استراتژی تشخیص شروع روند صعودی
سهم را نگه داری کند و یا در زمان مشخص از سهم خارج شود.
بازار هرگز یک خط راست را طی نمی کند و تغییراتی که در بازار رخ می دهد (من جمله تغییرات قیمتی)
به صورت حرکت های زیگزاگی و یا نوسانی نمایش داده می شوند.
زیگزاگ ها شبیه به موج تعریف دیگر از روند صعودی و نزولی های پی در پی ای هستند که می توانند صعودی و یا نزولی باشند.
برآیند و یا خروجی کلی ای که از این موج های صعودی و نزولی حاصل می شوند، روند بازار را تعیین می کنند.
روند یک جریان قیمتی رو با بالا یا پایین و یا خنثی است.
بازار میتواند یکی از سه حالت ؛ صعودی ، نزولی یا ساید( خنثی) را داشته باشد.
در یک روند صعودی :
- برآیند حرکت به سمت بالا است.
- روزهای نزولی نیز وجود دارد ولی نهایتاً قیمت بالا می رود.
- در طول روند همواره قله های بالاتر (HH) و دره های بالاتر (HL) ایجاد می شود
در یک روند نزولی:
- برآیند حرکت به سمت پایین است.
- روزهای صعودی نیز وجود دارد ولی در نهایت قیمت پایین میآید
- در طول روند همواره قله های پایین تر (LH) و دره های بالاتر (LL) ایجاد می شود.
در یک روند خنثی:
- برآیند حرکت تقریبا ثابت است.
- روزهای صعودی و نزولی با میانگین برابر وجود دارد
- در طول روند قله های با سقف برابر و دره های با کف برابر ایجاد می شود
با چه ابزاری میتوان روند قیمتی نمودار را مشخص کرد؟
ابزار تشخیص روند صعودی سهم
1)خطوط روند
خط روند یکی از مهمترین ابزار استفاده شده در تحلیل تکنیکال است.
برای ایجاد یک خط روند، تحلیلگر باید حداقل 2 یا 3 نقطه روی نمودار قیمت داشته باشد.
خط روندها از وصل کردن پایینترین یا بالاترین نقاط قیمت در نمودار بدست میآیند.
خط روند نزولی از وصل کردن سقفهای قیمت و خط روند صعودی از وصل کردن کفهای قیمت بدست میآید.
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد :
1.شیب خط روند:
هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد.
شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند:
هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم:
در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود.
برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.
4. بازه زمانی بررسی سهم:
شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.
2)کانال ها و الگوهای قیمتی
معاملهگران معمولا برای ایجاد کانال ها و الگوهای قیمتی
خط روندی برای اتصال قیمتهای بالا و همچنین خط روندی برای اتصال قیمتهای پایین رسم میکنند.
کف و سقف کانال و الگوی قیمتی میتواند حمایت و مقاومت را برای بازه زمانی مورد بررسی مشخص کند.
مشابه با خط روند واحد، معامله گران به دنبال رشد و افت ناگهانی قیمت یا شکست هستند
تا وقتی قیمت به خارج از کانال و الگو رسید، متناسب به جهت حرکت قیمت، معامله خود را انجام دهد.
نقطه شکست کانال و الگو میتواند به عنوان نقطه خروج یا نقطه ورود استفاده شود.
3)خطوط میانگین متحرک
میانگین های متحرک معروف ترین ابزار معاملاتی تحلیل تکنیکال برای تشخیص جهت بازار هستند
طول میانگین متحرک (دوره میانگین متحرک) روی سیگنال هایی که از چرخش بازار میگیرید تاثیر میگذارد
میانگین متحرک های کوچک سیگنال های زود هنگام و غلط زیادی میدهد
همچنین به حرکت های کوچک بازار خیلی سریع واکنش میدهد
به عبارت دیگر میانگین های متحرک سریع میتونند شما را زود از بازار بیرون بیارن وقتی که نزدیک تغییر است.
میانگین متحرک های کند( با دوره بالا) خیلی دیر سیگنال میدهد یا به شما کمک میکنند که روند را مدتی بیشتر همراهی کنید و نویز ها را فیلتر میکند.
از انواع میانگین های متحرک میتوان به میانگین متحرک سادهSMA و میانگین متحرک نمایی EMA نام برد.
4)اندیکاتورها
یکی دیگر از روش هایی کع میتوان با استفاده از آن روند بازار را تعییت کرد استفاده از سیگنال اندیکاتورهای تعیین کننده جهت روند است.
- اندیکاتور Bollinger Band
5)سیستم ایچیموکو
سیستم معاملاتی ایچیموکو، یکی از قویترین استراتژیهای معاملاتی برای شناسایی روندهای بازار است.
این اندیکاتور دارای ویژگیهای منحصر به فردی از جمله شناسایی روندهای پر قدرت بازار،
سطوح مهم حمایت و مقاومت، پیش بینی روند آینده قیمت و… است.
ایچیموکو با توجه به ابزارهایی که شامل پنج خط تنکانسن، کیجونسن، چیکواسپن و سنکواسپن A و B میشود،
تحت عنوان اندیکاتور All-in-one نامیده میشود.
این عنوان در بسیاری از موارد میتواند به عنوان تنها استراتژی معاملاتی استفاده شود.
تا اینجا با مفهوم و ابزار تشخیص یک روند آشنا شدیم .
اما سوال اینجاست که چه طور می توان ترکیب بهینه ای از ابزاز های عنوان برای تشخیص روند استفاده کرد؟
استراتژی تشخیص شروع روند صعودی
ابزار مورد استفاده در این استراتژی
- مووینگ اوریج ساده 100 روزه و 200 روزه
- سیستم ایچیموکو
- خطوط روند و کانال ها و الگوهای قیمتی
- خطوط فیبوناچی
دقت کنید که در بررسی روند یک نماد بنیادی روند کلی بازار و روند گروه نماد هم مورد برررسی قرار میگیرد.
یک روند نزولی پیدا کنید.
همون طور که مشاهده میکنید ما همزمان با روند نزولی یک الگوی قیمتی مثلث هم در نمودار میبینم.
در این الگوی قیمتی اگر نمودار ضلع بالایی مثلث را بشکند به اندازه قاعده مثلث رشد خواهد کرد.
نمودار ضلع بالای مثلث (خط روند نزولی)را شکسته و به آن پولبک زده.
سیگنال اول صادر شد.
مووینگ اوریج 100 روزه را روی نمودار باز کنید.
نمودار در ناحیه مشخص شده مووینگ اوریج 100 روزه که یک مقاومت معتبر برای نماد بوده را شکسته
به معنای دیگر قیمت نماد از میانگین 100 روزه گذشته خود بالاتر رفته
سیگنال تعریف دیگر از روند صعودی و نزولی دوم صادر شد.
سیستم ایچیموکو را روی نمودار باز کنید.
