که نتیجه تمامی این کارها شکست و سقوط است.
ارضا نشدن زن در رابطه جنسی دلایل و راه های درمان آن
امروزه بسیاری از خانم ها در حین برقراری رابطه جنسی با همسرشان به ارگاسم نمی رسند به نطر شما علت ارضا نشدن زن در رابطه جنسی چیست؟ آیا ارضا نشدن زن در رابطه جنسی قابل درمان است؟ در حقیقت ارگاسم یکی از مرحله های جنسی تمامی انسان ها است و در بسیاری از شرایط هدف برقراری رابطه جنی ارگاسم رسیدن زوجین و تولید مثل می باشد.
از طرفی امروزه خانم های زیادی وجود دارند که حتی یک بار هم تجربه ارضا شدن را نچشیده اند که در این صورت مشکلاتی برای ان ها به مرور زمان پدید می آید اما چه مشکلی؟ در دنیای روانشناسی به ارضا نشدن زن در رابطه جنسی اختلال ارگاسمی زنان می گویند و خانم هایی که با این مشکل درگیر هستند در واقع اختلال ارگاسمی دارند. اگر شما هم به این نوع اختلال دچار شده اید و یا در ارضا شدن خود مشکل دارید کافیست در ادامه ما را دنبال کنید. زیرا ما در ادامه به بررسی نشانه ها، علت ها و درمان این نوع اختلال در خانم ها پرداخته ایم تا سهمی در لذت بردن شما و رهایی از این اختلال داشته باشیم.
اختلال ارگاسم رسیدن زنان یا همان ارضا نشدن زن در رابطه جنسی
اختلال ارگاسم در زنان یا ارضا نشدن زن در رابطه جنسی چیست؟ چرا این اختلال به وجود می آید؟ اصلا اختلال ارگاسم در زنان چیست؟ اختلال ارگاسمی زنان که به آن آنورگاسمی نیز می گویند به معنی ناتوانی در رسیدن به ارگاسم پس از تحریک جنسی گفته می شود. در اصل افرادی که به این نوع اختلال دچار می شوند نمی توانند لذت ارضا شدن را بچشند و در صورت ناتوانی در این امر گویی فرد هیچ لذتی از رابطه جنسی با همسرش نبرده است.
این امر به مرور زمان باعث می شود تاثیراتی بر روی زندگی فرد ایجاد شود و فرد دیگر از زندگی خود رضایت نداشته باشد که نتیجه آن گاهی ممکن است به پریشانی و افسردگی نیز منجر شود. متاسفانه امروزه اختلال ارگاسمی که موجب ارضا نشدن زن در رابطه جنسی شده است یکی از شایع ترین مشکل های جنسی در خانم ها می باشد که امروزه در سراسر دنیا خانم های زیادی به ان مبتلا شده اند. در این حین چه باید کرد؟
نشانه های ارضا نشدن زن در رابطه جنسی
در اصل خانمی که در اول یا آخر رابطه جنسی با همسرش ارضا نمی شود به اختلال ارگاسم دچار شده که هرچقدر هم همسرش یا خودش ناحیه تناسلی و اندام های مختلف بدنش را تحریک کند به ارگاسم نمی رسد که در نهایت گفتیم برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟ فرد حتی ممکن است در کنار لذت نبردن در بلند مدت به افسردگی نیز دچار شود. اکنون شما هم می خواهید بدانید که به این نوع اختلال گرفتار شده اید یا نه؟ آیا شما هم بعضی از مواقع در حین رابطه جنسی ارضا نمی شوید؟ کافیست نگاهی به شایع ترین نشانه ها و علائم ارضا نشدن زن در رابطه جنسی بیندازید تا متوجه شوید که دچار این اختلال شده اید یا خیر. از علائم یا نشانه های ارضا نشدن زن در رابطه جنسی می توان به موارد زیر اشاره کرد :
- رسیدن به ارگاسم با تاخیر زیاد
- تعداد دفعاتی که به ارگاسم می رسد کم است
- در بسیاری از اوقات حتی ارگاسم را تجربه نمی کند
- حس‌های فیزیکی فرد هنگام به ارگاسم رسیدن بسیار ضعیف هستند یعنی کیفیت ارگاسم پایین است
مشکل ارضا نشدن زنان در سکس
ناتوانی جنسی آنورگاسمی مادام العمر
ناتوانی جنسی آنورگاسمی مادام العمر چیست؟ ناتوانی جنسی آنورگاسمی مادام العمر یکی از اختلال های رسیدن به ارگاسم در خانم ها می باشد. این اختلال به این معنی است که فرد هرگز ارگاسم را در رابطه زناشویی تجربه نکرده است که به آن ناتوانی جنسی آنورگاسمی یا ناتوانی در ارگاسم اولیه نیز می گویند.
ناتوانی جنسی آنورگاسمی اکتسابی
ناتونی جنسی آنورگاسمی اکتسابی که یکی از اختلال های ارضا شدن زن در حین رابطه جنسی است چه می باشد؟ ناتوانی جنسی آنورگاسمی اکتسابی به این معنی است که فرد ارگاسم را تجربه کرده است اما در حال حاضر در رسیدن به آن ناتوان است که ناتوانی در ارگاسم ثانویه نیز به آن گفته می شود.
ناتوانی جنسی آنورگاسمی موقعیتی
ناتوانی جنسی آنورگاسمی موقعیتی چیست؟ ناتوانی جنسی آنورگاسمی موقعیتی به این معنی است که فرد تنها در طول شرایط خاص مثل برقراری رابطه جنسی دهانی یا … قادر به رسیدن به ارگاسم است. یا حتی فردی که به این نوع اختلال ارگاسم دچار شده ممکن است در ارتباط با یک شریک خاص به ارگاسم برسد و در موقعیت دیگر و با شریک دیگر نتواند.
ناتوانی جنسی آنورگاسمی تعمیم یافته
یکی دیگر از اختلال های ارگاسم ناتوانی جنسی آنورگاسمی تعمیم یافته است یعنی چه؟ ناتوانی جنسی آنورگاسمی تعمیم یافته به این معنی است که فرد در هر موقعیت و با هر شریک جنسی به ارگاسم نمی رسد در حالی که قبلا توانسته بود به ارگاسم برسد. که ارضا نشدن زن در رابطه جنسی در آخر منجر به دلسردی زن و مرد در رابطه جنسی می شود و روابط عاطفی آن ها تحت تاثیر قرار می گیرد.
آیا ارضا نشدن در رابطه جنسی علتی دارد؟
تا به اینجا دانستید که ماهیت ارضا نشدن زن در رابطه جنسی و اختلال های رسیدن به ارگاسم چیست. اما بسیاری از خانم ها علتی برای دچار شدن به این اختلال پیدا نکرده اند به نظر شما علت چیست؟ به طور کلی اگر یک خانم به هر نوع اختلال ارگاسمی دچار شده باشد به دو علت است علل روانشناختی و زیستی. اگر می خواهید در مورد علل روانشناختی و زیستی ارضا نشدن زن در رابطه جنسی بدانید کافیست باز هم ما را دنبال کنید.
علل روانشناختی ارضا نشدن زن در رابطه جنسی
به طور کلی اگر یک خانم بخواهد با همسرش اقدام به برقراری رابطه جنسی کند باید آمادگی هایی مانند آمادگی روحی و شرایط روانی مناسب در حین نزدیکی برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟ برخوردار باشد. در اصل اگر خانم در ابتدای برقراری رابطه جنسی امادگی های لازم را نداشته باشد منجر به ارضا نشدن زن در رابطه جنسی می شود. از جمله عوامل روانشناختی ارضا نشدن زن در رابطه جنسی عبارت هستند از :
- مشکلات روحی و روانی مانند اضطرابیا افسردگی که می توانند لذت بردن خانم را محدود کنند.
- نارضایتی از شرایط بدنی و ظاهر اندام ممکن است باعث شود بر فرد فشار روانی وارد شود.
- استرس و فشار مالی خانم ها.
