تجربه به من نشان داده که گاهی موسسان یک شرکت نمیخواهند با کمبودهای محصول خود روبرو شوند و سختیِ ایجاد یک استارتاپ را قبول کنند. در نتیجه ترجیح میدهند یک رویکرد وسیع و سطحی به اسم "بازاریابی" را پیش بگیرند. چرا که نمیتوانند با واقعیت کار و حقایق ناخوشایندی که صحبت با کاربران به آنها نشان میدهد، روبرو شوند. بنابراین پیشنهادم این است که همیشه یک محصول واقعاً خوب تولید کنید و بعد خودتان به صورت دستی به دنبال مشتری بروید. البته، این دو مسیر ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. که یعنی شما باید مخاطبان اولیهای داشته باشید تا بتوانید یک محصول واقعاً خوب را تولید کنید. بنابراین تمرکز بر یک مسیر باریک و عمیق برای فروش و سپس بازاریابی، نه تنها موثرترین روش برای بدست آوردن مشتری است، که بدون آن استارتاپ شما خواهد مرد.
بازاریابی و فروش با هم تفاوت دارند!
اگر یک کسب و کار کوچک یا متوسط داشته باشید، احتمالاً فرق چندانی بین بخش بازاریابی و فروش قائل نیستید، چون نیروی کافی برای تمرکز جداگانه بر روی این دو بخش ندارید. به علاوه، فکر نمیکنید که این دو تفاوت چندانی با هم داشته باشند. اگر این حرف درست است، باید به شما خبری بدهم: بازاریابی و فروش با یکدیگر فرق بسیاری میکنند و در نتیجه، نیاز به تخصصهای متفاوتی دارند. اگر قرار باشد بخش مارکتینگ فقط با هدف افزایش فروش فعلی اداره شود، کارکرد آن به پشتیبانی از فروش با یک تمرکز درون شرکتی محدود خواهد شد. اما اگر مارکتینگ جایگاه خود را در تیم مدیریت پیدا کند، میتواند تبدیل به یک المان رشد خوب با تمرکز برون شرکتی شود که فروش شما را هم افزایش میدهد.
پس بهتر است به جای اینکه بازاریابی و فروش را ادغام کنید، دو بخش جداگانه برای آنها در نظر بگیرید و کاری کنید که این دو بخش به خوبی یکدیگر را پشتیبانی کنند. به این ترتیب تضمین رشد تجارت شما بیشتر خواهد بود. البته این فقط حرف ما نیست. نتایج یک تحقیق علمی هم این موضوع را تائید میکند و به ما نشان میدهد شرکتهایی که دو بخش فروش و بازاریابی آنها جدا هستند، رشد بیشتری را نسبت به رقبا دارند. (در بخشهای بعدی این مطلب، بیشتر در مورد این تحقیق صحبت میکنیم.)
با این حساب، احتمالاً بخواهید بدانید که تفاوت دو بخش فروش و بازاریابی دقیقاً چیست و هر کدام چه نقشی را در یک کسب و کار ایفا میکنند؟ در این مقاله بیشتر در این مورد صحبت خواهیم کرد.
فروش = محصولی که موجود است را بفروشید
کار بخش فروش ساده است: این بخش باید آنچه موجود است را تبدیل به پول نقد کند. که یعنی سرنخهای فروش را تبدیل به مشتریانی میکند که به شرکت شما پول میدهند و اینکار، با تعامل مستقیم با مشتریان بالقوه برای متقاعدسازی آنها به خرید انجام میشود.
هر تجارتی دارای محصولات و خدمات مشخصی است که باید به فروش برسند. به این منظور، فروشندگان باید یک رابطه نزدیک با مشتری (و گاهی همکاران) داشته باشند، مسیر فروش را هموار کنند، مخالفتهای مشتری را از بین ببرند و در مورد قیمت و شرایط فروش چانه بزنند. معمولاً هم بعد از فروش باید مطمئن شوند که دیگر نیروهای شرکت این نیاز مشتریان را برآورده میکنند.
نگاه بخش فروش از درون به بیرون یک شرکت، یعنی به سمت مشتری است. تمرکز آن بر زمان حال است. و افق دید مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی آن نیز به این هفته، این ماه یا نهایتاً این فصل محدود میشود. دلیل این موضوع هم ساده است: اگر فروش بر زمان حال تمرکز نداشته باشد، هیچ تضمینی بر سود فعلی شرکت وجود نخواهد داشت.
بازاریابی = هم اکنون و در آینده، با مشتریان خود هم سو شوید
هدف معمول بازاریابی این است که مشتریان بالقوه را به محصول یا خدمات شما علاقهمند کند و سرنخ فروش به وجود آورد. بنابراین فعالیتهای آن شامل موارد زیر میشود:
- تحقیق دربارۀ مصرف کنندهها برای شناخت نیازهای بازار
- توسعه محصولات خلاقانه که بتوانند نیازهای فعلی و آینده مشتریان را برآورده کنند
- تبلیغات محصولات و خدمات برای بالا بردن آگاهی و ساختن برند
- قیمت گذاری محصولات و خدمات برای بدست آوردن بیشترین سود در طولانیمدت
پس یک نقش اصلی بخش بازاریابی این است که بازار کار را از نگاه یک مشتری بشناسد که مخاطب شرکت است و کمک کند که شرکت به سمتی حرکت کند که خواستهها و نیازهای مشتری مذکور را در آینده برآورده کند. که یعنی کار بازاریابی این است که یک برند را به سمت بخشهایی از بازار و گروههایی از مشتریان هدایت کند که شرکت بتواند در آنها رقابت کند و سود داشته باشد.
بگذارید سادهتر بگوییم: بازاریاب باید به برند کمک کند تا پیشنهادات، قیمتگذاری و روابط خود را به نحوی تغییر دهد که نیازهای مشتریان را بهتر برآورده کند و در نتیجه، فروش شرکت افزایش یابد.
البته، کار بازاریابان به همین خلاصه مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی نمیشود. بخش مارکتینگ همچنین باید بتواند درک خود از بازار را به صورت ابزارها و تاکتیکهایی در آورد تا به وسیله آنها شرکت بتواند سهم بیشتری از بازار را جذب کند، روابط (معمولاً دیجیتال) را مستحکم کند و سرنخهای فروش بیشتری را ایجاد کند. بازاریابی همچنین میتواند بخش فروش را به بخشی از بازار بفرستد که باید شکار خود را انجام دهد و فشنگهای مورد نظر را در اختیار آنها قرار دهد. البته توجه داشته باشید که وقتی کارکرد بازاریابی فقط در کمک به تیم فروش در زمان حال خلاصه شود، کسب و کار شما آینده را از دست خواهد داد.
اینها تازه بخشی از دنیای بزرگ بازاریابی و قسمت کوچکی از مزایای بازاریابی در کسب و کار است. در ویدئوی زیر از نگاه متفاوتی بازاریابی را تعریف کردهایم و توضیح دادهایم که کار بازاریابی چیست و چه کمکی به کسب و کار شما میکند.
بدون بازاریابی، فروش ضربه خواهد خورد
حتی بهترین شکارچی هم نمیتواند با شلیک تیرهای مشقی به سمت هدفهای بیفایده، برای شام خانوادۀ خود چیزی دست و پا کند. (میدانم، ما که قصد شکار کسی را نداریم. ما خدماتی با ارزش را به آن آدمهایی ارائه میدهیم که قدرشان را بدانند.)
بازار مدام در حال تغییر است و این موضوع میتواند فروش را تحت تاثیر قرار دهد. و اینجاست که بازاریابی نقش مهمی را ایفا میکند. بخش مارکتینگ باید شرکت را برای این تغییرها آماده کند و به شکارچیان آن (یا همان فروشندگان) کمک کند که بفهمند کجاها باید شکار کنند و مهمات درست را هم در اختیارشان بگذارد.