نمودار در ناحیه مشخص شده(مستطیل نارنجی) همچنان زیر ابرهای کومو قرمز رنگ قرار دارد.
منتظر می مانیم تا نمودار از ابرهای کومو خارج شود و رنگ ابر آینده سبز شود.
سیگنال سوم صادر شد.
مووینگ اوریج 200 روزه و فیبوناچی را روی نمودار قرار دهید.
با عبور از مووینگ اوریج قوی 200 روزه همزمان با سطح 38.2 فیبوناچی بازگشتی سیگنال چهارم نیز صادر می شود.
الگوی اسپایک بیانگر چیست و چگونه میتوان با آن وارد معامله شد؟
الگوهای نمودار شمعدانی، الگوهای محبوب تحلیلگران هستند. هر یک از این شمعدانها، گویای اطلاعات زیادی مثل باز و بسته شدن قیمتها و محدودیتهای بالاتر و پایینتر قیمت سهام در طول روز، هفته، ماه و سال هستند. در این مقاله قصد داریم راجع به یکی دیگر از این الگوهای محبوب یعنی الگوی اسپایک، که تشکیل منحصر به فردی دارد و فرصتهای معاملاتی مناسبی را ارائه میدهد، صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
الگوی اسپایک چیست؟
همانطور که از نامش پیدا است، الگوی اسپایک (Spike) یا الگوی v، اوج را در هر خط روندی تشکیل میدهد، جایی که قیمت قبل از بازگشت به محدوده اولیه، جهش قابل توجهی دارد. تعریف الگوی شمعدانی v به عنوان افزایش یا افت ناگهانی خط روند ناشی از تغییر لحظهای احساسات بازار، توصیف میشود.
یک الگوی جهش میتواند در هر دو روند صعودی و نزولی ظاهر شود و به دنبال آن حرکت ناگهانی، معاملات انجام شود. نکته این است که اسپایک پس از یک انگیزه در روند صعودی و نزولی شکل میگیرد و پس از اینکه جهش آن کامل میشود، قیمت به ارزش اولیه خود باز میگردد.
یک مثال خوب از اسپایک منفی در بازارهای مالی، سقوط بازار سهام در 19 اکتبر 1987 است؛ زمانی که میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) در یک روز 23 درصد سقوط کرد.
درک الگوی اسپایک
نمونههای شدیدتری از اسپایک مربوط به زمانی است که تحلیلگران به یکسری اخبار یا رویدادهای غیرمنتظره واکنش نشان میدهند، مانند نتایج درآمد بهتر از حد انتظار. استفاده از کلمه «اسپایک» به شیوه قدیمی قرار دادن برگههای کاغذی سفارش بر روی اسپایک فلزی پس از اتمام معامله مربوط میشود.
مفهوم اسپایک در ارزش قیمت سهام در تجزیه و تحلیل تکنیکال سهام استفاده میشود. تجزیه و تحلیل تکنیکال مطالعه روند تغییرات قیمت سهام و حجم معاملات است که تعداد سهام معامله شده در یک روز یا ماه را نشان میدهد. مدیران سرمایه، این روندهای تاریخی را مطالعه میکنند تا رفتار قیمت سهام را در آینده پیشبینی کنند.
از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی، قیمت آینده سهام را بر اساس فروش و سود شرکت ارزیابی میکند. مدیران سرمایه تجزیه و تحلیل تکنیکال و تجزیه و تحلیل بنیادی را برای تصمیمگیری در مورد قیمت یک سهام ترکیب میکنند.
یک نمونه معامله با الگوی v
یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است محدوده معاملات قیمت برای یک سهام خاص را تحت نظر بگیرد. فرض کنید، طی 12 ماه گذشته، هر سهم بین 30 تا 45 دلار معامله شده است. علاوه بر محدوده قیمت، یک تحلیلگر تکنیکال روند بلندمدت قیمت سهام را بررسی میکند. در این مورد، فرض کنید که قیمت سهام از قیمتی در زیر 30 دلار به قیمت فعلی نزدیک 45 دلار برای هر سهم افزایش یافته است.
در این تعریف دیگر از روند صعودی و نزولی سناریو، اگر قیمت سهام به سرعت به زیر 30 دلار یا بالاتر از 45 دلار برسد، ممکن است برای تحلیلگر تکنیکال، به عنوان شاخص خرید یا فروش تلقی شود. فرض کنید که قیمت سهام به میزان 27 دلار یعنی پایینتر از قیمت معامله رسیده است.
اگر الگوی معاملات سهام به محدوده عادی معاملات بازگردد، ممکن است جهش ناهنجاری باشد. از سوی دیگر، اگر قیمتها پس از جهش کوتاه شروع به کاهش کنند، این جهش ممکن است نشانگر این باشد که اخبار مربوط به شرکت، نظر سرمایهگذاران را در مورد سهام تغییر داده است. یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است از این روند به عنوان دلیلی برای فروش سهام استفاده کند.
الگوی v چگونه شکل میگیرد؟
یک رویداد خاص (برخی اخبار در تقویم اقتصادی یا یک فورس ماژور با ارزش اقتصادی زیاد) احساسات سرمایهگذاران را تحت تاثیر قرار میدهد، نقل قولها را شکل میدهد و و تب و تاب بازار را در دست گرفته و باعث بروز الگوی اسپایک میشود.
پس از یک جهش تند، نقل قولها در بالاترین نقطه متوقف میشود که ممکن است شمعدانی معکوس ایجاد کند (الگوی شمعدانی هارامی، ستاره و موارد مشابه). سپس در شمعدانهای بعدی، از همانجایی که نقل قولها شروع به رشد کردند، به مقادیر اولیه خود باز میگردند. پس از آن، روند فعلی معکوس میشود و قیمت در جهت مخالف شروع به حرکت میکند.
همانطور که گفتیم یک الگوی v در پایین روند نزولی هم شکل میگیرد. همانطور که در بالا توضیح داده شد، تحت تأثیر برخی اخبار یا رویدادها، نقل قولها به شدت کاهش مییابد. سپس در شمعدانهای بعدی، قیمت به محلی که از آن شروع به سقوط کرده است، باز میگردد. سپس روند واقعی معکوس میشود و نقل قولها شروع به رشد میکنند.
چرا یک اسپایک ظاهر میشود؟
به عنوان یک قاعده کلی، ظاهر یک الگوی اسپایک توسط یک عامل حسی انسانی مثل حرص، ترس و وحشت تحریک میشود. حرص باعث میشود تا معاملهگران پس از شروع انگیزه و نقل قول افراد، معاملات خود را در بازار باز کنند. با این حال، ممکن است اوضاع برای ادامه رشد قیمت، مناسب نباشد؛ بنابراین قیمت رو به سقوط قرار میگیرد. پس از شروع کاهش، وحشت و ترس از دست دادن پول به صحنه میآید. معاملهگران شروع به بسته شدن سفارشاتشان به صورت گسترده میکنند و پس از بازگشت قیمت به نقطه شروع، روند نزولی ادامه مییابد.
