1-یکی از روش های بسیار خوب در تجزیه و تحلیل، تحلیل فاندامنتال است که در اکثر مواقع بر پایه تغییرات در بازار است و فعالیت هایی همچون نظارت بر داده ها و اعداد و ارقامی مانند نرخ بهره، نرخ بیکاری و یا تولیدات ناخالص داخلی انجام می دهد.2- یکی دیگر از روش های تجزیه و تحلیل در بازار فارکس تحلیل تکنیکال است که این نوع تحلیل بر اساس چارت ها و نمودار ها انجام می شود. این نوع از تجزیه و تحلیل یکی از راحت ترین روش ها در تجزیه و تحلیل است.3- نوع سوم از تجزیه و تحلیل ها در چرخه های معاملاتی تحلیل سنتیمنتال یا نام دیگر آن که تحلیل احساسی گفته می شود که این نوع تحلیل بر اساس رفتار ها و احساسات می باشد. در این نوع تحلیل از هیچ ابزاری استفاده نمی شود.
روانشناسی چرخه بازار چیست و چگونه در تحلیل ارزهای دیجیتال کاربرد دارد؟
روانشناسی چرخه بازار بر مبنای دو ایده گسترش پیدا کرده است. دائمی نبودن هر روند در بازار و تأثیر احساسات معاملهگران بر بازار و برعکس تأثیری که روند بازار بر احساسات معاملهگران میگذارد. پیشبینی بازار بر اساس شناخت چرخهها بههیچعنوان کار سادهای نیست اما به هر صورت کسب دانش در این زمینه یکی از مهمترین پیشنیازهایی است که هر فرد باید در بدو ورود بهتمامی بازارهای مالی داشته باشد.
مقدمهای بر روانشناسی چرخه بازار رمزارزها؛ روانشناسی بازار چیست؟
پیش از آغاز موضوع روانشناسی سیکل یا چرخههای بازار بد نیست با مفهوم کلیتری به نام روانشناسی بازار آشنا شویم.
ایده روانشناسی بازار بر یک نظریه ساده استوار است: حرکات یک بازار منعکسکننده یا تحت تأثیر وضعیت ذهنی و عاطفی شرکتکنندگان آن بازار است. این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است. اقتصاد رفتاری حوزهای میانرشتهای است که عوامل مؤثر بر تصمیمگیریهای اقتصادی را بررسی میکند. به عبارتی بسیاری معتقدند که عامل محرکه تغییر بازارهای مالی، احساسات است و در اصل این احساسات نوسانی کلی سرمایهگذاران است که چرخه های روانی بازار را ایجاد میکند.
اما احساسات بازار دقیقاً چیست؟ احساسات بازار همان حس کلی سرمایهگذاران و معاملهگران نسبت به قیمت یک دارایی است. در مواقعی که احساسات بازار مثبت است؛ قیمتها به طور مداوم در حال افزایش پیدا میکند. بهاصطلاح بازار صعودی یا گاوی است. برعکس زمانی که احساسات بازار منفی باشد قیمتها مدام کم خواهد شد و بهاصطلاح با یک بازار نزولی یا خرسی روبرو هستیم.
این احساسات از دیدگاهها و احساسات فردی همه معاملهگران و سرمایهگذاران در یک بازار مالی ساخته میشود و منحصر به یک فرد یا عده خاصی نیست. در اصل شاید بتوان گفت که میانگین احساس کلی همه شرکتکنندگان و فعالان بازار تشکیلدهنده احساسات کلی بازار هستند.
البته فراموش نکنید که هیچ دیدگاه و نظری نمیتواند کاملاً بر دیگر نظرات و احساسات غلبه کند. تئوری روانشناسی بازار معتقد است که احساسات کلی بازار پویاست و ثابت نیست و قیمت داراییها مدام در حال تغییر است. اگر به مبحث روانشناسی بازار علاقهمندید میتوانید در مقالات روانشناسی ترید و روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال دراینباره بیشتر بخوانید.
اما در عمل پشت عواطف و احساسات بازار چه اقدامات و مسائلی وجود دارد؟
زمانی که قیمتها بالا میرود احتمالاً با یک بهبود نگرش و افزایش اطمینان به بازار روبرو هستیم. جو مثبت به وجود آمده باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه میشود. همین افزایش تقاضا نیز به نوبه خود افکار مثبت را تشدید میکند و تقاضای بیشتری را پدید میآورد.
به طور مشابه در یک روند نزولی قدرتمند احساسات منفی غالب در بازار کاهش تقاضا و افزایش عرضه را رقم میزنند.
تغییر احساسات در چرخه بازار به چه شکل است؟
روند صعودی
همه بازارها چرخههای انبساطی و انقباضی را تجربه میکنند. زمانی که یک بازار در فاز انبساط قرار دارد یا گاوی است؛ جو خوشبینی، اعتقاد راسخ و البته طمع به وجود میآید. بهطورمعمول، این احساسات برای خرید قوی معاملهگران کافی است.
آثار این احساسات مثبت را میتوان در طول دوره چرخههای بازار مشاهده کرد. بهعنوانمثال با افزایش قیمت، احساسات مثبتتر میشود و این احساس مثبت خود منجر به افزایش قیمت بیشتر و احساسات مثبتتری خواهد بود.
گاهی اوقات حس شدید طمع، خوشبینی و اعتقاد راسخ به نحوی بازار را فرامیگیرد که بهاصطلاح حباب مالی ایجاد میشود.
در چنین سناریویی رفتار بسیاری از سرمایهگذاران غیرمنطقی میشود و افراد در تشخیص ارزش واقعی دارایی خود دچار اشتباه میشوند. آنها باز شروع به خریدهایی میکنند که ارزشی ندارد و تنها دلیل آنها برای چنین رفتاری حس مثبت بیشازحد به بازار است. آنها معتقدند که بازار به رشد خود ادامه میدهد و هر چه میخرند؛ رشد خواهد کرد.
سرمایهگذارانی که حریص شدهاند به امید کسب سود کلان از وضعیت بازار زیادهروی میکنند. با افزایش بیشازحد قیمت به سمت بالا، سطحی به نام سقف Local Top ایجاد میشود. بهطورکلی Local top نقطهای است که بهعنوان حداکثر ریسک مالی در نظر گرفته میشود.
در برخی موارد با فروخته شدن تدریجی داراییها، بازار برای مدتی بیهدف شده و در دو جهت بالا و پایین حرکت میکند. به این مرحله توزیع نیز میگویند. بااینحال، همه چرخهها مرحله توزیع واضحی را نمایش نمیدهند و روند نزولی بلافاصله پس از رسیدن به اوج شروع میشود. در این خصوص بیشتر توضیح خواهیم داد.
روند نزولی
هنگامیکه بازار تغییر مسیر به سمت نزولی را آغاز میکند؛ بسیاری از معاملهگران با حالتی سرخوشانه و راضی نمیتوانند باور کنند که روند نزولی به پایان رسیده است. با ادامهدار شدن کاهش قیمتها احساسات منفی بهسرعت پدیدار میشود. این احساسات شامل اضطراب، انکار و وحشت است.
