههای زمانی را با نواحی سبز رنگ نشان دادهایم، سرمایهگذاران در این مقاطع، سکههایی که در حال حاضر بیش از ارزش واقعی خود قیمت دارند را میفروشند.
سخن پایانی
همانطور که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم، تصمیمات جمعی و مشابه سرمایهگذاران، میتواند پیامهای مهم و تاثیرگذاری را بر روی روند قیمتی یک ارز دیجیتال داشته باشد. اگر تصمیم داریم که یک ارز دیجیتال را به مدت طولانی در سبد خود داشته باشیم، قبل از هرچیز بایستی به پیشینه قیمتی و رفتار سرمایهگذاران بلندمدت آن ارز دیجیتال در مقاطع مختلف اشراف داشته باشیم. یکی از مهمترین شاخصهایی که این آگاهی را در اختیار ما قرار میدهد، اندیکاتور Reserve Risk است که در این مقاله به آن پرداختیم و بررسی کردیم که چه عواملی میتواند در روند این شاخص تاثیرگذار باشند و برای ورود به یک سرمایهگذاری، چه انتظاراتی را بایستی از میزان سود دریافتی داشته باشیم، که این اندیکاتور دید مناسبی از تعادل ریسک به ریوارد را در اختیار ما میگذارد.
شما چه رویکردی را در سرمایهگذاریهای بلندمدت اتخاذ میکنید؟ آیا بازار ارزهای دیجیتال را محل مناسبی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت میدانید یا خیر؟ نقطهنظرات خود را برای ما بنویسید.
اقتصاد کلاسیک (Classical economy)
وی در سال ۱۷۷۶ کتاب معروف خود را تحت عنوان ثروت ملل منتشر ساخت که تا امروز به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده است و هنوز مورد توجه و استناد اقتصاددانان میباشد. آدام اسمیت را پایهگذار اقتصاد مدرن و اقتصاد کلاسیک مینامند.
آدام اسمیت
سایر اعضای مکتب اقتصاد کلاسیک عبارتند از : مالتوس، دیوید ریکاردو، جان استورات میل و جرمی بنتهام. این افراد معتقد بودند که رفتار اقتصادی افراد تابع نفع شخصی آنهاست و اگر بدون دخالت دولت در اقتصاد افراد دنبال کسب نفع شخصی خود اقام کنند، اقتصاد به تعال میرسد.
اقتصاددانان کلاسیک معتقد به دست نامرئی هستند که اقتصاد را خودبه خود به تعادل میرساند. این دست نامرئی همان تعقیب نفع شخصی است که مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار برای مصرفکننده رسیدن به حداکثر ارضاء خواستها و نیازهایش و برای تولیدکننده دستیابی به حداکثر سود ممکن میباشد.
کلاسیکها معتقد بودند که تنها مکانیسم بازار آزاد یعنی عملکرد نیروهای مربوط به عرضه و تقاضا و برخورد این دو با هم است که سیاستهای تثبیتکننده اقتصادی یعنی عوامل جلوگیری کننده از بیکاری و تورم را به وجود میآورد.
آنها همچنین عقیده داشتند که عوامل موثر بر رشد تولید اقتصاد یعنی پیشرفت، فنآوری، تشکیل سرماسه و رشد جمعیت (یعنی عواملی که در انتقال منحنی عرضه کل موثر هستند) تحت تأثیر کنترلهای مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار کوتاهمدت اقتصادی کلان قرار نمیگیرد. ولی سطح عمومی قیمتها و تورم و ضد تورم تحت تأثیر سیاستهای پولی قرار میگیرد و سیاستهای مالی یعنی دستکاری در بودجه (بودجه = صورت درآمدها و مخارج دولت) نمیتواند بر اقتصاد اثر بگذارد.
اما کلاسیکهای جدید که بر طرف عرضه تأکید دارند و نظریاتشان بر تئوریهای کلاسیک استوار است در تأیید اثر سیاست مالی بر اقتصاد میگویند:
” نرخ مالیات میتواند بر عرضهی کل اثر داشته باشد و نرخ مالیات بر درآمد اگر کاهش یابد عرضه کار و لذا عرضه ی کالا و از آنجا عرضه کل بالا میرود؛ بنابراین سیاست مالی بر عرضهی کل اثر میگذارد.
مکتب کلاسیک (نظریه لیبرالیسم اقتصادی)، بر اساس فلسفه اصالت فرد در امور اقتصادی، در سال ۱۷۷۶ در انگلستان بنیان نهاده شد.