وضعیت دیگر بروز اسپایک زمانی است که یک معاملهگر با موقعیت بسیار زیاد ظاهر میشود. در این مورد، اگر به عمق بازار نگاه کنید، حجم زیادی با تمام قیمتهای موجود خریداری میشود، سپس عمق بازار با برنامههای سفارشی پر میشود و نقل قولها به سطوح اولیه خود باز میگردند.
آیا دلایل دیگری میتواند باعث بروز الگوی اسپایک شود؟
- یک حرکت جهتدار (یک روند) در نمودار وجود دارد.
- قیمت در نزدیکی سطح حمایت یا مقاومت تجمع نمییابد (سطحی وجود ندارد).
- شکافهای زیادی در روند وجود دارد.
- یک انگیزه سریع ممکن است سطح حمایت یا مقاومت کلیدی را از بین ببرد، پس از آن قیمت بازگشت میکند.
- قیمت ممکن است با فاصله از یک کانال قیمت مساوی، شکسته شود (سپس قیمت باز میگردد و روند معکوس میشود).
- جهش ناگهانی میتواند الگویی باشد که قیمت یک دارایی را دنبال میکند.
نمونهای از معامله فروش با الگوی اسپایک
در نمودار زیر، قیمت برای مدت طولانی درحال رشد بوده است. در یک مرحله، یک رویداد مهم اقتصادی یا سیاسی اتفاق میافتد، یا معاملات فعال به سادگی آغاز میشود (هرچه خبر غیرمنتظرهتر باشد، واکنش بازار حادتر است). قیمت بالا میرود و روی شمعدان بعدی متوقف میشود، سپس نقل قولها کاهش مییابند. در حالت ایدهآل، باید در آخرین سطح پایین قبل از ضربه، موقعیتی باز شود. با این حال، در این مثال، یک معامله فروش در پایان بسته شدن شمعدان باز میشود.
توقف ضرر در مکانی امن پشت ارتفاع قرار گرفته است. سود دریافتی بر اساس اندازه SL محاسبه میشود. برای افزایش سود، با در نظر گرفتن این که معامله در ابتدای ظاهر شدن یک روند باز میشود، بهتر است به جای قرار دادن SL،TP را جابجا کرد.
نمونهای از معامله خرید با الگوی اسپایک
پس از یک روند نزولی طولانی مدت، قیمت یک حرکت شدید را نشان میدهد و سپس متوقف میشود (در نمودار، به نظر میرسد یک چکش معکوس کامل به وجود آمده است). در شمعدان بعدی، قیمت به نقطه شروع باز میگردد. در اینجا ممکن است روند خرید باز شود.
SL را در قسمت پایین قرار داده و یک TP بر اساس اندازه SL محاسبه میشود. برخی منابع توصیه میکنند که TP به اندازه Spike بزرگ شود. با این حال، با در نظر گرفتن این که معامله در ابتدای بروز یک روند باز میشود، بهتر است که SL را به جای قرار دادن TP جابجا کرد. بدون شک این کار، گزینه کاملی نیست، اما در صورت قرار دادن TP ثابت، امتیاز بیشتری کسب میشود.
چگونه یک الگوی اسپایک را تشخیص دهیم؟
شمعدان الگوی v به افزایش نامنظم قیمت اشاره دارد که معمولا ناشی از ورود اطلاعات جدید به بازار است. هنگامی که ضربه یا انگیزه اولیه وارد بازار میشود، یک شمع معکوس پس از تعریف دیگر از روند صعودی و نزولی شمع اسپایک شکل میگیرد و به دنبال آن شمعهای بیشتری در خط قیمت اولیه شکل میگیرند.
اخبار عمده بازار میتواند دید معاملهگران را تحت تأثیر قرار دهد و باعث افزایش ناگهانی ورود یا خروج در بازار شود. افزایش ناگهانی تقاضا، قیمت سهام را به اوج میرساند، پیش از آنکه معاملهگران وحشت زده شده و شروع به فروش سهام خود کنند و قیمت را به سطح اولیه برسانند.
چگونه اسپایک را تفسیر کنیم؟
اسپایکها الگوهای نادری هستند. بنابراین، هنگامی که یک الگوی اسپایک ظاهر میشود، معمولا یک دلیل خوب در پشت آن وجود دارد که باعث حرکت میشود. معاملهگران باید قبل از تصمیمگیری در مورد اقدام، وضعیت را با دقت بررسی کنند.
خرید و فروش معاملات در الگوی v با ریسک زیادی همراه است. به عنوان یک احتیاط، معاملهگران باید قبل از ورود به موقعیت، توقف ضرر و محدودیت سود خود را با دقت تعیین کنند. در شرایطی که جهش قابل توجهی در قیمت وجود دارد، میتوان در باز شدن شمع بازگشت، موقعیت فروش را باز کرد و با استفاده از بالاترین میزان اوج، حد توقف ضرر را تعیین کرد. حد سود نیز پس از اندازهگیری SL در فاصله مساوی قرار میگیرد.
برعکس آن، وقتی جهشی در روند نزولی ظاهر میشود، معاملهگران در اولین باز شدن شمع صعودی پس از جهش، موقعیت خرید خود را باز میکنند.
دیدگاه سرمایهگذاران فارکس نسبت به اسپایک
گاهی اوقات قیمت یک دارایی به حالتی بسیار شدید و ناگهانی بالا یا پایین میرود و سپس بازگشت میکند. بنابراین در نمودار قیمت، الگوی اسپایک یا جهش ایجاد میشود. این پدیده را میتوان 99 درصد در بازار فارکس مشاهده کرد؛ زیرا این یک بازار بسیار بیثبات است و قیمت بسیار سریع شروع به حرکت میکند و سپس جهت آن تغییر میکند.
این حرکات قوی به دلیل معاملات ناگهانی عظیمی شکل میگیرد که همزمان بر اساس یک رویداد اقتصادی مانند یک خبر مهم ایجاد میشود. به عنوان مثال، تغییر ناگهانی و غیرمنتظره نرخ بهره یک ارز. چنین حرکات و جهشهایی میتواند موضوع نوعی از معاملات باشد که به آن تجارت فارکس اسپایک (Forex Spike Trading) میگویند.
شما نمیتوانید چنین تحرکات و جهشهایی را در بازار سهام مشاهده کنید؛ زیرا سهام نمیتواند به طور ناگهانی تحت تأثیر اخبار و رویدادهای اقتصادی قرار گیرد. آنها به تدریج تغییر میکنند. همچنین انجام تعداد نامحدود معاملات خرید یا فروش به یک باره در بازار سهام آسان نیست، زیرا بازار سهام محدود است و گاهی خریدار برای فروشنده وجود ندارد و گاهی هم فروشنده برای خریدار. بنابراین، بازار سهام به ندرت جهش قیمت را ایجاد میکند.