در این زمان اضطراب زمانی به وجود میآید که سرمایهگذاران از خود میپرسند چرا قیمت در حال کاهش است؟ آنها بهسرعت وارد فاز انکار میشوند. بسیاری از سرمایهگذاران در این حالت اصرار دارند تا موقعیتهای زیانده خود را حفظ کنند اما چرا؟ دو دلیل مهم برای این اقدام وجود دارد. یکی اینکه فکر میکنند برای فروش خیلی دیر شده و یا باور دارند که بازار بهسرعت بازخواهد گشت.
اما با کاهش بیشتر قیمتها موج فروش قویتری شکل میگیرد. در این مرحله ترس و وحشت اغلب منجر به تسلیم بازار میشود. زمانی که دارندگان تسلیم میشوند داراییهای خود را نزدیک به نقطه کف Local bottom میفروشند.
درنهایت با کاهش نوسانات و ثبات بازار روند نزولی نیز متوقف میشود. معمولاً پیش از اینکه مجدداً احساس امیدواری و خوشبینی به وجود بیاید؛ بازار حرکتهایی بیهدف و جانبی به سمت بالا و پایین خواهد داشت. از این دوره بهعنوان مرحله انباشت نیز شناخته میشود که بیشتر درباره آن توضیح خواهیم داد.
روانشناسی چرخههای بازار اصلی تعیینکننده بر بسیاری از تکنیکهای تحلیل تکنیکال است. بهعنوانمثال امواج الیوت نیز بر مبنای روانشناسی چرخه بازار اصول خود را ارائه میکند. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با امواج الیوت به مقاله امواج الیوت چیست و چگونه از آن در تحلیل تکنیکال کمک بگیریم؛ مراجعه کنید.
با چرخه بازار یا فازهای بازار بیشتر آشنا شوید
همانطور که میدانید بازار مدام در حال تغییر است و هیچ روندی چه صعودی و چه نزولی، دائمی نیست. با اینکه بسیاری از افراد بر این امر واقف هستند اما هیچوقت کسی نمیتواند زمان تغییر یک چرخه را دقیقاً پیشبینی کند. بااینوجود علم بر وجود چرخهها در بازار دانشی است که هر فردی در ابتدای ورود به بازار باید داشته باشد. مسئلهای که در هیچ بازار مالی نباید فراموش کنید این است که هیچچیز دائمی نیست و چرخهها تکرار خواهند شد. چرخه قیمت دارای چهار مرحله است: انباشت، صعودی، توزیع و نزولی.
تراکم یا انباشت در چرخه بازار
انباشت پس از یک دوره طولانی بازار نزولی رخ میدهد. زمانی که احساسات عمومی نسبت به بازار مثبت نیست و قیمتها به نسبت آرامگرفتهاند. بااینوجود ازآنجاییکه پیشبینی میشود بازار به انتهای روند نزولی خود رسیده باشد و بهقدر کافی اصلاحشده باشد؛ احساسات در شرف تغییر به مثبت قرار دارند.
معامله در فاز انباشت
هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که انباشت چقدر طول خواهد کشید. چند هفته یا چند ماه. بهترین کار این است که از این زمان برای بالا بردن دانش معاملاتی و همچنین تلاش برای پیشبینی برگشت بازار استفاده کنید. زیرا نوسانات این دوره اغلب آنچنان نیست که حتی از نوسانگیری بتوان سود چندانی داشت. بازار برای خروج از این فاز به یک محرک فاندامنتال نیاز دارد. این محرک میتواند بالا رفتن ارزش و یا حجم خرید خریداران باشد.
روند صعودی در چرخه بازار
فاز انباشت با مقاومت قیمت تعریف میشود و فاز روند صعودی این سطح مقاومتی را میشکند. در این مرحله احساسات مثبت است و شاهد شکلگیری روند صعودی در قیمتها هستیم و تا آغاز فاز بعدی بازار این فاز را ادامه خواهد داد.
معامله در روند صعودی
در این مرحله هر کاهش قیمتی به معنای فرصتی جذاب برای خرید است و فرصتهای بسیار زیادی برای خرید معاملهگران وجود خواهد داشت.
فاز توزیع در چرخههای بازار
در این مرحله دیگر روند صعودی به پایان رسیده است. معاملهگرانی که به سود مطلوب خود دست پیداکردهاند از بازار بهتدریج خارج میشوند و احساسات مثبت کمکم به منفی تغییر میکند.
معامله در فاز توزیع
در آغاز این مرحله با توجه به خروج معاملهگران، نوسانات زیادی دیده میشود. بااینوجود فرصتهای زیادی نیز برای فروش دارایی و خروج از معامله نیز وجود دارد.
شروع روند نزولی در چرخه بازار
آخرین مرحله از چرخه بازار روند نزولی است. در این مرحله افرادی که از فروش دارایی بازماندهاند شروع به خروج از معامله میکنند و اغلب قیمت بسیار بیشتر از آنکه تصور میشد پایین میریزد. با شروع تلاش قیمت برای ساخت کفهای قیمتی مجدداً بازار وارد فاز انباشت خواهد شد.
معامله در فاز نزولی
معامله در فاز نزولی کار دشواری است که تنها یک معاملهگر حرفهای میتواند از پس آن برآید. در انتهای این فاز فرصت مناسبی برای خرید دارایی پدید خواهد آمد.
سرمایهگذاران چگونه از روانشناسی چرخه بازار استفاده میکنند؟
با فرض اینکه نظریه روانشناسی بازار معتبر است، درک درست آن میتواند به معاملهگر کمک کند تا بتواند موقعیتهای مناسبتری را برای ورود و خروج از بازار شناسایی کند.
رفتار کلی بازار به طور معکوس عمل میکند. برای درک این موضوع به این نمونه توجه کنید: بهترین فرصت مالی برای ورود و خرید یک دارایی اغلب با زمان ناامیدی عموم مصادف است. قیمت در این نقطه بسیار پایین است.
در سوی مقابل زمانی شما بیشترین ریسک را متحمل میشوید که اغلب مردم بسیار خوشحال هستند و نظری مثبت در خصوص بازار دارند.
بنابراین، برخی از معاملهگران و سرمایهگذاران در تلاشاند تا با تحلیل احساسات یک بازار تشخیص دهند که بازار در کدامیک از مراحل چرخه روانی قرار دارد. در شرایط ایدهآل، این اطلاعات باعث میشود تا خرید را در هنگام ترس (قیمتهای پایینتر) و فروش را در هنگام طمع (قیمتهای بالاتر) انجام دهند.
اگرچه تشخیص بهترین نقاط ورود و خروج کار بسیار دشواری است. نقطهای که ممکن است شبیه به یک کف حمایتی قدرتمند به نظر برسد؛ شاید نتواند قیمت را پشتیبانی کند و شکست آن سطح منجر به کاهش قیمت بیشتری شود و اصطلاحاً lower lows ثبت شود.
تحلیل تکنیکال و روانشناسی چرخه های بازار
با بررسی چرخههای بازار به راحتی میتوان تشخیص داد که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیهوتحلیل دادههای گذشته مشخص خواهد کرد که چه اقدامات و تصمیماتی سودساز بوده است.
بااینحال درک اینکه چگونه بازار در حال تغییر است بسیار سخت است و پیشبینی رفتار آینده نیز از آن سختتر است. بسیاری از سرمایهگذاران از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی اینکه بازار احتمالاً به کدام سو میرود؛ استفاده میکنند.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ابزارهایی هستند که برای تشخیص وضعیت روانی بازار تریدر کمک میکند. بهعنوانمثال، شاخص قدرت نسبی (RSI) میتواند زمانی را نمایش دهد که یک دارایی به دلیل احساسات مثبت بسیار قوی بازار (بهعنوان نمونه، طمع بیشازحد) بیشازحد خریداریشده است.
