مدیریت سرمایه و ریسک چیست؟
مدیریت سرمایه بدین معنی که بخشی از پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید، مفهوم خیلی کلی است. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایهگذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایهگذاریها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایهگذاریها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود، چه داراییهای ملموس مانند مسکن و چه داراییهای ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایهگذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و. باعث پیدایش استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاری میشود.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید. وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بیشتر روشهای سرمایهگذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایهگذاری در داراییهایی چون سپردهگذاری در بانک یا مواردی چون سرمایهگذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که میتوان آنها را سرمایهگذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایهگذاری روی آنها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشمگیر نباید داشت.
مدیریت سرمایه صحیح
اما آشنایی با مدیریت سرمایه بهصورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایهگذاران میتوانند به بازدهی بیشتر هم دستپیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپردهگذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمیکنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایهگذاریها متمایل میشوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایهگذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث میشود بازار سرمایه محبوبتر از بانکها باشد، این است که شما با سپردهگذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که میتوانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس و اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهیهای بیشتر از 100 درصد را هم میدهد.
مدیریت سرمایه با توجه به نرخ تورم
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریمهای بیشماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بیاندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بودهایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش مییابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح میگویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپردهگذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمیرسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمیتواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمیتواند قدرت خرید خود را حفظ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) میتواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایهگذاری مناسب و مدیریت سرمایه میتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایهگذاری
برای پوشش ریسک در سرمایهگذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایهگذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم میکند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف میبرد. مثلا درصدی از سرمایهاش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص میدهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایهای، مانند ماشینآلات و تجهیزات میکند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدتزمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آنها نیز متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایهگذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایهگذاری بهحساب میآید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد میتوانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایهگذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی میتوانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه در شرکت ها
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکتها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایهگذاریِ شرکت را بررسی میکند تا مشخص کند کدام سرمایهگذاریها سریعتر به وجه نقد تبدیل میشوند. اگر درصد عمدهای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول میکشد تا این املاک به وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمدهای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحتتر و سریعتر میتواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، میتواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایهگذاری مطمئن بسازد بهشکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد میتوان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایهگذاری متناسب با ویژگیهای شخصی خود کرد.
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی میتواند با توجه به میزان ریسکپذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راههای کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوعبخشی به آن است. تنوعبخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام میشود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایهگذاری در سهمهای متنوع، میتوان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهمها، از صنایع و گروههای متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایهگذاری شما بهخطر بیفتد.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری و سبد سهام
نقل قولی معروف در رابطه با تنوعبخشی وجود دارد که بیان میکند: تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغهایتان از بین نروند.
نکتهی قابل توجه این است که شما با تنوعبخشی نمیتوانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما میتوانید آن را کم کنید.
ریسک کل
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوعبخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذفنشدنی هم میگویند. این ریسک از طریق تنوعبخشی کاهش پیدا نمیکند.
نمونهای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا میبینید. میتوان از گروهها و صنعتهای مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژیهای متفاوت میتوانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایهگذاری
سرمایهگذاران به دو طریق میتوانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایهگذاری مستقیم میگویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطههای مالی انجام دهند، که به آن سرمایهگذاری غیرمستقیم میگویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایهگذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم میشوند:
- ریسکگریز
- ریسکپذیر
- ریسک خنثی
سرمایهگذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایهگذاری توجهی نمیکنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آنها توسط بازدهی سرمایهگذاری تعیین میشود.
برخی از سرمایهگذاریها و داراییها نوسانات بیشتری نسبت به سایر داراییها دارند. در نتیجه سرمایهگذاری در آنها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایهگذاران نسبت به سایرین ریسکپذیرتر هستند؛ در نتیجه میتوانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان روبهرو میشوند، پروژهای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آنها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپردهگذاری در بانک دارند.
سرمایهگذاران ریسکگریز
آخرین دسته، سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایهگذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقهمند هستند و از سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک دوری میکنند. بیشتر این افراد به سپردهگذاری در بانک روی میآورند و معتقدند که سپردهگذاری در بانک نوعی سرمایهگذاری ایمن است.
این سه طبقه، خود میتوانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آنها در سهمهایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهمهایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آنها در آیندهای نزدیک میرود) سرمایهگذاری میکنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکتهایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایهگذاری میکنند، در حالی که ممکن است این سهمها رشد آهستهای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجعبه آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک داراییهای مالی از منظر مدت زمان نگهداری
میتوان ریسک داراییهای مالی را از نظر دوره نگهداری آنها نیز طبقهبندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایهگذاری زمانی که به دید کوتاهمدت خریداری میشود با ریسک آن وقتی که با دید بلندمدت خریداری میشود، متفاوت است.
