مدیریت پرتفوی و انواع استراتژی مدیریت سبد سهام
موفقیت در بازار سهام مثل هر بازار دیگری نیاز به رویکرد و استراتژی مناسب دارد. اما افراد زیادی ممکن است در چیدمان سبد سهام و مدیریت پرتفو خود به مشکل بخوردند و مدیریت مناسبی روی سبد سهام خود نداشته باشند.
در واقع آگاه بودن نسبت به نحوه تشکیل سبد سهام موجب می شود که افراد، بیشترین سود را به دست آورند و کمترین ضرر را متوجه سرمایهشان کنند.
این موضوع، یعنی کاهش ریسک سرمایهگذاری، مورد توجه تمام سرمایهگذاران دنیا است و همه به دنبال کاهش ضرر و سود بیشتر هستند.
اما چگونه میتوان این کار را انجام داد؟
مثلا شخصی را تصور کنید که تمام سرمایه خود را برای یک سهام بگذارد و فقط آن سهم را بخرد.
اگر آن سهم به مشکل بخورد و ضرر بدهد، آن شخص هم که تمام سرمایه خود را برای این سهام گذاشته است ضرر زیادی را متحمل میشود و به نوعی تمام سرمایه خود را از دست میدهد.
بنابراین چیدمان و انتخاب سهام از شرکتهای مختلف برای سرمایهگذاری در بازهی زمانی میتواند بسیار سودده باشد.
البته اگر تصمیمات درست نگیرید و استراتژی مناسب را برای خودتان در نظر نگیرید در نهایت نه تنها سود نمیکنید که موجب ضرر هم میشوید.
برای درک بهتر این موضوع شاید بهتر باشد تعریف دقیقی از پرتفوی داشته باشیم.
پرتفوی چیست؟
پرتفوی یا سبد سرمایهگذاری با کنارهم قرار گرفتن ترکیبی از داراییهای مختلف با هدف تنوع بخشی و کاهش ریسک سرمایهگذاری را پرتفوی یا سبد سرمایهگذاری میگویند.
مدیریت پرتفو به چه معناست؟
مدیریت پرتفو در معنی لغوی به انجام معاملههای بورسی با رعایت تمامی جوانب اقتصادی و سیاسی و استفاده از ابزار و روشهای تحلیل سهام را مدیریت پرتفوی میگویند.
یکی از وظایف مهم شرکتها، مدیریت دارایی و یا مدیریت پرتفوی است که به معنی تعیین نقطه ضعف و قوت، تهدیدها، فرصتها، رشد و… در مسیر افزایش سرمایه است.
انواع استراتژیهای مدیریت سهام کدامند؟
برای انتخاب سیستم مدیریتی باید از شاخص ریسک بتا استفاده کرد.
وظیفه بتا این است که حساسیت پرتفوی مورد نظر با بازده بازار را مشخص میکند.
مدیریت فعال در بازار، بتای مخالف 1 و مدیریت منفعل، بتای نزدیک به یک دارد و هرچقدر اختلاف بتا از یک بیشتر باشد، باید مدیریت هم فعال تر باشد.
به طور کلی برای مدیریت سبد سهام و مدیریت استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ پرتفو دو استراتژی فعال و منفعل داریم.
استراتژی فعال
از استراتژی فعال عمدتا برای هماهنگی با پیشبینیهای میان مدت یا کوتاه مدت بازار و سهم، مورد استفاده قرار میگیرد.
یعنی مدیر پرتفوی در حال تلاش و معامله سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار به دست آورد.
برای مدیریت فعال پرتفوی سه روش مرسوم وجود دارد:
استراتژی گلچین سهام
در این استراتژی سرمایهگذار، وزن سهام زیر قیمت را در پرتفوی افزایش و وزن سهام بالای قیمت را کاهش میدهد.
بنابراین ریسک پرتفوی متونع میشود و انتخابهای سهم بر دیگر سهمها اثر میگذارد.
استراتژی موقعیت بازار
در این نوع استراتژی، سرمایهگذار با پیشبینی آینده بازار، حجم سرمایهگذاری را میان اوراق بهادار تغییر میدهد و در صورت پیشبینی بازده بالاتر متوسط برای پرتفوی نسبت به تعدیل و اصلاح ریسک پرتفوی اقدام میکند.
به بیان سادهتر، مدیر پرتفوی اگر بداند بازار در روند صعودی قرار خواهد گرفت کمتر در اوراق بهادار با درآمد ثابت سرمایهگذاری میکند و حجم سرمایهگذاری در افزایش خواهد داد.
استراتژی تمرکز بخش
این روش مشابه روش و استراتژی گلچین است با این تفاوت که واحد مورد نظر به جای سهام، صنعت در نظر گرفته شده است.