- باورهای فرهنگی و مذهبی فرد نقش مهمی در تجربه های جنسی فرد بازی می کنند.
- ترس از بارداری یا بیماری های مقاربتی .
- خجالت کشیدن و احساس گناه در مورد لذت بردن از تجربیات جنسی.
- قرار گرفتن در معرض سوء استفاده جنسی یا عاطفی در گذشته.
- عدم ارتباط صحیح با شریک زندگی، درگیری های حل نشده، دعواها و تعارضات باقی مانده.
- خیانت و یا عدم اعتماد .
- شک به همسر .
علل زیستی ارضا نشدن زن در رابطه جنسی
- بیماری ها : بیماری هایی مانند دیابت و بیماری های عصبی مانند ام اس می تواند بخشی از چرخه پاسخ جنسی انسان را تحت تاثیر قرار دهد.
- بیماری های زنانه : اوج لذت جنسی ممکن است با انجام جراحی های زنانه مانند سرطان دچار تغییر شود.
- داروها : مهار کننده های انتخابی باز جذب سروتونین، دارو های فشار خون، آنتی هیستامین ها و دارو های ضد افسردگی و ضد اضطراب ممکن است در رسیدن به ارگاسم اختلال ایجاد کنند.
- مصرف الکل و سیگار : مصرف بیش از حد الکل می تواند توانایی عضلات را برای رسیدن به ارگاسم تحت تاثیر قرار دهد. مصرف سیگار هم همان عملکرد را با محدود کردن جریان خون دارد.
- روند پیری : با افزایش سن تغییرات طبیعی در آناتومی، هورمون ها، سیستم عصبی و سیستم گردش خون ایجاد می شود که همگی می توانند بر روی تمایلات جنسی شما تاثیر بگذارند. برای مثال به خاطر کاهش سطح استروژن در طی انتقال به یائسگی جریان خون به واژن و کلیتوریس کاهش می یابد.
ارضا نشدن زنان در رابطه زناشویی
تشخیص مشکل عدم ارضای زنان
آیا می دانید ارضا نشدن زن در رابطه جنسی توسط متخصصین این حوزه چگونه تشخیص و ارزیابی داده می شود؟ تشخیص مشکل ارضا نشدن زن در رابطه جنسی با معاینه فیزیکی و وضعیت فرد ارزیابی می شود. برای مثال اگر به یک پزشک مراجعه کنید در ابتدا سوال هایی از شما در برقراری رابطه جنسی با همسرتان می پرسد. در این حین حتما باید خجالت را کنار بگذارید و راحت با دکتر تان در مورد مشکل پیش آمده صحبت کنید.
حتی در بسیاری از اوقات ممکن است پزشک اقدام به معاینه فیزیکی برای شناسایی عوامل به خصوص وجود بیماری های زمینه ای انجام دهد. به طور کلی پزشک در مواردی واژن را معاینه می کند تا متوجه شود مشکل آشکار و علت فیزیکی برای عدم ارضا شدن زن در رابطه جنسی وجود دارد یا خیر. همچنین باید بدانید که اگر می خواهید اختلال ارگاسم خود را درمان کنید باید با پزشک تان کاملا راحت باشید.
درمان روانی ارضا نشدن زنان
به طور کلی دو نوع راه یا همان روش برای درمان ارضا نشدن زن در رابطه جنسی وجود دارد اولین روش درمانی این برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟ اختلال، درمان روانی می باشد. یکی از گزینه های درمان روانی کمک از مشاوره است. در حقیقت مشاوره درگیری ها و اختلافات در زندگی زناشویی که یکی از علل های آنورگاسمی و ارضا نشدن در زنان هستند را پیدا می کند. سپس این مشاوره از طریق حل اختلافات و تنش ها تلاش می کند زندگی زناشویی شما را اصطلاح کند. جهت این کار می توانید با ما تماس بگیرید و با کمک مشاورین مجرب ما این مشکل را ریشه کن کنید.
یکی دیگر از گزینه های درمان، رفتار درمانی شناختی می باشد اما رفتار درمانی شناختی چیست؟ در این نوع درمان روانی ابتدا پزشک تکنیک هایی که در شناخت درمانی اختلالات کژکاری جنـسی به کار می روند را بررسی می کند. این اختلالات شامل طیفی از روش هایی هستند که به طور مستقیم بر افزایش مهارت های شناختی و کاهش فعالیت های شناختی متمرکز می شوند.
درمان دارویی ارضا نشدن زنان
درمان با استروژن یکی از روش های درمانی دارویی د ر ارضا نشدن زن در رابطه جنسی می باشد. استروژن درمانی سیستمیک می تواند اثر مثبتی بر عملکرد مغز و خلق و خو داشته باشد. این عامل به صورت مستقیم بر سیستم پاسخ جنسی تاثیر می گذارد. استروژن درمانی موضعی در شکل های کرم واژینال یا یک شیاف هستند که در واژن قرار داده شده یا مالیده می شوند که موجب افزایش جریان خون و بهبود تحریک جنسی خواهند شد. درمان با هورمون تستوسترون یکی دیگر از روش های درمان دارویی برای ارضا نشدن زن در رابطه جنسی می باشد. چون که تستوسترون نقش مهمی در عملکرد جنسی زنان بازی می کند و این ماده حتی ممکن است به افزایش تحریک جنسی کمک کند.
درمان ارضا نشدن زنان با تغییر سبک زندگی
به شما گفتیم که به طور کلی دو نوع درمان دارویی و روانی برای ارضا نشدن زن در رابطه جنسی وجود دارد. اما یکی دیگر از راه های درمان ارضا نشدن زن در رابطه جنسی تغییر سبک زندگی می باشد که بسیاری از افراد به آن توجه نمی کنند. بخش کلیدی و اصلی درمان تغییر سبک زندگی با همسر و رسیدگی به مشکلات عاطفی است که می توانند بسیار استرس زا باشند و بر ارضا نشدن زنان تاثیر دارند.
به عبارتی صریح تر لازم است زنان درک عمیقی از بدن خود داشته باشند و انواع محرک های جنسی مناسب خود را بشناسند. شناخت بدن و اینکه بدانید دوست دارید چگونه تحریک شوید باعث رضایت جنسی و به مرور موفقیت در ارضا شدن می شود. به همین دلیل از همسر و شریک خود بخواهید تحریک جنسی را بیشتر کند. چون برخی از زنانی که در رابطه جنسی ارضا نمی شوند معمولا به اندازه کافی مورد تحریک و معاشقه قرار نگرفته اند.
روش های رسیدن به ارگاسم در زنان
آیا می دانید چگونه می توانید به ارگاسم برسید؟ در پست نقاط حساس بدن زنان در رابطه جنسی به طور مفصل به آن پرداخته ایم، به طور کلی راه ها و روش های زیادی برای به ارگاسم رسیدن در رابطه جنسی وجود دارد در هر کس متفاوت از فرد دیگر است. برای مثال بعضی از خانم ها از راه کلیتوریس و برخی دیگر از راه واژینال، مقعد و یا پستان ها به ارگاسم می رسند. البته مناطق دیگری هم مانند انگشت های پا، گردن و … هستند اما این مناطق مهم ترین مناطق تحریک پذیر در بدن تمامی زنان است که فرد را سریعتر به ارگاسم می رساند. به همسر خود می توانید نقاط تحریک پذیرتان را بگویید تا آن ها با تحریک این نقاط شما را به اوج لذت برسانند.
جمع بندی نهایی
در پایان این مقاله به طور کلی با نشانه ها، علت ها، دلایل و … ارضا نشدن زن در رابطه جنسی آشنا شدید. همچنین دریافتید که اگر به اختلال ارگاسم دچار شده اید از چه راهی برای درمان اقدام کنید. در سخن اخر این مقاله امیدوار هستیم از مطالب فوق استفاده کرده باشید و با بهره بردن از آن اوج لذت را تجربه کنید.
برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟
خودشناسی برای خودسازی
اهمیت خودشناسی برای خودسازی به قدری است که امروزه بسیاری از افراد موفق اقدام به استخدام مربیانی می کنند تا با کمک آن ها بتوانند به خودشناسی دقیقی از خود برسند.
اگر شخصی بتواند درک و شناخت فوق العاده خوبی از خود داشته باشد و به اصطلاح خودشناسی درستی داشته باشد می تواند پس از آن به راحتی فرآیند خودسازی را طی کند و از این خودسازی برای رسیدن به موفقیت استفاده کند.
افراد موفق کسانی هستند که در زندگی برنامه دقیق و درستی برای خودسازی دارند و توانسته اند تا با توجه به اهداف و آرمان های خود اقدام به خودسازی کنند.
بی شک تمامی افراد موفق به صورت خودآگاه و ناخودآگاه فرآیند خودشناسی را طی کرده، به درک درست و حقیقی از خود رسیدند و سپس اقدام به خودسازی کرده اند و با گذر از این مرحله توانستند به قلعه موفقیت برسند.
جمله بسیار مشهوری در رابطه با خودسازی وجود دارد که می گویند: خودتان، خودتان را بسازید، پیش از آن که دیگران شما را شکل بدهند.
منظور از خودشناسی برای خودسازی چیست؟
آیت الله مصباح یزدی که از شاگردان علامه طباطبایی، آیت الله بهجت و امام خمینی است کتابی به نام خودشناسی برای خودسازی نوشته است.
موضوع اصلی و ساختار این کتاب آن است که به خواننده نشان دهد که برای رسیدن به خودسازی درست و موفقیت در آن نیاز است تا خودشناسی دقیقی داشته باشیم
و اگر فردی بخواهد به درجات والا دست پیدا کند باید در گام اول خودشناسی دقیقی داشته باشد
و سپس پس از عبور از این مرحله به خودسازی برسد.
تمامی هدف کتاب خودشناسی برای خودسازی، آن است که شما را به این موضوع تشویق کند که شخصیت خودتان را کشف کنید و سپس با رسیدن به خودآگاهی، یک زندگی متناسب برای خود به وجود آورید.
کتاب خودشناسی برای خودسازی یکی از کتاب های بسیار مهم و ضروری برای آگاهی از فرآیند خودشناسی و خودسازی است و اگر کسی برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟ بخواهد از این مسیر برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند برای لازم است تا این کتاب را مطالعه کند.
چرا خودشناسی برای خودسازی لازم است؟
بسیاری از افراد این سوال را مطرح می کنند که چرا خودشناسی برای خودسازی لازم است؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت که شخصیت افراد بسیار منعطف و قابل شکل گیری می باشد و می تواند با تمرین کردن شخصیت خود را قوی تر و سالم تر کنیم و سپس به شادی، آرامش و خوشبختی دست پیدا کنیم.
اما برای رسیدن به چنین آرامش و خوشبختی نیاز است تا به شناخت مناسبی از خود پیدا کنیم و پس از آن می توانیم خلاقیت خود را که مهم ترین مهارت و توانایی انسان می باشد را به صورت چشم گیر تقویت کنیم.
خودسازی شامل بالا بردن اعتماد به نفس و افزایش عزت نفس است که مهم ترین و تاثیر گذار ترین عوامل برای رسیدن به موفقیت می باشند.
خودسازی زمانی معنا پیدا می کند که شما بتوانید به درستی نقاط ضعف و قدرت خود را شناسایی کنید، ویژگی های شخصیتی خود را پیدا کنید و سپس برای بهبود شخصیت خود اقدام کنید.
به همین دلیل می توان گفت که خودشناسی برای خودسازی لازم و ضروری است.
خودشناسی ،خودسازی و موفقیت چه ارتباطی به هم دارند؟
خودشناسی مقدمه ای برای بحث خودسازی است. شناخت خود به آن معنا است که هر شخصی بتواند به درستی ویژگی های فطری، رفتاری و شخصیتی خود را درک کند.
یک فرد اگر بتواند مرحله خودشناسی را طی کند می تواند در عمق وجود خود نفوذ کرده و تمامی زیر و بم های وجودی خود را پیدا کند.
پس از آن که یک فرد بتواند نقاط ضعف و قدرت خود را پیدا کند و چارچوبی های شخصیتی خود را مشخص کند می تواند مسیر موفقیت را برای خود ترسیم کند.
او حالا می داند که چگونه شخصیتی است، چه چارچوب هایی دارد، چه خط قرمزهایی دارد، چه نقاط ضعف و چه نقاط قوتی دارد.
سپس نقطه اوج موفقیت را برای خود مشخص می کند و اعلام می کند که دوست دارد تا در نهایت به چه جایگاهی دست پیدا کند و چه زمانی به خود لقب یک انسان موفق را می دهد.
پس از آن که نقطه آغاز مشخص شد و سپس مقصد نیز تعیین شد وقت حرکت است و این حرکت از نقطه آغاز به سمت مقصد نیاز به خودسازی دارد.
یک فرد موفق در طول مسیر حرکت به سمت مقصد باید بارها از خود بپرسد که برای رسیدن به نقطه مورد نظر نیاز است تا تبدیل به چه انسانی شود.
نیاز است تا چه ویژگی های شخصیتی پیدا کند، کدام نقاط ضعف خود را باید از بین ببرد و کدام نقاط قوت خود را باید تقویت کند تا در نهایت به مقصد تعیین شده خود دست پیدا کند.
خودسازی برای موفقیت
این مسئله همان ارتباط بین خودشناسی و خودسازی است که بسیاری از افراد آن را نادیده می گیرند.
بسیاری از افراد که پس از تحمل سختی های فراوان و گذر از اتفاقات مختلف به مقصد نمی رسند.
وقتی به مسیر طی شده نگاه می کنند متوجه یک خلا می شوند اما نمی دانند که این خلا چیست.
در واقع افراد شکست خورده یا در طول زندگی خود خودشناسی نمی کنند.
و در نتیجه خودسازی نیز انجام نمی دهند،
یا خودشناسی کرده ولی خودسازی را فراموش می کنند.
و یا بدون خودشناسی سعی به خودسازی می کنند.
که نتیجه تمامی این کارها شکست و سقوط است.
خودشناسی برای خودسازی است و این دو در کنار هم معنا دارند و باعث می شوند تا افراد به ساحل آرامش و به مقصدشان برسند.
۷ راهکار فوق العاده برای خودسازی
اگر بخواهیم ۷ راهکار برای خودسازی را نام ببریم باید به موارد زیر اشاره کرد:
خودشناسی:
هیچ فرآیند خودسازی بدون خودشناسی شروع نمی شود و تمامی راهکارها خودسازی پیش نیازی به نام خودشناسی دارند.
تفکر:
راهکار دیگر برای خودسازی تفکر است. انسان موفقی که قصد خودسازی دارد باید هر روز تفکر کند که چه میزان با مقصد خود فاصله دارد و چه ویژگی هایی نیاز دارد تا به نقطه اوج برسد.
عزم:
فردی که برای رسیدن به موفقیت و خودسازی عزم نداشته باشد در طوفان حوادث خسته شده و از تصمیم خود منصرف می شود.
در نتیجه راهکار بسیار مهمی که باید برای خودسازی به آن توجه کنید تقویت عزم در وجودتان است.
مراقبه:
شما زمانی می توانید خودسازی کرده و به گوهر حقیقی وجودتان دست پیدا کنید که هر روز مراقبه کنید
و اجازه ندهید تا عوامل منفی بر روی روند خودسازی شما تاثیر بگذارند.
کمک گرفتن از بزرگان:
یکی از بهترین راه های برای خودسازی کمک گرفتن از افرادی است که این مسیر را رفته اند و به موفقیت دست پیدا کرده اند.
نشستن با افراد موفق در خودسازی به شما کمک می کند تا از درس ها و تجربیات آن ها به خوبی استفاده کنید.
داشتن اصول:
شما اگر قصد دارید تا فرآیند خودسازی را طی کنید باید برای خود اصول و قوانینی را تعیین کنید.