آدام اسمیت (۱۷۹۰-۱۷۲۳) دانشمند اسکاتلندیالاصل انگلیسی در این سال کتاب معروف خود را تحت عنوان “پژوهشی درباره ماهیت و علل ثروت ملل” انتشار داد. با این کتاب، او بهعنوان بنیانگذار علم اقتصاد و مکتب کلاسیک شناخته شد.
کتاب اسمیت جامعترین کتابی بود که تا آن زمان راجع به سازمانهای اقتصادی نوشته میشد و ضمنا اولین کتابی بود که در قرن هیجدهم با روشی نو و بنیانی علمی در علم اقتصاد نگاشته میشد. در سال ۱۸۷۱ با ظهور اقتصاددانانی مثل ویلیام استانلی جونز، کارل منگر و لئون والراس، هر سه با تأکید بر اهمیت و اصالت مطلوبیت، مکتب نئوکلاسیک را پایهگذای کردند و مکتب جدید دیگری به اقتصاد ارائه گردید.
مهمترین اصول و عقاید اقتصادی کلاسیکها
1 – حداقل دخالت دولت؛ اولین اصل مکتب کلاسیک این است که بهترین دولت دولتی است که حداقل دخالت را در امور دارا است.
این اصل به اصل لسفر معروف است. اصطلاح لسفر یک اصطلاح فرانسوی (lassiez faire: let them do it) و بهمعنای “بگذار بگذرد” است.
نیروهای بازار آزاد و رقابتی، تولید، مبادله و توزیع را هدایت و راهنمایی خواهند کرد. اقتصاد بهگونهای عمل میکند که به خودی خود، خودش را اصلاح کرده و تمایل به سمت اشتغال کامل، بدون دخالت دولت در آن وجود دارد. دخالت دولت تنها باید محدود به اعمال حقوق مالکیت، تمهیدات دفاع ملی و تعلیم و تربیت عمومی شود.
2 – رفتار اقتصاد مبتنی بر حداکثر کردن منافع شخصی؛ اقتصاددانان مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار کلاسیک بر این باورند که رفتار بر پایه حداکثر کردن منافع شخصی، اساس طبیعت بشر را تشکیل میدهد؛ که در آن تولیدکنندگان برای بهدست آوردن منافع، به تولید کالاها و خدمات میپردازند، کارگران برای بهدست آوردن دستمزد، خدمات نیروی کارشان را ارائه میدهند و بالاخره مصرفکنندگان، برای ارضای خواستههایشان کالاها را خریداری خواهند کرد.
3 – هماهنگی و عدم تضاد بین منافع شخصی و اجتماعی؛ اقتصاددانان کلاسیک در مجموع بر هماهنگی منافع در یک اقتصاد بازار تأکید داشتند. بهطوری که افراد با تعقیب و دنبالهروی منابع فردی خودشان، بهترین منافع را برای جامعه بهوجود خواهند آورد.
4 – اهمیت داشتن تمام منابع و فعالیتهای اقتصادی؛ کلاسیکها به این موضوع اشاره میکنند که تمام منابع اقتصادی از قبیل زمین، نیروی کار، سرمایه و توانایی مدیریتی و بههمین صورت تمامی فعالیتهای اقتصادی از قبیل کشاورزی، تجارت، تولید و مبادلات بینالمللی همگی در تجمع ثروت ملل دخالت و شرکت دارند. در حالیکه پیشگامان آنها یعنی مرکانتلیستها و فیزیوکراتها به ترتیب بر این باور بودند که ثروت از راه تجارت و کشاورزی بهدست خواهد آمد.
5 – رشد اقتصادی بلندمدت؛ مسئله اساسی در اقتصاد کلاسیک، رشد اقتصادی بلندمدت است. اقتصاددانان کلاسیک، اقتصاد را عمدتا از مقوله کلان میدانستند و بهجز موارد بسیار کمی، دغدغه اقتصاد خردی نداشتند. اقتصاددانان کلاسیک، اصولا عالمان اقتصاد کلان بودند و بهمسئله تخصیص اقتصادی منابع در اقتصاد خرد توجهی نداشتند.
پایههای نظری مکتب کلاسیک
مهمترین پایههای نظری اقتصادی مکتب کلاسیک را که در ارتباط مستقیم با نظام اقتصاد سرمایهداری است و در واقع توضیحدهنده فلسفه و نحوه عملکرد این نظام است را میتوان در دو نظریه خلاصه کرد:
1 – انسان اقتصادی؛ محور نظریات کلاسیکها را انسان اقتصادی تشکیل میدهد؛ که بر مبنای اصول عقلانی اقتصادی رفتار میکند. حس خودخواهی، نیروی مؤثر پویایی برای وقایع اقتصادی است. رفتار عقلانی انسان، تصمیمات او و وقایع را قابل محاسبه و پیشبینیپذیر میکند و در عین حال عکسالعمل انسان را در برابر آمار و اطلاعات موجود، خالی از خطا میسازد. همین محاسبهپذیر بودن تصمیمات انسان، یکی دیگر از زمینههای نظریه مکانیسم بازار و تعادل خودکار را فراهم میکند.