استراتژی انفعالی
در این استراتژی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص مورد نظر است که دلیل آن عدم توانایی پیشبینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام است.
نوع مدیریت پرتفو در استراتژی منفعل، به صورت خرید و نگهداری است که در این شرایط خرید سهام بر مبنای چند معیار انجام شده و تا پایان دوره سرمایهگذاری حفظ میشود پس هیچ فعالیت خرید و فروشی پس از ایجاد پرتفوی وجود نخواهد داشت.
چگونه پرتفوی شاخص انفعالی تشکیل بدهیم؟
به این منظور سه روش شاخص و مرسوم وجود دارد.
روش نمونهگیری
در این استراتژی مدیر پرتفوی فقط برای خرید نمونهای از سهام که در شاخص مبنا وجود دارد، اقدام میکند.
روش پیگیری کامل
در این استراتژی تمامی سهامهای موجود در شاخص به نسبت وزنی که در آن شاخص دارند، خریداری میشوند.
استراتژی تنوعبخشی برای کاهش ریسک
ریسک غیر سیستماتیک از تاثیرات رویدادهایی ناشی میشود که به طبیعت یک شرکت یا گروه خاصی از شرکتها مرتبط است و لزوما کل شرکت یا کل بازار را مستقیما تحت تاثیرش قرار نمیدهد.
تنوعبخشی توسط ساختن یک سبد متشکل از سهام شرکتهای مختلف میتواند موجب کاهش ریسک غیر سیستماتیک شود.
اما در مقابل، ریسک سیستماتیک به تاثیرات مجموعهای از رویدادهای کلی بر بازده طیف گستردهای از شرکتها و صنایعی میگویند که به راحتی قابل پیشبینی و کنترل نیستند.
روش بهینهسازی یا برنامهریزی غیر خطی
در این استراتژی از اطلاعات تاریخی، تغییرات قیمتها و همبستگی میان سهام استفاده میشود و بر اساس آن ترکیب، پرتفوی مشخص میشود.
استراتژی سبد مبتنی بر ارزش بازار
در این استراتژی وزن سهام هر شرکت در سبد، بر اساس ارزش بازار آن شرکت در قیاس با سایر سهمهای سبد مشخص میشود.
یعنی ارزش بازار شرکت برابر با تعداد کل سهام شرکت ضرب در قیمت آن سهم است.
وزن هر سهم در سبد با توجه به نسبت ارزش خرید آن سهم به کل ارزش سبد تعیین میشود.
عوامل موثر برای تعیین نوع استراتژی
چندین عامل موثر برای تعیین نوع استراتژی وجود دارد که بهتر است به آنها توجه داشته باشید:
کارایی بازار
زمانی که بازاری میزان کاراییاش در سطح بالایی قرار دارد از مدیریت منفعل استفاده میشود و مدیران به سمت سرمایهگذاری و صندوقهای شاخصی و متنوع حرکت میکنند.
از طرفی در بازارهای غی کارآمد، مدیران، متناسب با شکافها به سمت بهرهگیری از توان تحلیلگری و مدیریت فعال حرکت خواهند کرد.
ویژگی شخصیتی مدیران
اندازه و ظرفیت ریسکپذیری که مدیران دارند، نوع استراتژی که در سبد سهام استفاده میکنند را مشخص میکند.
شرایط حاکم بر بازار
اصولا یک مدیر پرتفوی موفق در شرایط رونق بازار از استراتژی فعال و در شرایط رکود از استراتژی منفعل در بازار استفاده میکند.
میزان تحمل ریسک پرتفوی
هرچقدر تحمل ریسک پرتفوی بالاتر برود، از استراتژی منفعل به استراتژی فعال حرکت خواهد کرد.
اندازه و حجم پرتفوی
مدیران پرتفویهایی که ارزش و حجم بالایی دارند از سیستم مدیریتی منفعل استفاده میکنند و دلیلش هم، حجم بالای معاملاتی است که در صورت تغییر پرتفوی باید انجام بدهند.
در مقابل مدیر یک پرتفوی کوچک به راحتی میتواند با استفاده از استراتژی مدیریت فعال به جابجایی سهام در پرتفوی خود بپردازد.
توقع سرمایهگذار
اصولا سهامداران محافظهکار، استراتژی منفعل را استفاده میکنند و در مقابل سهامدارانی که قدرت ریسک بیشتر و انتظار سود بالاتری دارند از مدیریت پرتفوی فعال استفاده میکنند.
