عرضه و تقاضا چیست؟ مبانی اقتصاد: بخش سوم
عرضه و تقاضا از چه قوانینی پیروی می کنند؟ تعادل و عدم تعادل در اقتصاد به چه معناست؟ مفهوم انتقال و حرکت چیست؟
- آموزش اقتصاد پایه
- اردیبهشت ۳, ۱۳۹۶
- ۱۲:۲۴ ق.ظ
- 11,460 بازدید
- 2 نظر
سجاد صفری
شما میتوانید نسخه ی صوتی این مقاله را نیز بشنوید:
دانلود فایل صوتی: لینک | گوینده: سجاد صفری
عرضه و تقاضا ، شاید یکی از اساسی ترین مفاهیم اقتصاد باشد، و به نوعی ستون فقرات اقتصاد و بازار است.
مقداری که درخواست شده است، در واقع میزانی از یک محصول است، که مردم مایل هستند در یک قیمت معین آن را خریداری نمایند.
ارتباط بین قیمت و مقدار تقاضا شده، به عنوان رابطه ی تقاضا شناخته می شود.
مقداری که عرضه میشود، بسته به تعداد تولید کنندگان یک محصول مشخص است، که مایل هستند محصولشان را در قبال یک قیمت معین عرضه نمایند.
همبستگی بین قیمت و اینکه چه مقدار از یک محصول یا خدمات به بازار عرضه میشود، به عنوان رابطه ی عرضه شناخته می شود.
با توجه به توضیحاتی که داده شد، قیمت، بازتابی از عرضه و تقاضا است.
ارتباط بین عرضه و تقاضا، زمینه ساز جهت دهی تخصیص منابع در پشت پردهی اقتصاد می باشد.
در نظریه ی اقتصاد بازار، نظریه ی عرضه و تقاضا منابع موجود را به بهترین و موثرترین راه و فرصت ممکن اختصاص می دهد، چطور؟
بیایید نگاهی نزدیکتر به قانون تقاضا و قانون عرضه بیاندازیم.
قانون تقاضا اظهار می دارد که، اگر تمامی فاکتورها و عوامل دیگر یکسان باشد، قیمت بیشتر یک محصول، باعث میشود که افراد کمتری برای آن محصول تقاضا داشته باشند.
به عبارت دیگر، قیمت بیشتر ، تقاضای کمتری را در پی خواهد داشت…
مقدار محصولی که خریداران در قیمت بالاتر خرید میکنند، کمتر است، زیرا همزمان که قیمت محصول بالا میرود، هزینه ی فرصت خرید آن محصول نیز افزایش خواهد یافت. ( هزینه ی فرصت را در بخش دوم کورس آموزشی مبانی اقتصاد توضیح دادیم که می توانید از اینجا بخوایند )
در نتیجه، افراد به طور طبیعی از خرید محصولی که آنها را مجبور کند تا از مصرف محصولات دیگری که ارزش بیشتری دارد صرف نظر کنند، اجتناب می ورزند. (پولشان را بصورت بهینه تر هزینه می کنند)
نمودار (۱) نشان میدهد که منحنی یک شیب منفی دارد.
A، B و C نقاطی روی منحنی تقاضا هستند. هر نقطه روی منحنی تقاضا، انعکاسی از یک رابطه ی مستقیم بین مقدار تقاضا (Q) و قیمت (P) می باشد. بنابراین، در نقطه ی A، مقدار تقاضا شده برابر Q1 و قیمت برابر P1 می باشد، و برای باقی نقاط نیز به همین ترتیب می باشد…
منحنی رابطه ی تقاضا، نشان می دهد که رابطه ی عکسی بین قیمت و مقدار مورد تقاضا وجود دارد.
به طوری که قیمت بالاتر یک محصول مقدار مورد تقاضای کمتر یعنی نقطه ی A، و قیمت پایین تر، تقاضای بیشتری برای محصول را بدنبال خواهد داشت، (نقطه ی C)
قانون عرضه
مثل قانون تقاضا، قانون عرضه نیز مقادیری از یک محصول که در یک قیمت معین فروخته خواهد شد، را نشان میدهد. اما برخلاف قانون تقاضا، رابطه ی عرضه (منحنی عرضه) بر روی نمودار یک شیب مثبت را به خود می بیند. به تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ این معنی که قیمت بیشتر، عرضه ی بیشتری از محصول را باعث می شود. تولیدکنندگان، در قیمت بالاتر بیشتر عرضه میکنند، زیرا که فروش مقادیر بالاتری از یک محصول، در قیمت بالاتر طبیعتا باعث افزایش درآمد آنها خواهد شد، اینطور نیست؟!