اما معاملهگران بازار فارکس منتظر هستند تا جهش قیمت در نمودارها برای ورود به بازار ایجاد شود، زیرا آنها معتقد هستند که:
- معاملات با الگوی اسپایک سودآورتر است
- تضمین قویتری برای سودآوری آنها وجود دارد
نتیجهگیری
اسپایک نشان دهنده یک حرکت ناگهانی (جهش) در روند زمانی است که اخبار یا رویدادهای مهم بازار احساسات معاملهگران را تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، نباید آن را با شکافی که در خط روند ظاهر میشود، اشتباه گرفت. معاملات الگوی اسپایک با ریسک بالایی همراه است و حتی میتواند معاملهگران باتجربه را فریب دهد. برای واکنش به الگوی شمعدان اسپایک، باید بر اکثر الگوهای شمعدان مسلط شوید و از گیر افتادن در دام سیگنالهای کاذب، جلوگیری کنید.
بازارهای رونددار (Trend Markets)
در یک بازار رونددار، قیمت به یک سمت مشخص درحال حرکت است. فرقی نمیکند که آیا این حرکت رو به بالا باشد یا رو به پایین. در هر دو حالت، آنرا بازار رونددار مینامیم. به لحاظ نموداری، واضح ترین اتفاقی که در بازارهای رونددار رخ میدهد، نظم و ترتیب خاصی است که بر روی قلهها و درهها پدید میآید. در یک بازار رونددار صعودی، کلیه قلهها و درهها تشکیل یک پلکان صعودی را میدهند. و بازار مرتبا سقفها و کفهای بالاتری میسازد. در روندهای نزولی نیز برعکس، شاهد نظم نزولی بر روی قلهها و درهها هستیم. و سقفها و کفها مرتبا پایین و پایینتر میروند.
بنابراین یک تعریف بسیار ساده برای تشخیص جهت روند، دقت به ترتیب سقفها(Highs) و کفها(Lows) است. درصورتیکه بازار مرتبا سقفها و کفهای بالاتری بسازد، از نگاه تکنیکال با روند صعودی مواجه هستیم. به همین ترتیب اگر شاهد تشکیل سقفها و کفهای پایینتر باشیم از منظر تکنیکال با یک روند نزولی مواجهیم.
در تصویر زیر میتوانید مثالی از بازار رونددار صعودی را بر روی نمودار سهام شرکت توسعه معادن روی مشاهده کنید.
همانطور که گفته شد راحتترین راه برای تشخیص بازار ترند، توجه به نظم حاکم بر قلهها و درههای نمودار است. اگر قلهها و درهها حالت منظم و پلکانی داشته باشند یعنی با یک بازار رونددار مواجه هستیم. این نظم در روندهای صعودی و نزولی بصورت زیر است.
همانطور که گفته شد راحتترین راه برای تشخیص بازار ترند، توجه به نظم حاکم بر قلهها و درههای نمودار است. اگر قلهها و درهها حالت منظم و پلکانی داشته باشند یعنی با یک بازار رونددار مواجه هستیم. این نظم در روندهای صعودی و نزولی بصورت زیر است.
نظم حاکم بر قلهها و درهها در یک روند صعودی:
- هر دره، یک پله بالاتر از دره قبلی تشکیل میشود.(الزاما)
- هر قله، یک پله بالاتر از قله قبلی قرار میگیرد.(معمولا)
- هنگامیکه قیمت از کنار یک قله عبور میکند، مجددا به زیر آن برنمیگردد.(ترجیحا)
دقت کنید که شروط فوق به لحاظ میزان ضرورت و اهمیت، مشابه و یکسان نیستند. شرط اول یک شرط کاملا «الزامی» است. درواقع این شرط، یعنی بالاتر رفتن پلکانی کف بازار، ضرورت وجودی تمام روندهای صعودی را بیان میکند. تعریف یک روند صعودی دقیقا همین است که در یک روند صعودی باید کف بازار مرتبا بالا و بالاتر برود و هرگز نباید قیمت از آخرین دره قبلیاش پایینتر برود. اما شرط دوم الزامی نیست و صرفا یک شرط «رایج و معمول» است که اغلب بطور طبیعی در روندهای صعودی رخ میدهد. در یک روندصعودی معمولا بازار هربار که هجوم جدیدی را آغاز میکند، سقف قبلیاش را میشکند و یک رکورد بالاتر را میسازد. معمولا قلهها در یک روند صعودی، پله به پله بالاتر از قلههای قبلی تشکیل میشوند. نهایتا شرط سوم یک شرط «ترجیحی» است که نشانگر قدرت و صلابت یک روند صعودی میباشد. در یک روندصعودی پایدار و قدرتمند، اگر هر دره یک پله بالاتر از قلهی ماقبل آخر قرار بگیرد نشانهای بر قدرت و استحکام روند است و بیانگر آن است که خریداران هنوز از قدرت کافی برخوردار بوده و نبض بازار را در دست دارند. از نگاهی دیگر، این موضوع با قانون «شکست معتبر» نیز همخوانی دارد زیرا هنگامیکه قیمت از کنار آخرین قله عبور نموده و سقف قبلی را میشکند، نباید مجددا به زیر آن سطح برگردد. بعدها در مبحث امواج الیوت نیز مجددا همین قانون را به شیوهای دیگری بیان خواهیم نمود، به این مضمون که موج چهارم الیوت هرگز نباید با موج اول، اشتراک قیمت داشته باشد.
نکات تکمیلی رسم خط روند
خط روند چیزی است که اگر مدت زمان هر چند کوتاهی در بازارهای سرمایه گذاری فعالیت کرده باشید ۱۰۰ درصد اسم آن را شنیدهاید. خط روند یا ترندلاین (trend line) یکی از پایهایترین مباحث تحلیل تکنیکال می باشد. رسم کردن خط روند ممکن است کار ساده ای به نظر برسد اما پیچیدگی های زیادی دارد حتی حرفه ای ترین تحلیلگران تکنیکال هم گاهی از پیدا کردن بهترین خط روند کلافه میشوند.
اگر شما تازه کار باشید و یک نمودار تحلیل شده را باز کنید و به خط روند های آن نگاه کنید، شاید به نظرتان بیاید که خط روندها فقط به دو نقطه برای رسم شدن نیاز دارند. اما پیچیدگی رسم کردن یک ترند لاین به حدی است که تحلیلگرانی مثل جان مورفی برای توضیح شیوه رسم کردن آن صفحه های زیادی را نوشتهاند. در این مقاله قصد داریم به صورت خیلی خلاصه شده مباحثی که جان مورفی در کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه ، درباره ترند لاین نوشته است را برای شما آموزش دهیم.