اگر قرار باشد که بازاریابی فقط مهمات امروز را تهیه کند، چطور قرار است بفهمیم که صنعت ما به کدام سمت حرکت میکند و چگونه باید نسبت به این موضوع واکنش نشان دهیم؟ و به این ترتیب است که رشدِ کسب و کار ما محدود خواهد شد.
دنبال یه کار پر درآمد از اینترنتی؟
تو دوره فرصتهای اینترنتی بهترین راه رو بهت نشون میدیم!
برای مشاوره رایگان، همین الان با ما تماس بگیرید.
اما بازاریابی و فروش دو بخش جداگانه هستند
اصلاً قرار نیست که یک نفر مسئولیت هر دو بخش بازاریابی و فروش را به عهده داشته باشد. چرا؟ چون تمرکز بر زمان حال و پیش بردن فروش نیاز به مهارتهایی دارد که چندان با نگاه رو به آینده و مشتریمحور بخش بازاریابی همخوانی ندارند.
بگذارید کمی بیشتر در این مورد توضیح بدهیم:
معمولاً تیم فروش احساس میکند که درک خوبی از مشتریان و نیازهایشان دارد. اما این نگاه آنها کمی با واقعیّت فاصله دارد. چرا؟ چون مشتری همیشه در پسزمینه مکالمات فروش، میتواند تلاش فروشنده برای ترغیب خود را حس کند. در نتیجه، هیچوقت به طور کامل و شفاف در مورد نیازها و خواستهها خود حرف نخواهد زد.
برای اینکه یک شرکت واقعاً بتواند رشد داشته باشد، کسی باید از پنجره به بیرون نگاه کند و ببیند که شرکت در آینده باید به چه سمتی حرکت کند. در بسیاری از شرکتها، معمولاً وظیفه این بخش بر گردن مدیر اصلی است و نقش بازاریابی صرفاً همراهی تیم فروش است. اما وقتی که یک شرکت رشد میکند، مدیریت به تنهایی تبدیل به یک شغل دائمی میشود و ممکن است نقش استراتژیک مارکتینگ به فراموشی سپرده شود.
یک تحقیق جالب در مورد تاثیر بازاریابی در رشد شرکت
بگذارید برای اینکه اهمیّت جدا بودن دو بخش بازاریابی و فروش را بهتر درک کنید، نتایج یک تحقیق در این زمینه را با شما به اشتراک بگذاریم. این تحقیق که در اواخر سال 2011 توسط دانشگاه تکزاس آمریکا انجام شد، به بررسی نزدیک به 200 مدیر از کسب و کارهای میانۀ بازار در 27 صنعت مختلف پرداخته و نتایج جالبی در این زمینه یافته است.
اینجا قرار است به یکی از نتایج جالب این تحقیق نگاه کنیم: بازاریابی یک نقش کلیدی در رشد شرکتها ایفا میکند. وقتی یک شرکتT در تیم مدیریتی خود از افرادی با تجربه در زمینۀ مارکتینگ بهره میبرد، رشد بیشتری را تجربه خواهد کرد و حتی در تبدیل فرصتها به واقعیّت هم بهتر عمل میکند. به علاوه چنین شرکتی حتی در شناسایی تاثیر روشهای بازاریابی و تبلیغات خود هم مهارت بیشتری دارد و در نتیجه میتواند بازدهی بیشتری از برنامههای مارکتینگ خود داشته باشد. البته این موضوع تا حدی در مورد آن شرکتهایی که هر چند بازاریابان با تجربه ندارند، اما از اصول مارکتینگ پیروی میکنند هم صادق است.
اما با وجود تاثیر بالای بازاریابی در رشد، 59% از شرکتهای مورد بررسی، اصلاً بخشی به اسم بازاریابی در شرکت خود نداشتند.
(پیشنهاد میکنم در صورتی که به زبان انگلیسی تسلط دارید، نتایج این تحقیق در زمینه بازاریابی و فروش را به هیچوجه از دست ندهید.)
جدول تفاوت های بازاریاب و فروشنده
خب، حالا بیایید یکبار دیگر به وسیله جدول و با جزئیات به بررسی فرق بین بازاریابی و فروش بپردازیم.
موضوع | فروشنده | بازاریاب |
محصول | من محصولی دارم که قصد فروش آن را دارم. پس کارم متقاعد کردن مشتری به خرید است. | من طیفی از محصولات دارم و هدفم این است که مطمئن شوم با نیاز مشتریان همخوانی دارند. |
قیمت | قیمت معمولاً بزرگترین مانع برای فروش است. همیشه مشتریان به من میگویند که قیمتهای ما از رقبا بالاتر است. | من باید ارزش کالا را بشناسم، بفهمم که مشتری چه میخواهد و چقدر حاضر است بابت آن هزینه کند. من میخواهم مطمئن شوم که ما پولی را از دست نمیدهیم. |
پیشنهادات | از نظر من، پیشنهاداتی که مربوط به محصول هستند و تخفیف ارائه میدهند، بیشترین تاثیر را دارند. | پیشنهادات باید واکنشی مثبت از مخاطبان هدف بگیرند، که یعنی هر کسی که میتواند تصمیم خرید محصولات ما را بگیرد. |
مخاطبان | در اکثر مواقع، من ترجیح میدهم با خریدار صحبت کنم - یعنی کسی که سفارش را میدهد. کار من بیشتر تعامل یک به یک است. | مخاطبان من میتوانند گسترده باشند و علاوه بر خریداران شامل افراد تصمیمگیرنده و تاثیرگذار هم میشوند. این میتواند کاربر نهایی باشد یا مدیران شرکتها. |
افق دید | من بر اساس فروش هفته و ماه قضاوت میشود. من باید محصول را در سریعترین حالت ممکن بفروشم. | نگاه من طولانیمدت است و همیشه به این فکر میکنم که کسب و کار ما ظرف یک یا دو سال کجا خواهد بود. |
شهرت برند | من نماینده شرکت هستم. وقتی آدمها به برند ما فکر میکنند، به یاد من خواهند افتاد. | برای من، تبدیل شدن به یک برند یعنی فرصتی استثنایی برای شرکت ما. اگر بتوانیم شهرت خوبی پیدا کنیم، فاصله زیادی از رقبا میگیریم. |
استراتژی | استراتژی من این است که محصول را از درِ شرکت بیرون بفرستم. بله، کار اصلی من فروش محصولات است. | استراتژی من این است که کاربران را به سمت شرکت جذب کنم. من میخواهم علاقه آنها به شرکت ما و محصولاتمان را زیاد کنم. |
فعالیتها | قانع کردن مشتری به خرید برای رفع نیازهایش | تحلیل بازار، تبلیغ، فروش، روابط عمومی، خدمات و رضایت مشتری |
پیشنهاد به کسب و کارهای تازه: بر روی فروش تمرکز کنید
بهترین راه برای کسب و کارهای تازه و استارتاپها این است که بر روی فروش تمرکز کنند. به خصوص، تمرکز بر اینکه برای شروع کاربرانی را جذب و آنها را راضی به استفاده از سرویس خود کنند. شاید بد نباشد که صحبتهای جسیکا لیوینگستون را در این زمینه بخوانیم. تخصص او، کمک به استارتاپها برای شروع کسب و کاری موفقیّت است:
تجربه به من نشان داده که گاهی موسسان یک شرکت نمیخواهند با کمبودهای محصول خود روبرو شوند و سختیِ ایجاد یک استارتاپ را قبول کنند. در نتیجه ترجیح میدهند یک رویکرد وسیع و سطحی به اسم "بازاریابی" را پیش بگیرند. چرا که نمیتوانند با واقعیت کار و حقایق ناخوشایندی که صحبت با کاربران به آنها نشان میدهد، روبرو شوند.
