نسبت های سوآوری چیست؟
نسبت های سودآوری زیرمجموعه نسبت های مالی و در واقع جزئی از نسبت های مالی می باشد و میزان سود حاصل از یک شرکت را در قالبهای مختلف نشان میدهد. به عبارت دیگر این نسبتها، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند.
اهمیت نسبت های سودآوری برای سرمایه گذاری
کسب سود، اصلی ترین هدف هر شرکت و یا مؤسسه ای در ابتدای افتتاح آن است. قطعاً هر واحد تجاری به منظور کسب سود برای سهام دار و یا سهام داران آن افتتاح می شود. لازم به ذکر است که در بیشتر مواقع با کم کردن هزینهها می توان به سود بیشتر رسید پس شرکت باید تمام سعی خود را بکند که هزینه های قابل اجتناب را حذف کند. با کمک این نسبت ها میتوانیم مقدار موفقیت شرکت در کسب سود از منابع مختلف را ارزیابی و مقایسه کنیم.
انواع نسبتهای سودآوری
- بازده داراییها (ROA)
- بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
- حاشیه سود ناخالص
- حاشیه سود عملیاتی
- حاشیه سود خالص
بازده داراییها (ROA)
نسبت بازده داراییها (ROA)نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. به عبارت دیگر تاثیر دارایی ها (مولد بودن دارایی ها) در ایجاد سود خالص را اندازه گیری میکند. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ کارایی مدیریت شرکت باشد. هر چه این نسبت بزرگتر باشد مطلوبیت بیشتری حاصل شده است.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین کل داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند. در واقع (ROE) به معنی اندازه گیری چگونگی استفاده مؤثر یک تجارت از ارزش سهام سهامداران است. به عبارت دیگر نشان دهندهی میزان سود خالص برای شرکت از هر یک ریال حقوق صاحبان سهام میباشد.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص
این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد. در واقع این نسبت نشان میدهد چه مقدار از مبلغ فروش برای هزینه های اداری، هزینه های تامین مالی، مالیات و سهم سود سهامداران باقی مانده است و درصد سود به دست آمده از هر یک ریال فروش شرکت را نشان می دهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
بالا بودن این نسبت نشانه خوبی برای شرکت میباشد. یعنی این که شرکت کالاهای خود را بالاتر از قیمت تمام شده به فروش رسانده است..
حاشیه سود عملیاتی
سود عملیاتی در واقع تفاوت درآمدهای عملیاتی از تمام هزینه های مربوط به تولید محصول میباشد و نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد. کاهش این نسبت به صورت مستمر میتواند برای شرکت پر ریسک باشد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. این نسبت در کنار دیگر نسبت های سودآوری استفاده میشود.
تعریف نسبت های سودآوری
به ارتباط ریاضی بین اقلام موجود در صورت های مالی نسبت مالی گفته می شود. در طبقه بندی نسبتهای مالی چهار گروه وجود دارد که نسبتهای سود آوری یکی از این چهار گروه میباشد. نسبت سود آوری در واقع منبع در آمد شرکت و کارآیی مدیریت شرکت را نشان میدهد.
میزان سودآوری تحت تأثیر درآمدها، فروش و نرخ بازگشت سرمایه گذاری ها و غیره می باشد که با بررسی این موارد نسبت سود آوری به دست میآید. نسبت سودآوری شامل 6 قسمت می باشد.
1- نسبت سود ناخالص به فروش:
درصد سود به دست آمده از هر یک ریال فروش شرکت را نشان می دهد، که این نسبت کسب درآمد شرکت و کنترل بهای تمام شدهی کالای فروش رفته و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
100 × فروش/سود ناخالص (قبل از کسر مالیات) = نسبت سود ناخالص به فروش
سود ناخالص : بهای تمام شدهی کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت کسر میکنیم.
بالا بودن این نسبت نشانه خوبی برای شرکت میباشد. یعنی این که شرکت کالاهای خود را بالاتر از قیمت تمام شده به فروش رسانده است.
رشد این نسبت نشان دهنده موفقیت شرکت در فروش و تولید ارزانتر کالا میباشد.
پایین بودن این نسبت شرکت را در شرایط نامناسبی از نظر رقابتی قرار میدهد.
2- نسبت سود عملیاتی:
نشان دهنده تأثیر فروش در سود عملیاتی میباشد.
سود عملیاتی در واقع تفاوت درآمدهای عملیاتی از تمام هزینه های مربوط به تولید محصول میباشد و نسبت آن نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات چه مقدار در سود عملیاتی شرکت تأثیر دارد.
فروش/سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
کاهش این نسبت به صورت مستمر میتواند برای شرکت پر ریسک باشد.
3- نسبت بازده فروش:
نشان دهنده سود خالص ایجاد شده از هر یک ریال فروش میباشد که این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینه تأمین مالی شرکت در این نسبت تأثیر دارد.
فروش ناخالص/سود ناخالص(سود ویژه قبل از مالیات) = نسبت بازده فروش
بالا بودن آن نشان دهنده بهبود عملیات شرکت میباشد.
به مرور زمان، به دلیل ورود رقبای جدید به بازار و خروج شرکت از انحصار کامل، باعث کاهش نسبت بازده فروش میشود.
موسسه مشاوران ارائه دهنده انواع خدمات حسابداری و مالی می باشد.
نسبت های سودآوری
4- نسبت بازده ارزش ویژه:
نشان دهندهی میزان سود خالص برای شرکت از هر یک ریال حقوق صاحبان سهام میباشد.
این نسبت بازدهی متعلق به صاحبان سهام است و از مهمترین نسبت های مالی میباشد، زیرا نتایج سرمایهگذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
در واقع بیان کننده میزان موفقیت شرکت در بالا بردن بازده سهامداران است.
حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایهای که در اختیار شرکت قرار دارد میباشد.