احتمالاً شما که در حال خواندن این مقاله هستید جزء یکی از این دو دسته هستید:
- یا تحلیلگری تازه کار هستید و تازه با بازارهای سرمایه گذاری آشنا شده و میخواهید تحلیل تکنیکال را آموزش ببینید
- یا حرفه ای هستید ولی هنوز در شیوه رسم ترند لاین شک دارید و می خواهید آن را بهتر یاد بگیرید
در هر دو صورت ما خواندن این مقاله را به شما توصیه میکنیم چرا که برای نوشتن این مقاله زمان زیادی را صرف مطالعه در کتابهای مختلف کردهایم تا درست ترین اطلاعات را در اینجا جمع آوری کنیم.
پیشنهاد میشود اگر با مقاومتها و حمایتها آشنایی ندارید قبل از ادامه مطلب، مقالهی آموزش رسم حمایتها و مقاومتها و شرایط آنها را مطالعه کنید تا با دید بهتری این مطالب را یاد بگیرید.
نکات تکمیلی رسم حمایتها و مقاومتها
کسی که این مقاله را می خواند احتمالاً تعریف اولیه مقاومت ها و حمایت ها را می داند. ما در این مقاله تصمیم نداریم به تعریف های اولیه بپردازیم. اما قبل از اینکه به ادامه بحث ترند لاین وارد شویم، لازم است بدانیم که یک حمایت و مقاومت قدرتمند چگونه مشخص میشود.
مقاومت ها و حمایت ها علی رغم چیزی که به نظر می رسند بیشتر از یک خط ساده و نقاشی هستند! در پشت پرده حمایت ها و مقاومت ها دلیلی روانشناسی وجود دارد. این خطوط محلهایی هستند که از آنها می توانیم بفهمیم بقیه معاملهگران مشغول چه کاری هستند. آیا آنها می خواهند بیشتر بفروشند یا بیشتر بخرند!
در واقع یک تحلیلگر تکنیکال بیشتر از این که تریدر باشد باید یک روانشناس نیز باشد.
هرچقدر یک حمایت و مقاومت قدرتمندتر باشد، تریدهای بیشتری در آن محل انجام می شود!
به طور کلی مهم بودن و قدرتمند بودن یک خط در نمودار، از 3 راه زیر مشخص میشود:
- vol : اگر حمایتی بر روی یک volume سنگین تشکیل شود، نشان دهنده این است که آن خط نظر افراد بیشتری را عوض کرده است. پس دفعات بعدی که مشغول پیدا کردن مقاومت ها و حمایت ها بودید به vol هم دقت کنید.
- مدت زمانی که قیمت بر روی آن خط در حال رنج زدن بوده باشد : خطی که قیمت مدت زمان بیشتری درگیر آن بوده است طبیعتا خط قدرتمندی به حساب میاید.
- جدید بودن : وقتی که دنبال خطی مهم در نمودار هستید به این نکته هم توجه کنید که خطوطی که پیدا میکنید چقدر به تاریخ روز نزدیک هستند. هرچقدر نزدیکتر قویتر.
- رند بودن : اگر خط بر روی یک عدد رند مانند ضریبهای 5 یا 10 یا 100 بسته به ارز مورد نظر قرار گرفته باشد میتواند دلیل خوبی از نظر روانشناسی برای قدرتمند بودن آن خط باشد.
حالا که اندازه گیری قدرت یک خط حمایت و مقاومت را بهتر متوجه شدیم به ادامه بحث خط روند و ترند لاین می پردازیم.
خط روند چیست؟ تعریف اولیه
خط روند همان خطوط مقاومت و حمایت هستند با این تفاوت که به صورت داینامیک و پویا در نمودار رسم میشوند. یعنی ترند لاین بر خلاف یک خط مقاومت که ثابت و استاتیک است و قیمت یکسان دارد، داینامیک است و زاویه دارد.
نمونهی خیلی موثر استفاده از خط روند در تحلیل تکنیکال را میتوانید در تحلیل بیت کوین دسامبر ما مشاهده کنید.
نحوه رسم اولیه ترندلاین
زمانی که مدرسه میرفتیم به ما می گفتند برای رسم هر خطی به دو نقطه نیاز داریم. یک ترندلاین هم یک خط است پس برای اینکه آن را رسم کنیم فقط به دو نقطه نیاز داریم اما حتماً میدانید که هر دو نقطهای معتبر نیست!
طبق گفته جان مورفی برای اینکه یک خط روند رسم کنیم به دو نقطه اولیه برای رسم اولیه نیاز داریم و به نقطه سومی هم برای تایید اعتبار نیاز خواهیم داشت.
برای مثال به تصویر زیر نگاه کنید. ما برای رسم این ترند لاین به نقاط یک و دو که در تصویر مشخص کردهایم نیاز داشتیم. اما این نقاط به تنهایی کافی نبودند. وجود نقطه 3 باعث شد اعتبار این خط روند تایید بشود.
همچنین نقطه سوم جایی بود که قیمت با ولوم زیاد به آن حمله ور شده بود اما موفق نشده بود از آن عبور کند. پس می توانیم نتیجه بگیریم ترند لاینی که نقطه سوم آن چنین فشاری را تحمل کرده میتواند معتبر باشد.
برای اینکه بهتر درک کنیم که از خط روند معتبر، چه استفادهای میتوانیم بکنیم کافی است در همین مثال فرض کنیم که ما در تاریخی که با فلش مشخص کرده ایم بودیم. در آن روز که دیدیم ترندلاین معتبر ما شکسته شده، می توانستیم بعد از اینکه به خط روند ما پولبک زده شد، وارد شویم و خرید بزنیم. همین خرید ما سودی تقریبا 36 درصدی و معادل 2800 دلار را برای به همراه داشت.
قدرت یک خط روند صعودی و نزولی
تا اینجا ما متوجه شدیم که چگونه یک ترند لاین را رسم کنیم. در این بخش میخواهیم نکاتی را به شما بگوییم که با آنها متوجه شوید خط روندی که رسم کردهاید چه میزان قدرت دارد.
میزان قدرت یک خط روند دقیقاً همانند یک خط حمایت و مقاومت که درباره آن در بخشهای قبلی صحبت کردهایم اندازه گیری میشود. با این تفاوت که دو نکته دیگر نیز در قدرت یک خط روند موثر است:
- تعداد دفعاتی که توسط قیمت لمس یا تاچ شده : در مثالی که در بخش قبل زدیم این خط روند فقط سه دفعه تاچ شده بود. با این حال هرچقدر یک خط روند بیشتر تاچ شود به قدرت آن نیز افزوده میشود. یعنی مثلا ترندلاینی که ۸ بار تاچ شده است از آن ترندلاینی که فقط سه بار تاچ شده است قدرت بسیار بیشتری خواهد داشت.
- طول و عمر آن : هرچقدر یک خط روند مدت زمان بیشتری به طول انجامیده باشد معتبرتر و قدرتمندتر می باشد. چه مثالی بهتر از تصویر زیر؟
در این تصویر در نمودار بیت کوین، این خط روند که بیشتر از دو سال عمر داشت و وقتی شکسته شد، قیمت آن 150 درصد رشد داشت. این خط روند یکی از معروفترین خط روندهای ماژور بود که عمر آن دلیل قدرت آن بود.