بنابراین پیشنهادم این است که همیشه یک محصول واقعاً خوب تولید کنید و بعد خودتان به صورت دستی به دنبال مشتری بروید. البته، این دو مسیر ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. که یعنی شما باید مخاطبان اولیهای داشته باشید تا بتوانید یک محصول واقعاً خوب را تولید کنید. بنابراین تمرکز بر یک مسیر باریک و عمیق برای فروش و سپس بازاریابی، نه تنها موثرترین روش برای بدست آوردن مشتری است، که بدون آن استارتاپ شما خواهد مرد.
حتماً به صفحۀ آموزش «افزایش فروش و مشتری» سایت ما سری بزنید. ما کلی مقاله رایگان، دوره آموزشی، کتاب، ویدیو و. آماده کردیم که میتواند حسابی کمکتان کند.
نتیجهگیری در مورد دو مفهوم بازاریابی و فروش
همانطور که در این مقاله دیدیم، یک کسب و کار موفق به خوبی بین فروش و مارکتینگ تمایز قائل است و در عین حال، ارتباط خوبی را بین این دو بخش حفظ میکند. بگذارید یک بار دیگر به مهمترین ویژگیهای هر دو بخش نگاه کنیم:
تمرکز فروش بر زمان حال است و هدف آن فقط سود لحظه است. این بخش است که باید بقای شرکت را در بازار تضمین نماید. اما بازاریابی یک نگاه بلندمدت دارد و هدف آن مشخص کردن مسیر شرکت و ایجاد علاقه در بازار برای محصولات شرکت است. به این ترتیب، میتوان مطمئن بود که شرکت در جهت رشد و بازارهای بهتر حرکت خواهد کرد.
سعی میکنیم در آینده بیشتر در این مورد صحبت کنیم و به شما بگوییم که چطور میتوانید ارتباط بین این دو بخش را به بهترین شکل میسر نمایید. منتظر نظرات و سوالات شما در زمینه تفاوتهای بازاریابی و فروش هستیم.
مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی
بزرگترين روزنامه درآمريكا و جهان که تقریبا همه حتی یک بار اسمش را شنیدهاند .روزنامهي نيويوركتايمز 146 سال پیش تاسيس شد و در این مدت 95 جايزهي پوليتزررا دريافت کرد. ما در این مقاله قصد داریم به مناسبت روز تاسیس روزنامه نیویورک تایمز استراتژی آن را بررسی کنیم تا متوجه شویم دلیل این محبوبیت چیست ؟ ماموریت و چشم انداز نیویورک تایمز چگونه تدوین شده است ؟
استراتژی نیویورک تایمز:
استراتژی که نیویورک تایمز برای ماموریتش در نظرگرفته است این است که به دنبال جستجوی حقیقت وکمک به مردم برای درک بهترجهان باشد. این باور وجود داردکه روزنامهنگاری این قدرت را دارد که زندگی هر خواننده را غنیتر و رضایت بخشتر و جامعه را قویتر و عادلانهترکند.این ماموریت، آنها را از چالشهای وجودی سالهای اخیر عبور داد و به آنها کمک کرد تا از چاپ به دیجیتال و تحول بزرگ در بازار تبلیغات برسند و این همان چیزی است که آنها را به سمت ساخت یک کسب وکاردیجیتال، بامحوریت روزنامهنگاری که ارزش پرداخت هزینه را دارد، سوق داد.روزنامهنگاری آنها در حال شکوفایی است و دروسعت، خلاقیت و بلندپروازی بینظیری است. نیویورک تایمز به نقطه عطفی رسیده است که در زمانی غیرقابل تصور بیش از ۱۰ میلیون اشتراک پولی داشتند.به نظر من هنوز آنها به تحول کامل نرسیدهاند و هنوز به طور کامل به آنچه که تایمز میتواند در عصر دیجیتال انجام دهد، پینبردهاند و کارهای بیشتری برای به تکامل رسیدن درآینده و تحقق ماموریت خود دارند. بیش از ۴۰ درصد درآمدشان هنوز از طریق چاپ تامین میشود، تجارت چاپی که هر ثانیه میگذرد در حال کوچیک شدن است.نیویورک تایمز در یک چشمانداز رسانهای پیچیده است و با سرعت زیاد در مسیر تغییر حرکت میکند. برای اولین بار بیش از یک دهه گذشته، نیویورک تایمز با آیندهای مواجه شده است که کمتر با تهدید و عدم اطمینان اقتصادی تعریف میشود . نیویورک تایمز با فرصت پیش آمده و بلندپروازی، تجارب چند سال اخیر را به فرصتهای بزرگتری که اکنون میبینید تبدیل کردهاست.
من سه بخش برای استراتژی نیویورک تایمز شناسایی کردهام که عبارتند از :
۱-در درجه اول، هدفشان این است که بهترین مقصد خبری در جهان باشند.
اساس استراتژی وماموریت کسب وکارشان ارائه معتبرترین اخبار مهم و جالب است. این استراتژی علاقه عمومی است، به این معنی که برای مخاطبان گسترده تدوین شده است. نیویورک تایمز چند رسانهای است و متفکرانه از هر قالب اصلی مثل داستان سرایی، مقالات، خبرنامهها، عکاسی، گرافیک تعاملی، تصویرسازی دادهها، صوتی، تصویری و رویدادها استفاده میکند تا به بهترین شکل به مخاطبانش خدمت کند. اخبار جهان را به روشهای مختلفی پوشش میدهد که به خوانندگان کمک کند تا بدانند در دنیای اطرافشان چه میگذرد.
گزارشهای تخصصی که به خوانندگان اجازه میدهد با موضوعات و داستانهای مهم همراه شوند: تایمز به گزارشگران زمان و مکان میدهد تا در یک موضوع واحد از بهداشت عمومی گرفته تا مذهب، معماری و از پنتاگون تا هالیوود تا والاستریت، تمرکز کنند. این شاید مهمترین کاری باشد که انجام میدهند. با توجه به تخصص و گزارش عمیق خبرنگارانش، پوشش خبری قدرتمندی را فراهم میکند که کل گزارشات را غنی میکند.
اخباری که کیفیت را فدای سرعت نمیکنند: نیویورک تایمز اطلاعات قابل اعتماد و مفید را با آشکار شدن داستانها فراهم میکنند. آنها معتقدند میتوانند ارزش واقعی را به عنوان جایگزینی برای اخبار کابلی و رسانههای اجتماعی اضافه کنند، جایی که گمانه زنیها اغلب حقایق را تحت الشعاع قرار میدهند. گزارش خبری در لحظاتی که تعداد زیادی از مردم به دنبال پاسخ هستند، یک سرویس حیاتی است.
شرکتی که حقایق مهمی را آشکار میکند: نیویورک تایمز معتقد است مطالب یک روزنامه مبتنی بر منابع و زمان تولید میشود. این روزنامه نگاری مشکلات را آشکار میکند، قدرت پاسخگویی دارد و توجه مردم را میطلبد.