MACD نمونه دیگری از اندیکاتورها است که ممکن است برای شناسایی مراحل مختلف روانشناسی چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشان دهد که چه زمانی حرکت بازار در حال تغییر است. بهعنوان نمونه ممکن است به کمک آن فهمید که چه زمانی تمایل به خرید یا اصطلاحاً قدرت خرید در حال ضعیفتر شدن است.پ
بیت کوین و روانشناسی چرخه بازار
بازار گاوی بیت کوین در سال ۲۰۱۷ نمونه بارز این مسئله است که چگونه روانشناسی بازار بر قیمتها تأثیر میگذارد و بالعکس.
از ژانویه تا دسامبر ۲۰۱۷، بیت کوین از حدود ۹۰۰ دلار به بالاترین قیمت خود یعنی به ۲۰۰۰۰ دلار رسید. در طول رشد، احساسات بازار همواره مثبت و مثبتتر شد. هزاران سرمایهگذار جدید وارد بازار شدند و در هیجان بازار گاوی غرق شدند. فومو (ترس از دست دادن یک فرصت)، خوشبینی بیشازحد و حرص و طمع، بهسرعت قیمتها را بالا میبرد تا زمانی که بهیکباره ورق برگشت.
تغییر روند در اواخر سال ۲۰۱۷ و اوایل سال ۲۰۱۸ شروع شد. اصلاحهای پسازآن باعث شد تا بسیاری از کسانی که لحظه آخری وارد آن بازار شده بودند؛ زیان بسیار زیادی را متحمل شوند. حتی زمانی که روند نزولی کاملاً بر بازار حکمفرما شده بود؛ اعتمادبهنفس بیشازحد باعث شد تا حتی در چنین شرایطی هم بسیاری از افراد بر HODLing پافشاری کنند.
چند ماه بعد با رسیدن اعتماد سرمایهگذاران به پایینترین حد خود، احساسات بازار بسیار منفی شد. FUD (عدم اطمینان و تردید) و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که نزدیک به سقف خریدهای خود را انجام داده بودند؛ در حوالی کف دارایی خود را به فروش برسانند و متحمل زیان زیادی شوند. برخی از مردم از بیت کوین ناامید شدند. این در حالی بود که در این مدت نه فناوری بیت کوین تغییری کرده بود و نه کارایی آن.
سوگیریهای شناختی
سوگیریهای شناختی الگوهای فکری رایجی هستند که اغلب انسانها را به تصمیمگیری غیرمنطقی وادار میکنند. این الگوها میتوانند هم بر خود معاملهگران و هم بر کل بازار تأثیر بگذارند. چند مثال رایج عبارتاند از:
سوگیری تائید: این سوگیری زمانی به وجود میآید که به برخی اطلاعات که در جهت عقیده و دیدگاه فرد است؛ بیشازاندازه بهاداده میشود. در جهت مخالف دادههای اطلاعاتی که در جهت مخالف عقیده و دیدگاه آنها است نادیده گرفته میشوند. بهعنوانمثال سرمایهگذاران در یک بازار صعودی ممکن است تمرکز بیشتری بر اخبار مثبت داشته باشند، درحالیکه اخبار بد یا علائم نزولی شدن بازار را نادیده میگیرند.
ترس از ضرر: تمایل ذاتی و رایج انسانها اینگونه است که ترس از ضرر، بیشتر از لذت از سود برایمان برجسته میشود. حتی اگر سودی مشابه یا بیشتر به دست بیاوریم بازهم ترس از ضرر تأثیر بیشتری بر ما دارد. این حالت ممکن است باعث شود معاملهگران فرصتهای خوبی را از دست بدهند یا در دورههای تسلیم بازار، دچار وحشت و اقدام به فروش کنند.
اثر برخورداری: حتماً با افرادی روبرو شدهاید که از داراییای که صاحب آن هستند بیشازاندازه دفاع میکنند و هیچ دلیلی برای دفاع از آن ندارند و بهجای آن هر ارز دیگری که میخریدند هم همین دفاع را داشتند. اثر برخورداری تمایل افراد به ارزشگذاری بیشازحد چیزهایی که مالک آن هستند اشاره دارد.
سخن پایانی
اکثر معاملهگران و سرمایهگذاران همنظرند که روانشناسی بر قیمتها و چرخههای بازار تأثیر میگذارد. اگرچه چرخههای روانشناسی بازار برای بسیاری بهخوبی شناختهشده است؛ اما همیشه به راحتی نمیتوان با وجود دانش از این چرخهها با آنها مقابله کرد. از حباب گلهای لاله هلندی (Tulip Mania) در دهه ۱۶۰۰ تا حباب دات کام در دهه ۹۰، نمونههایی وجود دارد که حتی معاملهگران حرفهای هم نتوانستهاند نگرشهای خود را از احساسات کلی بازار جدا کنند. سرمایهگذاران با وظیفه دشواری روبرو هستند. آنها باید علاوه بر درک روانشناسی بازار، با روان و روحیات خود نیز آشنا شده تا بتوانند تأثیر روانشناسی خود بر تصمیمگیری مالیشان را مدیریت کنند.
روانشناسی بورس و چرخه بازار (چگونه باعث سود و زیان میشود؟)
روانشناسی بازار به طور ساده میگوید که حرکات بازار تحت تاثیر وضعیت احساسی و روانی کسانی است که داخل آن هستند.
روانشناسی بازار یکی از مهمترین مباحث در اقتصاد رفتاری است.
اقتصاد رفتاری یک مبحث مطالعاتی میانرشتهای است که در آن محققان فاکتورهای مختلف را که در تصمیمگیریهای اقتصادی نقش دارند، مورد بررسی قرار میدهند.
بسیاری از افراد اعتقاد دارند که احساسات، موتور محرکه اصلی تغییرات بازارهای مالی است و نوسانات و تغییرات احساسی یک سرمایهگذار همان چیزی است که به آن روانشناسی بازار گفته میشود.
این بازار میتوان بورس سهام باشد یا هر بازار دیگری.
به طور خلاصه احساسات بازار، آن حس کلی سرمایهگذاران و معاملهگران نسبت به تغییرات قیمت یک دارایی خاص است.
اگر احساسات بازار مثبت بوده و همزمان قیمتها نیز در حال افزایش باشند، اصطلاحا به چنین شرایطی بازار مثبت و رو به بالا و بالعکس این موضوع بازار رو به پایین یا منفی گفته میشود.
پس میتوان نتیجه گرفت که احساسات بازار مجموع و یا میانگین احساسات و عواطف تمام سرمایهگذاران و معاملهگرانی است که در یک بازار مالی خاص حضور دارند.
درست مانند هر گروهی از افراد و در هر جامعهای، چه کوچک و چه بزرگ، یک فکر به صورت غالب و مسلط بین افراد آن جامعه وجود ندارد.
بر طبق تئوریهای روانشناسی بازار، قیمت یک دارایی دائما در پاسخ به احساسات بازار میل به تغییر دارد و نکته مهم اینجاست که خود این احساسات بازار نیز ایستا نبوده و به صورت پویا در حال تغییر میباشند؛ اگر اینگونه نبود، انجام یک معامله بسیار سختتر میشد.