100 × حقوق صاحبان سهام/(سود خالص – سود سهام ممتاز) = نسبت بازده ارزش ویژه
بالا بودن نسبت بازده ارزش ویژه، برای سهام داران شرکتها مطلوب میباشد.
5- بازده دارایی ها:
نشان دهنده شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت ها میباشد، در واقع نحوه سود کسب شده شرکت از منابع و داراییهای خود میباشد.
100 × متوسط دارایی/سود ناخالص = نسبت بازده دارایی
متوسط دارایی شرکت برابر با مجموع دارایی ها در ابتدا سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ و انتهای دوره مالی مورد بررسی تقسیم بر 2 میباشد.
این نسبت نشان دهنده بازدهی ایجاد شده به واسطه دارایی شرکت میباشد.
بالا بودن بازده دارایی، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از دارایی خود نشان میدهد.
6- نسبت بازده سرمایه درگردش:
نشان دهنده میزان سود خالص(قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن میباشد.
سرمایه در گردش/سود خالص = نسبت بازده سرمایه درگردش
رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه درگردش میشود.
این نسبت در ارزیابی شرکت برای افزایش فروش استفاده میشود.
سرمایه درگردش ارتباط مستقیمی با فروش، موجودیها، حسابهای دریافتی و وجوه نقد دارد.
نسبتهای سودآوری در ارزیابیهای کسب و کار از جمله بانکها، بورس، حسابداری مالی شرکتها و غیره استفاده میشود.
نسبت های سودآوری و کاربردهای آن:
نسبت های سودآوری زیرمجموعه نسبت های مالی و در واقع جزئی از نسبت های مالی می باشد و میزان سود حاصل از یک شرکت را در فرمت های مختلف نشان میدهد.
اگر وضعیت یک شرکت سرمایه گذاری را به بدن انسان تشبیه کنیم، می توان به این نتیجه رسید. که همان طور که علائم حیاتی از جمله ضربان قلب و فشارخون و دمای بدن نشان دهنده حیات و زنده بودن انسان است، نسبت های مالی هم معیاری برای وضعیت اقتصادی شرکت ها میباشد.
بنابراین مدیران شرکت با استفاده از نسبت های مالی می توانند توجه سرمایه گذاران را به خود جلب کنند و شرایط شرکت خود را از نظر سرمایه گذاری با استفاده از نسبت های مالی به درستي نشان دهند.
افرادی که قصد سرمایه گذاری در جایی را دارند با استفاده از نسبت های مالی به درک خوبی برای انتخاب محل سرمایه گذاری خود خواهند رسید که آیا به طور مثال این شرکت ارزش سرمایه گذاری را دارد یا نه.
نسبت های مالی (Financial Ratios) وسیله ای خوب برای نشان دادن وضعیت شرکت ها می باشد، با تجزیه و تحلیل این نسبت ها می توان به درک درستی از وضعیت مالی شرکت ها رسید.
تجزیه و تحلیل فرایندی می باشد که طی آن به وضعیت مالی و اقتصادی شرکتها می توان دست پیدا کرد، البته علاوه بر استفاده از اقلام و اعداد باید از ارتباط معنادار و مقایسه آن ها نیز استفاده کرد، تا به دیدگاه درستی از وضعیت مالی شرکت برسیم.
نسبت های مالی اقلام را مورد بررسی قرارداده و از قالب ریالی و عددی به قالبی که بتوان آن را مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار داد تبدیل می کنند تا استفاده کنندگان بتوانند گزارش مالی را تجزیه و تحلیل کرده و به
نتیجه ای که می خواهند برسند.
برای دست یابی به آسیب شناسی فعالیت های یک شرکت می توان نست های مالی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
نسبتهای مالی چهار گروه می باشد:
- نسبت های سودآوری
- نسبت های نقدینگی: این نسبتها قدرت شرکت را در پرداخت بدهی ها نشان میدهد.
- نسبت های فعالیت: جهت اندازه گیری کارآیی شرکت از نسبت های فعالیت استفاده میشود.
- نسبت های اهرمی: میزان بدهی و اهرم پرداخت آن را نشان می دهد. و تعیین می کند شرکت چه مقدار از نیازهای مالی خود را از منابع دیگران تأمین میکند.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله هزینه های مالی را به شما پیشنهاد می کنیم.
سود ناخالص چگونه محاسبه میشود و با چه فاکتورهایی در ارتباط است؟
یکی از مهمترین مفاهیم مالی که باید در کسب و کارها مورد توجه قرار گیرد، سود ناخالص است. محاسبه سود ناخالص میتواند ابزار بسیار خوبی سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ برای اطلاع از وضعیت کنونی کسب و کار از لحاظ مالی و حتی پیش بینی وضعیت آینده آن باشد. در ادامه این مطلب نیک پرداخت به توضیح مفهوم سود ناخالص، نحوه محاسبه آن و دیگر مفاهیم مرتبط با آن خواهیم پرداخت.
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینههای مربوط به تولید و فروش محصولات یا هزینههای ارائه خدمات به دست میآورد. سود ناخالص در صورت حساب درآمدهای شرکت ظاهر میشود. به صورت کلی میتوان با کم کردن هزینههای فروش کالا از درآمد، سود ناخالص را محاسبه کرد. توجه داشته باشید که در برخی موارد به سود ناخالص، سود فروش یا درآمد ناخالص هم گفته میشود.
سود ناخالص نشاندهنده چیست؟
سود ناخالص، بازدهی یک شرکت در استفاده از نیروی کار، تأمین سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ تولید کالا یا خدمات را ارزیابی میکند. در واقع سود ناخالص، بیش از همه به اندازهگیری تاثیر هزینههای متغیر در محصول تولید شده میپردازد. اما منظورمان از هزینههای متغیر چیست؟ بهتر است قبل از ادامه بحث، ابتدا با تعریف و انواع هزینههای متغیر و ثابت آشنا شویم.