تفسیر و انتقادی که به خوانندگان در تفسیر جهان کمک میکند: تفسیر و نقد مبتنی بر ایده ارائه میدهد تا به خوانندگان کمک کند تا دیدگاههای خود را در مورد موضوعات مهم توسعه داده و به چالش بکشند. این نوع روزنامه نگاری تفسیری با ارائه صداهایی که به آنها اعتماد دارند و صداهایی که آنها را به چالش میکشند، به خوانندگان کمک مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی میکند تا لحظات را درک کنند. تایمزبرای افرادی که سعی میکنند مسائل و رویدادها را نسبت به هر ناشر یا پلتفرم دیگری درک کنند استراتژی تدوین کرده است که تمام این روزنامهنگاریها را به تجربهای تبدیل کند که قابل اعتماد، کارآمد و آشکار باشد.
۲-تایمز قصد دارد با کمک به افراد برای استفاده بهینه از زندگی و درگیر شدن با احساسات، برای آنها ارزشمندتر شود.
کاری فراتر از پوشش اخبار انجام میدهند. پوشش فرهنگی و سبک زندگی را فراهم میکندکه به خوانندگان کمک کند تا دنیای هنر، مد، غذا و ادبیات را کشف کنند. تایمز به آنها کمک میکند تا تصمیم بگیرند چه چیزی بخوانند یا تماشا کنند، به چه موسیقی گوش دهند، چه رستورانی را امتحان کنند. آنها راهنماییهای قابل اعتماد برای کمک به مردم در تصمیمگیریهای روزمره فراهم میکنند.مدتها قبل از اینترنت، تایمز اخبار را با طیف گستردهای از اطلاعات ارزشمند دیگر دسته بندی میکرد. این شامل نقد فرهنگی و راهنمایی سبک زندگی مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی و همچنین جریانی از ویژگیهای مفید مانند پیش بینی آب و هوا، دستور العملهای هفتگی، لیستهای تلویزیونی روزانه، امتیازات ورزشی و جداول سهام بود. با استراتژی که تایمز دارد من مطمعن هستم که میتواند در این دوره نیز به ایفای نقش گسترده و مفید در زندگی خوانندگان ادامه دهد. تایمز با استراتژی که دارد به مردم کمک میکند تا انگشت خود را روی نبض جامعه نگه دارند، از نقد فیلم گرفته تا ویژگیهایی مانند عشق مدرن و خاطرات یک آهنگ، تا کاوش در جهانهای در حال تغییر هنر، مد، غذا و ادبیات.
خوانندگان انتظاری که از روزنامه نگاری تایمز دارند: اخبار باید اصیل، معتبر و قابل اعتماد باشد. اما برخلاف پوشش علایق عمومی، کسانی که از پروژههای مورد علاقه تایمز استفاده میکنند، انتظار محتوای بیشتر با سطح بالاتری از جزئیات و ظرافت را دارند.
۳-هدف تایمز ایجاد یک تجربه گستردهو مرتبط از محصول است که به مردم کمک کند با هر چیزی که نیویورک تایمز ارائه میدهد، درگیر شوند.نیویورک تایمز میگوید ما نمیخواهیم تنها بهترین روزنامه را تولیدکنیم، ما قصدداریم چنان تجربه مفید و جذابی ارائه دهیم که مقصدی روزانه برای افراد کنجکاو که به دنبال درک و تعامل با جهان هستند، تبدیل شویم.
تایمز میداندکسانی که برای نیازهای بیشتر خود به آنها مراجعه میکنند، با احتمال بیشتری مشترک میشوند و بهطور منظم از محصولات تایمز استفاده میکنند و روابط مادام العمر خود رابا تایمز توسعه میدهند. بنابراین، حتی زمانی که تایمز به سرمایهگذاری در روزنامه نگاری و محتوای محصولاتش ادامه میدهد، بخش اعظم رشدش از راهنمایی بهتر خوانندگان در تمام چیزهایی که ارائه میدهد، حاصل میشود .محصول اصلی نیویورک تایمز، اپلیکیشن آن است، بهترین مکان در جهان برای تجربه اخبار است .بعضی از خوانندگان ممکن است برای اخبار بیایند، اما برای اخبار ورزشی بمانند یاحتی برای آشپزی بیایند، اما برای اخبار بمانند. قدرت پیشنهادهای تایمز و نحوه ارتباط درستش به این صورت است که میتواند به شیوهای متفاوت برای هر فرد ضروری باشد.
برای انجام این کار، به خانوادهای متصل از محصولات نیاز دارد که به صورت یکپارچه با یکدیگر کار کنند. نیویورک تایمز استراتژی دارد که به طور گسترده یک بسته دیجیتالی با ارزش را تبلیغ خواهد کرد، بستهای که شامل دسترسی کامل به چندین محصول در یک اشتراک است.آنها این استراتژی را دارند که با ارائه اشتراک محصولات مستقل مخاطبان گستردهای را جذب کنند. اما با تمرکز بر این مجموعه، نیویرک تایمز معتقداست که میتواند بیشترین ارزش را برای خوانندگان خود فراهم کرده و در عوض، آنها را حفظ کرده و به مردم دلایل متعددی دهدتا هر روز با تایمز تعامل داشته باشند. به طور خلاصه، تایمز با استراتژی که دارد معتقداست که این مجموعه بهترین فرصت برای توسعه روابط مادام العمر با مخاطبان است .نیویورک تایمز تجربه محصول خود را اصلاح کرده و تعداد مشترکین خود را افزایش داده است، به این معنی است که قصد دارد یک تجربه برتر برای مشترکین به خصوص در اپلیکیشن خود ایجاد کند. تایمز با تدوین استراتژی درست قصد دارد اشتراکش را به قدری جذاب و مفید کنند که همه مخاطبان آن را با ارزش بدانند.همچنین هدف و استراتژی تایمز این است که به رشد مخاطبانی که روزنامه نمیخوانند ادامه دهد تا تاثیر روزنامه خود را بر سایر افراد گسترش دهد و خوانندگان جدیدی را با کار خود آشنا کند.این استراتژیهای تدوین شده به مخاطبان جدید کمک میکند تا با تایمز ارتباط برقرار کنند و یاد بگیرند که روزنامه آنها با آنچه در جاهای دیگر وجود دارد چه تفاوتی دارد.
حتی زمانی که تعداد مخاطبان خود را افزایش میدهند، به شدت باور دارند که روزنامه نگاریشان ارزشمند است.در اینجا سعی کردم به طور جامع استراتژی نیویورک تایمز را به زبان ساده بیاورم تا با هم متوجه بشویم که این روزنامه معروف چه ماموریت و چشم اندازی را برای استراتژیاش تدوین کرده است. کاملا مشخص است که استراتژی میتواند کسب و کار شما را از یک شهر کوچیک به سراسر دنیا معرفی کند همان طور که روزنامه کوچیکی که در شهر نیویورک واقع بود را به سراسر دنیا معرفی کرد و الان تمام دنیا را پوشش میدهد.آیا شما هم برای کسب کارتان استراتژی دارید که آن را به یک کسب و کار جهانی تبدیل کنید؟!
سخن پایانی نویسنده
در این مقاله از گروه مهندسین مشاور رسا به مناسب سال روز تاسیس روزنامه نیویورک تایمز سعی شد تا به طور کامل استراتژی این شرکت بزرگ رسانهای بررسی شود. درسهای زیادی از این استراتژی موفق میتوان گرفت و در کسب و کار خود پیاده کرد. امیدواریم از این مقاله حسابی سود ببرید.
دانلود اندیکاتور فارکس رایگان * آپدیت ۲۰۲۱ اندیکاتورهای به درد بخور!
بسیاری از معامله گران فارکس وقت خود را برای جستجوی آن لحظه مناسب برای ورود به بازارها یا علامتی گویا که سیگنال خرید یا فروش بدهد، می گذرانند. در حالی که جستجو به خودی خود میتواند موثر باشد، اما بسیاری از اوقات از اتفاقات زیادی در بازار غافل میشویم. ولی با استفاده از ابزارها و امکانات میتوان در گرفتن سیگنال از بازار و در نتیجه، یافتن شاخص های مختلفی که می تواند به تعیین بهترین زمان برای خرید یا فروش ارزهای فارکس کمک کند، موفق عمل کنیم.