در عمل و واقعیت، وقتی بازار در رشد است، اعتماد به نفس و عواطف معاملهگران در وضعیت خوبی قرار دارد. احساس مثبت بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه شده و این افزایش تقاضا اوضاع روانی سرمایهگذاران را بهتر نیز میکند.
به طور مشابه روند رو به پایین نیز همینگونه عمل میکند و در صورت سقوط بازار تقاضا کاهش و عرضه افزایش پیدا میکند.
احساسات در چرخههای بورس و سایر بازارهای مالی چگونه تغییر میکنند؟
روند رو به بالا
تمام بازارها درون یک چرخه از حرکات مثبت و منفی بوده و وقتی بازار در فاز و مرحله رشد و مثبت است، یک خوشبینی، اعتماد و حرص غالب در بین سرمایهگذاران به وجود میآید.
این احساساتی که از آنها یاد شد، اصلیترین دلایل برای بالا بردن فعالیتهای خرید هستند.
معمولا مشاهده کردن فعالیتهای چرخهای و برگشتپذیر در بازار بسیار معمول است؛ برای مثال همانطور که گفته شد احساسات بازار در هنگام رشد قیمتها مثبت است و همین موضوع باعث میشود که هیجان سرمایهگذاران بیشتر شده و بازار رشد بیشتری را تجربه کند.
همانطور که میبینید این موضوعات کاملا به صورت دومینو و چرخهای باعث اتفاقات مشابه بعدی میشوند.
گاهی اوقات یک حس قوی از اعتماد و حرص و طمع بازار را به طور کامل در بر میگیرد و باعث ایجاد حباب میشود.
در چنین شرایطی سرمایهگذاران غیرمنطقی عمل کرده و بدون توجه به ارزش واقعی یک دارایی و صرفا به دلیل اعتقادشان به بالا رفتن قیمت آن، شروع به خرید میکنند.
معاملهگران به دلیل شتاب تحولات بازار، حریص و بیش از حد هیجانزده میشوند و امید به سود کردن دارند.
قیمت بعد از این وضعیت، بیش از حد رشد پیدا کرده و از ارزش واقعی خودش دور میشود؛ به همین دلیل این کار و فعالیت و خرید بیشتر در این وضعیت بالاترین ریسک اقتصادی را به همراه دارد.
در برخی موارد قیمت یک سهام بدون نوسان حرکت میکند و دلیل این موضوع این است که به تدریج در حال فروخته شدن است.
این وضعیت به عنوان مرحله توزیع (distribution) شناخته میشود؛ اما گاهی اوقات بازار مرحله توزیع خاصی ندارد و روند رو به پایین بلافاصله بعد از ترکیدن حباب قیمتی شروع میشود.
روند رو به پایین
وقتی بازار تغییر جهت داده و منفی میشود، آن حس سرخوشی و رضایت جای خودش را به نارضایتی و ترس میدهد.
در چنین شرایطی معاملهگران نمیخواهند باور کنند که روند رو به بالا تمام شده است؛ اما قیمتها همچنان کاهش مییابند و احساسات بازار به تدریج منفی میشود.
احساسات رایج در این وضعیت، اضطراب، انکار و ترس است.
در این مقاله منظور از اضطراب، زمانی است که برای سرمایهگذاران این سوال پیش میآید که چرا قیمتها در حال کاهش هستند و همین موضوع آنها را وارد مرحله انکار میکند.
درمرحله انکار سرمایهگذاران نمیخواهند داراییها و سهام خود را به فروش برسانند و دلایل آنها میتواند \” دیر شدن زمان فروش\” و یا باور به \”بازگشت دوباره بازار\” باشد.
برخی معاملهگران در این وضعیت عمدا به دنبال اخبار خوب و مثبت هستند تا با این اخبار به خودشان دلداری دهند و زخمشان تسکین یابد!
حال وقتی کاهش یافتن قیمتها ادامه پیدا میکند، موج فروش قدرتمندتر میشود.
در این نقطه ترس و وحشت سرمایهگذاران را به مرحله تسلیم میرساند و در نزدیکی رسیدن قیمت به کف، اقدام به فروش میکنند.
در نهایت بعد از اینکه نوسانات کاهش پیدا کرده و بازار به ثبات میرسد، روند رو به پایین متوقف میشود.
معمولا بعد از این حالت، بازار یک حرکت بدون نوسان را تجربه کرده و بعد دوباره امید و خوشبینی بین سرمایهگذاران رواج پیدا میکند.
این حرکات بدون نوسان بعد از اتمام روندها با عنوان مرحله انباشت (accumulation) نیز شناخته میشوند.
دیدگاهی سادهتر به چرخه بازار:
سرمایهگذاران چگونه از روانشناسی بازار بهره میبرند؟
با فرض اینکه تئوریهای روانشناسی بازار معتبر باشند، آشنایی با چرخه بازار سرمایهگذاران میتوانند با استفاده از آن زمانهای بهتری را برای ورود به معامله و خروج از آن انتخاب کنند.
به طور کلی اتخاذ استراتژی ضد تولید و یا ضد حمله در بازار بسیار معمول است؛ برای مثال وقتی بازار به طور کلی نا امید بوده و قیمتهای بسیار پایین هستند، بهترین فرصت برای یک خریدار به وجود میآید.
در نتیجه بعضی از سرمایهگذاران و معاملهگران شروع به مطالعه احساسات بازار کرده تا تفاوتهای بین مراحل مختلف را در یک چرخه مشخص کنند.
به طور ایدهآل این افراد باهوش در زمان ترس و وحشت که قیمتها پایین هستند، اقدام به خرید و در زمان حرص و خوشبینی شروع به فروش میکنند.
نکته مهم اینجاست که انجام این کار به همین آسانیای که نوشته شده است نیست و گرفتن تصمیمات درست در بین سرمایهگذاران بسیار کمیاب است؛ برای مثال ممکن است یک تحلیلگر سطح حمایت را به اشتباه تشخیص داده و قیمتها حتی از آن نیز پایینتر بروند.
تحلیل تکنیکال و روانشناسی بورس
نگاه به گذشته نمودار قیمت و بررسی اتفاقات گذشته بازار و دیدن واکنش سرمایهگذاران به اتفاقات مختلف بسیار آسان است.
تحلیل و آنالیز اطلاعات مربوط به آن زمان مشخص میکند که چه تصمیم و یا فعالیتی در گذشته سودآور بوده است.
با این حال تشخیص تغییرات بازار با پیشروی آن سختتر شده و پیشبینی حرکت بعدی قیمتها غیرممکن میشود.
در چنین شرایطی سرمایهگذاران و تحلیلگران بازار بورس از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روندهای بازار استفاده میکنند.
شاید به نوعی بتوان گفت که اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، ابزارهایی هستند که وضعیت روانی بازار را اندازهگیری میکنند؛ برای مثال اندیکاتور RSI (شاخص قدرت نسبی) شرایط خرید بیش از حد (و همچنین فروش از بیش از حد) را با توجه به مثبت بودن احساسات بازار اندارهگیری میکند.
اندیکاتور MACD یک مثال دیگر از ابزارهایی است که برای شناسایی مراحل مختلف روانشناسی بازار در چرخههای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. به طور خلاصه ارتباط بین خطوط آن، تغییرات ممنتوم بازار را مشخص میکند.