مفاهیم مرتبط با سود ناخالص که بهتر است بدانید
پیش از اینکه در مورد تفاوت سود ناخالص با دیگر انواع سود بدانید، بهتر است نگاهی به مفاهیم مرتبط با سود بیاندازید.
هزینههای متغیر
هزینههای متغیر، هزینههایی هستند که مقدارشان با تغییر در میزان تولید تغییر میکند. در واقع تغییر در این هزینهها مستقیما بر میزان تولید اثر میگذارد. از جمله این هزینهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- هزینهی مواد اولیهی مورد استفاده در محصول
- نیروی کار مستقیم (با فرض اینکه ساعتی حساب شود. در غیر این صورت مقدار آن به خروجی محصول نهایی وابسته است)
- هزینهی بستهبندی
- هزینهی حمل و نقل
- حقوق سرپرست کارخانه
- هزینههای آب و برق و .. کارخانه یا انبار
- هزینهی استهلاک تجهیزات تولید
- هزینهی ماشینآلات
- هزینهی خدمات رفاهی
هزینههای ثابت
هزینههای ثابت هزینههایی هستند که هیچ ارتباطی با مقدار محصول تولید شده ندارند. این هزینهها عبارتند از:
- هزینههای اداری مانند تدارکات، خدمات، تلفن برای دفتر و غیره
- حقوق و دستمزد کارمندان اداری، فروشندگان و صاحبان شرکت
- مالیات بر حقوق و مزایای کارکنان
- هزینهی آگهی و تبلیغات، ارتقاء و دیگر هزینههای مربوط به فروش
- هزینهی بیمه
- هزینههای مربوط به بازاریابان
- هزینهی استخدام افراد متخصص
- هزینهی اجاره
همانطور که اشاره شد سود ناخالص دربرگیرنده هزینههای ثابت نیست. با این حال باید توجه کرد که بخشی از هزینههای ثابت هر واحد تولیدی به عنوان هزینه جذب اختصاص داده میشود که برای گزارش نهایی بر اساس اصول حسابداری عمومی مورد نیاز است. مثلا اگر یک کارخانه در یک بازه زمانی مشخص۱۰۰۰۰ ویجت تولید کند و شرکت ۳۰۰۰۰ دلار بابت اجاره ساختمان بپردازد، ۳ دلار به هر ویجت بابت هزینه جذب تعلق میگیرد.
در هنگام محاسبه سود ناخالص، ابتدا باید نوع هزینههای ثابت را مشخص کنیم
محاسبه سود ناخالص
فرمول محاسبه سود ناخالص به این شکل است:
درآمد – هزینههای مربوط به تولید محصولات فروخته شده
منظور از درآمد، میزان پولی است که از فروش یک محصول در مدت زمان مشخص به دست میآید. محاسبه درآمد باید قبل از اعمال هر گونه کسری صورت بگیرد. با کسر هزینههای تولید از درآمد میتوانیم سود ناخالص ناشی از فروش محصولات را به دست بیاوریم.
تفاوت سود ناخالص و خالص
سود خالص سودی است که پس از کسر سایر هزینهها مانند هزینههای عمومی، اداری و غیر عملیاتی باقی میماند. این هزینهها همان هزینههای ثابت هستند که با گذشت زمان تغییر چندانی نمی کنند.
تفاوت سود ناخالص و سود عملیاتی
سود ناخالص را نباید با سود عملیاتی اشتباه گرفت. در واقع سود عملیاتی با کم کردن هزینههای عملیاتی از سود ناخالص محاسبه میشود. به همین ترتیب، نباید سود ناخالص را به عنوان سود قبل از محاسبه بهره و مالیات هم در نظر گرفت.
سود ناخالص در مقابل حاشیه سود ناخالص
از سود ناخالص میتوان برای محاسبه حاشیه سود ناخالص استفاده کرد. این معیار برای مقایسه بازدهی تولیدات شرکت در طول زمان بسیار مفید است. متاسفانه مقایسه سود ناخالص سالانه یا فصلی میتواند گمراه کننده باشد. به همین دلیل است که توجه به حاشیهی سود ناخالص بسیار مهم است، زیرا بسیاری از کسب و کارهایی که افزایش سود ناخالص را همزمان با کاهش حاشیهی سود ناخالص تجربه کردهاند، با مشکل مالی مواجه شدهاند. برای افزایش فروش آنلاین این کسب و کارها خواندن مقاله ۳ راهکار برای افزایش فروش آنلاین و موفقیت در کسب و کار پیشنهاد میشود.
فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص: حاصل تقسیم سود ناخالص بر فروش
اگرچه این نامها بسیار شبیه هم هستند و حتی گاهی به جای هم بکار میروند ولی سود نا خالص به هیچوجه با حاشیه سود ناخالص برابر نیست. در حالی که سود ناخالص بر حسب واحد پول است، حاشیه سود ناخالص بر حسب درصد بیان میشود. به همان اندازه که پیگیری سود ناخالص مهم است، پیگیری حاشیه سود ناخالص نیز اهمیت دارد زیرا اجازه میدهد تا شما روند سودآوری را بهتر بررسی کنید. فرمول حاشیه سود ناخالص به این شرح است: حاصل تقسیم سود ناخالص بر فروش.
مثالی از نحوه محاسبه سود ناخالص
در ادامه به مرور مثالی از نحوهی محاسبه سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص با استفاده از صورت حساب درآمد سال ۲۰۱۸ شرکت فورد موتور میپردازیم. ابتدا درآمد و هزینههای مربوط به بخشهای مختلف این شرکت در سال ۲۰۱۸ را در جدول زیر مشاهده میکنیم.