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂
استراتژی DCA در بازار ارزهای دیجیتال
تاکنون مقالات زیادی را در رابطه با شناخت بازار و پارامترهای تعیین کننده در حوزه ارز دیجیتال ارائه دادهایم. از بهرهوری در مورد نمودارها و الگوها، همچنین از برنامههای آینده این حوزه گفتهایم. واقعیت این است که علاوه بر شناخت موارد مذکور، در هر بازاری، روش سرمایه گذاری در رمز ارزها هم مهم است. در این مقاله تیم توکن باز قصد دارد به بررسی استراتژی DCA یا همان متوسط هزینه دلاری بپردازد که روشی کارآمد و منظم برای سرمایه گذاری اصولی می باشد. پس با ما همراه باشید.
مفاهیم کلی:
استراتژی DCA چیست؟
در تعریف استراتژی DCA یا متوسط هزینههای دلاری می توان اینگونه گفت که در واقع یکی از روش های امن تر سرمایه گذاری در بین دیگر روش ها می باشد. استراتژی ای است که برای سرمایه گذاری آن، کاربر متعهد میشود با چشم پوشی از قیمت یک اندوخته در طول زمان و روند صعودی یا نزولی اش، با توجه به یک زمانبندی مرتب و منظم، مبلغ ریالی (یا دلاری) مختص به آن را سرمایه گذاری کند تا در نهایت و با پایان زمان بندی خود به هدف تعیین شده اش برسد.
کاربرد DCA در بازار رمز ارزها
برای درک و فهم بهتر، کاربرد DCA را با مثال توضیح خواهیم داد:
تصور کنید برای یک سرمایه گذاری 12 هزار دلاری در پادشاه رمز ارزها یا همان BTC در طی مدت یک سال، میبایست هر ماه هزار دلار در این رمز ارز سرمایه گذاری کنید. باید بدانیم و واقف باشیم که مقدار و اندازه سرمایه گذاری هر ماه، بی اهمیت به روند حرکت قیمت بیت کوین در طول سال خواهد بود و این امر تغییر نخواهد کرد.
اما باید دانست که میزان ارز یا سهام متعلق به پایان این چرخه، تنها وابسته به عملکرد قیمت اندوخته یا دارایی خواهد بود. اگر قیمتها از نقطه قیمت اولیه دچار افت شوند، ارزهای بیشتری انباشته خواهند شد. این در صورتی است که در بالا رفتن روند و یا افزایش قیمت، ارز کمتری خریداری خواهد شد.
اگر از لحاظ تئوری، قصد بر ارزیابی و بررسی داشته باشیم، میانگین هزینه دلار به سرمایه گذاران این مجوز را خواهد داد تا با پرداخت میانگین هزینه کلی برای هر ارز، بازده را به حد و میزان تعادل برساند. بنابراین سرمایه گذاران متحمل فشارهای حاصله برای معین کردن زمان ورود به بازار نخواهند داشت.
تأثیر DCA در کاهش ریسک
همانطور که میدانیم استراتژی DCA یا متوسط هزینههای دلاری، تأثیرات نسبتاً مفیدی در کاهش ریسک دارد که عبارتاند از:
- حذف و از بین بردن استرس کاربران و کوشش و تلاش برای زمان بندی مطلوب در بازار رمز ارزها
- پایین آوردن خطر و ریسک سرمایه گذاری، زیرا در این استراتژی کاربر و یا سرمایه گذار تمامی وجوه خود را به طور همزمان در یک رمز ارز تمرکز و سرمایه گذاری نمیکند.
- بهره جویی از این استراتژی برای افراد تازه کار و مبتدی در بررسی و ارزیابی بازار میتواند ریسک سرمایه گذاری را کاهش دهد.
نکته: باید بدانیم که استراتژی DCA یا متوسط هزینههای دلاری خطرات و زیانهای سرمایهگذاری را دفع نمیکند بلکه صرفاً ریسک حاصله از آن را کاهش خواهد داد که محتملاً بازدهی خالص کمتری را در بر دارد.
DCA و ایده مطلوب آن در بازار ارزهای دیجیتال
آنچه در این استراتژی محرز میباشد و لازم است بدانیم، آن است که برعکس بازارهای سنتی بورس و اوراق بهادار، دنیای رمز ارزها پدیدهای نسبتاً نوین محسوب میشوند که قادرند نوسانهای سخت و شدیدی را در طول روند خود تجربه کنند. حتی برخی کارشناسان اکثر اوقات از پیش بینی و آینده نگری روند قیمت ارزهای رمز نگاری شده دوری میجویند.
اما میتوان اینگونه بیان کرد که استراتژی DCA قادر است مقدار بسیار چشم گیری از ریسک و خطرات مرتبط به بازار کریپتوکارنسی که تا حدودی بازارهای غیر قابل پیش بینی تلقی میشوند را کاهش دهد.