سوالات و اشکالات متداول در هنگام رسم خط رند در تحلیل تکنیکال
تا اینجا ما نکات اولیه لازم برای نحوه رسم خط روند را گفتیم. گاهی رسم یک خط روند زمان زیادی را میطلبد چون کوچکترین دلیل میتواند ترندلاینی که رسم کردیم را بی اعتبار کند. طبق گفته جان مورفی برای هر تحلیلگر بسیار پیش میاید که مجبور میشود ترندلاینی را که قبلا رسم کرده را پاک کند و دوباره آن را رسم کند.
در نتیجه گاهی رسم یک خط روند برخلاف چیزی که به نظر میاید ساده نیست! در این بخش تصمیم داریم به اشکالاتی که معمولاً افراد تازه کار و یا حتی بعضی از افراد با تجربه با آنها سروکله میزنند بپردازیم.
آیا زاویه در رسم خط روند اهمیت دارد؟
بله! یکی از سوالات متداول برای رسم خط روند، بحث زاویه است. در هنگام رسم خط روند به این نکته توجه کنید که اگر شیب خط روندی که رسم کرده اید زیادی تند باشد، یعنی سرعت حرکت قیمت بسیار زیاد است. و با هر فشار بازاری میتواند به راحتی شکسته شود و در نتیجه خط روند بی اعتبار شود. در حقیقت خط روندهایی که زاویه تندی دارند پایدار نیستند و زیاد جدی گرفته نمی شوند.
دقیقاً همین نکته برای خطهای روندی که زاویه کمی دارند هم صدق میکند. اگر زاویه کم باشد یعنی روند نزولی یا صعودی که در آن قرار داریم ضعیف است پس نمیتوان خیلی به آن اعتماد کرد. بهترین زاویه برای ترندلاین زاویه حدودا 45 درجه است. گن در کتابهای خود بر اهمیت زاویه 45 درجه بسیار تاکید کرده است.
چه زمانی بفهمیم که خط روند واقعا شکسته شده است؟
راه های زیادی وجود دارد که تحلیلگران متوجه میشوند که ترند لاین شکسته شده است یا خیر. برای مثال بعضی از آنها به درصدی که قیمت از این خط روند فاصله گرفته است توجه میکنند. البته اگر می خواهید با استفاده از درصد بفهمید ترندلاین شکسته شده است یا خیر باید به تایم فریمی که در آن تحلیل می کنید هم توجه کنید. اگر در تایم فریم روزانه باشد حدودا 3% فاصله ولی اگر تایم فریم کوچکتر باشد باید به درصدهای کمتر مانند یک درصد توجه کنید. اما ما درصد را توصیه نمیکنیم!
طبق گفته جان مورفی بهتر است به جای اینکه به درصد توجه کنیم به تعداد کندل هایی که در طرف دیگر ترندلاین بسته شده است توجه کنیم به طور میانگین بسته شدن سه و چهار کندل به بالا در طرف دیگر خط روند میتواند ما را مطمئن کند که خط روند شکسته شده.
این خط روند از نظر ما بی اعتبار است زیرا چند کندل در طرف دیگر شکسته شده.
همچنین یکی دیگر است فاکتورهایی که میتوانیم برای مطمئن شدن از شکسته شدن یک خط روند در نظر بگیریم محل بسته شدن کندل هفتگی می باشد.
آیا خط روندی که شکسته شده، بعد از شکسته شدن تغییر فاز می دهد؟ مثلاً اگر ترندلاین صعودی باشد، بعد از شکسته شدن تبدیل به مقاومت می شود؟
یکی از بحثهایی که تحلیلگران روی آن اختلاف نظر دارند همین قضیه است. در حقیقت این قضیه بستگی به استراتژی شما در معامله کردن دارد.
برای مثال جان مورفی در کتابش ذکر کرده که مقاومتی که شکسته شده تبدیل به حمایت میشود و برای ترندلاین نیز همین قضیه صدق میکند. ترند لاین نزولی وقتی شکسته شود تبدیل به مقاومت میشود. ما در تحلیل های خود گاهی به خط روند هایی که قبلا شکسته شده است هم توجه میکنیم.
آیا برای رسم ترندلاین باید شدوها و سایهها را به حساب بیاوریم؟
شدوها بهتر است در نظر گرفته شوند. بسیاری از تحلیلگران شدوها را در نظر نمیگیرند و فقط به محل بسته شدن و باز شدن کندل توجه میکنند. این افراد بهتر است این نکته را در نظر بگیرند با نادیده گرفتن شدوها حجم زیادی از فعالیتهای بازار نادیده گرفته شده است. شدویی که شما در کندل روزانه و هفتگی میبینید در کندل 4 ساعته ممکن است شدو نباشد و کندلی قدرتمند با vol بالا باشد.
تا اینجا تمامی نکاتی که لازم بود هر تحلیلگری بداند را نوشته بودیم اما با این حال ممکن است بعضی سوالات بی جواب مانده باشند. اگر سوالی یا اشکالی داشتید حتما در بخش نظرات بپرسید. رسالت ما در آلفا هم فکری و پیشرفت در منار یکدیگر در دنیای تحلیل ارزهای دیجیتال است و برای این منظور به شما هم نیاز داریم.
آموزش ترسیم خط روند در تحلیل تکنیکال و بررسی اعتبار آن
خط روند یکی از ساده ترین و در عین حال مفیدترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که تحلیل گران از آن استفاده می کنند. در این مقاله ابتدا به آموزش ترسیم خط روند در بورس (قابل استفاده در هر نوع بازار سرمایه گذاری) می پردازیم سپس در ادامه به بررسی اعتبار خطوط روند و همچنین نحوه تبدیل خطوط روند به یکدیگر می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعریف خط روند صعودی و نزولی
مطابق شکل 1 الف، خط روند صعودی خط صافی است که انتهای موج های نزولی را در یک موج صعودی کلی، به یکدیگر متصل می کند و شیب مثبت دارد. خط روند نزولی نیز خط صافی است که انتهای موج های صعودی در یک موج نزولی کلی را به یکدیگر متصل می کند و شیب منفی دارد که در شکل 1 ب به آن پرداخته شده است.
شکل 1 الف- مثالی از خط روند صعودی که نقاطی که قیمت در آنها تصحیح می شود را به یکدیگر متصل می کند. برای ترسیم خط روند ، ابتدا به دو نقطه (مثل نقاط 1 و 3) نیاز است ولی برای افزایش اعتبار خط روند، برخورد نقطه سوم (مثل نقطه 5) با خط روند نیاز است.