جدول دخل و خرج شرکت فورد
برای محاسبهی سود ناخالص، ابتدا هزینه کالاهای فروخته شده را جمع میکنیم که مقدار آن ۱۲۶۵۸۴ میلیون دلار است. در این مرحله هزینههای فروش، اداری و سایر هزینهها را که جزئی از هزینههای ثابت هستند حساب نمیکنیم. سپس هزینه کالاهای فروخته شده را از درآمد کم میکنیم تا سود ناخالص به دست بیاید: ۲۵۲۱۶=۱۲۶۵۸۴-۱۵۱۸۰۰ میلیون دلار.
برای به دست آوردن حاشیه سود ناخالص هم این مبلغ را بر درآمد تقسیم میکنیم: ۱۶.۶۱%= ۱۵۱۸۰۰/۲۵۲۱۶ . عدد به دست آمده در مقایسه با متوسط صنعت موتور که حدود ۱۴ درصد است مقدار مطلوبی است و نشان میدهد که فورد در مقایسه با همتایان خود بازدهی بیشتری دارد.
روشهای بهبود حاشیه سود ناخالص
برای بهبود بخشیدن به حاشیه سود ناخالص، دو راه کلیدی وجود دارد. البته، هر دو روش به حرف شاید در ظاهر آسان باشند اما انجام آنها در عمل دشوار است.
روش اول: افزایش قیمت کالا
افزایش قیمتها، میزان فروش را کاهش میدهد و به دنبال آن حاشیه سود ناخالص بهبود مییابد و اگر فروش بیش از حد زیاد باشد، ممکن است شما نتوانید به اندازه کافی از سود ناخالص برای پوشش هزینههای عملیاتی، درآمد ایجاد کنید. افزایش قیمتها به مطالعهی دقیق دربارهی نرخ تورم، عوامل رقابتی، عرضه اولیه و تقاضا برای محصول نیاز دارد.
روش دوم: کاهش هزینههای تولید کالا
روش دوم بهبود حاشیه سود ناخالص، از طریق کاهش هزینههای متغیر برای تولید محصول انجام میگیرد. هزینههای متغیر را میتوان با کاهش هزینههای مربوط به مواد اولیه یا ساختن محصول پر بازده انجام داد. تخفیفهای حجمی یک راه خوب برای کاهش هزینه مواد اولیه است. هرچه مواد بیشتری را از یک تامینکننده خریداری کنید، بیشتر احتمال دارد تامینکننده تخفیفهای خود را به شما ارائه دهد.
یکیدیگر از راههای کاهش هزینهی مواد اولیه، یافتن منبع ارزان قیمت است. با این وجود، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که منابع ارزان قیمت، ممکن است کیفیت محصول را کاهش دهند. چه شما در کار تولید باشید چه یک فروشنده عمده فروش یا خرده فروش و چه کارتان کسب و کارهای خدماتی باشد، همیشه باید در جستجوی راهی برای ارائهی محصولات یا خدمات پر بازده باشید.
شما باید همیشه سعی کنید که میان بازده (کارایی) و کیفیت تعادل ایجاد کنید تا مطمئن شوید که از مسیر موفقیت منحرف نشدهاید. برای مثال، بیایید نگاهی به سود ناخالص شرکت تولید پوشاک ABC انداخته و حاشیه سود ناخالص این شرکت را محاسبه کنیم.
در سال اول، فروش شرکت مذکور یک میلیون دلار و سود ناخالص آن ۲۵۰ هزار دلار بوده است که حاشیه سود ناخالص ۲۵ درصد (۲۵۰ هزار دلار تقسیم بر یک میلیون دلار) میشود. در سال دوم، فروش ۱/۵ میلیون دلار و سود ناخالص ۴۵۰ هزار دلار بوده است که حاشیه سود ناخالص ۳۰ درصد (۴۵۰ هزار دلار تقسیم بر یک و نیم میلیون دلار) میشود.
محاسبه سود ناخالص شرکت ABC مثال خوبی از کاربرد این مفهوم است
واضح است که شرکت تولید پوشاک ABC، نه تنها سود ناخالص خود را در سال دوم افزایش داده، بلکه حاشیهی سود ناخالصش نیز بالاتر رفته است. این شرکت در عین افزایش قیمتها توانسته است هزینههای متغیر تامین مواد اولیه از تأمینکنندگان را هم کاهش دهد. همین امر موجب شده است راهی برای تولید لباسهایی با کارایی بیشتر (که معمولا به معنی کاهش ساعات کار برای تولید محصول است) پیدا کند. این شرکت توانست در سال دوم کار جالبی انجام داده و قیمت روی اجناس (اضافهبها یا سود فروش) خود را افزایش دهد. در ادامه بیشتر در خصوص اضافهبها توضیح خواهیم داد.
افزایش قیمت روی اجناس یا اضافهبها چیست؟
بسیاری از صاحبان کسب و کارها اغلب هنگامی که قیمت روی اجناس (اضافه بها یا سود فروش) را در ارتباط با حاشیه سود ناخالص افزایش میدهند، گیج میشوند. این دو متغیر مفهوم یکسانی دارند. تنها تفاوت افزایش اضافهبها با حاشیه سود ناخالص، در این است که حاشیهی سود ناخالص، برحسب درصدی از قیمت فروش شکل میگیرد، در حالی که افزایش اضافهبها به عنوان درصدی از هزینهی فروشنده محاسبه میشود.
اضافهبها (یا سود فروش) به صورت زیر محاسبه میشود:
درصد سود فروش برابر است با اختلاف قیمت فروش و هزینهی تولید، تقسیم برهزینه تولید.