همچنین لازم است بدانیم که DCA زمان ریزش بازار ارزهای دیجیتال زیانها و ضررهای احتمالی را تا حد امکان محدود خواهد کرد. اما باید بدانیم که در هنگام پیشرفت این بازارها مانع و حائل بازده نیز خواهند شد. اما از آنجا که تعداد کثیری از سرمایه گذاران به هنگام وارد شدن به بازارهای ناپایدار، کم کردن تضرر خود را در اولویت قرار میدهند، پس میتوان گفت DCA یک استراتژی دارای اعتبار برای سرمایه گذاری در بازار ارزهای رمزنگاری محسوب میشود.
مزایا و معایب استراتژی DCA
استراتژی DCA نیز دارای مزایا و معایبی هستند که در ذیل به طور مختصر به شرح آنها میپردازیم.
مدیریت سرمایه چیست؟ آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با رشد شاخصهای بازار بورس بیشتر افراد با هر اندازه توان مالی دست به سرمایهگذاری میزنند. اما بیشتر این سرمایهگذاریها با شکست مواجه میشود یا حتی گاهاً منجر به نابود شدن سرمایه افراد در بازار بورس میشود. اشخاص برای سرمایهگذاری باید اطلاعات دقیق و کاملی از نحوه سرمایهگذاری و مدیریت سرمایه داشته باشند، چرا که پا گذاشتن به این عرصه ریسک زیادی به همراه خواهد داشت. مدیریت سرمایه چیست شاید این سوالی باشد که برای شما پیش آمده باشد، مدیریت سرمایه دانشی است که شخص سرمایهگذار براساس شخصیت و اهداف مالی خود تصمیم به سرمایهگذاری میکند. دانستن اینکه مدیریت سرمایه چیست نه تنها به بقای شما در بازار بورس کمک میکند بلکه باعث سودآوری و افزایش سرمایه شما میشود. در ادامه این مقاله قصد داریم به سوال اینکه مدیریت سرمایه چیست پاسخ دهیم و ارکان اصلی مدیریت سرمایه را برای شما عزیزان در بازارهای بورس و فارکس توضیح دهیم.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدریرت سرمایه یا مدیریت ریسک استراتژی است که معاملهکننده با توجه به دانش و مهارت سرمایهگذاری خود در جهت کسب بیشترین سود، اقدام به سرمایهگذاری استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ میکند. هدف اصلی مدیریت کنترل ریسک و بقای سرمایهگذار در بازار بورس است که از این رو در برخی از منابع آموزشی از آن به عنوان مدیریت ریسک نیز نام برده میشود. درواقع مدیریت سرمایه به این معنا میباشد که شخص سرمایهگذار، برای بدست آوردن سود باید ریسک مشخصی را بپذیرد. حال برای جلوگیری و کاهش ریسک معاملات، سرمایهگذار میبایست بازده و ریسک احتمالی را پیش از شروع معامله حساب کند به گونهای که ضرر احتمالی نیز کم شود یا از بین برود. رعایت تعادل بین مقادیر ریسک و سود احتمالی سبب بقای سرمایهگذار در بازار، سودآوری و افزایش سرمایه او میشود. بنابراین نیاز است بدانید که چگونه سرمایه خود را براساس مدلها و روشهای سرمایهگذاری مدیریت کنید.
مدیریت سرمایه هر فرد با فرد دیگری متفاوت میباشد و هر فرد متناسب با دیدگاه سرمایهگذاری، شخصیت، سن، اهداف مالی و روحیات شخصی خود اقدام به سرمایهگذاری مینماید. بنابراین نمیتوان راهکار واحدی برای تمام معاملهگران بیان کرد و قواعد ریسکی هر فرد با فرد دیگری متفاوت است. به عنوان مثال افرادی به رویای پولدار شدن در مدت کمی وارد بازار سهام میشوند و اقدام به خرید سهام دلاری یا سهام غیردلاری میکنند؛ این افراد بدون این که اطلاعاتی در مورد سهام دلاری داشته باشند، شروع به خرید و فروش سهام میکنند. شاید بتوانند سودی از این کار کسب کنند اما زمانی نخواهد گذشت که سرمایه خود را به کلی از دست خواهند داد. زیرا مفهوم این که مدیریت سرمایه چیست را درک نکردهاند و بدون در نظر گرفتن ریسک به خرید و فروش سهام میپردازند.