با افزایش مدتزمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش مییابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
بازده سرمایه گذاری (ROI) چیست و چه کاربردی دارد؟
یکی از دغدغه های اقتصاد ایران در این روزها، ایجاد ایده های خوب برای کارآفرینی و کمبود حمایت مالی از این ایده هاست. بسیاری از کارآفرینان معتقدند حمایت کافی از آن ها صورت نمی گیرد و از طرفی بسیاری از متخصصین کارآفرینی در داخل و خارج از کشور نیز بر این مسئله تاکید دارند.
سرمایه گذاری در این روزهای اقتصاد کشور کاری پر ریسک است و سرمایه داران ترجیح می دهند سرمایه خود را جایی قرار دهند که با کمترین میزان ریسک، بیشترین میزان سودآوری را کسب کنند. اما چطور میتوان از این مسئله مطمئن بود؟ در اقتصاد مفهومی وجود دارد که از آن با عنوان بازده آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری سرمایه گذاری یاد می شود. نرخ بازده سرمایه گذاری مشخص می کند که سرمایه گذاری در یک پروژه چه نسبتی از سرمایه را به سرمایه گذار باز می گرداند؟
تا پایان این مطلب مفهوم بازده سرمایه گذاری را به طور کامل توضیح می دهیم و کارایی آن را مشخص می کنیم.
نرخ بازده سرمایه گذاری (Return Of Investment) چیست؟
نرخ بازده سرمایه گذاری، نرخ بازگشت سرمایه یا بازده سرمایه همه به یک مفهوم باز می گردند. ROI که مخفف انگلیسی Return of Investment است، در ساده ترین تعریف، معیار و نرخی است که با استفاده از آن کارایی و نتیجه بخش بودن یک سرمایه گذاری ارزیابی می شود. حتی اگر بخواهید بازدهی چند نمونه از سرمایه گذاری را با هم مقایسه کنید بهترین راه مقایسه بازده سرمایه گذاری آن هاست.
راستی اگر علاقه مندید با مبحث پروانه کسب بیشتر آشنا شوید همه جزئیات آن را در این مقاله ذکر کرده ایم.
فرمول محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری
اگر نگاهی به فرمول محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری داشته باشیم متوجه می شویم که ROI نسبت سود یک سرمایه گذاری را به هزینه ی آن بررسی و اندازه گیری می کند. فرمول محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری به شکل زیر است:
نرخ بازده سرمایه گذاری = (هزینه سرمایه گذاری – عواید حاصل از سرمایه گذاری) تقسیم بر هزینه سرمایه گذاری
در فرمول بالا منظور از عواید حاصل از سرمایه گذاری درآمدهای حاصل از فروش سرمایه است. به این معنی که برای مثال با قراردادن سرمایه در یک پروژه چه میزان از درآمد برای شما حاصل شده است. حاصل فرمول بالا عددی در قالب درصد است که امکان مقایسه بازده سرمایه گذاری در یک پروژه را با پروژه های دیگر امکان پذیر می کند. در حال حاضر محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری در بهترین نرم افزار حسابداری نیز موجود نمی باشد، چون این امکان در نرم افزار حسابداری کاربردی ندارد.
کاربرد نرخ بازده سرمایه گذاری چیست؟
همانطور که اشاره کردیم از این نرخ برای مقایسه بازدهی چند سرمایه گذاری استفاده می شود. از این نرخ در تهیه پروپوزال ها و طرح های تجاری استفاده می گردد و در برخی موارد حتی از این نرخ برای ارزیابی عملکرد مدیریتی در یک مجموعه و موفقیت آن مجموعه نیز استفاده می شود.
البته نرخ بازده سرمایه گذاری لزوما بر سود تمرکز ندارد و می توان معیار سود را با معیارهای متغیری همچون میزان سهم از بازار و … جایگزین کرد. بنابراین این فرمول در بررسی موفقیت سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد، نه لزوما در میزان سود حاصل از سرمایه گذاری.
در این میان پیشنهاد می کنیم از نرم افزار حسابداری فروشگاهی سپیدار نیز دیدن کنید. امکانات این نرم افزار آن را در مقابل رقبا به بهترین نرم افزار حسابداری فروشگاهی تبدیل کرده است.
معایب و مشکلات بازده سرمایه گذاری چیست؟
با اینکه این فرمول به نظر ساده و دوست داشتنی این روزها در مباحث مختلفی مثل سرمایه گذاری در بورس، سرمایه گذاری در استارتاپ ها و سرمایه گذاری در بخش های مختلف کاربرد بسیاری دارد، اما مشکلات و معایبی هم دارد. با در نظر گرفتن این مشکلات در می یابیم که نباید مقایسه سرمایه گذاری ها تنها با استفاده از ROI و نگاه محدود به آن انجام گیرد.