در هر کسب و کاری، استفاده از ابزارهای مختلف جهت آسان تر شدن انجام کارها امری رایج است. به عنوان مثال یک مکانیک خودرو برای راحتی و سرعت بیشتر، ترجیح می دهد فرآیند تعویض روغن را دستگاه اتوماتیک انجام دهد به جای اینکه زمانی طولانی صرف تعویض روغن کند. معامله گران هم از این ماجرا مستثنی نیستند و ترجیح می دهند به جای صرف وقت بسیار ارزشمند خود و دریافت اطلاعات از بازارها و انجام محاسبات مختلف برروی آنها، از ابزارهای معاملاتی استفاده کنند که این اطلاعات را به سرعت در اختیارشان می گذارد. این ابزارهای معاملاتی اندیکاتور فارکس و اکسپرت فارکس نام دارد. این بخش از وبسایت به دانلود رایگان اندیکاتور فارکس رایگان اختصاص دارد. تیم توسعه دهنده ما در گروه بررسی فارکس تمام تلاش خود را می کند تا هر هفته مخزن اندیکاتورها را گسترش دهد و مجموعه ای از بهترین اندیکاتورهای فارکس را جمع آوری نماید.
چهار نوع اصلی اندیکاتورهای فارکس
اگر تجربه استفاده از اندیکاتورهای مختلف در چارت های معامله در فارکس را داشته باشید، میدانید که بینهایت اندیکاتور های مختلف فنی وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید. در این مقاله می خواهم بدانيم انواع انديكاتورها كدام اند؟ و شما واقعاً به کدامیک نیاز دارید؟
همانطور که از عنوان این مقاله می توانید حدس بزنید ، اساساً چهار نوع شاخص فنی مختلف وجود دارد که به شرح زیر است:
1. اندیکاتورهای روندنما (trend indicators):
شناخته شده ترین انواع اندیکاتورهای روندنما ابرهای ایچیموکو اندیکاتور پارابولیک سار و انواع میانگین متحرک ها هستند مهمترین ویژگی مشترک اعضای این خانواده قرار گرفتن اندیکاتور ها بر روی نمودار قیمتی است.
به بیان بهتر مبنای این اندیکاتورها این استدلال است که شما فقط باید با روند معامله کنید، بنابراین همه این شاخص ها به شما کمک میکند تا تصمیم خود را بگیرید که در چه سطحی باید معامله کنید.
2- شاخص های لحظه ای (Momentum indicators):
این نوع شاخص ها اساساً شاخص های نوسانی هستند و برای تعیین موقعیت های خرید و فروش بسیار مفید هستند و میتوانند در نشانه گذاری شروع یک روند جدید بسیار مفید باشند. نمونه ها شامل RSI ، Stochastics و CCI است.
3- اندیکاتورهای نوسان گر یا اوسیلاتورها (oscillators):
اندیکاتورهای نوسان گر یا اوسیلاتورها هدفشان فهم و سنجش میزان هیجان خریداران و فروشندگان است. اوسیلاتورها معمولا در قسمت جدایی پایین چارت اصلی قیمت نشان داده می شوند. از معروف ترین اوسیلاتورها می توان به اندیکاتور مکدی MACD اشاره کرد.
شاخص های نوسان به طور کلی از محدوده هایی برای نشان دادن رفتار قیمت و حجم پشت هرگونه حرکت استفاده می کنند. این اطلاعات مفید است زیراکه هرگونه تغییر چشمگیر در رفتار میتواند سیگنال ورود خوبی را ارائه دهد. نمونه های رایج عبارتند از باند Bollinger و Average True Range.
4- اندیکاتورهای حجم نما (volume indicators):
اندیکاتورهای حجم نما دسته ای دیگر از انواع اندیکاتور فارکس هستند که صرفا حجم و ارزش معاملات را مورد آنالیز و بررسی قرار میدهند. همان اندیکاتور حجمی که عموم تحلیل گران در پایین نمودارهایشان قرار میدهند از این خانواده هستند.
این اندیکاتور همانطور که از نامش پیداست، حجم معاملات پشت یک حرکت قیمتی جزئی را نشان می دهند که می تواند بسیار سودمند باشد زیرا حرکت قیمتی با حجم زیاد یک سیگنال بسیار قویتر از حرکت قیمت است.
جمعبندی اندیکاتورها و اکسپرتها
بنابراین شما چهار نوع مختلف از اندیکاتورهای تحلیلهای تکنیکال را در اختیار دارید. اینکه کدام یک را استفاده می کنید کاملاً به شما بستگی دارد، اما به طور کلی توصیه میکنیم که حداقل یک نوع از هر کدام را داشته باشید تا تأیید بیشتری برای ورود به معامله ارائه دهید.
معاملات فارکس با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی همه تماما ذیل احتمالات است و عملا هیچ ضمانت قطعی وجود ندارد، و باید توجه کنید احتمال ضرر بر اساس همین مسئله وجود دارد پس با چشمانی باز وارد معاملات خود شوید.
اگر از روش حد ضرر یا strict stop loss استفاده می کنید و از این اندیکاتورهای مختلف برای تأیید پوزیشن های معاملاتی استفاده می کنید، پس این روش مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی با احتمال زیاد باید معاملات سود دِه بیشتری را نسبت به معاملات ضرر ده در بلند مدت برای شما فراهم کند.
آیا می توان با اندیکاتور فارکس سود کرد؟
ابزارهای معاملاتی همانند سایر ابزارهای فیزیکی و غیر فیزیکی، این قابلیت را ندارند که کاری را به طور کامل برای شما انجام دهند. همان طور که شما با خریداری یک تیغ جراحی، نمی توانید به جراحی بیماران قلبی بپردازید، با تهیه یک اندیکاتور نیز نمی توانید به صورت مستقیم به کسب سود بپردازید. ابزارهای معاملاتی بیشتر به درد معامله گرانی می خورد که می خواهند بخشی از کار خود را آسان تر کنند و در وقت خود صرفه جویی کنند.
اما در صورتی که تجربه معامله داشته باشید می توانید با ترکیب کردن این اندیکاتورها و استفاده از هرکدام در جای مناسبش، می توانید با اندیکاتور فارکس سود کنید.
اثر جدید شکارچی رونمایی شد | ۵۰ سال سابقه آموزش کمانچهنوازی در ارغوان
همشهری آنلاین: اثر جدید استاد علیاکبر شکارچی با عنوان ارغوان، برای آموزش نوین کمانچهنوازی (کمانچه و آواز) در قالب مجموعهای دو جلدی به همراه لوح فشرده آموزشی در محل دفتر موسیقی وزارت ارشاد رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار همشهری آنلاین، علیاکبر شکارچی روز دوشنبه ۷ مرداد ماه در آغاز نشست خبری و آیین رونمایی تازهترین مجموعه آموزشی کمانچهنوازی با عنوان ارغوان، از علی ثابتنیا رئیس انجمن موسیقی ایران و زندهیاد فرامرز شکرخواه به عنوان دو تن از شاگردان خود که با انگیزه از مشهد برای شرکت در کلاس کمانچه نزد استاد حضور پیدا میکردند، یاد کرد و هدف خود از تولید مجموعه آموزشی جدید در زمینه کمانچهنوازی و آواز را ثبت تجربههای انباشته شده در طول ۵۰ ساله سابقه در زمینه آموزش کمانچه دانست.