بیتکوین و روانشناسی بازار
بازار صعودی دیوانهکننده بیتکوین در سال 2017 یک مثال بارز از تاثیرات متقابل قیمت و روانشناسی بازار بر روی یکدیگر است.
از ژانویه تا دسامبر همان سال قیمت بیتکوین با شیب فوقالعاده زیاد به 20 هزار دلار؛ یعنی بالاترین قیمت تمام دورانش، رسید و در نتیجه این رشد دیوانهوار، احساسات بازار بسیار مثبت شد.
در چنین شرایطی هزاران سرمایهگذار جدید وارد بازار بیتکوین شدند و یک هیجان بسیار بالا در روند مثبت بیتکوین ایجاد کردند.
طمع بسیار زیاد و خوشبینی افراطی قیمتها را بالاتر میبرد؛ تا اینکه رشد قیمت متوقف شد!
چرخش روند در اواخر سال 2017 و اوایل 2018 شروع شد و تصحیح قیمتی باعث شد بسیاری از سرمایهگذاران تازهوارد ضررهای سنگینی متحمل شوند؛ اما حتی این روند رو به پایین باعث نشد که برخی از معاملهگران حس رضایت و اعتماد به نفس اشتباه خود را رها کنند و بیتکوینهای خود را نگه داشتند.
در طی چند ماه احساسات و هیجانات بازار بسیار منفی شد و اعتماد به بازار بیتکوین به کمترین حد خودش رسید.
اضطراب و ترس باعث شد که بسیاری از سرمایهگذارانی که در نزدیکی اوج قیمت بیتکوین خریداری کرده بودند، در نزدیکی کف قیمت آن را بفروشند و متحمل ضررهای بسیار زیادی گردیدند.
بسیاری از مردم با وجود عدم تغییر در تکنولوژی و ماهیت بیتکوین نسبت به آن حس بدی پیدا کرده و سرخورده شدند.
تعصب یکی از الگوهای فکری است که باعث میشود بسیاری از افراد تصمیمات غیر منطقی بگیرند.
این الگوها میتوانند بر روی شخص معاملهگر و یا کل بازار تاثیر بگذارند که در زیر چند مثال در این مورد آوردهایم:
تعصب تاییدی
میل به تایید بیش از حد اطلاعاتی که با اعتقادات شخصی خودمان همخوانی دارد؛ اما از آن طرف اطلاعات و نظرات مخالف را به شدت نادیده گرفته و یا محکوم میکنیم؛ برای مثال سرمایهگذاران ممکن است که در یک بازار رو به بالا تنها بر روی خبرهای خوب تمرکز کرده و اخبار بد و نشانههای بازگشت روند را نادیده بگیرند.
نفرت از ضرر
میل مشترک بین تمام انسان (اکثر آنها) این است که ترس از ضرر کردن در آنها بیشتر از لذت بردن از سود در آنهاست.
به بیان دیگر دردی که در ضرر کردن وجود دارد، بسیار بیشتر از لذتی است که در سود کردن موجود است. این موضوع میتواند باعث شود که سرمایهگذاران فرصتهای خوب فروش در دوره انباشت را از دست بدهند.
اثر دارایی
این میل افرادی است که ارزش داراییهای خودشان را بالاتر از چیزی که هست میدانند و تنها دلیل این موضوع این است که آنها صاحب آن هستند؛ برای مثال فردی که چند ارز دیجیتال را دارد نسبت به کسی که ندارد، اعتقاد بیشتری به ارزش بالای آن دارد.
سخن پایانی
اکثر معاملهگران و سرمایهگذاران اعتقاد دارند که روانشناسی بر روی قیمتهای بازار و چرخههای آن تاثیر میگذارد.
با این وجود مشخص است که فهمیدن و درک روانشناسی بازار به آن آسانی که فکر میکنید، نیست.
بسیاری از سرمایهگذاران در تمیز دادن رفتارها و اعتقادات خودشان از احساسات بازار مشکل دارند.
سرمایهگذاران باید علاوه بر فهمیدن و درک روانشناسی بازار، بر روی وضعیت روحی و روانی خودشان نیز تسلط کامل داشته باشند تا این موارد بر روی تصمیماتشان تاثیر نگذارد.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
آشنایی با چرخه بازار
چرخه بازار یکی از مواردی که به هر معامله گر کمک می کند تا با بررسی وضعیت فعلی بازار، آینده قیمت را با احتمال بالا پیش بینی کند.
موفقیت در دنیای معامله گری نیازمند داشتن سرمایه زیادی نیست بلکه معامله گر باید زودتر از بقیه از رفتار آینده قیمت اطلاع داشته باشد.
اما با وجود بی شمار بازار کارا و نماد های متنوع این امر چگونه ممکن است ؟!
برای درک این موضوع باید چرخه بازار را بشناسیم.
چرخه بازار ( Spike , Trend , Range )
در چرخه بازار ما سه قسمت اصلی داریم :
1 . بخش spike
2. بخش روند (Trend section)
3. بخش رنج (Range section)
در قسمت های قبل با مفهوم روند و بازار آشنایی با چرخه بازار رنج آشنا شدیم اما spike چیست ؟َ
جهت مشاهده آموزش های قبلی دوره روی لینک زیر کلیک کنید.
برای درک بهتر چرخه بازار ابتدا به تصویر نگاه کنید:
اگر دقت کنید قیمت با کندل های کوچک شروع به حرکت کرده و به مرور اندازه کندل ها بزرگتر شده و با سرعت به حرکت خود ادامه داده است .
دلیل این شکل خاص از آرایش کندل ها :
ورود معامله گران بزرگ و سازمانی است به نحوی که در ابتدا کسی متوجه شکل گیری روند نشود و میانگین ورود بهتری داشته باشند .
Spike در انتهای روند قبلی شکل می گیرد و به خاطر حجم سنگین سفارشات در جهت روند بعد از اتمام گام پرقدرت »
قیمت نمی تواند اصلاح کند و فقط متوقف می شود که به آن stall می گویند.
پس نشانه کامل شدن spike دیدن stall در نمودار حرکتی قیمت است .
توجه کنید میزان اصلاح در stall نباید بیش از 15% گام باشد.
بعد از پایان چرخه spike :
معامله گران خرد که اطلاعی از چرخه بازار و نحوه کار معامله گران سازمانی ندارند با انتظار برگشت قیمت وارد معامله در خلاف جهت می شوند
ولی سرمایه آنها به اندازه ای نیست که قیمت ریزش چندانی داشته باشد و چیزی شبیه به توقف را در چند کندل بعدی خواهیم دید.
در اینجا معامله گران حرفه ای وارد معامله در جهت روند می شوند اما چون نقدینگی و قدرت پول معامله گران حرفه ای به اندازه سازمانی نیست:
قیمت بعد از گام پرقدرت، اصلاح می کند اما این بار از نوع ( pull back )
مطابق تصویر زیر :
میزان اصلاح در ( pullback ) می تواند تا 50% هم باشد که در بحث انواع قدرت روند کامل درباره آن صحبت می کنیم.
از اینجا به بعد به خاطر کمتر بودن نقدینگی و ورود معامله گران خرد عمق اصلاح ها بیشتر میشود،
که در ابتدای روند ها اصلاح به شکل (pull back) و بعد عمق آن به نسبت گام بیشتر میشود.