1 – مشکل زمان در نرخ بازده سرمایه
یکی از مهمترین معایب و مشکلات نرخ بازده سرمایه گذاری لحاظ نکردن زمان است. در واقع اگر قرار باشد بازده سرمایه گذاری دو استارتاپ را مقایسه کنیم نمی توانیم متوجه شویم که هر کدام از نرخ های بازگشت سرمایه در چه مدت زمان اجرایی خواهد بود. در چنین وضعیتی این سوال مطرح می شود که سرمایه گذاری شماره 1 و سرمایه گذاری شماره 2 هر کدام در چه مدت زمانی سودآوری احتمالی را ارائه می دهند. البته این مشکل با توجه بیشتر به اعدادی که در فرمول وارد می شود تا حدی قابل حل است و می توان با استفاده هوشمندانه از اطلاعات عامل زمان را نیز در این فرمول در نظر گرفت.
2 – مشکل در محاسبه نتایج کیفی
اجازه دهید با یک موضوع این مشکل را روشن کنیم. فرض کنید در یک شرکت سیستم های کامپیوتری بسیار قدیمی هستند و کارمندان نمی توانند کار خود را با سرعت مناسبی انجام دهند. در این شرایط سرمایه ای برای خرید سیستم های جدید اختصاص داده می شود و سرعت کار کارمندان بیشتر می شود. در چنین شرایطی می توان نرخ بازگشت بازده سرمایه گذاری را مقایسه کرد، چون میزان افزایش سرعت کار قابل اندازه گیری است. اما نمی توان تاثیری که خرید سیستم های جدید در روحیه کارمندان ایجاد کرده را بررسی کرد. در نتیجه می توانیم بگوییم که عیب دیگر نرخ بازده سرمایه گذاری این است که روشی برای محاسبه منابع غیر مالی و غیرکمی معرفی نمی کند.
یکی از نرم افزارهای مشهور سپیدار سیستم نرم افزار حقوق و دستمزد آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری است. پیشنهاد می کنیم از امکانات این نرم افزار نیز مطلع باشید.
مزایای استفاده از نرخ بازده سرمایه گذاری
شاید معایب نرخ بازگشت سرمایه محدود به چند مورد باشد، اما مزایای آن بسیار بیشتر است. تطبیق پذیری، سادگی و سهولت در استفاده مهمترین مزیت نرخ بازده سرمایه گذاری است. امکان تفسیر ساده نتایج این فرمول عامل دیگری است که آن را به فرمولی کاربردی تبدیل کرده. علاوه بر این موارد همانطور که اشاره کردیم مهمترین مزیت نرخ بازده سرمایه گذاری درصدی بودن و مقایسه ای بودن آن است که باعث می شود سرمایه گذاران بتوانند با استفاده از اطلاعات حاصل از این فرمول محل سرمایه گذاری مورد علاقه خود را تشخیص دهند.
نرخ بازده سرمایه گذاری (نرخ بازگشت سرمایه) در بورس
می دانید که سرمایه گذاری در بورس چقدر برایتان سودآوری داشته؟ سرمایه گذاری در بورس نیز نوعی از سرمایه گذاری است که می توان برای بررسی عملکرد و میزان موفقیت آن نیز از ROI بهره گرفت.
آنچه تا اینجا از بازده سرمایه گذاری گفتیم مربوط به بازده سرمایه ای یا همان بازده قیمتی بود. اما برای محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری در بورس باید از بازده نقدی سرمایه گذاری استفاده کنیم که فرمول آن به شکل زیر است:
بازده نقدی = جریان نقد تقسیم بر قیمت خرید
بازده نقدی سودی است که به صورت جریانات نقد در دوره سرمایه گذاری به دست سرمایه گذار می رسد. البته ذکر این نکته واجب است که ممکن است در طول سرمایه گذاری جریان نقد دوره ای وجود نداشته باشد، در این صورت بازدهی نقدی برابر با صفر خواهد بود.
آشنایی با نسبت شارپ و طرز محاسبه آن
مهمترین عامل موفقیت در سرمایهگذاری، تشخیص فرصتها و شناخت بازار و شناسایی ریسک سرمایهگذاری در آن بازار است. در کشور ما تورم روز به روز از ارزش پول کم میکند و در چنین شرایطی، سرمایهگذاری به یک امر ضروری برای مردم تبدیل شده است. متخصصان حوزه مالی از عوامل یا معیارهای گوناگونی برای تصمیمگیری در حوزه سرمایهگذاری استفاده میکنند. در این مقاله سعی داریم به یکی از این معیارها که با نام نسبت شارپ (Sharpe Ratio) شناخته میشود، بپردازیم.