2 – مکانیسم بازار؛ بسط آزاد خودخواهی، به خودی خود از طریق عمل نیروها، به هماهنگی اقتصادی میانجامد که در نتیجه به تعادل مستمر منتهی میشود. این همان دست نامرئی است که بهگفته اسمیت بازار را هدایت میکند. از حس خودخواهی اصل رقابت نیز سرچشمه میگیرد؛ که یک عامل اجتماعی را شکل میدهد.
رقابت، حس خودخواهی افراد را در چارچوب خود هدایت میکند. برنامههای اقتصادی افراد که بهوسیله رقابت آزاد تنظیم شدهاند، از طریق مکانیسم قیمتها در بازار تلفیق شده و به این وسیله، تعدیل بهینه علایق صورت میپذیرد.
اقتصاددانان کلاسیک
توماس رابرت مالتوس
اقتصاددانان کلاسیک (لیبرالیستهای کلاسیک) را به دو دسته میتوان تقیسم کرد. یک دسته اقتصاددانان خوشبین مانند: آدام اسمیت، ژان باتیست سه و باستیا و یک دسته بدبینها مثل رابرت مالتوس، دیوید ریکاردو و جان استوارت میل هستند.
دسته خوشبینها به پیروی از عقاید سردسته کلاسیکها (آدام اسمیت) عقیده داشتند؛ که اصالت فرد و نظامهای اقتصادی یا جریان طبیعی اقتصاد، موجب رفاه و خوشبختی جامعه خواهد شد و دسته بدبینها ضمن قبول همان قواعد، اجرای آزاد همان قوانین مکشوفه را موجب فقر و بر اثر آن، سرانجامی شوم و آیندهای تاریک برای جامعه انسانی پیشبینی میکردند.
مالتوس با نظریه افزایش جمعیت و ریکاردو با نظریه افزایش رانت(بهره مالکانه)مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار ، آنچنان احساس بدبینی به آینده بهوجود آورده بودند که به علم نوبنیاد اقتصاد، علم شوم لقب داده شد. در این میان، عقاید استوارت میل بینابین و در حقیقت سنتزی از دو جریان فکری شد.
هرکدام از اقتصاددانان کلاسیک، در برخی از ابعاد نقشآفرینی نسبی بیشتری داشتهاند. آدام اسمیت در پیوند دادن اندیشه اقتصاددانان قبلی و طراحی نظام کلی کلاسیک، آغازگر راه است و پایههای اولیه را مستحکم میکند و حلقه پیش از کلاسیک و کلاسیک را میسازد. ریکاردو، بنتام و مالتوس بدنه علم و مکتب را ساخته و تکامل میبخشند. استوارت میل کلاسیک را به اندیشههای بعد از کلاسیک پیوند میزند. اگر اسمیت حلقهگذار پیش از کلاسیک است، میل رساننده پیام به بعد از آن است.
متفکران اصلی تکاملدهنده اندیشه کلاسیک بهویژه آدام اسمیت، ریکاردو، مالتوس، استوارت میل و حتی بنتام تقریبا همگی از اندیشههای جامع در اقتصاد، سیاست، فلسفه و اخلاق برخوردار بودهاند.
یکی از نقشهای مهم اقتصاددانان کلاسیک، پردازش بحثهای اولیه متدولوژی اقتصاد، بهصورت تدوین روش برای صورتبندیهای نظریهها و تحلیل علمی در اقتصاد است. به این صورت که تقریبا تمامی عناصر ابزارهایی که در علم اقتصاد امروز بهکار میرود، در آن زمان تعریف و استفاده شدهاند.
هرچند صاحبنظران سوداگرایی (مرکانتلیستها) و طبیعتگرایی(فیزیوکراتها) از نظر تاریخ مقدم بر کلاسیکها هستند و در شکلگیری عقاید کلاسیک نقش داشتهاند، در عین حال، صورتبندی مکتب کلاسیک بهطور مستقل، از خلاقیت ویژهای برخوردار است.
اندیشههای اقتصادی پس از کلاسیک، چه نئوکلاسیک که تکاملدهنده آن است و چه مارکسی، نهادی و تاریخی که منتقدان آن هستند، بدون شک، بهنحوی خوشهچین کلاسیکها بودهاند (البته خود نیز رهآورد مخصوص خود را داشتهاند).