داشتن اصول و رعایت آن ها می تواند به شما کمک کند تا بدون مشکل بتوانید سیر خودسازی و رسیدن به موفقیت را طی کنید.
ریاضت نفس:
چه از نگاه دینی و چه از ابعاد دیگر یکی از مهم ترین کارها برای خودسازی ریاضت دادن به نفس است.
اگر شما بتوانید به نفس خود انجام کارهای شایسته و دوری از کارهای ناپسند ولی لذت بخش را آموزش بدهید می توانید به موفقیت دست پیدا کنید.
موارد گفته شده همان کلیدهای خودسازی می باشند که به شما کمک می کند تا فرآیند خودسازی را طی کنید و به مقصد مورد نظرتان برسید.
در صورتی که مایلید در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید می توانید با شماره های موجود بر روی سایت تماس گرفته
و با کارشناسان سایت روانشناسی منتال لند تماس بگیرید و از خدمات راهنمایی و مشاوره این مجموعه برخوردار شوید.
مسیر موفقیت
همه ما یا دیده ایم یا شنیده ایم و یا خوانده ایم که آدم های موفق چه کسانی بوده اند (از لحاظ مالی و شرایط زندگی) و الان چه کسانی هستند (از لحاظ ثروت و علم و شهرت). اما این را کمتر دیده ایم و شنیده ایم که خب اینها چه مسیری را طی کرده اند که به این موفقیت های بزرگ رسیده‌اند؟ قطعا مسیر موفقیت مسیری است که ما باید از آن آگاهی داشته باشیم و برای خودمان الگوسازی کنیم و نه کپی برداری تا بتوانیم که آن را طی کنیم. همه ما می دانیم که بسیاری از آدم های موفق در ابتدا شرایط سختی داشته اند چون اگر شرایط سخت نمی داشتند و در شرایط خوب زندگی می کردند شاید به دنبال موفقیت بیشتر نمی رفتند یا اصلا موفقیت برای آنها معنایی نداشت چون همه چیز برای آنها فراهم شده، اما همان آدم های موفقی که روزی در شرایط سخت بوده اند قطعا مسیر خیلی سختی را طی کرده اند که الان به موفقیت رسیده اند.
آنها می توانستند شرایط سخت را نپذیرند و آن را به بدشانسی و بدبختی ربط بدهند. می توانستند مسئولیت قبول نکنند و دنیا و دولت و والدین را مسئول و مقصر این بدشانسی و بدبختی بدانند. می توانستند خودشان را به خوابی ببرند که کسی نتواند آنها را بیدار کند.
کسی که واقعا خواب باشه خیلی زود می توان او را بیدار کرد، اما کسی که خودش را به خواب زده باشد به سختی می توان آن را بیدار کرد.
چون انتخاب کرده است که خودش را به خواب بزند و نمی خواهد که از انتخاب خودش دست بکشد. ما شاید در زندگی شرایط سخت را تجربه کرده باشیم اما همین شرایط سخت هستند که آمده اند تا ما را قویتر کنند. اما اگه ما تحت هر شرایطی خودمان را به بدشانس و بدبخت نشان دهیم دیگه کسی نمی تواند که ما را هشیار کند یا ما را خوشبخت کند چون تنها کسی که می داند و می تواند مرا خوشبخت و موفق کند فقط خودم هستم.
ما این را می دانیم که مسیر موفقیت چقدر سخت است و چه کارهایی باید برای آن انجام بدهیم اما بیشتر از آنکه دنبال کارهایی باشیم که ما را به موفقیت برساند بیشتر سراغ مسیر بهانه ها می رویم. چون مسیر بهانه خیلی زیاد است و خیلی راحت از طرف بقیه تایید می شود. مثلا من به خیلی از ورزشکاران یادآوری می کنم که علیرضا حیدری، هادی ساعی، خواهران منصوریان چه سختی هایی کشیدند تا به موفقیت رسیدند. به نظرتان چه جوابی می شنوم؟! آخه من با اونا فرق دارم، این دوره با اون دوره فرق می کنه، شرایط من خیلی خاصه و بهانه های دیگر.
در حالیکه مطمئن باشید که آنها هم بهانه های زیاد و منطقی داشتند که موفق نشوند و اصلا چه لزومی دارد که یک نونهال که در اوج فقر قرار دارد و هیچ حمایتی از طرف خانواده نمی شود و اصلا پدری وجود ندارد که او را حمایت کند، موفق شود. ولی آنها انتخاب کرده اند که خواب نباشند یا خواب نمانند و موفق شوند. اینجا مهم نیست که آنها اهل کجا هستند یا در چه زمانه ای به دنیا آمده اند. کسی که انتخاب کند که می خواهد موفق شود قطعا می تواند که موفق شود.
کسی که بخواهد موفق شود راهش را پیدا می کند، کسی که نخواهد موفق شود بهانه اش را پیدا می کند.
مسیر موفقیت
گاهی اوقات فکر می کنیم که مسیر موفقیت از نظر زمانی کوتاه است اما کسی که توانسته مسیر موفقیتش را در زمان کوتاه طی کند انرژی فراوانی برای آن گذاشته و بسیار هوشمندانه کار کرده است اما این دلیل نمی شود که این اتفاق برای همه بیفتد. موفقیت ها به طرق مختلفی به دست می آید. شاید به اندازه تمام انسان های موفق ما انواع موفقیت داریم. اما به هر حال آنها موفق بوده اند و ما هم که می خواهیم موفق باشیم باید با الگوبرداری از آنها، مدل و طرز تفکرِ موفقِ خودمان را پیدا کنیم تا به آن برسیم.
مسیر موفقیت گاهی اوقات خسته کننده، کسل کننده، سخت و طاقت فرسا می باشد و باید کارهایی را انجام بدهیم که ممکن است اصلا دوست نداشته باشیم، باید رفتارهایی را داشته باشیم که برای ما بسیار مشکل است و دست به انتخاب‌هایی بزنیم که انتخاب خودمان نیست بلکه انتخاب مسیر موفقیت و خود موفقیت است. پس طی کردن این مسیر و انجام دادن آنها بخشی از مسیر موفقیت است. این تغییر رویه در زندگی بسیار مهم است. برای این تغییر باید ابتدا طرز فکر خودمان تغییر کنیم یعنی به انسانی تبدیل بشویم که می خواهد در آن مسیر قرار بگیرد و آماده هر گونه چالش و سختی برای رسیدن به اهدافش می باشد.
طی کردن جاده های موفقیت فقط مخصوص آدم هایی است که با امکانات درونی شان در آن حرکت می کنند.
بهای موفقیت
موفقیت بها دارد، بهای سنگینی هم دارد. اگر کسی بخواهد موفق شود باید حاضر باشد که بهایش را از قبل پرداخت کند. و نکته مهمتر اینجاست که باید حاضر باشد که بهایش را از قبل پرداخت کند و باز هم نکته مهمتر اینجاست که هیچ ضمانتی هم وجود ندارد که حتما موفق می شود. این خیلی بهای سنگینی است. من وقتی که با برخی ورزشکاران راجب پرداخت بها صحبت می کنم در جواب این را می شنوم که: اگر مطمئن باشم که موفق می شوم حتما بهاشو پرداخت می کنم. خب این خیلی ساده است و خیلی افراد و ورزشکاران هستند که حاضرند که چنین بهایی را بپردازند. اما واقعیت متفاوت است و ضمانتی وجود ندارد.
تو باید حاضر باشی که بهای موفقیتت را بدون هیچ ضمانتی برای موفق شدن و بیش از مقدار موفقیتت بپردازی.
یعنی باید با تمام وجود و باورت برای موفقیت و رسیدن به هدف تلاش کنی اما هیچ تضمینی وجود ندارد که تو حتما می توانی موفق شوی.