مدیریت سرمایه در فارکس
مهمترین مهارت برای خرید و فروش سهام در بازار فارکس، مدیریت سرمایه در این بازار میباشد. سهام موجود در بازار فارکس به دلیل این که در سطح جهانی شکل میگیرند، دارای نوسانات زیادی میباشد و دانستن این که موضوع مدیریت سرمایه چیست در این بازار به شما کمک شایانی خواهد کرد. مدیریت سرمایه در فارکس از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به طوری که بیشتر تریدرهای موفق در بازار فارکس رمز موفقیت خود را استفاده از یک سیستم مدیریت سرمایه مشخص در معاملات خود میدانند. لازم به ذکر است حتی بعد از محاسبه کردن مقدار بازدهی و ریسک معاملهای همه سرمایه خود را وارد معامله نکنید، هر چند آن مسئله نیز به این که تا چه مقدار ریسک پذیر هستید، برمیگردد.
برترین استراتژیهای مدیرت سرمایه در فارکس
- مدیریت سرمایه درصدی
- ورود پله ای و خروج نقطهای
- ورود و خروج پله ای
مدیریت سرمایه در بورس
مدیریت سرمایه در بورس همانند مدیریت سرمایه در فارکس به سرمایهگذاران کمک میکند که ضررهای احتمالی موجود در معاملات را کاهش دهند. قبل از ورود به بازار بورس، هر سرمایهگذار میبایست به مدیریت سرمایه در بورس به خوبی مسلط باشد، چرا که دانستن این موضوع سبب افزایش سرمایه فرد میشود. 3 اصل مهم وجود دارد که قبل از ورود به بازار بورس باید به آنها توجه شود.
- مدریت سرمایه
- کسب دانش و مهارت
- شناخت رفتارهای بازار
سرمایهگذار باید این 3 اصل بالا که برای شروع و وارد شدن به بازار بورس برای سرمایهگذاری و موفقیت در آن نیاز است را رعایت کند، اگر یکی از آنها را نادیده بگیرد تنها چیری که نصیب او میشود، ضرر و زیان است. همچنین میتوانید مقاله اهرم یا لوریج چیست را مطالعه کنید تا درک بهتری از این موضوع پیدا کنید.
رکنهای اصلی مدیریت سرمایه چیست؟
همانطور که در بخش مدیریت سرمایه چیست گفتیم، فرمول و روش واحدی برای مدیریت سرمایه وجود ندارد. سرمایهگذار برای آن که معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد باید شاخصهای مرسوم مربوط به آن را رعایت کند. 5 رکن اصلی مدیریت سرمایه، ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه میباشد که رعایت کردن این اصول به سودآوری شما در بازارهای مالی منجر میشود.
ریسک به معنای ضرری احتمالی میباشد که سرمایهگذار برای رسیدن به سود بیشتر در معامله متحمل خواهد شد. در بازارهای مالی اجتناب کردن از ریسک غیرممکن است و فقط امکان کم کردن ضرر و زیان احتمالی براساس محاسباتی منطقی امکان پذیر میباشد. اغلب سرمایهگذاران با وسوسه شدن برای سود ببیشتر ریسک بیشتری را تحمل میکنند که گاهاً به ضرر آنها ختم میشود.
بازده
سود خالص معاملات را بازده مینامند. بازده همانند ریسک به صورت درصدی حساب میشود که افزایش قیمت سهام و سود نقدی سالانه موجب افزایش مقدار بازده میشود. معیار مشخصی برای حساب کردن درصد بازده بهینه وجود ندارد، چرا که براساس دارایی و ریسک و نوسانات بازار متغیر است. کسب بازده مطلوب به مهارت سرمایهگذاران و دیدگاه سرمایهگذاری آنها بستگی دارد. جهت آشنایی با روشهای نوسانگیری، مقاله نوسان گیری چیست را مطالعه کنید.
حجم معاملات
واحدهای شمارش داراییها در بازارهای سرمایهگذاری متفاوت است و حجم معاملات به تعداد واحدهایی که سرمایهگذار از یک دارایی را خریداری کرده است، گفته میشود. وارد شدن به یک معامله با حجم بالا ریسک بالایی به همراه دارد و از طرفی بازدهی بیشتر نیز خواهد داشت. درواقع اگر پیشبینی شما درست باشد با توجه به حجم معاملاتی شما سود دریافت خواهید کرد و اگر غلط باشد، ضرر خواهید کرد. بنابراین تزریق کردن همه سرمایه خود به یک معامله، ممکن است عواقبی جبران نشدنی مانند از دست دادن سرمایه شما به همراه داشته باشد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت بازده به ریسک باید پیش از سرمایهگذاری ارزیابی و محاسبه گردد، چرا که بیانگر میزان ارزشمندی سرمایهگذاری شما خواهد بود. بدترین حالت ممکن برای نسبت بازده به ریسک، برابر با عدد 1 باشد و هر درصدی کمتر از این مقدار به ضرر سرمایهگذار در معاملات ختم شود.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه از اختلاف سرمایه قبلی سرمایهگذار، پیش از ورود به یک معامله و بعد از خارج شدن از آن معامله حساب میگردد. همه معاملهگران افت سرمایه را تجربه میکنند، که این با توجه به مهارت هر سرمایهگذار متغیر میباشد. به طورکلی مهترین اصل در بازارهای مالی حفظ بقا و مدیریت سرمایه میباشد.