کاربرد نسبت شارپ چیست؟
میزان مناسب نسبت شارپ چگونه است؟
نسبت شارپ چگونه محاسبه آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری میشود؟
محدودیتهای نسبت شارپ چیست؟
نسبت شارپ چیست؟
اگر شما هم جزو سرمایهگذاران بازار بورس باشید و به صورت فعال به انجام معامله و خرید و فروش سهام بپردازید، به خوبی با مفهوم پرتفوی بورسی یا سبد سهام آشنایی دارید. به منظور تشکیل پرتفوی بورسی باید معیارهای گوناگونی را در نظر داشته باشید تا در چهارچوب استاندارد و تعریفشده، بتوانید بهترین نتیجه را از سرمایهگذاری خود بگیرید. بسیاری از فعالان بورس به اشتباه فکر میکنند که بازدهی پرتفوی بورسی مهمترین معیار سنجش موفقیت آن محسوب میشود اما نکته دیگری را نیز باید در نظر گرفت: با چه میزان ریسک، چه مقدار سود کسب کردهاید؟ آیا سودی که به دست میآورید ارزش ریسکی که قبول میکنید را دارد؟
برای سنجش موفقیت سرمایهگذاری باید موارد مختلفی را در نظر گرفت. یکی از معیارهای بسیار مهم در زمینه ارزیابی و بررسی پرتفوی بورسی، نسبت شارپ نام دارد؛ نسبتی که به سرمایهگذاران کمک میکند سود یک سرمایهگذاری نسبت به ریسک آن را بسنجند. در اصل نسبـت شارپ میانگین بازده به دست آمده مازاد بر نرخ سود بدون ریسک به ازای هر واحد از نوسانپذیری یا ریسک کل است. با کسر نرخ بدون ریسک از میانگین بازده، عملکرد فعالیتهای مربوط به قبول ریسک را میتوان جدا کرد.
کاربرد نسبت شارپ چیست؟
از نسبت شارپ معمولا برای ارزیابی و نحوه عملکرد مدیران سرمایهگذاری در مقایسه با ریسک، استفاده میشود. نسبت شارپ به صورت کلی به منظور مقایسه تغییرات ریسک و بازده کلی یک سبد سهام و زمانی که یک دارایی جدید به آن اضافه میشود، به کار میرود. یکی دیگر از کاربردهای نسبت شارپ، دریافت اطلاعاتی در جهت به صرفه بودن سرمایهگذاری در سهام شرکت مدنظر، در مقایسه با سرمایهگذاری بدون ریسک در داراییهایی مثل اوراق بهادار است.
میزان مناسب نسبت شارپ چگونه است؟
این نکته را در نظر داشته باشید که به صورت کلی، نسبت شارپ بیشتر از ۱ برای سرمایهگذاران قابل قبول است. در حقیقت میتوانیم بگوییم:
نسبت بالاتر از ۲ بسیار خوب ارزیابی میشود.
نسبت ۳ یا بالاتر بسیار عالی در نظر گرفته میشود.
نسبت کمتر از ۱ نیز ضعیف در نظر گرفته میشود.
نسبت شارپ چگونه محاسبه میشود؟
همانطور که اشاره کردیم این نسبت به صورت کلی به این موضوع میپردازد که آیا بازدهی یا سود به دست آمده از سرمایهگذاری، در شرایط پر ریسک حاصل شده است یا خیر؟! و سرمایهگذار به ازای ریسکی که در این فرآیند متحمل شده به چه میزان سود بیشتر دست پیدا خواهد کرد؟ به زبان ساده بیان میکند سرمایهگذاری که ریسک بیشتری را قبول کرده است، به ازای این ریسک باید پاداش بیشتری نسبت به بازده بدون ریسک کسب کند.
در بخش قبلی به این موضوع پرداختیم که هر چه میزان شارپ عدد بالاتری باشد، نشاندهنده این است که بازده کسب شده با تقبل ریسک کمتر حاصل شده است و منفی بودن این نسبت به این معنی خواهد بود که بازده مورد انتظار، از بازده بدون ریسک کمتر بوده و در نتیجه سرمایهگذاری در این شرایط هیچ توجیهی نخواهد داشت. به فرمول نسبت شارپ توجه کنید:
RP: میانگین نرخ بازده سرمایهگذاری میتواند میانگین نرخ بازدهی یک آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری برگه اوراق بهادار یا میانگین نرخ بازدهی یک سبد سرمایهگذاری برای یک دوره معین باشد.
RF: نرخ بازده بدون ریسک استفاده شده در نسبت شارپ، نرخ بازده سپردههای بانکی و اوراق قرضه دولتی است.
σP: میزان تغییرات بازدهی سرمایهگذاری را نسبت به میانگین بازده آن سرمایهگذاری برای مدت زمان معینی محاسبه میکند.