تو باید حاضر باشی که بهایی بیش از خود موفقیت بپردازی تا موفقیت در اختیار تو قرار بگیرد نه تو در اختیار موفقیت. تا بتوانی که موفق تر شوی. برای همین است که موفقیت بهای سنگینی
مسیر موفقیت انسانهای موفق چگونه بوده است؟
گاهی اوقات آنقدر غرق در ابتدا و انتهای موفقیت انسان های موفق می شویم که فکر می کنیم موفقیت شانسی است و اگر من هم شانس داشته باشم موفق می شوم. مثلا ابتدای کارِ "انشتین" دانشمند بزرگ قرن بیستم را شنیده ایم که یک بچه ی بی استعداد و خنگی بوده است و بعد، انتهای کار او را شنیده ایم که به بزرگترین دانشمند تبدیل شده است، ابتدای کار مایکل جردن را می شنویم که از تیم بسکتبال اخراج شده اما در انتهای کارش به اسطوره بسکتبال تبدیل می شود، ابتدا و انتهای کار مسی و رونالدو و خیلی از ورزشکاران و انسانهای موفق دیگر.
اما نه اینگونه نیست. خود انشتین میگه که: من استعداد خاصی ندارم من فقط روی یک مسئله بیشتر از بقیه تمرکز می کنم. انشتین ساعتها، روزها، ماهها و سالها درباره کار خودش فکر کرده و تمرکز کرده و تمرکز و توجه خود را از خیلی از مسائل مهم دیگر برداشته است تا به موفقیت بزرگ رسیده است. مطمئن باشید ما هم اگر به همون مقدار انرژی و زمان و با همون تمرکز و توجه و کیفیت روی کار خودمان جسور باشیم و تمرکز کنیم، می توانیم در حوزه کاری خودمان به موفقیت های بزرگی برسیم. از این جور مثالها بسیار زیاد است و مطمئنن شما هم نسبت به آن اطلاعات زیادی دارید. ولی می خواهم بگویم که اینها مسیر بسیار سخت و دشوار را گذرانده اند و بارها شکست خورده اند و تجربه کسب کرده اند و دوباره شروع و ادامه داده اند تا به نتایج فوق العاده ای رسیده اند.
ما می توانیم بگوییم که موفقیت هم ساده است و هم سخت. ساده از این نظر که یک نیروی درونی و خفته ای داریم که اگر بیدارش کنیم قطعا ما را به خواسته هایمان می رساند. و سخت از این نظر که بیدار کردن این نیروی خفته و تغییر عادات و رفتاری که سال‌های سال آن را پرورش داده ایم واقعا سخت است. مسیر موفقیت مسیر هموار و بدون مسئله و مشکل نیست. مسیری سرشار از چالش ها و آزمایش هاست و حل کردن این مسائل و مشکلات و برطرف کردن این چالش‌ها یعنی موفقیت. چون اگر مسئله و مشکلی وجود نداشته باشد که اصلا دنبال راه حلی هم نخواهیم بود و موفقیت هم معنایی پیدا نخواهد کرد.
البته اینها به این معنا نیست که شما را از طی کردن مسیر موفقیت دلسرد کنم همین که شما این مقاله را می خوانید یعنی می خواهید بدانید که مسیر موفقیت به چه صورت است و قصد طی کردن آن را دارید. اما برگشتن و عقب گرد کردن از مسیر موفقیت ممکن است که کمی حال ما را خراب کند. چون شاید یه جورایی از خودمان ناامید شویم. اما اگر شما آخر کار را تجسم کنید و ببینید که بعد از طی کردن این مسیر سخت و دشوار چه شرایطی را تجربه خواهید کرد خب قطعا مسیر موفقیت که بسیار سخت و طاقت فرسا است برایتان لذت بخش و امیدوار کننده می شود.
چطور موفق شوم؟
خیلی ها هستند که واقعا می خواهند که موفق شوند اما مسیرش را نمی دانند. اما خودش یک بهانه است. به نظر من پیدا کردن مسیر موفقیت ساده ترین کار برای هر انسانی است. اصلا ما به این دنیا آمده ایم که موفق شویم نه اینکه فقط موفقیت دیگران را ببینیم. شما به این دو نکته فکر کنید و به آن عمل کنید مطمئنم کلی از مسیر موفقیت تان را طی خواهید کرد:
- الان چه کاری می توانید انجام دهید یا چه کاری را باید انجام دهید؟
- چه کاری یا چه کارهایی را نباید انجام دهید؟
اگر فقط همین دو مورد را چه دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید را انجام دهید بخش زیاد از مسیر موفقیت را طی کرده اید و به آن نزدیک شده اید.
شما برای رسیدن به موفقیت باید کارهایی را که درست است انجام دهید نه کارهایی را که دوست دارید و همچنین باید کارهایی که دوست دارید ولی نادرست است را کم یا حذف کنید. این را باید خودتان مشخص کنید که دقیقا چه کاری به سود شماست و چه کاری به ضرر شماست.
من در اینجا سه مورد برای طی کردن مسیر موفقیت و رسیدن به موفقیت عرض می کنم امیدوارم که به آن دقت کنید تا مسیر موفقیت شما مشخص تر و پیمودنی تر باشه:
اول این دو نکته سخت ولی کاملا دقیق را بپذیرید که جایی که الان هستید دقیقا همان جایی است که باید باشید و دوم اینکه باید مسئولیت صد در صدی آن را به عهده بگیرید. اگر می خواهید آن را رد کنید و قبول نکنید، اما این قانونی است که در جهان برای تمام انسانها و اتفاقات حکمفرماست. حالا با توجه به این دو نکته بریم سراغ طی کردن مسیر موفقیت:
اول) به سه سال گذشته خود فکر کنید:
فکر کردن به این سوال خیلی دردناکه، آنقدری که شاید حاضر نباشید که پنج دقیقه به آن فکر کنید. برای همین مغز شما یا حواس شما را پرت می کند یا خیلی سریع سراغ شرایط بیرونی، انسانهای دیگر، خانواده، جامعه، سیاست، شانس و اتفاقات دیگر می رود. اما شما به خودتان فکر کنید. به تنبلی هایی که داشتید، به مطالعاتی که نداشتید، به آموزشهایی که ندیده اید، به ولخرجی هایی که داشتید، به ارتباطاتی که داشتید، به وقت تلفی هایی که داشتید، به خوابهای زیادی و اضافه ای که داشتید، به طرز فکری که داشتید، به قصد و نیت هایی که داشتید و کلا به خودتان فکر کنید و آن وقت قضاوت کنید که آیا این جایی که هستید درست است یا خیر؟ ببینید که چه کارهایی را انجام داده اید و چه کارهایی را انجام نداده اید که شما را به اینجا رسانده است؟
دوم) حالا به سه سال آینده فکر کنید:
هدف شما برای سه سال آینده چیه؟ به کجا می خواهید برسید؟ آیا با همین عادات و سبک زندگی که دارید می توانید به هدف تان برسید؟ اگر مثل قبل فکر کنید و عمل کنید دقیقا مثل قبل هم نتیجه خواهید گرفت. پس اینجا لازم است که تغییری را در شخصیت و طرز فکر و سبک زندگی و ارتباطات خود اعمال کنید تا زندگی تان تغییر کند.
سوم) برنامه خودتان را برای رسیدن به هدف مشخص کنید:
چه برنامه ای برای رسیدن به اهداف خود دارید؟ الان از خودتان انتظار نداشته باشید که باید روزی سه ساعت مطالعه داشته باشم، روزی سه برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟ ساعت تمرین سخت داشته باشم، هر روز ساعت 6 صبح بیدار بشم، ارتباطم را با خیلی از دوستانم قطع می کنم و گوشی را کنار می گذارم. این کار بیشتر از آنکه به سود شما باشد به ضرر شماست. شما باید آرام آرام تغییراتی را در خودتان ایجاد کنید. هر برنامه ای درست و زیباست به شرطی که درست و زیبا هم اجرا شود. برنامه ای که اجرا نشود نادرست و نا زیبا است. پس از یک کار کوچک شروع کنید. مثلا هر روز نیم ساعت زودتر بیدار شوید و نیم ساعت به یادگیری خودتان اختصاص دهید. این اولین کاری باشد که باید انجام دهید. حالا زمانی که این روال به سبک زندگی شما تبدیل شد و به آن عادت کردید یا زمان آن را افزایش دهید یا برنامه های دیگر را به آن اضافه کنید.