به عنوان مثال، سود فروش شرکت تولید پوشاک ABC، را برای سال اول محاسبه میکنیم:
مقدار اختلاف یک میلیون دلار با ۷۵۰ هزار دلار، تقسیم بر ۷۵۰ هزار دلار = ۳۳/۳۰ ٪
اکنون، بیایید سود فروش شرکت تولید پوشاک ABC را برای سال دوم محاسبه کنیم:
(۱/۵ میلیون دلار – ۱/۰۵ میلیون دلار) / ۱/۰۵ میلیون دلار = ۴۲/۹ ٪
در حالی که محاسبه سود فروش برای یک سال یک کسب و کار بسیار ساده است، اما استفاده از این ابزار ارزشمند محاسبهی سود فروش برای به روزرسانی قیمتها پیچیده است. با این حال، این ابزار بسیار مهم و حیاتی است. محاسبهی سود فروش سالهای گذشته به شما کمک میکند تا درک کنید که در گذشته در چه موقعیت و جایگاهی بودهاید. بدین ترتیب میتوانید معیار موفقیت مناسبی برای خودتان تعیین کنید.
مفهوم حاشیه سود ناخالص و اضافه بها بسیار نزدیک به هم است
محدودیتهای استفاده از سود ناخالص
صورت درآمد استانداردی که توسط موسسات خدمات مالی ارائه میشود ممکن است کمی با مقادیر سود ناخالص تفاوت داشته باشد. این صورتها سود ناخالص را به عنوان بخشی جدا نمایش میدهند که تنها برای شرکتهای دولتی قابل دسترس است. به همین دلیل است که سرمایه گذاران در بررسی درآمد شرکتهای خصوصی باید اقلام هزینهها را که در ترازنامه غیر استاندارد وجود دارند شناخته و خودشان از بین آنها مواردی را که در محاسبه سود ناخالص به کار میروند تفکیک کنند.
چرا سود ناخالص مهم است؟
از آنجا که سود ناخالص بطور خاص با هزینه محصول فروخته شده در ارتباط است برای حسابداری شرکتها مهم است. به عبارت دیگر دادههای موجود منعکس کنندهی کارایی مدیریت یک شرکت در خرید لوازم، تخصیص نیروی کار یا تصمیمگیری درباره کارخانه و محل تولید محصول است.
جمع بندی
در این مطلب به مرور مفهوم سود ناخالص و شیوه محاسبه آن پرداختیم. شاید فکر کنید دانستن این مفاهیم فقط برای شرکتهای بزرگ مفید است. اما اگر شما هم کسب و کار شخصی خود را دارید یا حتی به صورت فریلنسری یا دورکاری مشغول به کسب درآمد هستید میتوانید از این فرمولها برای محاسبه سود واقعی خودتان در مقابل هزینهها استفاده کنید. در نهایت پس از حساب و کتاب، سود حاصل شده را به دست میآورید. فراموش نکنید که اگر درآمد شما دلاری است، برای نقد کردن درآمد ارزی خود با کارشناسان نیک پرداخت با کلیک روی بنر زیر تماس بگیرید.
حاشیه سود profit margin چیست؟
امروزه گرایش به سمت بازار سرمایه بورسی به شدت افزایش پیدا کرده است اما تنها کسانی در این میان از سایر رقبا پیشی میگیرند که با دانش تخصصی و مهارت کافی به انجام معاملات بپردازند. بسیاری از تحلیل گران بورسی بر پایه تحلیلهای بنیادی برای رسیدن به سیگنالهای عملیاتی تلاش میکنند که در این میان از چندین گزاره مختلف در تحلیل بنیادی کمک گرفته میشود تا در نهایت نتیجه مطلوب در دریافت سیگنال معاملاتی حاصل گردد. در ادامه این قسمت قصد داریم به سراغ مطالبی در رابطه با یکی از گزارههای تحلیل بنیادی به نام حاشیه سود برویم. اگر قصد فراگیری این گزاره را برای موفقیت در بورس دارید، تا انتها با ما همراه شوید.
حاشیه سود چیست؟
همانطور که گفتیم یکی از روشهای مهم به کار گرفته شده در تحلیل بنیادی، حاشیه سود است اما منظور این گزاره چیست؟ در پاسخ به این سوال باید بگوئیم که در دادههای موجود در صورت مالی شرکتهای بورسی، میزان فروش و سود شرکت مشخص میشود تا تحلیل گران بتوانند بر پایه دادههای مطمئن، اطلاعات مهم از شرکتهای بورسی را استخراج کنند. حال حاشیه سود اینگونه تعریف میشود که نسبت میزان سود شرکت به میزان فروش آن را با حاشیه سود تعریف میکنیم. در واقع مسئله را اینگونه میتوانیم شرح دهیم که اگر دادهای تحت عنوان میزان سود سهام مورد نظر را بر داده مربوط به میزان فروش سهام تقسیم کنیم، حاصل حاشیه سود را نتیجه میدهد که اگر آن را در ۱۰۰ هم ضرب کنیم، درصد سود به دست میآید.
فرض کنید که در اطلاعات شرکتی گفته شده است که حاشیه سود آن ۱۵ درصد است، این به چه معناست؟ در واقع منظور از این گزاره این است که شرکت مد نظر به ازای هر ۱۰۰ تومان فروش به میزان ۱۵ تومان را بهعنوان سود نصیب خود کرده است. توجه داشته باشید که گاهی مشاهده میشود که حاشیه سود شرکت نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است که این امر میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از جمله کاهش سوددهی شرکت، کاهش قیمت محصول نسبت به گذشته، افزایش هزینههای جانبی شرکت، عدم مدیریت کافی در کنترل هزینهها و…
انواع حاشیه سود
حاشیه سود دارای سه نوع به نامهای حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالصی و همچنین حاشیه سود عملیاتی است که هر کدام از آنها به بررسی و محاسبه یک المان مهم از شرکت مورد نظر میپردازد.
حاشیه سود خالص
با تقسیم سود خالص بر درآمد کل یک شرکت، حاشیه سود خالص برای آن شرکت به دست میآید که البته این پارامتر در یک بازه زمانی مشخص در نظر گرفته میشود.