جمع بندی
اطلاع داشتن از اصول و ارکان مدیریت سرمایه پیش از وارد شدن به معامله در بازارهای معاملاتی نظیر بورس و فارکس از افت سرمایه و نابود شدن سرمایه به یکباره جلوگیری میکند. لذا سرمایهگذارن میبایست 5 رکن اصلی مدیریت سرمایه را فرا بگیرند و سپس به تزریق سرمایه در بازارهای مالی بپردازند. در این مقاله به توضیح این که مدیریت سرمایه چیست و مدیریت سرمایه در بازارهای مهمی همچون فارکس و بورس به چه صورت است و همچنین به اصلها و استراتژیهای این بازارهای مالی پرداختیم.
این نوشته در آموزش خرید و فروش سهام، آموزش معاملهگری و ترید ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.
تفاوت پس انداز و سرمایه گذاری چیست؟
پسانداز و سرمایهگذاری هر دو از مفاهیم مهمی هستند که برای ساختن یک پایه مالی سالم به آن نیاز دارید. هم پسانداز و هم سرمایهگذاری میتوانند به شما کمک کنند تا استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ آینده مالی راحتتری را پیش روی خود ببینید٬ اما شما لازم است تفاوت این دو مفهوم را بدانید تا بتوانید تشخیص دهید چه زمانی پسانداز و چه زمانی سرمایهگذاری برایتان مناسب است.
بسیاری از افراد٬ به ویژه سرمایهگذاران تازه وارد به بازار سرمایه ممکن است از سرمایهگذاری استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ و پسانداز در جای درست استفاده نکنند. تفاوتهایی بین این دو ابزار وجود دارد که نقش متفاوتی را در استراتژیهای مالی شما ایفا میکنند. پس بهتر است قبل از اینکه سفر خود را در این مسیر شروع کنید٬ مطمئن شوید که این دو مفهوم را به خوبی درک کردهاید. اما به نظر شما این دو اصطلاح یکی هستند؟
اگر در مورد ویژگی مشترک بین پسانداز و سرمایهگذاری بپرسید٬ اهمیت بالای آن در زندگی مالی شما مهمترین ویژگی مشترک بین این دو است. یک قانون کلی در این باره وجود دارد که به سرمایهگذاری با رویکردی بلند مدت و به پسانداز با رویکردی کوتاهمدت اشاره میکند. با در نظر گرفتن این قانون کلی در ادامه تفاوتهای پسانداز و سرمایهگذاری را بررسی میکنیم.
پسانداز
برای بسیاری از ما٬ پسانداز کردن پول به معنی قرار دادن آن در یک حساب پسانداز در بانک است. معمولا افراد برای خرید و شرایط اضطراری پس انداز میکنیم. پسانداز کردن پول معمولا برای شما به این معنا است که در هنگام ضرورت٬ پول در دسترس شما است و هر زمان که خواستید میتوانید از این پول استفاده کنید. ریسک پسانداز معمولا بسیار پایین است و پسانداز برای شما بسیار استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ نقد است. هر زمان که بخواهید آن را برداشت کرده و مصرف میکنید.
زمانی که پسانداز کردن را انتخاب میکنید باید بدانید که با گذشت زمان٬ یک عامل خارجی وجود دارد که علیه شما کار میکند: تورم!
همانطور که احتمالا به نظرتان رسیده٬ هرسال نسبت به سال قبل همه چیز گران می شود و در نتیجه ارزش پول شما در یک سراشیبی در حال کمتر شدن است. تورم به عنوان یک عامل فرساینده در برابر پول شما عمل میکند و هر روز مقدار کمی از ارزش آن از دست میرود.
پس با توجه به عامل تورم پول شما رشد زیادی نمیکند و حتی ممکن است ارزش آن کاهش یابد. در این بین اگر برای یک هدف موتاه مدت مثل سفر و یا خرید ماشین و مبلمان پس انداز میکنید ممکن است مشکلی پیش نیاید اما اگر برنامه دارید برای خریدی در چندسال بعد پسانداز کنید ممکن است عامل تورم از پسانداز شما قویتر عمل کنید و قدرت خرید خود را به کلی از دست بدهید.
سرمایهگذاری
در ادامه شرایطی که بالاتر در مورد پسانداز و نقش فرساینده تورم گفتیم٬ سرمایهگذاری وارد صحنه میشود. به جای اینکه پول خود را در حساب بانکیتان نگه دارید میتوانید با آن سهام بخرید و یا عضو یک صندوق سرمایهگذاری شوید.