البته در دوره هدفگذاری راجب "نحوه هدفگذاری در ورزش و نحوه رسیدن به آن" بطور کامل توضیح داده ام
با تشکر از شما دوست عزیز که این مقاله را هم تا آخر مطالعه کردید و امیدوارم که از آن استفاده کافی را برده باشید و از شما می خواهم که آن را به دیگران هم معرفی نمایید.
اصول کاری یک تیم موفق + عوامل و راهکارهایی برای تقویت موفقیت تیم
اصول کار تیم موفق چگونه است؟ چرا برخی از شرکت ها با داشتن منابع و تیم با شکست مواجه می شوند؟ چگونه می توان فهمید که یک تیم عملکرد خوبی دارد یا نه؟ بیشتر کسب و کارهای نوپا بعد از ایده و به دنبال تیم خوب و هماهنگ هستند زیرا می دانند با داشتن تیم خوب می توانند تمام ایده و اهدافشان را عملی کنند.
آیا بین تیم و گروه تفاوت است؟
بیشتر افراد تیم را همان گروه می دانند شاید شیاهت های زیادی بین تیم و گروه وجود داشته باشد اما هر گروهی تیم نمی شود.
در واقع تیم به مجموعه‌ای از افراد هم‌فکر گفته می‌شود که با تمرکز بر روی یک هدف و ایجاد ارزش مشترک دور هم جمع می‌شوند و قادرند اختلافات موجود و طبیعی بین هم حل کنند،همچنین آنها با گذشت زمان عملکردهای مثبتی از خود نشان می دهند. در تیم همه تلاش می کنند مهارت و شایستگی های یکدیگر را توسعه دهند.
شاید برای شما جالب باشد اصول مدیریت کارکنان را بدانید در مقاله اصول مدیریت کارکنان چیست؟ 8 نکته درباره ساختن شرکتی که کارمندان از کارکردن در آن لذت می برند بیان شده است.
ایحاد یک تیم موفق، کار سخت و دشواری است. زیرا یک تیم از عناصر انسانی تشکیل شده که شناخت و همکاری با آنها پیچیده است.
اما سوال مهم اینجاست که چگونه می توان تیم موفق داشت؟ چه عواملی در تقویت موفقیت تیم نقش دارند؟ جواب این پرسش ها به قدری اهمیت دارند که حتی می تواند منجر به شکست و یا موفقیت یک کسب و کار شود. از این رو در همین راستا مقاله ای تهیه کرده ایم تا شما عزیزان بیشتر با راه و رسم تیم موفق آشنا شوید با تیم مدیریو همراه باشید.
روش های موثر برای تیم موفق
وقتی افراد یک تیم برای یک هدف مشترک دور هم جمع می شوند عوامل زیادی در موفقیت آنها نقش ایفا می کند. اگر اعضا بتوانند به صورت هماهنگ و عالی با هم ارتباط برقرار کنند قطعاً تیم به موفقیت می رسد. اما این تمام ماجرا نیست و عوامل دیگری هم برای این پیمودن این مسیر موثر هستند که مهم ترین آنها عبارتند از:
1-عامل منسجم بودن در تیم
مهم ترین و اولین عاملی که می تواند در تیم موفقیت به همراه داشته باشد انسجام است. منظور از انسجام یعنی میزان تعهد و تمایل اعضا برای افزایش برتری تیم، دوست داشتن اعضا، احترام به یکدیگر و نظرات شان، در نظر گرفتن توانایی هر فرد و … که اگر این موارد در تیم رعایت شود قطعاً تیم می تواند رشد کند
مدیران برای داشتن تیم موفق باید این ویژگی ها را در گروه مدنظر داشته باشند و ارزیابی کنند. قبول دارم که کار سختی است! اما غیر ممکن نیست!
مدیران باید با دقت بررسی کنند که
- اعضای تیم همکاری لازم را با یکدیگر دارند یا نه؟
- آیا اعضای تیم در فعالیت ها و بحث ها شرکت می کنند یا نه؟
- آیا اعضا با یکدیگر رابطه خوبی دارند یا نه؟
تمام این ارزیابی ها باعث می شود تا برای چالش های ارتباطی در گروه راه حل ایجاد شود و باعث منسجم تر تیم می شود.
2- عامل ارتباط موثر با یکدیگر
داشتن ارتباط موثر با یکدیگر در تیم باعث موفقیت تیم می شود. اعضای یک تیم باید روش های موثر ارتباطی را یاد بگیرند و در روابط خود از آن استفاده کنند. اما برای داشتن یک ارتباط خوب و موثر چه چیزهایی لازم است.
- بیان و لحن کلام
- رضایت تیم و درنظر گرفتن انگیزه آنها
- اهمیت به همه ایده ها
- افزایش روابط
- مدیریت تعارضات
اگر در تیم تعارضاتی شکل بگیرد که افراد قادر به رفع آن نباشند باید مدیر تصمیم گیری های موثر و کارآمدی داشته باشد تا بتواند به صورت عالی شرایط را کنترل کند.
3- ایجاد همگنی بیشتر برای اعضا
در محیط کار هر عضوی بر اساس تفاوت‌های فردی، تحصیلات، مهارت‌ها، توانایی‌ها، پیشنیه‌ی خانوادگی، پیشینه‌ی فرهنگی و سطح درآمد با اعضای دیگر تیم متفاوت خواهد بود. اما ثابت شده تیم هایی که همگن تر باشند می توانند منسجم تر هم باشند و به راحتی ارتباطات موثرتری برقرار کنند. البته نباید فراموش کرد که ناهمگن بودن می تواند باعث خلاقیت در تیم شود و مزیت هایی هم داشته باشد اما به صورت معمول از انسجام تیم می کاهد.
4- تعیین نقش هر عضو
هر عضوی از گروه باید بتواند نقش‌های مختلف در ساختار تیم را برعهده بگیرد که این کار وابسته به مهارت و دانش هر فرد دارد. به همین منظور مدیران باید عملکرد اعضا را زیر نظر داشته باشند تا بتوانند گروه و پتانسیل هر فرد را به صورت مناسب تشخیص دهند و بهترین نقش را برای هر فرد برگزینند در این صورت تیم موفق به پیشرفت و سرعت در روند اهداف خود می شود.
5-ثبات قدم بیشتر
نقش ثبات برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟ قدم در موفقیت تیم بسیار زیاد است. اینکه اعضای تیم چقدر پایداری و ثبات دارند؟ روند تغییرات در تیم چقدر است؟ می تواند روند رشد و موفقیت تیم را مشخص کنید. طبق پژوهش های انجام شده تیم‌هایی که نرخ تغییرات کمتری در گروه داشته اند و توانسته اند در بحث انسجام گروه و نقش افراد بهتر عمل کنند به نتایج فوق العاده ای دست پیدا کرده اند. علاوه بر این مدیران در ارزیابی عملکرد، آسان تر و راحت تر می توانند کار خود را انجام دهند.
6-بررسی اندازه گروه
شکی نیست که اندازه بزرگ گروه، تیم را قادر می سازد عملکرد بهتر داشته باشد و مهارت های گروه هم ارتقا یابد اما از طرفی نیاز به منابع بیشتر برای رسیدن به هدف، حفظ همگنی در گروه، ایجاد انسجام بیشتر کار سختی خواهد بود. پیش بینی اینکه برای هر کسب و کاری چه اندازه از اعضا مناسب است بر عهده مدیر می باشد. یک مدیر با توجه به هماهنگی های گروه و ارزیابی وظایف می تواند مناسب ترین اندازه گروه را در کسب و کارش تشخیص دهد و یک تیم برای رسیدن به اوج موفقت چه باید کرد؟ موفق داشته باشد.