این استاد کمانچهنوازی در این باره گفت: مجموعه آموزشی ارغوان را تولید کردیم تا آنچه میدانم را با خود نبرم و در این دنیا جا بگذارم. برای تولید این مجموعه، مثل درختی که به بار مینشیند خودم را به شدت تکاندم. (در این حین، استاد شکارچی برای لحظاتی مکث کرده و جمع تحت تاثیر قرار گرفت). این را شاباش مردم میکنم حتی اگر هیچ فروشی نداشته باشد. این کار به قدری با شادمانی انجام شد که سختی کار و هزینهاش را فراموش کردیم.
وی که در ۷۰ سالگی موفق به رونمایی و عرضه اثر تازه آموزشی خود شده است، با بیان اینکه ۱۰ سال از عمر خود را برای تدوین این مجموعه آموزشی صرف کرده است، مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی یکی از ویژگیهای این مجموعه آموزشی را بهرهگیری از صوت و تصویر در تولید این مجموعه عنوان کرد و گفت: صوت و تصویر در جهان حرف اول را برای آموزش میزند. بیان احساس و بیان اندیشه با صوت و تصویر ممکن میشود و در تولید مجموعه ارغوان سعی کردم بنیانهای آموزش از طریق چشم و گوش را شکل دهم.
شکارچی، مجموعه آموزشی ارغوان را مرجع و منبع دانست و با ابراز اینکه «کاری که میخواهی جاودانه بماند و در قبال مردم مسئول هستی، خیلی سخت است»، خاطرنشان کرد: در ملودیهایی که در مجموعه آموزشی ارغوان است، سعی شده با پیش رفتن کلام از ساده به پیچیده، و توام شدن خواندن و نواختن، آموزش بر هنرجو و مخاطب تاثیر بگذارد.
این استاد پیشکسوت موسیقی ایران همچنین درباره اثر جدیدش گفت: ضبط ۶۰ اثر محلی را همین هفته گذشته به صورت صوتی تمام کردم و به زودی آن را هم منتشر میکنم. این ۶۰ اثر بیشتر با انگیزه آموزش آوازهای محلی انجام شده است.
- انجمن موسیقی برای من سنگ تمام گذاشت
به گزارش مهر علی اکبر شکارچی در ابتدای این نشست رسانه ای درباره نحوه تولید و اجرای این پروژه آموزشی ضمن قدردانی از علی ثابت نیا مدیرعامل انجمن موسیقی ایران در پشتیبانی مجموعه «ارغوان» توضیح داد: این عزیزان برای راه اندازی پروژه ارغوان سنگ تمام گذاشتند که من از همه آنها تشکر می کنم. این عزیزان در ماه های اخیر مانند یک خانواده با اهالی موسیقی رفتار می کنند و شما نمی دانید که با چه شوقی مشغول انجام چنین پروژه هایی هستند. آنها برای فرهنگ و هنر این سرزمین سنگ تمام گذاشته اند که من از تک تک آنها قدردانی می کنم.
وی افزود: صوت و تصویر در جهان آموزش حرف اول و آخر را می زند. به همین جهت من هم در پروژه «چراغ افروخته» مشتمل بر ردیف های میرزا عبدالله و هم در پروژه «ارغوان» تلاش کردم دانسته های خود را با خودم نبرم و اینجا برای هنرجویان جا بگذارم. من در این پروژه مانند یک دختر پربار خودم را به شدت تکاندم زیرا به داشته های خودم ایمان داشتم. شاید شما سوال کنید که هزینه این پروژه از کجا تامین شده است؟ باید در جواب بگویم که رقمی بالغ بر صد میلیون تومان شده که من از آن به عنوان یک «شاباش» یاد کنم که می خواهم آن را به مردم عزیزم تقدیم کنم. جالب است بدانید که این پروژه با شادمانی زیادی تولید شده که همه سختی های آن را برای ما کم کرده بود. این کار از یک کار شخصی عبور کرده که در پس آن یک گروه بسیار متحد برای به سرانجام رساندن آن تلاش های زیادی را انجام دادند.
- پروژهای که پژوهش آن ۱۰ سال طول کشید
این نوازنده کمانچه با تشکر از دست اندرکاران تولید پروژه «ارغوان» بیان کرد: بیش از ۱۰ سال است که روی پروژه «ارغوان» کار کردم و من سعی داشتم فضا به گونه ای طراحی شود که کلام در این مجموعه نقش پررنگی داشته باشد چرا که معتقدم خواندن و نواختن همزمان شنونده را تسخیر می کند. به هر حال این کار واقعا برای من پروژه سختی بود که در این راه خانواده ام بهترین کمک ها را به من داشتند. امروز تولد بخشی از فرهنگ ماست که آموزش یکی از مهم ترین بخش های آن است. این پروژه ها منابعی هستند که باید به دست مخاطبان برسد.
شکارچی درباره انگیزه های خود برای انتشار این مجموعه پژوهشی تصریح کرد: خوشبختانه در ۱۰ سال اخیر خیلی از افراد به آموختن نوازندگی کمانچه علاقهمند شدند و این اتفاق بسیار خوبی است که در این عرصه افتاده؛ ما در این کتاب کوشش داشتیم که بر اساس نیازی که در این عرصه وجود دارد از تجربههای آموزشی خود استفاده کرده و در اختیار هنرجویان قرار دهم. من معتقدم چنین کارهایی بسیار دشوار است اما پرداختن به آن ضرورت دارد چرا که نباید آموزه های استادان موسیقی ایرانی بعد از مرگ آنها در قبر دفن شود. این کار در شرایطی تولید شده که موضوع آموزش موسیقی ایرانی در حوزه آموزش شفاهی موسیقی نباید از بین برود. آموزش موسیقی از طریق دیدن و شنیدن کارکردهای بسیار سودمندی در این حوزه دارد که باید برای آن متد آموزشی نوینی را طراحی کرد. کاری که من در مجموعه «ارغوان» تلاش کردم به آن برسم و در حوزه نوازندگی کمانچه کارهایی را انجام دهم که از فرسودن نشدن آموزش در این زمینه جلوگیری کنم.این مدرس موسیقی ردیف دستگاهی ایران ضمن ارائه توضیحاتی تخصصی در زمینه مجموعه آموزشی «ارغوان» اظهار کرد: باور کنید ما هیچ راهی نداریم جز اینکه سرمایه های نسل گذشته را حفظ کنیم. این سرمایه ها دست به دست گشته اند و امروز به ما رسیده اند. همه گوشه ها و ردیف ها دربرگیرنده مفاهیم مهمی است که امروز به دست ما رسیده. این موسیقی موسیقی های نادر و کم نظیری است. پس عیب از ماست که از این منبع جوشان و ارزشمند خلاقانه استفاده نمی کنیم. خیلی از افرادی که اکنون منتقد موسیقی های قدیم هستند اصلا با ردیف ها و گوشه ها آشنا نیستند. اصلا اگر دوستان روش های جدیدی برای این حوزه دارند بیایند و ارائه دهند. به اعتقاد من شیوه های قدیمی را دور انداختن اصلا کار صحیحی نیست چرا که این شیوه ها نیاز جامعه ما را تمین می کند. اصلا از همین موسیقی دهه های چهل و پنجاه بود که کانون چاوش پس از انقلاب این چنین در بین مردم پیدا شد.شما بدانید ذوق و خلاقیت از تمام این سرزمین به سوی ما سرازیر می شود اینها موسیقی های بکری هستند که باید با خلاقیت به انها توجه کرد. به هر حال شما بدانید ان چیزی که من انجام دادم پایه گذاری بنیان هایی که می تواند پرورش دهنده نسل راستین موسیقی سرزمین ما باشد.