و هر چه بیشتر این روند ادامه یابد و معامله گران خرد بیشتر وارد می شوند و رفته رفته مسافت گام ها کمتر می شود در نتیجه قیمت به سمت رنج شدن حرکت میکند .
نکته مهم:
از نظر زمانی اگر روند رنج طولانی تر از روند صعودی قیمت بود احتمال ادامه روند قبلی کمتر می شود.
چگونه چرخه های معاملاتی را تشخیص دهیم و انواع آن را بشناسیم؟
در دنیای فارکس و انجام فعالیتها در این بازار باید با چرخه معاملاتی و انواع آن آشنا باشیم و بدانیم که چطور آن هارا تشخیص دهیم. برای انجام معامله و داشتن نتیجه مثبت در معاملات باید با مفهومهایی همچون چرخه عمده معاملات و تحلیل این چرخههای معاملاتی آشنا باشیم. همچنین برای تفسیر این نوع چرخهها نیاز به آشنایی با نمودارهای معاملاتی نیز داریم. بازار فارکس بر پایه همین مفاهیم استوار است.
راه هایی برای درک معاملات فارکس
برای انجام هر نوع معامله در بازار فارکس از شروع تا انتهای آن عواملی وجود دارد که در معاملات ما نقش دارند. این عوامل موجود قابل اندازه گیری و قابل بررسی نیستند و همبن موجب شده است تا سرمایه گذاران و تریدرها معاملات خود را در سمت روند انجام دهند. سرمایه گذاران با همین روش عواملی را در معاملات نقش دارند کاهش میدهند و تا حدودی میتوانند معامله خود را تحت کنترل قرار دهند.
عقیده و نظر اکثر تریدرهای موفق این است که معامله بر اساس یک چرخه است که دائما تکرار میشود و انواع خاصی در فارکس دارد. این به معنی همان چرخه معاملاتی و انواع آن است که بر اساس رفتاری انسانی تشکیل شده است. پس در نتیجه کسانی که در تشخیص روند توانایی خوبی دارند و میتوانند درست آن را به خوبی پیش بینی کنند معامله گرانی موفق خواهند بود. نکته حائز اهمیت شناخت مراحل مختلف بازار و همچنین شناخت انواع چرخههای معاملاتی میباشد.
چرخه معاملاتی و انواع آن
چرخه های معاملاتی در شرکت ها در چارچوب سه چرخه معاملاتی که شامل چرخه مخارج، چرخه تبدیل و چرخه درآمد تحلیل می شوند. این چرخه های نام برده در همه سازمان ها چه انتفاعی و چه غیرانتفاعی حضور دارند. هر سازمان:
- خرج و مخارجی را برای تحصیل منابع کنار می گذارد.(چرخه مخارج)
- از روش هایی مانند تولید یا خدمات ارزش افزوده تولید می کند.(چرخه تبدیل)
- درآمد هایی که از منابع بیرون سازمان کسب می شود.(چرخه درآمد)
بازه زمانی مناسب برای انجام معاملات در فارکس
از دلایلی که تریدرهای تازه وارد و مبتدی در معاملاتشان عملکرد خوبی ندارند و نتیجه دلخواه را نمیگیرند این است که در بازههای زمانی نامناسبی معاملات خود را انجام میدهند. علت این کار این است که میخواهند در زمان کمی به سود و ثروت زیادی برسند. البته این کار به این معنا نیست که تایمهای کوتاه مدت موفقیتآمیز نیستند بلکه میان فرد معاملهگر و بازه زمانی انتخاب شده توسط او ارتباطی مستقیم وجود دارد. اگر این ارتباط و نسبت میان آنها به خوبی رعایت نشود با شکست مواجه میشود.
برخی از تریدرها با نمودارهایی که تایم یکساعته دارند ارتباط بهتری میگیرند و در این تایم یکساعته تعداد سیگنالها تقریبا مناسب است اما در زمانهای بیشتر نتیجه مثبتتر و بهتری خواهید گرفت. باید توجه کنیم که فعالیت در بازار فارکس نیازمند صبر و حوصله به دور از عجله و شتاب است. برخی از افراد با نمودارهای روزانه و هتگی هم کار میکنند و باید گفت نموداری که هر کس استفاده میکند بسته به شرایط و شخصیت او متفاوت است.
بهترین نمودار برای معامله
استفاده از یک نمودار معاماتی در بازار فارکس همچون یادگیری و آموزش یک زبان جدید است. قبل از استفاده از آن در ابتدا باید با تمامی جزئیات در رابطه با نمودار را بیاموزیم. شما برای تبدیل شدن به یک تریدر و سرمایه گذار موفق باید همواره به دنبال کسب اطلاعات در رابطه با نموداری که در حال کار با آن هستید باشید و کاملا به آن مسلط شوید. در این صورت موفقیت در معاملات به شما نزدیکتر خواهد شد و شما توانایی زیادی در تحلیل چرخه معاملاتی و انواع آن خواهید داشت.
این که کدام نمودار برای تحلیل مناسبتر است قانون خاصی ندارد و هر فرد بسته به شرایط و علاقه و نحوه انجام معامله میتواند از نمودار استفاده کند.
تجزیه و تحلیل در چرخه معاملات فارکس
تجزیه و تحلیل فارکس در اکثر مواقع توسط تریدرها و سرمایه گذارانی که در فارکس فعالیت دارند جهت تصمیم گیری در رابطه با خرید و فروش یک سهم استفاده میشود. این تجزیه و تحلیل گاهی ویژگیهای فنی یا تحلیل تکنیکال دارد و از منابعی همچون ابزار نمودار استفاده میکند و گاهی هم میتواند ویژگی بنیادی یا تحلیل فاندامنتال داشته باشد که در این نوع تحلیل ابزارهایی استفاده میشود شامل شاخصهای اقتصادی و اتفاقاتی مبتنی بر اخبار میباشد. این دو تحلیل هردو دارای ارزشهای خاصی هستند و جایگاه ویژهای دارند و اطلاعات بسیار خوبی را در اختیار کاربران قرار میدهند.
انواع تحلیل ها در چرخه های معاملاتی
در اصل تحلیلها در بازار فارکس و چرخه معاملاتی و انواع آن به سه دسته اصلی تقسیم میشوند. این تجزیه و تحلیلها برای کسانی که تازه وارد بازار فارکس شدهاند مفهومی مبهم است اما رفته رفته با این راه و روشها آشنا میشوند. در ادامه به توضیح سه دسته اصلی تجزیه و تحلیلها میپردازیم.
1-یکی از روش های بسیار خوب در تجزیه و تحلیل، تحلیل فاندامنتال است که در اکثر مواقع بر پایه تغییرات در بازار است و فعالیت هایی همچون نظارت بر داده ها و اعداد و ارقامی مانند نرخ بهره، نرخ بیکاری و یا تولیدات ناخالص داخلی انجام می دهد.
2- یکی دیگر از روش های تجزیه و تحلیل در بازار فارکس تحلیل تکنیکال است که این نوع تحلیل بر اساس چارت ها و نمودار ها انجام می شود. این نوع از تجزیه و تحلیل یکی از راحت ترین روش ها در تجزیه و تحلیل است.
3- نوع سوم از تجزیه و تحلیل ها در چرخه های معاملاتی تحلیل سنتیمنتال یا نام دیگر آن که تحلیل احساسی گفته می شود که این نوع تحلیل بر اساس رفتار ها و احساسات می باشد. در این نوع تحلیل از هیچ ابزاری استفاده نمی شود.