7-داشتن امنیت روانی
طبق پژوهش های انجام شده توسط امی ادمونسون یکی از اساتید دانشگاه هاروارد امنیت روانی می تواند یکی از عوامل مهم، در تیم موفق باشد. بسیاری از تیم های موفق در طول فعالیت خود اشتباهات بزرگی انجام داده بودند اما مهم ترین مساله این بود که اعضای این تیم ها به اشتباهات خود به راحتی اعتراف می کردند و همه اعضای تیم درصدد رفع آن مشکل بودند وو بهترین تصمیم را می گرفتند. برای داشتن امنیت روانی در تیم توجه به 3 نکته ضروری است.
- اینکه در تیم باورها را به سمت ” از اشتباهات یاد خواهیم گرفت.” هداست کنید.
- ایجاد فضای امن که فرد بتواند به راحتی به اشتباهات خود اعتراف کند و در صورت لزوم از حمایت و کمک بقیه اعضا بهره ببرد.
- پرسش های مداوم از اعضای تیم که بتواند شما در نتایج کارهایتان به بهترین جواب برساند.
8- وظایف دقیق بین اعضا و مدیران
اگر اهداف یک کسب و کار به وضوح مشخص باشد و برای هر عضوی از تیم نیز اهداف مشخصی تعیین شده باشد هر کسی می داند چه کاری از او انتظار می رود و باید برای آن تلاش کند علاوه بر این، رهبر تیم نیز باید مشکلات و چالش های اعضا را رسیدگی کند تا تیم در رسیدن به اهدافشان موفق گردند. در یک تیم موفق همه از فعالیت های یکدیگر آگاهی دارند و برای تحقق اهداف مشترک تلاش می کنند.
9-اعتماد به یکدیگر
اعتماد، نقش موثری در پیشبرد اهداف بک تیم دارد تا جایی که اگر نباشد شکست حتمی است. باید اعضای تیم اعتماد به یکدیگر را به عنوان یک تعهد بدانند و با ارتباطات موثر، اجازه دادن به اعضای تیم برای ارائه نظرات، انگیزه دادن، ارائه‌ی بازخوردها و صادق بودن در ایجاد اعتماد متقابل همکاری کنند.
اما برای اعتماد بهتر بین اعضا بهتر است نکات زیر را در نظر بگیرید.
- ایجاد فضای روانی که هر کدام از اعضا بدون احساس بد و ناامن بتوانند نظرات خود را به راحتی بیان کنند. این موضوع کمک می کند ایده ها و مشکلات بیان شوند و حس ارزشمندی در اعضا به وجود آید.
- داشتن صدات و شفافیت در کار اعتماد ایجاد می کند. برگزاری جلساتی با اعضای تیم در رابطه با پیشرفت کارها و کمک از آنها برای حل مشکلات پیش رو می تواند یک راهکار عالی برای اعتماد سازی باشد.
- هر فردی در زندگی نیاز دارد بازخورد و انگیزه بگیرد تا بتواند نگرانی های خود را برطرف کند. صحبت با اعضای تیم و توضیح این مساله که کار هر کدام تا چقدر توانسه به اهداف شرکتت کمک کند باعث می شود اعضا نسبت به وظایف و سهم خود در موفقیت تیمی مطمئن شوند.
- زمان هایی را خارج ار محیط کار سپری کنید. به عنوان مثال برگزرای جلسات و یا جشن موفقیت ها در خارج از محیط کار به ایجاد انگیزه و همکای بین اعضا کمک می کند. این کار به داشتن یک تیم موفق و شاد بسیار کمک می کند.
10- داشتن تعهد کاری
داشتن یک تعهد کاری باعث می شود که فرد در هر نقشی که باشد (یک تیم، یک کسب‌وکار، یک جامعه و یک تمدن ) موفق گردد. تعهد در رسیدن به هدف ضروری است. افرادی که تعهد کاری خوبی دارند باید تشویق شوند و در عوض آنهایی که روند کارها را کند می کنند باید از کار خود آگاهی یابند تا برای اصلاح کارشان تلاش کنند. اگر تنها یک نفر تعهد کمتری داشته باشد دیر یا زودد بقه اعضای گروه نیز از این روند پیروی می کنند. البته باید یادآوری کنم در برخی اوقات کم تعهدی، از نبود معیارهای روشن، واضح و تصمیم‌گیری‌های اشتباه ناشی می‌شود.
11-ایجاد حس اهمیت در اعضا
وجود حس “مهم بودن” به افراد کمک می کند تا کارهای خود را به بهترین شکل انجام دهند.
تشویق اعضای تیم برای کمک به یکدیگر علاوه بر اینکه باعث تقویت کار تیمی می شود حس حسادت در اعضا را به حداقل می رساند. یک رهبر هوشمند برای داشتن تیم موفق این گونه عمل می کند و فقط نتیجه نهایی را جویا می شود.
برخی از تکنیک ها برای افزایش همکاری تیمی
شناخت بهتر اعضای تیم نسبت به یکدیگر، پیشرفت اعضا در‌کنار یکدیگر ، افزایش روابط بخش‌های درونی و میان کارمندان مختلف یک چالشی که هر شرکت و یا سازمانی با آن دست و پنجه نرم می کند. اما راهکارهایی هم برای پشت سر گذاشتن این چالش ارائن شده است که می تواند حس همکاری و همدلی در تیم را به اوج برساند.
1-ایجاد حس تعلق خاطر در اعضا
با از بین بردن نگرش و باور مخفی کاری اطلاعات در شرکت شما می توانید پیشنهادات و بازخوردهای عالی تر وو بهتری از کارمندان دریافت کنید همچنین به همکاری بهتر تیم کمک می کند. اگر پیشنهادات و یا بازخوردها مورد توجه قرار بگیرند کارمندان احساس تعلق بیشتری پیدا میکنند.
2-ایجاد بهبود شرایط کاری
شاید اجازه کار در منزل برای کارکنان کمی عجیب باشد اما تحقیقات نشان داده “کارکنانی که در خانه مشغول به کار هستند در مقایسه با کارمندان متداول ۶ تا ۹ ساعته ، شاد‌ترند و بهره‌وری بیشتری دارند.” این موضوع می تواند به دلیل کم شدن استرس، اتلاف وقت ها در رفت و آمد و … باشد. البته نباید فراموش کرد که حس یکنواختی را هم از بین می برد.
3- ایجاد شرایط اعتماد و پشتیبانی متقابل
اگر شرایطی ایجاد شود که اعضای تیم، بخش‌ها، و تصمیم گیرندگان، همگی باید با یکدیگر هم‌فکر باشند تا به هدفی مشترک برسند در این صورت تیم موفق خواهد شد. درک حمایت‌های متقابل اعضا، برای موفقیت در اهداف ضروری است.
نتیجه نهایی:
برای تقویت موفقیت در تیم باید تلاش کنید حس اعتماد، ایجاد ارتباط موثرتر در کارکنان، بهبود شرایط کاری، حس تعلق خاطر، بیان وظایف دقیق هر فرد و بازخوردهای موثر در مورد آن را در روند اجرای کاری خود داشته باشید تا بتوانید با یک تیم موفق و شاد با سرعت بیشتر به اهداف خود برسید.
چرا کتابخوانی راز موفقیت بسیاری از افراد مشهور است؟
فرض کنید در یک خیابان مشغول به راه رفتن هستید و فردی را به صورت تصادفی انتخاب می کنید و از او سوالی در رابطه با مزایای مطالعه کتاب می پرسید. به نظر شما پاسخ او چه خواهد بود؟ طبیعتا همه افراد هر جامعه ای می توانند برای دقایق طولانی در رابطه با مزایای مطالعه کتاب با شما سخن بگویند اما چرا همه آن ها موفقیت های مشخصی را بدست نیاورده اند؟ پاسخ این سوال را قرن ها پیش، استاد سخن، سعدی داده است؛
” سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست”
اگر می خواهید اطمینان حاصل کنید که آیا آن ها به دستاورد های بزرگی دست پیدا کرده اند یا خیر، از آن ها بپرسید که در طول یک روز چقدر مطالعه می کنند و چه دسته از کتاب هایی را برای بهبود زندگی خود انتخاب می کنند؟ شاید زمانی که تفاوت میان پرسش اول و دوم را دربیابید متوجه خواهید شد که چرا فردی مانند بیل گیتس ثروتمند ترین مرد جهان شده است و بسیاری از افراد تمام طول عمر به دنبال راهی برای فرار از وضعیت فعلی خود هستند.