به گزارش خبرنگار همشهری آنلاین، دکتر یونس شکرخواه استاد روزنامهنگاری و رسانه نیز در این نشست گفت: من سالها روزنامهنگاری کردهام. وقتی استاد گفتند خودم را تکاندم و بغضش گرفت، با پوست و گوشت درک کردم که چه میگوید. گاهی انسان درک میکند که دارد میرود و باید ردپایی برای دیگران بگذارد. کار ما روزنامهنگاران با کلمه است؛ کاغذی داریم که رویش بنویسیم و قلمی که دستمان است. کار استاد شکارچی، کار کسانی که میخوانند و باید نُت در بیاورند و بنوازند، کار یک خراسانی که خواندن و نوشتن نمیداند اما کارش تا آوینیون میرود. این عزیزان کارشان با کلمه نیست. این عزیزان روی سکوت مینویسند؛ قفلهایی دست این عزیزان است که میتواند هر دلی را حتی یک دل سنگی را باز کند.
وی افزود: اما ما روزنامهنگاران در اکثر جاهای دنیا، استاد شدهایم تا اتفاقها را قربانی کنیم، استاد شدهایم که رویدادها را تمام کنیم. اما برای کارهایی از این دست (مجموعه آموزشی ارغوان)، موضوع را تخت نبینیم؛ پرسپکتیو ببینیم. بیایید یک بار عمیق شویم و به کارهایی از این دست ادای دین کنیم. از شما خواهش میکنم به یک خبر درباره این اثر بسنده نکنید. دنیا را به یک کوچه بنبست بیست و چهار ساعته برای فردا تبدیل نکنیم. دنیای شکارچی و دنیای سوژههایمان را ببینیم و در طول زمان باز هم سری به این اثر و همه آنهایی که در تولید آن موثر بودهاند بزنیم و تولید محتوا کنیم تا این دست آثار بیشتر دیده و فهمیده شوند.
بر طبق این گزارش، مجموعه آموزشی ارغوان در پایان این نشست خبری توسط استاد شکارچی و با حضور دکتر یونس شکرخواه، محمد اله یاری مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی ثابتنیا رئیس انجمن موسیقی ایران، عوامل تولید این مجموعه و همچنین خانواده استاد شکارچی رونمایی شد.
ارکان جهتساز استراتژیک سازمانی چیست؟
محققان و نظریهپردازان برنامهریزی استراتژیک در سازمانها، از دهههای گذشته تاکنون، ایجاد ارکان جهتساز برای یک برنامهریزی استراتژیک موثر را ضروری میدانند، ولی نکته مهم وجود تفاوتهای ماهوی آن با سالهای نه چندان دور است. در پارادایم جدیدی که فضای کسبوکار در شروع هزاره سوم به سازمانها تحمیل کرده است، نیاز به سطح بالاتری از ارکان جهتساز به روشنی احساس میشود، که درصورت عدم توجه به آن قابلیت استراتژیهای تدوینشده را به چالش میکشد.
پرویز نصرتی کردکندی
عضو انجمن ایرانیان فارغالتحصیل ژاپن و مدیر استراتژی شرکت پارسا پلیمر شریف
[email protected]
محققان و نظریهپردازان برنامهریزی استراتژیک در سازمانها، از دهههای گذشته تاکنون، ایجاد ارکان جهتساز برای یک برنامهریزی استراتژیک موثر را ضروری میدانند، ولی نکته مهم وجود تفاوتهای ماهوی آن با سالهای نه چندان دور است. در پارادایم جدیدی که فضای کسبوکار در شروع هزاره سوم به سازمانها تحمیل کرده است، نیاز به سطح بالاتری از ارکان جهتساز به روشنی احساس میشود، که درصورت عدم توجه به آن قابلیت استراتژیهای تدوینشده را به چالش میکشد.
ارکان جهتساز چیست؟
ارکان جهتساز مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی مشخصه غالب مکاتب با مفاهیم پارادایم تجویزی و رویکردهایی است که به نظام برنامهریزی و مدیریت استراتژیک نگاه فرآیندی دارند و به همین دلیل اقدامات فرآیند برنامهریزی استراتژیک را بر یک توالی منطقی تعریف و اجرا میکنند. به همین دلیل در اولین گام آنها به موضوع ارکان جهتساز شرکت که ماموریت سازمان، چشمانداز و ارزشهای کلیدی سازمان است میپردازند.
ماموریت سازمانی چیست؟
ماموریت عبارت است از رسالت، فلسفه وجودی، اهداف بنیادین یا به عبارتی مقصود اصلی که شرکت در جامعه بهعهده خود گرفته است تا بتواند با خدماتی که میرساند آن را محقق کند؛ به بیانی دیگر ماموریت نیت اصلی سازمان است که آن را متمایز از سایر کسبوکارهای دیگر میکند. نیاز واقعی چشمانداز میتواند آینده واقعگرایانه، قابل تحقق و جذاب را به ارمغان آورد و بیان صریح سرنوشتی که سازمان باید به سوی آن حرکت کند را مجسم کند و در واقع هنر دیدن زودهنگام سرنوشت شرکت را مهیا میکند. مواردی که در تعیین ماموریت یک سازمان مورد عنایت قرار میگیرد:
- چه نقشی در جامعه خواهد داشت و او را با چه مشخصهای خواهند شناخت.
- نیت اصلی شرکت چیست و چه کاری انجام خواهد داد.
- اهداف بنیادین سازمان چیست و این اهداف بنیادین بنا به چه دلایلی تعیین شده است و جایگاهی که در محیط کسبوکار خواهد داشت چه خواهد بود که معمولا با ۹ سوال کلیدی تعیین میشود.
تغییر ماهیت ماموریتهای سازمانی
تغییر ماهیت ماموریت سازمانی در حال حاضر با توجه به حفظ محیط زیست و دغدغههای جهانی در این زمینه تغییر اساسی یافته است، چرا که ماموریت سازمانی دیگر فراتر از درک صرفا مشتریان آنها است و اگر ماموریت یک سازمان بهرغم خدمت به مشتریان، به دیگران آسیب بزند و حتی این اتفاق در آینده بیفتد، اقبال عمومی به آن کم شده و ماندگاری کسبوکار شما را به خطر میاندازد، چون خدمات فعلی یک سازمان تنها مورد نظر نیست و اگر صنعتی ماهیت سبز نداشته باشد دیگر مورد استقبال قرار نمیگیرد.
چشمانداز چیست؟
جمله معروفی است که: اگر ندانید کجا میخواهید بروید، بعید است که بتوانید به آنجا برسید. چشمانداز یا دورنما، تجسمی از آینده سازمان است که با اهداف و استراتژیهایی باید به آن دست یابید. چشمانداز نشان میدهد چه انتظاری از سازمان شما میرود و موفقیت سازمان، به واسطه آن افزایش مییابد. بعضی از تعریفهای دیگر چشمانداز عبارت است از:
- چشمانداز وضیعت آینده سازمان را تشریح میکند و آن چیزی را که مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی مدیران آرزوی آن را دارند نشان میدهد.
- چشمانداز وضعیتی را تشریح میکند که سازمان پس از اجرای موفقیتآمیز استراتژیها به آن دست خواهد یافت.
- چشمانداز یک عامل کلیدی و یک جنبش ذهنی از شناختهها به ناشناختهها است که رهبری اثربخش را قادر میسازد با در کنار هم قرار دادن حقایق، آرزوها، ایدهآلها، فرصتها، تهدیدها، آیندهای جذاب برای شرکت خود خلق کند.