انحراف معیار بازده سرمایهگذاری را نیز میتوان با فرمول زیر محاسبه کرد:
ri: بازده در هر دوره است.
ravg: میانگین بازدهها در دوره معین را مشخص میکند.
n: تعداد دادهها در دوره معین است.
اوراق بدون ریسک، سود پرتفوی بورسی را کاهش میدهد و از طرف دیگر ریسک را نیز کاهش میدهد. با این اطلاعات شما میتوانید ریسک سبد سهام خود را تنظیم کنید.
محدودیتهای نسبت شارپ چیست؟
در نظر داشته باشید که نسبت شارپ در یک سرمایهگذاری به هر میزان که باشد، فقط بخشی از بررسی و تحلیل را پوشش میدهد و برای این که نسبت شارپ عمق بیشتری داشته باشد باید در کنار سایر معیارها و شاخصها سنجیده شود. در ادامه به این نکته هم توجه داشته باشید که نسبت شارپ فرض میکند که بازده و سود سرمایهگذاری به نوعی دارای توزیع نرمال است. در توزیع نرمال، ۶۸% دادهها در فاصله مثبت و منفی یک انحراف معیار از میانگین جای دارند اما چنین فرضی، به طور معمول و همیشگی درست نخواهد بود.
سخن آخر
سرمایهگذاران با استفاده از شاخصها و نسبتهای آماری مختلف میتوانند میزان کارآمدی سرمایهگذاری خود را بررسی کنند. برای داشتن بهترین عملکرد، لازم است همواره سرمایهگذاری خود را با معیارهای مختلف بسنجید و استراتژیهای خود را بهبود ببخشید. در ابتدای این مسیر احتمالا دچار خطاهایی میشوید اما به تدریج و با افزایش دانش و تجربه، نتایج بهتری دریافت خواهید کرد. البته بهتر است فعالیتهای خود را با ارقام کمتر شروع کنید و به مرور، مبلغ سرمایهگذاری را افزایش دهید. شاخصها و معیارهایی مانند نسبت شارپ به شما کمک میکنند در طول مسیر سرمایهگذاری، عملکرد گذشته خود را بسنجید و برای آینده بهتر تصمیمگیری کنید.
نسبت شارپ یکی از معیارهای مهم در فرآیند ارزیابی پرتفوی بورسی محسوب میشود. بالا بودن میزان این معیار نمایانگر بازده به دست آمده، با تقبل ریسک کمتر است.
ریسک سنجی سرمایهگذاران
موسی احمدی /مدرس دانشگاه و تحلیلگر بازارهای مالی نگاهی به روند موجود در بازار سرمایه به خصوص در یکسال و نیم اخیر نشان میدهد که نماگر اصلی بازار سرمایه در این مدت رشد چند برابری را به خود دیده است. این در حالی است که ما شاهد رکود نسبی در بازارهای موازی هستیم و این موضوع بر جذابیت ورود سرمایهگذاران خرد به این بازار افزوده است. همین موضوع باعث شده در برخی مواعد زمانی شاهد ورود سرمایههای خرد بسیاری به بازار سرمایه بهخصوص در سه ماه اول سال جاری به امید کسب بازدههای بالا باشیم. اما در این میان، با این سوال از سوی سرمایهگذاران خرد مواجهیم که آیا روند بازدهآفرینی بازار سرمایه که به دلایل مختلف از جمله جبران افزایش نرخ ارز در ارزش داراییهای شرکت، گزارشهای عملکرد دورهای شرکتها، تجدید ارزیابی داراییها و ارزش جایگزینی شرکتها و سایر اخبار مثبت درخصوص بخشهای اقتصادی و بورس تاکنون رخ داده است، ادامه خواهد داشت یا اینکه خیل اخبار منتشره درخصوص توقف بخش عمدهای از درآمدهای صادرات نفت و فرآوردههای نفتی کشور، تحریمهای اقتصادی، پیشبینی رشد منفی اقتصادی در آینده و رشد برخی شاخصهای اقتصاد کلان ممکن است در آینده نزدیک این بازار را نیز متاثر کرده و روند نزولی یا اصلاح سنگین سهمها را در پی داشته باشد.
برخی تجارب موجود در سالهای نه چندان دور بازار سرمایه و اخبار ناشی از بحرانهای مالی جهانی نیز بر این ابهامات افزوده است. آنچه برای استراتژی ورود سرمایهگذاران خرد از همه مهمتر است آشنایی با مفهوم ریسک و اتخاذ استراتژی سرمایهگذاری متناسب با تیپ شخصیتی و اشتهای ریسک هر شخص است که در میان افراد مختلف متفاوت است. بخش عمدهای از مفهوم ریسک به خصوصیات شخصیتی و روانشناختی افراد مربوط میشود. ریسک از منظر علم روانشناسی به معنای پیامدهای ناشناخته و غیرقابل پیشبینی و آیندهای مبهم است. باید گفت ریسک میتواند توسط فرد محاسبه شده یا براساس قواعد آماری و احتمالات برآورد شود. علم روانشناسی، در حوزه سنجش ریسک، به میزان نارضایتی از پیامد منفی و گریز از آن و همچنین احتمال وقوع رخداد منفی از نظر سرمایهگذار توجه میکند.