حاشیه سود ناخالص
نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالصی همانند نوع خالص آن است اما با این تفاوت که در صورت نسبت حاشیه سود ناخالص، میزان سود ناخالص جایگذاری میشود. بنابراین میتوانیم بگوئیم که حاشیه سود ناخالص عبارت است از میزان سود ناخالص تقسیم بر درآمد کل شرکت.
حاشیه سود عملیاتی
در محاسبه حاشیه سود عملیاتی، میزان سود عملیاتی بر میزان کل درآمد شرکت تقسیم میشود که در ادامه به مفهوم دقیق سود عملیاتی نیز خواهیم پرداخت.
حاشیه سود ناخالص چیست؟
همانطور که گفتیم منظور از حاشیه سود، میزان سود یک شرکت نسبت به میزان فروش آن است حال اگر در این میان از هزینههای اضافی پرداخت شده در شرکت صرف نظر کنیم و در محاسبات به میان نیاوریم، حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص میگوییم. به طور طبیعی در انجام هر کسب و کاری یک سری هزینههای مربوط به مراحل تولید، دستمزد و مالیاتی وجود دارد که اگر از این هزینهها بگذریم، میتوانیم حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص بخوانیم که به هر مقدار میزان آن بالاتر باشد، نشان دهنده عملکرد مناسب شرکت در کنترل هزینههای آن خواهد بود.
مسئله را با ذکر یک مثال واضحتر میکنیم. فرض کنید که شرکت برای تولید یک محصولی به میزان ۱۰۰۰ تومان هزینه کرده است اما آن را در بازار به قیمت ۲۰۰۰ تومان به فروش میرساند؛ در این حالت میتوانیم بگوئیم که حاشیه سود شرکت ۱۰۰۰ تومان یعنی ۱۰۰ درصد بوده است. از طرف دیگر فرض کنید که دادههای اطلاعاتی یک شرکت مشخص میکند که حاشیه سود آن، ۵۰ درصد است؛ این گفته بدان معنا است که از هر ۱۰۰۰ تومنی که محصول به فروش میرود، به میزان ۵۰۰ تومان آن سود حاصل از فروش خواهد بود. البته توجه داشته باشید که این حاشیه سود، به صورت ناخالص و با احتساب هزینههای مختلف عنوان شده است.
محاسبه حاشیه سود
اگر بخواهیم سود ناخالص را از دادههای یک شرکت سهام دار بورسی محاسبه کنیم، باید به تفاوت در قیمت تمام شده با میزان فروش دسترسی پیدا کنیم؛ به عبارت دقیق تر، اگر بهای تمام شده محصول را از قیمت فروش محصول کم کنیم، به سود ناخالص آن محصول میرسیم. حال که سود ناخالص را محاسبه کرده ایم، به راحتی میتوانیم حاشیه سود ناخالص را نیز محاسبه کنیم. برای این کار، میزان فروش را بر سود ناخالص محصول که در مرحله قبل محاسبه کردیم تقسیم میکنیم.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که حاشیه سود برای همه محصولات یک شرکت قابل محاسبه است و معمولا عددهای متفاوتی نیز برای محصولات مختلف یک شرکت به دست میآید. بنابراین اگر قرار باشد که این متغیر را برای کل محصولات به دست آورید، میتوانید ار قیمت تمامی محصولات میانگین گرفته و سپس در فرمول حاشیه سود قرار دهید.
نکته: به هر میزان که حاشیه سود یک شرکت بالاتر باشد، به همان میزان میتوان به آینده آن امیدوار بود که چندین المان مختلف بر میزان نوسان این پارامتر تاثیر گذار خواهند بود. کاهش هزینههای تمام شده برای تولید محصول و در طرف مقابل افزایش قیمت محصول از جمله پارامترهای افزایش دهنده حاشیه سود یک شرکت تلقی میشود. فراموش نکنید که برای کاهش قیمت محصول باید تدابیری اندیشیده شود که کیفیت محصول را هدف قرار ندهد؛ به این معنا که کاهش هزینههای تولید نباید بر سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ روی کیفیت محصول تاثیر گذار باشد.
حاشیه سود عملیاتی چیست؟
از دیگر مفهومهای حاشیه سود میتوان به حاشیه سود عملیاتی اشاره کرد؛ جاییکه به محاسبه سود یک شرکت پس از پرداخت هزینههای مختلف و اما پیش از پرداخت مالیات پرداخته میشود. در واقع اگر بخواهیم حاشیه سود عملیاتی را محاسبه کنیم، باید درآمد عملیاتی یک شرکت را بر فروش خالص آن تقسیم کنیم تا در نهایت نتیجه حاصل همان حاشیه سود عملیاتی تلقی شود. توجه داشته باشید که منظور از درآمد مالیاتی همان درآمد پیش از پرداخت بهره است و همچنین اینکه اگر هزینه کالایهای مورد معامله را از میزان سود خالص از فروش یک شرکت کسر کنیم، سود عملیاتی به دست میآید.
هر شرکت بر حسب نحوه کارکرد و فعالیتی که در بازار دارد، دارای یک سری هزینههای جانبی خواهد بود که به آن هزینههای عملیاتی گفته میشود؛ به طور مثال هزینههای اداری، بازاریابی، توزیع و… جزو این هزینههای عملیاتی به حساب میآید. اگر این هزینههای عملیاتی از سود ناخالص کم شود، سود عملیاتی محاسبه میشود. حال اگر سود عملیاتی محاسبه شده در این مرحله، به میزان فروش شرکت تقسیم شود، حاشیه سود عملیاتی محاسبه میشود که میتواند نشان دهنده توانایی شرکت در کنترل هزینهها باشد.