- جهتدهنده و برانگیزانده باشد.، روشن، شفاف و قابل فهم باشد، تغییرات آینده را بتواند پاسخگو باشد، ارزشهای مشترک را به سهولت ممکن سازد، هیجان، انگیزه و تحرک بین ذینفعان بهخصوص کارکنان به وجود آورد.
بخشی از شاخصهایی که ضرورت چشمانداز را نشان میدهند عبارت است از:
- وجود اختلال و تعدد نگرش به آینده بین مدیران و کارکنان.
- کارکنان از کافی نبودن چالش در کار خود شکایت دارند.
- مشکلات عدیده در رقابت با رقبا در سهم بازار خود داریم.
- رقبای جدیدی در حال ظهور هستند که میتوانند خدمات مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی بهتری را ارائه کنند.
- حرکت شرکت نسبت به حجم سرمایهگذاری و روندهای تغییر قابل توجه نیست.
- احساس غرور و افتخار در سازمان رو به کاهش است.
- کسانی هستند که فقط برای پول کار میکنند و هیچ تعهد و انگیزشی نسبت به سازمان ندارند.
- بخشی از افراد فقط در چارچوب و مقررات محدود ماندهاند و در مقابل تغییرات مقاومت میکنند.
- احساس مشترک نسبت به پیشرفت وجود دارد ولی نبود آرمان مشترک مانع شکوفایی میشود.
ویژگیهای چشمانداز مطلوب چیست؟
برای اینکه چشمانداز بتواند نقش خود را در برانگیختن احساس، فراهم آوردن زمینه تلاش و تعهد برای دستیابی ایفا کند. باید از ویژگیهای زیر برخوردار باشد:
- شفافیت جهت و مقصد
- تجلیبخش شرایط مثبتتر و متعالیتر، به طوری که هرگونه شک و شبهه راجع به آینده را رفع کند.
- انرژیبخش، افتخارآمیز و برانگیزاننده باشد.
- بلند پروازانه و ایده آل و بلندنظرانه (جاهطلبانه) قابلیت ایجاد و چالش و سعی در کمال جویی را فراهم کند.
- ایجاد استانداردهای متعالی و ایده آل برای بهبود عملکرد کارکنان باشد.
- منعکسکننده خصوصیات منحصربهفردی شود.
- امور غیر مهم در سازمان را غربال کرده و تمرکز کارکنان را به امور حیاتی و تحقق بخش آینده طلایی جلب کند.
- پلی بین حال و آینده شرکت باشد.
- قابلیت تبدیل و تبیین به اهداف ماموریتهای عملی را داشته باشد و قابل اندازه گیری باشد.
- فرصتهای موجود را نشان داده و نحوه بهرهگیری از آنها را بنمایاند.
تبدیل چشمانداز به آرمان مشترک
امروزه «آرمان» مفهومی کاملا آشنا و شناخته شده در رهبری سازمانها است و کم کم به جای چشمانداز مورد استفاده قرار میگیرد. آرمان مشترک بهخصوص اگر با تاکید بر نیروهای داخلی شکل گرفته باشد، منبع الهام بخش و برانگیزنده بزرگی محسوب میشود که هر فرد حضور آنرا در کنار خود احساس میکند. وجود آرمان مشترک به کارکنان القا میکند که با انجام کار خود هدفی بزرگتر و والاتر را تعقیب کنند. به عبارت دیگر، سازمان تنها محل کار آنها نیست بلکه وسیلهای است که آرمان و آرزوی آنها را برآورده میسازد. آرمان میتواند سبب شادی و نشاط شود و سازمان را از خمودی و روزمرگی نجات داده، شکل و محتوای روابط افراد با سازمان را تغییر دهد و احساس تعلق عمیقی را در درون افراد ایجاد کند. وجود آرمان متعالی میتواند شهامت و شجاعت افراد را در برخورد با مسائل و مشکلات بهطور فزایندهای افزایش دهد.
نمونههایی از آرمانهای سازمانی
شرکت تئودوویل، در آرزوی تحقق ایجاد شبکه جهانی تلفن بود؛ آرمانی که تحقق آن نزدیک به پنجاه سال به طول انجامید و طی مدت فوق همواره بهعنوان عنصر حیاتی در حرکت و برانگیختن کارکنان عمل کرد. فورد، به دنبال آن بود که انحصاری بودن خرید خودرو را از دست گروهی ثروتمند و خواص خارج کندتا طیف وسیعی از مردم بتوانند آن را خریداری و از آن استفاده کنند. بنیانگذاران اپل میخواستند که قدرت کامپیوتر را به تمامی انسانها نشان دهند و این توان را به خدمت مردم درآورند. شرکت کوماتسو، رسیدن به کاترپیلار را طی دو دهه دنبال کرده و به آن رسید. کانن، ظرف بیست سال به آرمان خود که رسیدن به سهم بازاری برابر با زیراکس بود دست یافت.
به این ترتیب باید گفت: سازمانها بدون آرمان مشترک نخواهند توانست به سازمان فراگیر مبدل شوند؛ چرا که وجود هدف نهایی و تجسمی از آینده که کارکنان واقعا طالب آن باشند مهمترین زیرساخت سازمانهای مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی امروزی در جهت ماندگاری و رشد آنها است. تجارب موجود نشان میدهدکه خلق آرمان مشترک در سازمانها در سایه تبادل آزاد اطلاعات و اندیشهها شکل میگیرد. فضایی که در آن افراد خارج از فشارها و کنترلهای مرسوم در سازمانهای سنتی قادرند نهتنها افکار و اندیشه خود را بیان کنند بلکه تحمل شنیدن پیشنهادهای سایرین را نیز دارند. در اثر همین گفتمان و تبادل و تنویر اندیشهها، دیدگاههای جدید و بدیع سر بر میآورند. برای کسانی که قدرت سازمانی مهمترین ویژگی های استراتژی شکارچی دارند و خود را مخزن ایدههای لازم و ضروری برای سازمان میدانند، گوش دادن بسیار دشوارتر از سخن گفتن است. ایجاد قابلیت که تحمل شنیدن ایدههای مختلف را داشته باشیم و در عین حال ایده خود را نیز قربانی نکنیم ظرافت خاصی میخواهد که باید اشاعه یابد.
ارزشهای سازمانی
زیر بنای فرهنگ سازمانی ارزشهای مورد احترام آن است و شرط بقا و رشد سازمان اصول راهنما است. این ارزشهای سازمانی رفتار کارکنان در سازمان را مورد توجه قرار میدهد. بسیاری از محققان بر این باورند که نگهداری پایدار یک سازمان به میزان اهتمام کارکنان به ارزشهای اعلامی آن است، در تعیین ارزشهای سازمانی باید پنج ویژگی مورد عنایت قرار گیرد: شفاف و قابل رویت باشد. در سازمان قابل رویت باشد. مبنای رشد افراد در سازمان باشد. با چشمانداز و اهداف سازمانی همسو باشد. ارزشها باید نسبت به هم همسو و همافزا باشند. ارزشها همان بایدها و نبایدهای سازمان هستند که آرمانها و ماموریت سازمان بر مبنای آنها تدوین میشوند و تصویر آینده و مطلوب سازمان در آن شکل میگیرد. در تعیین ارزشهای سازمانی باید الزامات محیطی، بهخصوص مورد قبول بودن آنها در جامعه بهعنوان یک ارزش مطرح در اجتماع تاکید شود چرا که در حال حاضر برنده شدن از طریق استفاده از ارزشهای منفی از دید جامعه مطرود است و تنها اخلاق حرفهای و رقابت سالم را میپذیرند. در بخشهای بعدی به موارد دیگری از آنچه استراتژیستها باید بدانند خواهیم پرداخت، سهشنبهها با ما باشید.
دیدگاه شما