مسائل شناختی، عوامل احساسی، خاطرات هیجانی، سبکهای مقابلهای و بهویژه ویژگیهای شخصیتی در انجام رفتارها و سرمایهگذاریهای ریسکی تاثیر بسزایی دارد. اصل ترس از مواجهه با زیان، حرص و طمع در کسب بازدهی بیشتر و امیدواری به کسب بازدهی در آینده مواردی هستند که ریسکگریزی افراد را توجیه میکنند. ولی با توجه به این موضوع، باز هم کسانی هستند که دست به رفتارها و سرمایهگذاریهای پرریسک میزنند. علم در این مقوله از تفاوت ویژگیهای شخصیتی سخن به میان میآورد و ویژگیهایی چون نوجویی، تجربهپذیری، برونگرایی، جراتورزی و سبکهای جبرانی مواردی هستند که میتوان رفتار افراد را در مقابله با موقعیتهای ریسکی پیشبینی کرد. از اینرو ریسک به معنای نحوه نگاه شخص به عدم اطمینان است و از ویژگی شخصیتی افراد تاثیر میپذیرد؛ بنابراین تئوریپردازان مختلف به این موضوع پرداختهاند و آزمونهای حرفهای را به منظور شناخت وضعیت ریسکپذیری افراد ابداع کردهاند.
ارتباط هر یک از عوامل شخصیت با ریسکپذیری میتواند نقش شایانی درتعیین میزان کمریسکبودن و پرریسکبودن سرمایهگذار ایفا کند. در واقع هر چه سرمایهگذار ریسکپذیرتر باشد، تحمل پذیرش بالایی در زمینه زیان احتمالی ناشی از ریسک سرمایهگذاری خواهد داشت. بنابراین شرکتهای سبدگردانی، صندوقهای سرمایهگذاری و سایر مراکز مشاوره مالی و سرمایهگذاری میتوانند منابع مربوط به این اشخاص را در کلاسهای دارایی پرریسک سرمایهگذاری داشته باشند یا اینکه بخش قابلتوجهی از سبد سرمایهگذاری اختصاصی این افراد را به کلاسهای دارایی پرریسک اختصاص دهند.
در نقطه مقابل، افراد ریسکگریز قرار دارند که قطعا بهترین پیشنهاد مربوط به سرمایهگذاری بیشتر در داراییهای بدون ریسک یا با درآمد ثابت خواهد بود. در صورتیکه اشخاص خودشان متمایل به سرمایهگذاری مستقیم باشند لازم است آموزشهای تخصصی را در زمینه سواد مالی و سرمایهگذاری در دورههای مختلف نوجوانی، جوانی و بزرگسالی دیده و شناخت مناسبی از ویژگیهای ریسکپذیری و ریسکگریزی و متناسب با آن تعیین استراتژیهای سرمایهگذاری کسب کنند.
محدودبودن ابزارها و نهادهای مالی موجود در بازار سرمایه و ذائقه و اشتهای متفاوت ریسک سرمایهگذاران نیز در عدم پایداری منابع در بازار سرمایه مؤثر بوده است. بهعنوان مثال سرمایهگذاران نهادی از جمله شرکتهای بیمه و صندوقهای بازنشستگی با توجه به نوع و ماهیت فعالیتشان منابع بلندمدتی را از مشتریان خود دریافت میکنند و متعهد میشوند منافع مشخصی را در آینده و بهصورت مستمر به ایشان پرداخت کنند، بنابراین نیازمند این موضوع هستند که برای اطمینان از تحقق این موضوع، منابع مالی خود را در ابزارها و نهادهایی سرمایهگذاری کنند که از طریق خرید ابزارهای مالی تعیین شده، منابع مالی ایشان برای افق زمانی بلندمدت در این ابزار باقی مانده و بعد از زمان طولانی بازده مناسبی به تناسب تعهدات خود و حفظ سطح معقولی از ریسک کسب کنند.
در دنیا این موضوع از طریق انتشار اوراق بدهی پروژه بلندمدت، اوراق بدهی شرکتی و پروژه و برخی گواهی سرمایهگذاری صندوقهای سرمایهگذاری پروژه به سرمایهگذاران نهادی در سازوکارهای عرضه اوراق بهادار خاص که فرآیند عرضه اوراق را نیز تسهیل میکند محقق شده و حجم قابلتوجهی از نقدینگی کشور را در این ابزار نگهداری و موجبات پایداری منابع در بازار سرمایه را فراهم کرده و از سوی دیگر این منابع را به بخشهای واقعی اقتصاد سوق داده است. این در حالی است که در صورت نبود این ابزار، نقدینگی با هر نوسانی در بازار به سمت بازارهای مختلف مالی حرکت خواهد کرد.