مزایا و محدودیتهای حاشیه سود
محاسبه حاشیه سود میتواند یک معیار خوب از میزان سودآوری یک شرکت باشد. در واقع با در نظر گرفتن میزان تمامی هزینههای پرداخت شده از سوی شرکت برای تولید محصول و همچنین میزان درآمد حاصل از فروش محصولات، یک دید کلی از میزان توانایی شرکت در کنترل هزینهها به دست میآید. حاشیه سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ سود بالا نشان از قیمتگذاری مناسب محصولات، کنترل هزینههای پرداختی برای تولید محصول و همچنین مدیریت کارآمد شرکت مورد نظر است و در طرف مقابل کاهش میزان حاشیه سود یک شرکت، هشداری برای تغییر روند قیمتگذاری و هزینههای شرکت خواهد بود.
حال به سراغ محدودیتهای حاشیه سود برویم؛ جاییکه گفته میشود گاهی فروشهای یکباره شرکت، شرایط را تا حدودی فریبنده جلوه میدهد. به این معنا که گاهی دیده میشود که شرکتی تحت تاثیر عواملی با فروش یکباره توانسته است که حاشیه سود را در سطح بالایی برای خود نگه دارد؛ در صورتیکه چنین رقمی برای حاشیه سود، ناپایدار خواهد بود. محدودیت دیگر حاشیه سود زمانی اهمیت پیدا میکند که شرکتها مدلهای تجاری متفاوتی دارند. در واقع منظور این است که با محاسبه حاشیه سود نمیتوان مقایسه دقیقی از شرکتها در صنایع مختلف را به دست آورد بلکه شرایط سوددهی صنایع مختلف متفاوت خواهد بود.
جمعبندی
حاشیه سود یکی از گزارههای استفاده شده در تحلیل بنیادی است که میتواند یک معیار خوب از میزان سودآوری یک شرکت باشد. انواع حاشیه سود عبارتند از حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و همچنین حاشیه سود عملیاتی که هر کدام از انواع این حاشیهها دارای فرمول محاسبه ویژه است. حاشیه سود بالاتر برای یک شرکت نشان از کنترل و مدیریت خوب هزینههای پرداخت شده برای شرکت، قیمتگذاری مناسب محصولات و همچنین به کار گرفتن استراتژی فروش خوب در بازار برای شرکت مورد نظر است.
حاشیه سود خالص چیست؟
همونطور که میدونید، یکی از اصلی ترین شروط برای موفق شدن در بازار سرمایه، آموختن، یادگیری و شناخت دقیق مفاهیم و اصطلاحات اونه. اگه جزء فعالان بازار سرمایه هستید و یا جزء افرادی هستید که به تازگی وارد بورس شدین، با شناخت و تسلط
بر اصطلاحات و مفاهیم موجود در بازار سرمایه و با بکارگیری اون ها در جهت درست، تبدیل به یکی از برندگان این بازار خواهید شد. همواره در تحلیل بنیادی شرکتها پارامترهای مهمی همچون حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود خالص، انواع نسبتها و…
وجود داره که اهمیت بالائی دارن.
مقدمه ای بر حاشیه سود خالص
یکی از پارامترها و اصطلاحات مهم در تحلیل بنیادی سهام شرکتها، مفهوم حاشیه سود هستش. معمولا برای یک معامله گر،
میزان سود و ضرری که در یک معامله کوتاه مدت یا بلند مدت متوجه سرمایه اولیه اش میشه خیلی مهمه. همه دوس دارن که معاملاتشون همیشه موفق و پر سود باشه و همواره از ضرر بیزار هستن. در این مقاله قصد داریم به مفهوم حاشیه سود خالص و مفاهیم حول اون بپردازیم؛ پس با بورسفا همراه ما باشید.
حاشیه سود یا حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود یا Profit Marigin یکی از نسبت های سودآوریه که از تقسیم درآمد یا سود خالص شرکت بر فروش خالص شرکت به دست میاد. به طورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت. درآمد یا سود خالص ممکنه با تفریق همه هزینه
های شرکت از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی از درآمد کل به دست بیاد. حاشیه سود به شکل درصد بیان میشه و مشخص میکنه که یه شرکت چه مقدار از هر یک دلار فروش رو در حساب مربوط به درآمدها نگه داری میکنه. همچنین لازم به ذکره که حاشیه سود انواع مختلفی مثل حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود قبل از مالیات و… داره که به حاشیه سود عملیاتی در مقاله های آتی میپردازیم؛
برای مثال، حاشیه سود 20 درصدی به این معنیه که شرکت دارای درآمد خالص 0.20 دلار به ازای هر دلار از کل درآمدهای کسب شده هستش. اگر چه برای حاشیه سود انواع مختلفی وجود داره اما نکته مهم اینجاست که اصطلاح حاشیه سود اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیره. پس منظور از حاشیه سود، همون حاشیه سود خالصه. همچنین حاشیه سود، درصدی از اندازه گیری سوده که بیانگر میزانیه که شرکت برای هر دلار از فروش به دست میاره. اگه یه شرکت برای هر سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ فروش پول بیشتری به دست بیاره، طبیعتا حاشیه سود بالاتری داره.
سود خالص چیست؟
سود خالص یا Net profit به باقیمانده مجموع درآمدها پس از کسر هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی و مالیات گفته میشه. در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینه هاست. سود خالص میتونه مثبت و یا منفی باشه که در صورت منفی بودن به اون زیان خالص گفته میشه. سود خالص معیار مهمی برای شناسایی شرکتهای سودآوره. این معیار همچنین برای محاسبه سود هر سهم نیز مورد استفاده قرار میگیره. به همین دلیل، عموم مردم ممکنه به جای واژه سود خالص از معادل هایی مثل درآمد خالص شرکت، سود هر سهم و یا همون EPS استفاده کنن. شرکتی که در حال رشد درآمدها و یا کاهش هزینهها باشه، در واقع در حال بهتر کردن سود خالص خودشه.