منتقدین مکتب کلاسیک
علاوهبر بدبینیها و اختلاف نظرهایی که در میان اقتصاددانان کلاسیک نسبت به بعضی از اصول و مبانی این مکتب وجود دارد، معارضان مکتب کلاسیک که در واقع، اصول اولیه مکتب کلاسیک و نظام اقتصاد سرمایهداری را مورد تردید قرار داده و یا نفی کردهاند به دو گروه عمده تقسیم میشوند.
یک گروه سوسیالیست هستند؛ که از اساس، معتقدند نظام اقتصاد سرمایهداری با اصول خود هرگز قادر به حل مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیست و بههمین دلیل، نظام اقتصادی خود را با اصولی کاملا متضاد با اصول نظام اقتصاد سرمایهداری ارائه میکنند و گروه دوم غیر سوسیالیستها هستند؛ که مکتبهایی را در مقابل مکتب کلاسیک بهوجود آوردهاند.
از آن جمله میتوان به اقتصاددانان مکتب تاریخی، نهادگرایان و کنیزینها اشاره کرد.
همچنین نظریات مکتب کلاسیک در طول دوران عمر خود توسط اقتصاددانان بدبینی مانند مالتوس و ریکاردو و همچنین مارژینالیستها(نئوکلاسیکها) در مقاطع مختلف به چالش کشیده شده است. بهطور کلی اندیشمندان مختلفی از مکاتب مختلف، تا پایان قرن نوزدهم اندیشههای کلاسیک را نقد کرده و به چالش کشیدهاند.
یکی از مهمترین این افراد جان مینیارد کنیز بود که سه انتقاد جدی را به این مکتب وارد کرد:
نخست آنکه بهعقیده وی در بازار کار کمبود تقاضا برای نیروی کار وجود دارد؛ زیرا بهدلیل بدبینیهای بنگاهها نسبت به آینده، سرمایهگذاری کمتری صورت میگیرد.
دوم آنکه در بازار محصول، بهدلیل آنکه مصرف تابعی از درآمد است و بیکاری حاصله درآمدها را کم کرده است. نتیجتا مصرف نیز کم شده و مازاد عرضه و خدمات بهوجود میآید.
سوم آنکه در بازار داراییها، بهدلیل وجود همان بدبینیها و در نتیجه، احتمال وجود دام نقدینگی، تقاضای پول افزایش یافته و بنابراین افزایش بیشتر حجم پول نمیتواند هیچگونه اثری بر روی میزان بهره داشته و آن را کاهش دهد. در نتیجه، هیچگونه انگیزهای برای افزایش سرمایهگذاری و بهتبع آن، تولید ناخالص ملی و اشتغال بهو جود نیامده و احتمال باقی ماندن اقتصاد در شرایط رکود، همچنان ادامه خواهد یافت.
البته نباید فراموش کرد که جدیترین منتقدان مکتب کلاسیک، اندیشمندان مکاتب سوسیالیسم و مارکسیسم و بهویژه خود کارل مارکس بودهاند.
سرانجام، ناهمخوانی نظریات اقتصاددانان کلاسیک با واقعیتها و انتقادات شدید سوسیالیستها و پیروان مکتب تاریخی به اصول مکتب کلاسیک، تجدید نظر در اصول مکتب کلاسیک را ضروری مینمود.
بدین ترتیب استانلی جونز انگلیسی در سال ۱۸۷۱ یعنی ۴ سال بعد از انتشار کتاب سرمایه کارل مارکس، کتاب خود را با نام “نظریه اقتصاد سیاسی” منتشر ساخت و اصول و نظریات اقتصاد کلاسیک، یعنی دانش اقتصاد سرمایهداری را بر اساس مطلوبیت، مورد تجدید نظر قرار داد. به این ترتیب مکتب نئوکلاسیک(مارژینالیست) شکل گرفت.
در حقیقت نئوکلاسیکها همان اصول کلاسیکها را، در زمینه آزادی و رقابت و منافع شخصی پذیرفتند، منتها اصل مطلوبیت را جایگزین نظریه ارزش-کار کردند و برخلاف کلاسیکها که عامل تعیین قیمت را در نیروی کار و در طرف عرضه میدیدند، آنها عامل تعیینکننده ارزش و قیمت را در مطلوبیت دیده و در طرف تقاضا جستجو میکردند. با پیدایش مکتب مارژینالیسم و بازسازی نظریات کلاسیک اصول این مکتب و نظام اقصاد سرمایهداری دچار تغییر نشد و اصول لیبرالیسم اقتصادی، رقابت و تعادل اقتصادی خودکار بهقوت خود باقی ماند.