برای دستیابی به پایداری منابع و سرمایهها در بازار سرمایه و همچنین ارتقای فرهنگ سرمایهگذاری و سطح تحلیل سرمایهگذاران خرد در بازار سرمایه، نیازمند اتخاذ استراتژیهای آموزشی و فرهنگسازی خاص و ایجاد ابزارهای تحلیل بنیادین در میان خیل ابزارهای تکنیکال هستیم. فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری پوشش ریسک و ابزارهای مشتقه مرتبط نیز میتواند در پوشش ریسکهای مربوط آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری به این بازار کمکرسان باشد. نکته مهمتر این است که سرمایهگذاران ابتدا با توجه به ویژگیهای ریسکپذیری و اشتهای ریسک خود وارد بازار سرمایه شوند، اما سرمایهگذاران مختلف با توجه به ویژگیهای ریسکپذیری و تیپهای شخصیتی خود مختارند از استراتژیهای متناسب سرمایهگذاری خود استفاده کنند و با افق زمانی کوتاه، میان و بلندمدت در پی کسب بازدهی از بازار سرمایه باشند.
در این میان، نقش نهادهای مالی مشاوره سرمایهگذاری و سبدگردانها و صندوقهای سرمایهگذاری در جذب و ماندگاری منابع سرمایهگذاران تازهوارد در بازار سرمایه بیش از پیش نمایان میشود. بنابراین راهکار بلندمدت میتواند ایجاد و استفاده بهینه از ابزارها و نهادهای مالی در بازار باشد. تحلیلهای عمیق درخصوص ارزندگی سهام با توجه به ویژگیهای ذاتی کسب و کارها، مزیتهای رقابتی آنها و بازار آنها میتواند سرمایهگذاران را به سمت سهمهایی سوق دهد که تاثیر منفی کمتری در زمان نزول احتمالی بازار خواهند آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری داشت و بتوانند از سهمهایی که در حال حاضر بهدلیل رویکردهای مالی رفتاری و رفتارهای هیجانی بازار دارای حباب قیمتی منفی هستند، اجتناب کنند.
مدیریت سرمایه و ریسک چیست؟
شاید شما هم بدتان نیاید بخشی از پس انداز خود را سرمایه گذاری کنید. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایه گذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایه گذاری ها بازده آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایه گذاری ها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفه ای انواع دارایی ها به منظور تحقق اهداف سرمایه گذار تعریف می شود، چه دارایی های ملموس مانند مسکن و چه دارایی های ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایه گذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسک پذیری و. باعث پیدایش استراتژی های متفاوت سرمایه گذاری می شود.
پس از انتخاب استراتژی مورد نظر، سرمایه گذاران باید بر سبد سرمایه گذاریشان نظارت داشته باشند و در صورت لزوم با توجه به شرایط خود و بازار، اصلاحات مورد نیاز را انجام دهند.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر می اندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست می آید. وقتی شما ریسک می کنید، خطری را به جان می خرید، به امید آن که فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان توانایی های فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، می توانید از این فرصت ها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
ریسک
ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت ایجاد شده و به شما امکان رسیدن به هدف را می دهد. بیشتر روش های سرمایه گذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایه گذاری در دارایی هایی چون سپرده گذاری در بانک یا مواردی چون سرمایه گذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که می توان آن ها را سرمایه گذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایه گذاری روی آن ها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشم گیر نباید داشت.
اما آشنایی با مدیریت سرمایه به صورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایه گذاران می توانند به بازدهی بیشتر هم دست پیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپرده گذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمی کنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایه گذاری ها متمایل می شوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایه گذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث می شود بازار سرمایه محبوب تر از بانک ها باشد، این است که شما با سپرده گذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که می توانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهی های بیشتر از 100 درصد را هم می دهد.
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریم های بی شماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بی اندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بوده ایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش می یابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح می گویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپرده گذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمی رسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمی تواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمی تواند قدرت خرید خود را حفظ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) می تواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایه گذاری مناسب و مدیریت سرمایه می توانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایه گذاری
برای پوشش ریسک در سرمایه گذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایه گذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم می کند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف می برد. مثلا درصدی از سرمایه اش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص می دهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایه ای، مانند ماشین آلات و تجهیزات می کند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
سبد سرمایه گذاری
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدت زمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آن ها نیز متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایه گذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده به عنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایه گذاری به حساب می آید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد می توانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایه گذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی می توانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکت ها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایه گذاریِ شرکت را بررسی می کند تا مشخص کند کدام سرمایه گذاری ها سریع تر به وجه نقد تبدیل می شوند. اگر درصد عمده ای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول می کشد تا این املاک به وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمده ای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحت تر و سریع تر می تواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، می تواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایه گذاری مطمئن بسازد به شکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد می توان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایه گذاری متناسب با ویژگی های شخصی خود کرد.