سرمایهگذاری به پول شما این فرصت را میدهد تا با نرخی بسیار بالاتر از یک حساب پسانداز رشد کند. با سرمایهگذاری کردن شما وارد فرایندی میشوید که پولتان را صرف خرید ترکیبات مختلفی از داراییها میکنید که در طول زمان ارزش آنها افزایش مییابد.
ریسک سرمایهگذاری٬ ویژگی جدانشدنی این فرایند است. ممکن از روشهای کمریسک را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید اما با این حال باز هم ریسک عضوی جدانشدنی از مسیر سرمایهگذاری است. در مقابل پذیرش این ریسک شما پتانسیل بازدهی بالاتر را نسبت به پسانداز تجربه خواهید کرد.
زمانیکه تصمیم بر سرمایهگذاری دارید٬ مهم است که عاقلانه تصمیم بگیرید. ابزارهای مختلف سرمایهگذاری را بشناسید و به موقع از آن استفاده کنید. نکته مهم دیگر این است که علم و تجربه را در این راه در استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ کنار یکدیگر به کار بگیرید و روزهای بالا و پایین بازارهای مالی را با کمترین آسیب طی کنید.
تفاوتهای کلیدی
برای شروع میتوانیم بگوییم بزرگترین و تاثیرگذارترین تفاوت بین پسانداز و سرمایهگذاری٬ ریسک است. زمانی که پول خود را به یک حساب پسانداز میسپارید٬ ریسک آن چنانی پول شما را تهدید نمیکند. یعنی احتمال کمی وجود دارد که سرمایه خود را از دست بدهید٬ با این حال در حال دریافت حداقل سود هستید. وقتی پسانداز میکنید میتوانید پولتان را در زمانی که به آن نیاز دارید بیرون بکشید.
در مقابل زمانی که سرمایهگذاری میکنید٬ پتانسیل سود و بازدهی آن در بلند مدت بهتر است در حالی که ریسک بیشتری را باید تحمل کنید و گاهی پتانسیل ضرر هم وجود دارد.
اهداف خود را مرور کنید تا تشخیص دهید کدام گزینه برای شما بهتر است: پسانداز یا سرمایهگذاری؟ این انتخاب به ویژگیهای فردی و اهداف شما وابسته است. انتخاب نادرست بین این گزینهها میتواند هزینه زیادی برایتان داشته باشد و یا شما را از کسب یک درآمد بالقوه دور کند.
تفاوت دیگر بین سرمایهگذاری و پسانداز٬ درآمدی است که برای شما ایجاد میکند. در فرایند سرمایهگذاری شما میخواهید که برایتان درآمدی ایجاد شود. در مقابل در فرایند سرمایهگذاری هدفتان این است که پول خود را ایمن نگه دارید و در کنار آن بازدهی کمی هم داشته باشید.
حسابهای پسانداز یکی از روشهای محبوب هستند. این ابزار میتواند برای بازههای زمانی کوتاه مدت به کار گرفته شود و از چندین ماه تا چندین سال مورد استفاده شما واقع شود. در حسابهای پسانداز پول شما امنیت دارد و با نرخ بهره کمی رشد میکند. به علاوه دسترسی به آن بسیار راحت و همیشگی است.
نمیتوانیم بگوییم که هیچ کدام از روشهای پسانداز و سرمایهگذاری اهمیت کمتری دارند. چرا که برای اهداف متفاوت و مهمی به کار گرفته میشوند و هر دو را میتوان با هم به کار گرفت.
نکات دیگر
ممکن است در دستهبندی های زمانی٬ بازه کوتاه مدت را زیر هفت سال و بازه بلندمدت را بالای هفت سال در نظر بگیرند. اما زمانی که پای پساندداز و سرمایهگذاری وسط باشد این بازهها بیشتر بر اساس اهداف شما به عنوان یک سرمایهگذار تعیین میشوند. کافی است که برنامه خود را بدانید و زمانبندی حدودی نیاز به بودجه را مشخص کنید٬ سپس به راحتی میتوانید برای پول خود برنامه ریزی کنید.
بهتر است منتظر رسیدن یک زمان طلایی برای پسانداز یا سرمایهگذاری نمانید. آن زمان طلایی هرگز رخ نخواهد داد. شروع کردن بهترین استراتژی است. حتی اگر پول کمی در دسترس دارید٬ اهداف خود ورا مشخص کنید و تصمیم بگیرید که میخواهید پسانداز کنید یا ریسک سرمایهگذاری و رشد آن را میپذیرید. به هر حال مسیر رسیدن به اهداف مالی خود را هرچه زودتر شروع کنید٬ بهتر است.