از همان کودکی به ما آموخته اند که مطالعه کردن تا حد امکان مسیر موفقیت را برای ما هموار می سازد. چشمان خود را ببندید و موفق ترین و باهوش ترین افراد را در اتاق خود تصور کنید. احتمالا روی میز این افراد حتما چند کتاب وجود دارد و یا پشت سر آن ها کتابخانه مملو از کتاب های خوانده شده است. در حالی که صرفا خواننده کتاب های متعدد بودن رسیدن به موفقیت را تضمین نمی کند اما افراد موفق مطمئنا خوانندگان مشتاقی هستند.
تردیدی وجود ندارد که افراد موفق همواره به دنبال راهی هستند تا به کمک آن آموخته های خود را افزایش دهند و کتاب یکی از بهترین راه های آموختن نکات جدید در رابطه با موضوعات مختلف است. در صورتی که تمایل به کسب اطلاعات تکمیلی در خصوص انواع کتاب های موجود در بازار دارید و می خواهید کتابی مناسب با سلیقه خود را خریداری کنید، مجله ی معرفی و بررسی کتاب آوانگارد این فرصت را به صورت آنلاین در اختیار شما قرار داده است.
تعیین اهداف به کمک کتابخوانی
یکی از بزرگ ترین ویژگی های انسان های موفق آن است که اهداف کوچک و بزرگ بسیار زیادی را برای آینده خود تنظیم کرده اند. زمانی که افراد موفق کتاب های مفیدی مطالعه می کنند، می توانند هدف های مشخصی را نیز برای خود تعیین کنند. کوچک ترین هدف آن ها در آن لحظه آن است که پیش از شروع هر فعالیت دیگری، تعداد مشخصی از صفحات یک کتاب را مطالعه کنند. افراد موفق برای هر لحظه از زندگی خود اهداف مشخصی دارند و تا زمان رسیدن به آن تلاش های لازم را انجام می دهند.
کتابخوانی و استفاده هوشمندانه از زمان
افراد موفق ممکن است برای این که به مکان مشخصی برسند تنها 20 دقیقه زمان داشته باشند اما به جای این که به این فکر کنند که 20 دقیقه زمان مناسبی برای انجام کاری نیست، آن ها این 20 دقیقه را زمان مناسبی برای مطالعه کردن می دانند. افراد موفق، برای زمان خود ارزشی باور نکردنی تعیین کرده اند و از هر فرصتی برای یادگیری نکات جدید که می تواند باعث موفقیت آن ها شود استفاده می کنند. یک فرد موفق به خوبی می داند در صورتی که روزانه 5 دقیقه از زمان خود را به هدر دهد، در حقیقت در طول یک سال بیش از یک روز را به بطالت گذرانده است.
اثر کتابخوانی بر قدرت تکلم و نگارش
تردیدی وجود ندارد که بزرگ ترین سخنرانان تاریخ بشر همگی از شیفتگان کتابخوانی بوده اند. افراد موفق با مطالعه الگو های ذهنی خود، از شخصیت آن ها الهام می گیرند و از این موضوع برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. از دموستن، لینکلن تا نلسون ماندلا به عنوان شخصیت های برجسته ای که همواره نام آن ها در تاریخ ماندگار خواهند ماند، با مطالعه افراد برجسته پیش از خود توانسته اند به چنان سخنرانان پرشور و خوش صحبتی تبدیل شوند.
اثر کتابخوانی بر افزایش حافظه
افرادی که به طور مداوم مطالعه می کنند متوجه خواهند شد که مغز انسان چه قدرت فوق العاده ای دارد. در حقیقت در می یابند که می توانند اطلاعات نامحدودی را در ذهن خود جای دهند. هر چقدر بیش تر مطالعه کنید و یاد بگیرید، حفظ اطلاعات برای شما آسان تر می شود. افراد موفق هرگز اعتقاد هومر سیمپسون که باور دارد اطلاعات جدید، اطلاعات قدیمی را از ذهن انسان خارج می کند را نمی پذیرند. آن ها به مطالعه کردن و آموختن ادامه می دهند و حتی بدون این که آگاهی لحظه ای داشته باشند، به یک دانش باور نکردنی دست پیدا می کنند.
اثر کتابخوانی بر طراوت مغز
افرادی که مطالعه روزانه دارند بر این باور هستند که مغز نیز مانند عضلات بدن است و باید از آن استفاده کرد. همان طور که بسیاری از افراد هر روز به ورزش می پردازند تا عضلات خود را در فرم ایده آل نگه دارند، خواندن کتاب نیز می تواند ذهن را آماده دریافت علوم مختلف کند. افراد موفق به کمک حل کردن جدول، انجام بازی های فکری و همچنین مطالعه کتاب ذهن خود را همواره به چالش می کشیدند. در حقیقت ایجاد چنین چالش هایی سبب می شود تا مغز انسان آمادگی کافی برای رویارویی با چالش های بزرگ تر در زندگی را داشته باشد.
اثر کتابخوانی بر آموزش و آگاهی
افراد موفق در اوج قرار دارند چرا که وقت خود را صرف یاد گیری پدیده های مختلف می کنند. زمانی که یک فرد موفق کتابی را در دست می گیرد صرفا قصد ندارد که آن را به پایان برساند بلکه هدف او آموختن نکات جدید برای ایجاد تغییر در زندگی خود و دیگران است. کتاب های درسی مدرسه هرگز برای انجام تکالیف روزانه نگارش نمی شوند بلکه فرصتی را برای دانش آموزان ایجاد می کنند که دانش خود را گسترش دهند. افراد موفق حتی هنگام خواندن رمان های خیالی، درس های زندگی مطرح شده در کتاب را برای همیشه در کنار خود خواهند داشت.
اثر کتابخوانی بر آرامش
حتی موفق ترین افراد نیز باید هر چند وقت یک بار از جهان پیرامون خود جدا شوند. این بدان معنا نیست که ذهن خود را به طور کامل از همه چیز پاک کنند. خواندن یک روزنامه باطله یا حتی یک رمان گرافیکی برای پر کردن اوقات فراغت کافی است. به طور جد می توان گفت که مطالعه کردن هر نکته ای مفید تر از تماشای تلویزیون یا گذراندن آخر هفته ها در رستوران ها و مراکز تفریحی است. باز هم باید تکرار کنیم که افراد موفق برای هر دقیقه از وقت خود ارزش قائل هستند و حتی در لحظات بیکاری خود نیز به دنبال راهی هستند که در مسیر بهبود شخصیت یا کار خود نکاتی را بیاموزند.
بیل گیتس، ثروتمند ترین فرد جهان در مصاحبه خود با نیویورک تایمز در رابطه با مطالعات خود چنین گفت: “این روزها وقت زیادی را برای بازدید از مکان های جذاب و صحبت با دانشمندان و مشاهده آنلاین همایش ها می گذرانم اما هنوز خواندن کتاب است که می تواند نکات جدیدی را به من آموزش دهد و به کمک همین کتاب هاست که می توانم آموخته های قبلی خود را مورد آزمایش قرار دهم.” او در همین مصاحبه اعلام کرده بود که سالانه حدود 50 کتاب را مطالعه می کند.
آوانگارد کتابخانه‌ای است که مقابل قفسه‌های آن توقف می‌کنیم و غرق در سطرها و متون کتاب، آنچه برای خواندن برگزیده‌ایم را به خانه می‌آوریم. از این رو است که آوانگارد در دو بخش کتابخانه و مجله فعال است و با اصلی‌ترین هدف خود یعنی ترویج کتابخوانی، به تولید محتوا در این زمینه اقدام می‌کند.
دیدگاه شما