استراتژی ها در چرخه های معاملاتی
اکثر تریدرها و سرمایه گذاران موفق در حوزه فارکس بر این عقیده هستند که بازارها دارای چرخه هستند. به بیان سادهتر باید گفت چرخه اکثر معاملات فارکس در نتیجه رفتارهای انسانی است که حاصل این رفتار انسانی منجر به تکرار روندها در بازار میشود. آن چیزی که اهمیت دارد این است که روند هارا به درستی رسم کنید و همیشه بدانید که در کجای بازار قرار دارید. همواره یک استراتژی و راهبرد واحد داشته باشید و تنها برروی همان تمرکز کنید. زیرا گشتن به دنبال استراتژیهای مختلف تنها وقت مارا میگیرد و باعث ناامیدی میشود.
سخن پایانی
در دنیای امروز اگر مهارت معاملهگری خودمان را بالا نبریم نمیتوانیم بازار را شناسایی کنیم و نتیجه دلخواه خودمان را بگیریم. پس در نتیجه باید چرخه معاملاتی و انواع آن را بشناسیم و با آنها آشنایی کامل داشته باشیم. آشنایی با چرخه آشنایی با چرخه بازار در بازار به ما کمک زیادی در شناخت نوع رفتار بازار میکند.
چکیده کتاب تسلط بر چرخه بازار اثر هاوارد استنلی مارکس
هر تاجر موفقی به این امر واقف است که مطالعه کتاب های مفید می تواند دانش و توانایی انسان را بالا ببرد. مشاهده علل شکست و پیروزی افراد موفق می تواند زمینه سازی برای پیروزی و موفقیت ما باشد. اگر زمان کافی برای مطالعه کتاب های مختلف ندارید، می توانید با خواندن خلاصه آنها از مطالب مهم و کلیدی کتاب، در کوتاه ترین مدت بهره مند شوید.
هم اکنون خلاصه کتاب “تسلط بر بازار” را با هم مرور می کنیم.
خواندن این کتاب چه فوایدی دارد؟
- پس از مطالعه این کتاب با چرخه های بازار آشنا می شوید.
- به کمک این کتاب قادر هستید جایگاه خود را در بازار بورس شناسایی کرده و جایگاه آینده خود را مشخص نمایید.
- متوجه می شوید کاهش یا افزایش قیمت سهام چه تاثیری بر عملکرد بازار دارد.
- یاد می گیرید چرا لازم است گاهی سرمایه گذاران خلاف جهت جریان های مالی حرکت کنند.
- می فهمید چرا گاهی به دنبال پیشرفت، شکست و ناکامی پیش می آید.
- یاد می گیرید چرا بازارهای بدون ریسک، می توانند پر ریسک ترین بازار باشند.
- روش های مفیدی را برای تبدیل شدن به یک سرمایه گذار موفق یاد می گیرید.
نویسنده کتاب “تسلط بر چرخه بازار” کیست؟
نویسنده این کتاب هاوارد استنلی مارکس “Howard Stanley Marks” یکی از بزرگترین سرمایه گذاران مشهور وال استریت است. او در این کتاب سعی داشته به بیانی ساده خواننده را با روش های تجزیه و تحلیل بازار بورس آشنا کرده و با معرفی این بازار، سرمایه گذاران را برای کسب سود بیشتر راهنمایی کند.
معرفی چرخه بازار و راهکاری برای شناخت و پیش بینی آن
به طبیعت نگاه کنید و به چرخه های آشنای طبیعت دقت کنید. شب و روز و تغییر فصل ها دو چرخه آشنا هستند که ما پیوسته با آنها سروکار داریم. نکته مشترک در این چرخه ها نظم است که باعث می شود ما بتوانیم به راحتی آنها را پیش بینی کنیم. مثلا همیشه بعد از شب، روشنایی روز است و بعد از زمستان بهار از راه می رسد. هیچ عامل خارجی قدرت ایجاد تغییر در نظم این چرخه ها را ندارد.
در بازار بورس نیز چرخه هایی وجود دارند اما با این نظمی که در طبیعت مشاهده می کنیم پیش نمی روند. به این معنا که ما نمی توانیم یک قانون تعریف شده برای نظم بازار داشته باشیم. در چرخه بازار قادر نیستیم به یقین مشخص کنیم چه زمانی بازار مثبت است یا منفی خواهد شد. برای مثال گاهی می توانیم در یک دیدگاه بلندمدت بازار را مثبت ارزیابی کنیم اما در طول این زمان، روزهای منفی را نیز تجربه خواهیم کرد. بنابراین نمی توان به صورت قاطع نظمی را برای بازار پیش بینی کرد اما می توانیم حدس بزنیم به کدام سو “تمایل” دارد.
تمایل مجموعه ای از محاسبات و ارزیابی های یک سرمایه گذار آگاه و با تجربه است که با توجه به آنها امکان احتمال وضعیت بازار را پیش بینی می کند. برای مثال معمولا زمانی که قیمت ها تا تراز ناپایداری رشد کرده اند و سرمایه گذار به بازار خوش بین است، ناگهان نزول قیمت اتفاق می افتد. الته زمان دقیق این نزول و شدت و ضعف آن مشخص نیست اما بهرحال یک سرمایه گذار با تجربه می تواند در این شرایط حباب، میزان رکود را برای پورتفولیوی مشخص نماید.
تاثیر زمان بر چرخه های بازار بورس
شاید این سوال مطرح شود که چگونه می توان عملکرد چرخه های بازار را شناسایی کرد؟ در پاسخ می شود این چرخه ها را به تاریخ تشبیه کرد. مارک توآین “Mark Twain” نویسنده آمریکایی در این خصوص می گوید:« تاریخ تکرار نمی شود اما وقایع مشابهی را پدید می آورد».
برای نمونه می توان به حباب “دات کام” و رکود ناگهانی آن در سال های 1995 تا 2002 اشاره کرد. در اواسط سال 1990، اینترنت جایگاه ویژه ای در ایالات متحده پیدا کرده و استفاده از آن بسیار زیاد شد. همه باور داشتند با وجود اینترنت وضعیت کسب و کار به شدت رونق می گیرد. سرمایه گذاران بزرگ و ریسک پذیر به سرعت شروع به سرمایه گذاری در شرکت های آنلاین نمودند. در این شرایط قیمت سهام به شدت بالا رفت. از آنجایی که صندوق های سرمایه گذاری پرخطر سودی سه برابر داشتند همه سرمایه گذاران به این صندوق ها هجوم آوردند و تعداد شرکت های آنلاین روز به روز بیشتر می شد. در این شرایط حباب تشکیل شد و در نهایت شرکت های زیادی با شکست مواجه شدند. قیمت سهام سقوط کرد و بسیاری از سرمایه گذاران ریسک پذیر 100% سرمایه خود را از دست دادند. اتفاقی که هیچ کس انتظار آن را نداشت به وقوع پیوست و حباب دات کام ترکید.
قابل ذکر است که بازار های سرمایه گزاری ریسک پذیر در 20 سال اخیر رشد کرده است اما در عین حال در کوتاه مدت نوسانات زیادی نیز نداشته است. اکثر بازارها و نظام های اقتصادی کم وبیش از این الگو تبعیت می کنند. چنین الگوهایی دارای رشد تدریجی هستند. این رشد تدریجی را که در طول یک دوره زمانی طولانی ادامه پیدا می کند “رشد نرخ مدت دار” می نامیم. البته این روند در کوتاه مدت با نوساناتی همراه خواهد بود.