«اقتصاد کلاسیک» مربوط به دوره ای در تاریخ اندیشه اقتصادی از سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۷۰ است که در آن گروهی از اقتصاددانان عمدتاً انگلیسی، کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت را به عنوان مبنا برای تحلیل تولید، توزیع و مبادله کالاها و خدمات در اقتصاد سرمایه داری قرار داده اند.
از نظر مارکس، اقتصاد سیاسی کلاسیک در قرن هفدهم با پتی آغاز می شود و با ریکاردو پایان می یابد. از نظر کینز مکتب کلاسیک با ریکاردو آغاز می شود و با پیگو پایان می یابد.
نخستین پرسش این است که کدام یک: آدام اسمیت یا ریکاردو، اقتصاد کلاسیک را تاسیس کرده اند. در پاسخ می توان گفت که آدام اسمیت موضوعات اصلی را مطرح کرد که اقتصاددانان تا قرن بعد از وی درباره آن به بحث می پرداختند، اما هنوز تردید وجود دارد که سنت اسمیتی با انتشار کتاب «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات ستانی» ریکاردو در ،۱۸۱۷منتقل شده باشد.
برخی نویسندگان پافشاری کرده اند که اسمیت تاثیر دیرپایی بر ویژگی اقتصاد کلاسیک داشته است نه ریکاردو. بر اساس گفته آنها نظام نظری ریکاردو حتی توسط پیروان پر و پا قرص ریکاردو در دهه بعد از مرگ وی (در ۱۸۲۳)، رد شده است.
جان استوارت میل
نویسندگان بعدی مانند: جان استوارت میل و جان الیوت کرنز تا دهه ۱۸۷۰ از قضیه مرکزی ریکاردو پیروی می کردند مبنی بر این که میزان سود و در نتیجه انباشت سرمایه به هزینه نهایی تولید کشاورزی بستگی دارد.
ایده های اسمیت و ریکاردو جریان اقتصاد کلاسیک را شکل داد. اقتصاد کلاسیک شامل نظریه های زیر بود: نظریه ارزش مبتنی بر مطلوبیت؛ استفاده از نیروهای عرضه و تقاضا در تعیین قیمت های بین المللی؛ نظریه اشباع عمومی بازار و قانون بازارهای سی .
بنا براین تمامی مبانی نظریه پردازی اقتصادی در دوره ۱۷۷۰ تا ۱۸۷۰ متعلق به مجموعه ای از اندیشه های به ارث گذاشته شده توسط آدام اسمیت و دیوید ریکاردو است. پایان اقتصاد کلاسیک در دهه ۱۸۷۰ است که «انقلاب نهایی» اتفاق افتاد.
در دهه ،۱۹۷۰ به طور همزمان سه کتاب درباره اقتصاد کلاسیک منتشر شد. «بازنگری اقتصاد کلاسیک، توسط توماس سوول (۱۹۷۴)، «ساختار نظریه اقتصاد کلاسیک»، توسط رابرت اگلی (۱۹۷۴) و «اقتصاددانان کلاسیک» توسط دنیس ابراین (۱۹۷۵).
از این سه، اگلی وسیع ترین دوره زمانی را برای «نظریه اقتصادی کلاسیک» در نظر گرفته است، بدین ترتیب که با فیزیوکرات ها در دهه ۱۷۵۰ آغاز می شود و با نظریه والراسی تعادل عمومی در دهه ۱۸۷۰ پایان می یابد.
از نظر اگلی نه تنها کل اقتصاد کلاسیک می تواند بر حسب یک چارچوب مفهومی واحد تعریف شود بلکه این چارچوب در اساس حول مفهوم خاصی از سرمایه می چرخد، یعنی موجودی از کالاهای واسطه ای که در دوره های تولیدی، سرمایه گذاری شده است.
سوول تعریف سنتی اقتصاد کلاسیک را می پذیرد مبنی بر این که مکتب کلاسیک در عمل مکتب آدام اسمیت است. از نظر سوول، سنت کلاسیک شامل مجموعه مشترک از پیش فرض های فلسفی ، روش های مشترک تحلیل و نتایج مشترک مربوط به موضوعات تحلیل اساسی اقتصادی است و شامل قضایای مهمی مانند: نظریه ارزش مبتنی بر کار، نظریه جمعیت مالتوس، قانون سی و نظریه مقداری پول و نظریه مسیر رشد تعادلی یکنواخت اقتصاد.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
دیدگاه شما