شکل 1 ب- خط روند نزولی بالای موج های صعودی کشیده می شوند. برای رسم اولیه این خط به دو نقطه نیاز است (مثل نقاط 1 و 3) ولی برای افزایش اعتبار خط روند، نقطه سوم (مثل نقطه 5) باید آن را تایید کند.
نکته مهم در رابطه با ترسیم خط روند
در موج های صعودی کلی، برای رسم خطوط روند باید حفرات (Pit) را به هم وصل کرد. حفرات محل برگشت قیمت می باشند که از آن نقاط قیمت پایین تر نیامده است. اما در موج های نزولی کلی، باید برای ترسیم خط روند ، قله ها (Peak) را به هم وصل کرد. قله ها نقاطی از برگشت قیمت می باشند که قیمت نتوانسته است از آنها تعریف دیگر از روند صعودی و نزولی بالاتر رود. به طور کلی به قله ها و حفره ها، پیووت (Pivot) گفته می شود. در ریاضیات معادل پیووت همان اکسترمم است. همان طور که در شکل 1 الف نشان داده شده است در یک موج صعودی کلی، باید از اتصال حفرات به یکدیگر، خط روند ترسیم شود اما مطابق شکل 1 ب، در یک موج نزولی کلی باید از اتصال قله ها به یکدیگر خط روند ترسیم شود.
نحوه ترسیم خط روند
برای ترسیم خط روند در بورس به صورت صحیح، مانند رسم سایر موارد در نمودارها نیاز به رسم چندین خط به صورت تجربی است تا بتوان درست ترین آنها را انتخاب کرد. گاهی ممکن است خط روندی که درست به نظر می رسد نیاز به تصحیح داشته باشد. به طور کلی چند دستورالعمل مفید برای پیدا کردن این خطوط وجود دارد که در ادامه به آنها می پردازیم.
برای ترسیم خط روند در بورس و یا در سایر بازارهای سرمایه گذاری، ابتدا می بایست روند را تشخیص داد. به این معنی که برای رسم خط روند صعودی، باید حداقل دو حفره نزولی که حفره دوم از حفره اول بالاتر است را پیدا کرد. البته واضح است که برای رسم هر خط صاف و مستقیمی باید دو نقطه را انتخاب کنیم. برای مثال در شکل 1 الف، زمانی که قیمت از نقطه 3 شروع به رشد کرد، چارتیست ها مطمئن می شوند که نقطه 3 انتهای حفره نزولی بوده است و فقط خط روند صعودی مقدماتی را با استفاده از نقاط 1 و 3 می توان رسم کرد. بعضی از چارتیست ها نفوذ قیمت تا بالاتر از نقطه 2 را برای تایید روند صعودی و کشیدن خط روند لازم می دانند. برخی دیگر به رشد قیمت تا وسط موج 2-3 یا رشد قیمت تا نزدیکی نقطه 2 را لازم می دانند.
اگرچه معیارها برای ترسیم خط روند در بورس و یا در سایر بازارهای سرمایه گذاری به این صورت، متفاوت است ولی یادآوری این نکته ضروری است که چارتیست ها از لحاظ منطقی نیاز دارند که درباره صحت شکل گرفتن نقطه پایینی حفره یا موج اطمینان حاصل کنند و اینجاست که از اتصال پایین ترین نقاط موج های نزولی (حفرات) در روند صعودی کلی، خط روند صعودی پدید می آید.
خط روند مقدماتی در مقابل خط روند معتبر
پیش از این هر چه ذکر شد درباره خط روند مقدماتی بود. برای تایید اعتبار یک خط روند صعودی لازم است که این خط برای سومین بار به نقطه ای برسد که در آنجا قیمت ها مجددا به سمت بالا حرکت می کنند. در شکل 1 الف، آزمون صحت خط روند، در نقطه 5 اعتبار آن را تایید می کند. شکل 1 ب، یک روند نزولی را نشان می دهد ولی قوانین قبلی درباره آن صادق است. به طور خلاصه یعنی اینکه دو نقطه برای رسم ابتدایی خط روند و نقطه سوم برای ایجاد یک خط روند معتبر لازم است.
چگونه از خط روند استفاده کنیم ؟
هنگامی که نقطه سوم اعتبار خط روند را تایید کرد و روند، مسیر اصلی خود را در پیش گرفت، خطوط روند در زمینه های مختلفی مفید خواهند بود. یکی از مفاهیم اولیه روند این است که روند دوست دارد جهت خود را حفظ کند. در نتیجه هنگامی که روند شیب مطمئنی به خود می گیرد که این شیب به وسیله خط روند قابل تشخیص است. به طور معمول خط روند در همان شیب باقی می ماند.
خط روند در بورس نه تنها حد نهایی مراحل تصحیح روند را مشخص می کند بلکه شاید به عنوان یک کاربرد مهمتر بتوان زمان تغییر جهت روند را نیز از روی آن پیش بینی کرد. برای مثال در روند صعودی، حفره نزولی اغلب به خط روند نزدیک می شود و یا حتی اندکی از آن عبور می کند. علت آن تمایل معامله گران به خرید در موج های نزولی در یک روند صعودی است که باعث می شود این خط روند همانند یک مرز حمایت عمل کند که می توان به عنوان محدوده خرید از آن استفاده کرد. در روند نزولی این خط به عنوان محدوده مقاومت (فروش) عمل می کند. (شکل 2 الف و 2 ب را ببینید)
شکل 2 الف- تا زمانی که خط روند پابرجاست حفره های نزولی در نزدیک خط روند، ناحیه مناسب خرید محسوب می شوند. در نقاط 5 و 7 می توان اقدام به خرید مجدد نمود. شکسته شدن خط روند در نقطه 9 علامتی است جهت خروج از روند موجود، که یک روند نزولی را پس از روند صعودی هشدار می دهد.
شکل 2 ب، نقاط 5 و 7 می توانند به عنوان نقطه فروش مورد استفاده قرار بگیرند شکسته شدن خط روند در نقطه 9 اخطاری است جهت تغییر روند.
تا زمانی که خط روند شکسته نشده باشد از آن می توان به عنوان محدوده خرید یا فروش استفاده کرد. در شکل 2 الف، شکسته شدن خط روند، اخطار در مورد تغییر روند است و بدین معنی است که شاید بهتر باشد از معاملاتی که بر اساس پیش بینی جهت این روند انجام شده، خارج شد. در اغلب مواقع شکسته شدن خط روند یکی تعریف دیگر از روند صعودی و نزولی تعریف دیگر از روند صعودی و نزولی از بهترین و سریع ترین اخطارهای تغییر روند است.
چگونه می توان اعتبار خط روند را تعیین کنیم ؟
لازم است که درباره ویژگی های خط روند صحبت کنیم. اول از همه چه چیزی به یک خط روند اعتبار می دهد ؟ جواب این سوال دو قسمت دارد : طولانی تر بودن زمانی که خط روند صحت خود را حفظ کرده است و تعداد دفعاتی که در برخورد با قیمت ایستادگی کرده است.