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی می تواند با توجه به میزان ریسک پذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راه های کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوع بخشی به آن است. تنوع بخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام می شود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایه گذاری در سهم های متنوع، می توان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهم ها، از صنایع و گروه های متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایه گذاری شما به خطر بیفتد.
نقل قولی معروف در رابطه با تنوع بخشی وجود دارد که بیان می کند: تمامی تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغ هایتان از بین نروند.
نکته ی قابل توجه این است که شما با تنوع بخشی نمی توانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما می توانید آن را کم کنید.
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوع بخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذف نشدنی هم می گویند. این ریسک از طریق تنوع بخشی کاهش پیدا نمی کند.
نمونه ای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا می بینید. می توان از گروه ها و صنعت های مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژی های متفاوت می توانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایه گذاری
سرمایه گذاران به دو طریق می توانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایه گذاری مستقیم می گویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطه های مالی انجام دهند، که به آن سرمایه گذاری غیرمستقیم می گویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایه گذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم می شوند:
- ریسک گریز
- ریسک پذیر
- ریسک خنثی
سرمایه گذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایه گذاری توجهی نمی کنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آن ها توسط بازدهی سرمایه گذاری تعیین می شود.
برخی از سرمایه گذاری ها و دارایی ها نوسانات بیشتری نسبت به سایر دارایی ها دارند. در نتیجه سرمایه گذاری در آن ها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایه گذاران نسبت به سایرین ریسک پذیر تر هستند؛ در نتیجه می توانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان رو به رو می شوند، پروژه ای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آن ها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپرده گذاری در بانک دارند.
آخرین دسته، سرمایه گذاران ریسک گریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایه گذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقه مند هستند و از سرمایه گذاری در پروژه های پرریسک دوری می کنند. بیشتر این افراد به سپرده گذاری در بانک روی می آورند و معتقدند که سپرده گذاری در بانک نوعی سرمایه گذاری ایمن است.آشنایی با مفهوم ریسک در سرمایهگذاری
این سه طبقه، خود می توانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایه گذاری می کنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آن ها در سهم هایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهم هایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آن ها در آینده ای نزدیک می رود) سرمایه گذاری می کنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکت هایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایه گذاری می کنند، در حالی که ممکن است این سهم ها رشد آهسته ای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجع به آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک دارایی های مالی از منظر مدت زمان نگهداری
می توان ریسک دارایی های مالی را از نظر دوره نگهداری آن ها نیز طبقه بندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایه گذاری زمانی که به دید کوتاه مدت خریداری می شود با ریسک آن وقتی که با دید بلند مدت خریداری می شود، متفاوت است.
با افزایش مدت زمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش می یابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
ریسک دارایی های مالی از منظر منابع
نوع دیگری از طبقه بندی ریسک از جهت منابع به ریسک های مالی و غیرمالی تقسیم می شود.
ریسک های مالی مانند ریسک نوسان نرخ بهره، ریسک نرخ ارز، ریسک تورمی، ریسک بازار و غیره به طور مستقیم بر سودآوری شرکت ها اثر می گذارند و ریسک های غیرمالی مانند ریسک سیاسی یا ریسک کشور، ریسک نیروی انسانی و غیره با تأثیر گذاشتن بر ریسک های مالی سودآوری شرکت ها را تحت تأثیر قرار می دهند.
خلاصه مقاله
در نهایت به سرمایه گذاران پیشنهاد می شود که ابتدا با توجه به شرایط خود، میزان ریسک پذیری، سواد مالی، سرمایه اولیه و درآمد، استراتژی خود را مشخص کنند و سپس یک سبد سرمایه گذاری مناسب تشکیل دهند.
با توجه به موارد گفته شده در این مقاله، مناسب است که بخشی از این سبد، به بورس اوراق بهادار تعلق گیرد و خود این بخش هم به چند سهم از گروه های مختلف تقسیم شود. این سهم ها می توانند با توجه به دیدگاه سرمایه گذار و اهداف آن ها متفاوت از هم باشند.
در صورت نداشتن سواد مالی کافی و آشنا نبودن به بازار و تحلیل های آن، از خرید و فروش خودداری کنند و سرمایه خود را به کارشناسان و مشاوران مالی بسپارند تا از ضرر جلوگیری شود.
دیدگاه شما