عامل اصلی نوسانات کوتاه مدت در بازار
وجود انسان با احساس سرشته است. انسان ها خودشان را با احساسات معرفی می کنند. حتی آنهایی که به عنوان انسان بی تفاوت شناخته می شوند در واقع با احساس بی تفاوتی خود را معرفی می کنند. پس از موجودی که سراسر احساس است انتظار نداریم بتواند کاملا منطقی عمل کند. این توضیحات را بیان کردیم تا بگوییم در بازار خرید و فروش سهام، حتی سرمایه گذاران بزرگ نیز احساسی عمل می کنند. و همین موضوع باعث ترکیدن حباب دات کام شد. در سال 1995 تا سال 2000 که سهام رشد قابل ملاحظه ای داشت، بسیاری از سرمایه گذاران تحت تاثیر این روند صعودی که گمان می بردند تا ابد ادامه خواهد داشت دچار توهم و احساسات اشتباه شدند. اما این روند صعودی دوام نیافت.
متاسفانه سرمایه گذاران جوان از تجارب گذشته استفاده نمی کنند و می خواهند وانمود کنند که اکنون بازار شرایطی متفاوت با گذشته دارد. این تصور در میان آنها مانند چرخه ای اشتباه به حرکت در آمده و سبب می شود همگی به سمت خرید سهام با قیمت های غیر منطقی روی آورند.
پس از مدتی باز احساسات نادرست بر آنها حاکم می شود و این بار با خودشان فکر می کنند شاید سهام به اندازه کافی رشد کرده و زمان سقوط قیمت فرا رسیده است. این بار سیلی از سرمایه گذاران نگران برای فروش هجوم می آورند. این نشان می دهد که انسان، این موجود احساسی نمی تواند در برابر تفکرات جمعی مقاومت کند.
برای نمونه نیوتن در سال 1720 ریاست ضرب سکه در انگلستان را به عهده داشت. در آن زمان سهام شرکت “South Sea” در قیمت 128 پوند ثابت ماند. سپس ناگهان افزایش یافت. نیوتن که متوجه شد این افزایش قیمت بخاطر سرمایه گذاری های پرخطر بوده است بنابراین سرعا سهام 7000 پوندی خود را فروخت. در ماه ژوئن قیمت سهام به 1050 رسید و تا سپتامبر به کمتر از 200 پوند رسید. در اینجا نیوتن نتوانست در برابر تفکرات جمعی مقاومت کند و مجدد سهام خود را خرید و به شدت ضرر کرد.
نتیجه ای که از این درس گرفته می شود این است: ” شاید نمی توان در برابر تفکرات جمعی مقاومت کرد، اما می توان را ه حل های عاقلانه ای را برای غلبه بر احساسات در این شرایط ، حداقل در بعد فردی، پیدا کرد”.
رفتار عاقلانه در برابر ریسک بازار چیست؟
هر روز سرمایه گذاران به تحلیل و بررسی وضعیت بازار می پردازند اما تعداد کمی از آنها این تحلیل ها را در شرایط کنونی بازار پیاده می کنند. این گروه سرمایه گذاران برتر هستند. در دوره ای که صعود بازار منطقی نیست، سود سرمایه گذاران کاهش می یابد. زیرا یک عده برای خرید هجوم می آورند و در مقابل، فروشندگان با قیمتی نجومی سهم ها را می فروشند و سود می برند.
در نتیجه بهتر است تحت تاثیر جملاتی مانند: ” بازار سقوط نمی کند” و “این بار شرایط متفاوت است”قرار نگیرید و جانب احتیاط را نگه دارید. از سوی دیگر کسانی که در بازار بورس مال باخته اند در شرایط سقوط می ترسند و کنار می کشند. اما غافل از این امر هستند که بازار در آغاز صعودی دوباره قرار گرفته است.
واقعیت این است که خطرناک ترین شرایط بازار وقتی است که کمترین ریسک مشاهده می شود. بازار مسکن نیز به همین صورت است یعنی حتی در شرایط رکود قیمت مسکن، جمعیت زیاد می تواند باعث افزایش تقاضا برای مسکن می شود. با اینکه تفکر جمعی می گفت که دیگر مسکن به شرایط اولیه برنمی گردد اما اینگونه نشد. من و همکارانم یک شرکت خصوصی ساختمان سازی تاسیس کردیم و در همان شرایط سود زیادی بردیم
رابطه بین رشد اقتصادی، ساعات کار و بهره وری
به نظر شما اگر روند بازار همیشه صعودی بود چه می شد؟ احتمالا شما سرمایه گذاری بلند مدت می کردید تا در همین روند تدریجی سود ببرید. بیایید روش های محاسبه تولید ناخالص داخلی در یک کشور را محاسبه کنیم. دو روش وجود دارد:
- افزایش تعداد ساعات کاری: در مشخص ترین حالت خود با افزایش تعداد کارگران انجام می شود. چون افزایش تولید ناخالص با رشد جمعیت رابطه مستقیم دارد. مثلا پس از جنگ جهانی دوم میزان زاد و ولد به شدت افزایش یافت. پس از 20 سال که این کودکان به سن کار رسیدند اقتصاد ایالات متحده به شدت رشد کرد. افزایش تعداد کارگران و ساعات کاری باعث این رشد اقتصادی شد.
- افزایش بازدهی در ساعت: اواخر دهه 1700 اوایل دهه 1800، ماشین های بخار جای خود را در اقتصاد باز کرده و در عین حال جای کارگران را گرفتند. در این زمان کاری که با صرف زمان زیادی توسط کارگران انجام می شد، این بار با زمان کمتر اما بهره وری بیشتر توسط ماشین ها انجام می گرفت. و نتیجه آن باز همان رشد اقتصادی بود.
از سوی دیگر رکود اقتصادی بلند مدت نیز می تواند رخ دهد. مثلا کاهش تولد در اثر شرایط بد اقتصادی، جنگ یا عدم ازدواج به موقع جوانان، می تواند در بلند مدت رکود اقتصادی را به همراه داشته باشد. در نهایت به این نتیجه می رسیم که چرخه های بلند مدت اعتبار زیادی ندارند و یک سرمایه گذار عاقل بر اساس چرخه های کوتاه مدت تصمیم می گیرد.
پیام اصلی نویسنده
چرخه های بازار بورس، شرکت های منفرد و نظام های اقتصادی از الگوهای مشخصی تبعیت می کنند. آنها در روند بلند مدت تمایل به رشد دارند اما در دل این روند بلند مدت، روندهای کوتاه مدتی قرار دارد که دارای نوسانات مختلفی هستند. یک سرمایه گذار عاقل به روند بلند مدت نگاه می کند اما تصمیمات خود را بر اساس روندهای کوتاه مدت که با نوسان همراه هستند نیز معین می کند.
در پایان نویسنده توصیه می کند که تنها به اخبار روز و گزارش رسانه ها توجه نکنید. بلکه باید به چرخه های گذشته نیز توجه کنید. بسیاری از درس های عملی در پیروزی ها و ناکامی های گذشته گنجانده شده اند.
دیدگاه شما