نزدیک در فرایند سرمایهگذاری کنار شماست. اپلیکیشن سرمایهگذاری نزدیک با استفاده از استراتژیهای مشاوره هوشمند میتواند فرایند سرمایهگذاری را برای شما تا حد امکان ساده و سریع کند و شما را در مسیر رسیدن به اهدافتان راهنمایی کند.
بهترین استراتژی سرمایه گذاری چیست؟
اگر شما فردی را بشناسید که به او و به تصمیماتش صد در صد اطمینان داشته باشید او را فالو می کنید و هر چه می خرد و می فروشد را برای خود کپی می کنید. امروز طلا می خرد شما هم طلا می خرید. فردا در بازار سرمایه میانگین کم می کند شما هم چنین می کنید.
به گزارش گروه اقتصادی یکتاپرس، استراتژی سرمایهگذاری شامل مجموعهای از انتخاب ها و قواعدی که ترکیب سبد سرمایه گذاری ما را مشخص می کند، همچنین چه گونگی مدیریت و به روز نگه داشتن سبد را. به عبارت دیگر به سه سوال پاسخ می دهد:
ترکیب سبد سرمایه گذاری من باید شامل چه کلاس دارایی هایی باشد؟
هر کلاس دارایی چند درصد سبد را تشکیل می دهد؟ (وزن دارایی مثلا طلا ۳۰٪)
چگونه (بر اساس چه قواعدی) و چه زمانی این سبد دارایی را بازبینی و بازچینی کنم؟
ما انواع و اقسام استراتژی های سرمایه گذاری داریم. یکی از آن ها کپی تریدینگ است. استراتژی نعل به نعل یا کپی تریدینگ Copy trading چه معنایی دارد؟
اگر شما فردی را بشناسید که به او و به تصمیماتش صد در صد اطمینان داشته باشید او را فالو می کنید و هر چه می خرد و می فروشد را برای خود کپی می کنید. امروز طلا می خرد شما هم طلا می خرید. فردا در بازار سرمایه میانگین کم می کند استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ شما هم چنین می کنید.
در دنیا بر اساس همین منطق سوشیال تریدینگ ها شکل گرفته اند. امکان کپی کردن سایر کاربران یکی از ویژگیهای مهم پلتفرمهای سوشیال تریدینگ است. وقتی شما یک معاملهگر موفق با سبک معاملهگری مناسب مییابید، میتوانید انتخاب کنید که استراتژیهای او را دنبال کنید تا همه معاملاتی که او انجام میدهد بصورت اتوماتیک در حساب شما نیز کپی شود. شبیه به این منطق در ایران هم در سایت صد تحلیل هست.
فواید این استراتژی چیست؟
هزینه پایین برای تحلیل و جمع آوری اطلاعات
زمان و انرژی بسیار کم برای تحلیل
حس کنترل شده استراتژیهای سرمایهگذاری چیست؟ خسران در زمان ضرر چون می دانید که یک آدم حرفه ای نیز ضرر کرده است.
نقاط ضعف این استراتژی چیست؟
ما همیشه به چنین فرد حرفه ای دسترسی نداریم.
ممکن است فرد الگو در یک بازار مثلا طلا بسیار حرفه ای باشد اما در بازار کریپتو یا بورس چندان موفق عمل نکند.
ما عموما به ترکیب سبد این افراد دسترسی نداریم که چقدر را به طلا اختصاص داده اند و چقدر به ملک و چقدر به کریپتو
به پنج دلیل سبدهای سرمایه گذاری هیچ دو فردی حتی اگر خواهر و برادر دوقلو باشند با هم یکی نیست. بنابراین کپی کردن حتی در صورت امکان منجر به بهینه شدن سبد سرمایه گذاری من، نه برای من که برای او (فرد الگو) می شود.
این استراتژی به چه کسانی توصیه می شود؟
کسانی که زمان یا توان تحلیل بالایی ندارند.
کسانی که دسترسی خوبی به اطلاعات و معاملات و تصمیمات فرد الگو دارند.
کسانی که نمی خواهند در سرمایه گذاری خیلی زمان بگذارند و ترجیح می دهند که وقت خود را صرف کسب و کار اصلی یا زندگی و یا امور مهم تر از سرمایه گذاری کنند.
تجویز راهبردی:
استراتژی نعل به نعل یا کپی تریدینگ را زمانی انتخاب کنید که می خواهید زمان و انرژی کمی را صرف امور سرمایه گذاری کنید، فرد الگوی حرفه ای مناسبی در دسترس دارید و اطمینان دارید که هدف، افق، نقدینگی و میزان ریسک پذیری شما با فرد الگو تشابه و تناسبی دارد.
دیدگاه شما