سود خالص در بورس
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص یا Gross Profit هم میتونه برای هر شرکتی محاسبه بشه. شرکتها در بازه های زمانی مشخص و در هر دوره، میزان سود و ضررهاشونو اعلام میکنن. چیزی که برای سهامداران و سرمایه گذاران خیلی مهمه، میزان سود کسب شده شرکت در اون بازه زمانی هستش؛ اما باید دقت بشه که این سود خالص هست و یا ناخالص. اگه عواملی مثل هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی، مالیات و… از این میزان سود کسر نشه، به اون سود، سود ناخالص گفته میشه.
خوبه که درمورد انواع وضعیت نمادهای بورسی اطلاعات داشته باشی » انواع وضعیت نمادها در بورس
حاشیه سود ناخالص چیست؟
حاشیه سود ناخالص یا Gross Profit Margin یکی از معیارهای سودآوره که نشون دهنده درصد درآمدیه که بیش از هزینه کالاهای فروخته شده، هستش. این حاشیه سود نشون میده که چطور تیم مدیریت اجرایی شرکت، موفق به تولید درآمد از هزینه هایی که در تولید محصولات و خدمات خود انجام میدن، میشن. به طور خلاصه هر چی این عدد بیشتر باشه، مدیریت شرکت در زمینه سودسازی از هر واحد دلار، کارآمدتر به نظر میرسه.
حاشیه سود ناخالص با استفاده از کل درآمد شرکت، منحصرا هزینه کالاهای فروخته شده یا COGS محاسبه میشه و تفاوتش رو با درآمد کل شرکت میسنجن. معمولا حاشیه سود ناخالص رو هم به صورت درصد نشون میدن. COGS مبلغیه که شرکت برای تولید کالاها و یا خدماتی که اون رو به فروش میرسونه، هزینه میکنه.
کاربردهای حاشیه سود
در سطوح ابتدائی، حاشیه سود پائین میتونه این طور تعبیر بشه که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگه شرکتی با حاشیه سود پائین، کاهشی در فروش تجربه کنه، حاشیه سود اون حتی بیشتر کاهش پیدا میکنه که ممکنه به حاشیه سودی بسیار پائین، خنثی و یا حتی منفی منجر بشه. حاشیه سود پائین میتونه به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در اون فعالیت داره و یا شرایط کلان اقتصادی اشاره کنه. به طور مثال، اگه حاشیه سود یک شرکت کم باشد، میتونه نشون دهنده این باشه که فروش کم
تری از سایر شرکتها در همون صنعت داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در اون فعالیت داره، خودش از شرایط وخیمی رنج میبره.
همچنین مخارج بالا نسبت به درآمد که حاشیه سود پائین رو نشون میده، ممکنه نشانگر این باشه که شرکت احتمالا به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پائین نگه داشتن هزینه هاست. مخارج بالا ممکنه به دلایل مختلفی اتفاق بیفته؛ مثلا شرکت به نسبت فروشش موجودی کالای زیادی داره و یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده و یا در فضای بیش از حد بزرگی فعالیت میکنه و در نتیجه مجبوره پول اجاره زیادی بپردازه و خیلی دلایل سود ناخالص نشان دهندهی چه چیزی است؟ دیگه؛ از طرفی حاشیه سود بالا نشانگر شرکتی سودآوره که کنترل بهتری بر هزینه هاش داره. حاشیه سود همچنین میتونه جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت رو مشخص کنه. به طور مثال حاشیه سود پائین ممکنه نشون بده که شرکت کالاهای خودش رو کمتر قیمت گذاری کرده.
همچنین برای محاسبه حاشیه سود خالص به اطلاعات و صورتهای مالی میان دوره ای ماهانه، 3 ماهه، 6 ماهه و یا یکساله شرکت مورد نظر نیاز داریم. این اطلاعات و صورتهای مالی هم در سایت خود شرکت و هم در سامانه کدال به نشانی Codal.ir موجوده.
محدودیت های حاشیه سود
اگرچه حاشیه سود میتونه برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشه اما افراد باید از این معیار فقط در جهت مقایسه شرکتهایی که در یک صنعت و یک گروه و با مدل های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان هستن، استفاده کنن. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدل های کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارن؛ به همین دلیل تفسیر مقایسه ای بین حاشیههای سود آنها تقریبا امری بی معنیه.
به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشن اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند؛ در حالی که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارن و یا درآمد متوسطی دارن اما از حاشیه سود بالایی برخوردارن. از طرفی، شرکتهای تولید کننده کالاهای اساسی، به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتا بالایی دارن؛ همینطور ممکنه این شرکتها درآمد بالایی داشته باشن اما از حاشیه سود پائینی برخوردارن.
در رابطه با اوراق بدهی و انواعش اطلاعاتی نداری؟ » همه چیز در رابطه با اوراق بدهی
نتیجه گیری
خب دوستان، در این مقاله هم به مبحث مهمی پرداختیم که شاید برای خیلی از تازه واردای این بازار هنوز ناشناخته هست. امیدواریم این مقاله هم نظرتونو جلب کرده باشه و در ادامه راه بهتون کمک کنه. خوشحال میشیم که دیدگاه تونو برامون بنویسید. تیم آموزشی بورس فا همواره موفقیت و رزقی پر رونق رو براتون آرزومنده؛
سوالات متداول در رابطه با حاشیه سود خالص
به طورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
به باقیمانده مجموع درآمدها پس از کسر هزینه های عملیاتی، سایر هزینه های مالی و مالیات گفته میشه.
حاشیه سود خالص / حاشیه سود ناخالص / حاشیه سود عملیاتی / حاشیه سود قبل از مالیات.
دیدگاه شما