به عنوان مثال در ترسیم خط روند ، خط روندی که 8 مرتبه قیمت را لمس کرده و همچنان پایدار مانده بسیار مهم تر و معتبر تر از خط روندی است که تنها سه مرتبه در برابر قیمت ایستادگی کرده است. همچنین خط روندی که به مدت 9 ماه تاثیر خود را حفظ کرده نسبت به خط روند 9 هفته ای و یا 9 روزه اهمیت بسیار بیشتری دارد. اعتبار بیشتر خط روند اعتماد و اعتبار بیشتری را به وجود می آورد و نفوذ در آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
خط روند باید شامل تمام نوسانات قیمت باشد
خطوط روند در نمودار میله ای باید کاملا در بالا یا پایین میله های روزانه (محدوده نوسان قیمت در طول روز) رسم گردد و قیمت های بالایی یا پایینی را نیز در برگیرد. بعضی از چارتیست ها ترجیح می دهند خط روند را از متصل کردن قیمت پایانی رسم کنند هر چند که این روش استاندارد نیست، ولی مطمئنا قیمت پایانی مهم ترین قیمت در طول یک روز است. تکنیک به کارگیری کل فعالیت های قیمت ها برای رسم خط روند کاربرد رایج تری دارد.
شکل 3- رسم صحیح خط روند که باید کلیه قیمت های روز را در بر گیرد (خط روند قیمت های پایینی در نمودار میله ای را در بر گرفته است)
چگونه نفوذهای کوچک به خط روند را بررسی کنیم ؟
به هنگام ترسیم خط روند در بورس ، گاهی اوقات قیمت در طول روز به داخل خط روند نفوذ می کند اما در انتهای روز، قیمت پایانی در مسیر خط روند شکل می گیرد و تحلیل گران را در شک و تردید باقی می گذارد که آیا روند شکسته شده است یا خیر ؟ (شکل 4 را ببینید)
شکل 4- گاهی اوقات نفوذ یک روزه قیمت در خط روند چارتیست را در این شک باقی می گذارد که آیا خط روند هنوز معتبر است یا باید خط جدیدی رسم کرد. یک پیشنهاد این است که خط اولیه را حفظ کرد و خط جدید را نیز رسم کرد تا بتوان تشخیص داد که کدام یک معتبرتر است.
شکل 4 یکی از این موقعیت ها را نشان می دهد. قیمت در طول روز خط روند را می شکند ولی در انتهای روز به بالای خط روند برمی گردد و قیمت پایانی بالای خط روند رقم می خورد. آیا لازم است تا دوباره خط روند را رسم کنیم ؟ متاسفانه قانون صریح و سریعی برای چنین موقعیت هایی وجود ندارد. گاهی اوقات بهتر است که نفوذ کوچک قیمت را نادیده بگیریم مخصوصا زمانی که حرکت قیمت، اعتبار خط روند اصلی را تایید می کند.
چگونه یک خط روند در بورس شکسته می شود ؟
به عنوان یک قانون عمومی، شکل گرفتن قیمت پایانی زیر خط روند در موج صعودی و بالای خط روند در روند نزولی بسیار مهم تر از نفوذهایی است که ناشی از نوسانات قیمت در طول روز می باشد. زمانی که قیمت پایانی به قدر کافی در خط روند نفوذ نکرده است اکثر تحلیل گران تکنیکال از دو فیلتر قیمت و زمان برای مشخص کردن اعتبار خط روند و حذف کردن اخطارهای مشکوک استفاده می کنند.
به عنوان مثال فیلتر قیمت، نفوذ 3 درصد در قیمت پایانی می باشد و بیشتر برای شکسته شدن خطوط روند بلند مدت به کار می رود. به این معنی که برای قطعیت شکسته شدن خط روند، نفوذ قیمت پایانی به اندازه 3 درصد در داخل خط روند لازم است. به عنوان مثال وقتی قیمت یک سهام خط روند صعودی خود را در قیمت 1500 تومان شکسته باشد قیمت پایانی باید 3 درصد پایین تر از این قیمت قرار بگیرد تا شکست خط روند تایید گردد یعنی باید قیمت سهام به 1455 تومان برسد. واضح است که معیار 3 درصد برای دوره های کوتاه مدت مناسب نمی باشد و شاید معیار 1 درصد در این موارد بهتر باشد.
قانون درصد نشانگر یکی از انواع فیلترهای قیمت است. چارتیست های بازار سرمایه، نفوذ کامل همه قیمت ها را لازم می دانند (اعم از بالایی، پایینی و پایانی). اگر فیلترها کوچک باشند تردید نسبت به درستی اخطارها همچنان باقی می ماند و اگر خیلی بزرگ باشند حرکات ابتدایی قیمت را از دست خواهیم داد. یک معامله گر شخصا باید بهترین فیلتر را بر اساس نوع هر روند تشخیص دهد. فیلتر پیشنهادی دیگری نیز به نام فیلتر زمان وجود دارد که به میزان نفوذ کافی قیمت در خط روند در اثر افزایش یا کاهش قیمت نیاز دارد.
یک فیلتر رایج زمان، قانون دو روزه می باشد به این معنی که برای اطمینان از شکست خط روند، قیمت های پایانی باید به مدت دو روز متوالی در سوی دیگر خط روند تشکیل شوند. بنابراین برای شکسته شدن خط روند صعودی، قیمت های پایانی باید حداقل به مدت دو روز متوالی زیر خط روند بسته شوند. شکسته شدن این خط تنها در یک روز قابل قبول نیست. فیلتر زمان و فیلتر نفوذ 1 تا 3 درصد در مورد شکسته شدن خطوط حمایت و مقاومت مهم نیز کاربرد دارند. فیلتر دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از تشکیل قیمت پایانی آخرین روز هفته در بالای خط روند.
چگونه خطوط روند به یکدیگر تبدیل می شوند ؟
سطوح حمایت و مقاومت هنگامی که شکسته می شوند به یکدیگر تبدیل می شوند. همین قانون به هنگام ترسیم خط روند نیز صادق است. (شکل های 5 الف و 5 ب را ببینید)
شکل 5 الف- مثالی از تبدیل خط حمایت صعودی به خط مقاومت. معمولا خط حمایت پس از شکسته شدن، به یک مانع مقاوم در برابر موج های صعودی تبدیل می شود.
شکل 5 ب- اغلب مواقع خط روند نزولی بعد از شکسته شدن تبدیل به خط حمایت می شود.
به بیان دیگر خط روند صعودی (خط حمایت) هنگامی که به طور قطع شکسته شود تبدیل به خط مقاومت خواهد شد و بدین ترتیب خط روند نزولی نیز هر گاه به طور قطعی شکسته شود تبدیل به خط حمایت خواهد شد.
منبع : کتاب “تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه” تالیف جان مورفی، مترجمان کامیار فراهانی فرد و رضا قاسمیان لنگرودی
دیدگاه شما