نمودار (۲) منحنی رابطه ی عرضه را نشان می دهد.
A، B و C نقاطی بر روی منحنی هستند. هر نقطه در منحنی، نشان دهنده ی یک رابطه ی مستقیم بین مقدار عرضه شده (Q) و قیمت (P) می باشد. در نقطه ی B، مقدار عرضه شده برابر Q2 و قیمت P2 است، و برای باقی نقاط نیز به همین ترتیب. همانطور که میبینید، قیمت بالاتر مقدار عرضه ی بیشتری را بدنبال داشته(نقطه ی C) و قیمت پایین نیز عرضه کمی را درخود خواهد دید(نقطه ی A)
برخلاف رابطه ی تقاضا، در هر حال رابطه ی عرضه عاملی از زمان است. زمان در عرضه مهم است، زیراکه عرضه کنندگان باید، البته همیشه نمی توانند، بسرعت نسبت به تغییرات در تقاضا یا قیمت واکنش نشان دهند. بنابراین، این مهم است که بررسی کنند و تخمین بزنند، که آیا یک تغییر قیمتی که به دلیل تقاضا رخ داده است، بصورت موقتی است یا دائمی؟
فرض کنید که در یک فصل بارانی غیرمنتظره، یک افزایش ناگهانی در تقاضا و قیمت چتر بوجود آمده است.
عرضه کنندگان ممکن است با اشتیاق بیشتر و با استفاده از ابزارآلات تولیدی خود، به آسانی خود را با تقاضای موجود وفق دهند. اما خوب تغییرات اقلیمی نیز وجود داشته، و مردم نیز بصورت سالانه به چتر نیاز پیدا خواهند کرد. تغییر در تقاضا و قیمت مطمئنن بصورت دراز مدت وجود خواهد داشت، که متعاقب آن عرضه کنندگان نیز، بایستی که امکانات تجهیزاتی و تولیدی خود را نیز به فراخور سطوح تقاضا در بلند مدت تغییر دهند.
ارتباط عرضه و تقاضا
حالا که ما قانون عرضه و تقاضا را میدانیم، اجازه دهید به ذکر یک مثال بپردازیم تا نشان دهیم که چگونه عرضه و تقاضا روی قیمت تاثیر میگذارد.
تصور کنید که یک نسخه ی ویژه از سی دی یکی از خوانندگان مورد علاقه ی شما با قیمت ۲۰ هزار تومان به بازار عرضه شده است. بدلیل اینکه تحلیل قبلی شرکت عرضه کنندهی سی دی نشان میدهد که مصرف کننده ها برای سی دی با قیمتی بالاتر از ۲۰ هزار تومان تقاضایی برای خرید نخواهند داشت، فقط تعداد ۱۰ سی دی را منتشر میکنند، زیرا هزینه ی فرصت تولید بیشتر برای عرضه کننده بسیار بالا خواهد بود. با این حال، ۱۰ سی دی توسط ۲۰ نفر از مصرف کننده ها مورد تقاضا قرار میگیرد، قیمت نیز متعاقبا افزایش می یابد، زیرا بر اساس رابطه ی تقاضا، به محض اینکه تقاضا افزایش پیدا کند، قیمت نیز بالا می رود. در نتیجه، افزایش قیمت بر اساس رابطه ی عرضه، که نشان می دهد قیمت بالاتر مقدار عرضه ی بیشتری در پی خواهد داشت، سریعا باعث می شود که سی دی های بیشتری به بازار عرضه شود.
با این حال، حالا تعداد ۳۰ سی دی تولید شده، ولی تقاضا هنوز همان ۲۰ عدد است. در اینصورت قیمت افزایش نخواهد یافت، زیرا که عرضه، بیشتر از تقاضای موجود است. در حقیقت بعد از اینکه ۲۰ مصرف کننده سی دی خود را خریداری کردند و نیاز خود را مرتفع ساختند، قیمت باقی سی دی ها موقعی که تولید کنندگان قصد فروش ۱۰ سی دی باقیمانده را داشته باشند، ممکن است پایین بیاید. قیمت پایین تر، باعث می شود که سی دی برای افرادی که قبلا عقیده داشتند که هزینه ی فرصت خرید سی دی در ۲۰ هزار تومان خیلی بالا است؛ قابل دسترس تر باشد.
تعادل
زمانی که عرضه و تقاضا مساوی هستند ( یعنی زمانی که منحی رابطه عرضه و رابطه ی تقاضا، همدیگر را از وسط قطع کنند)، گفته می شود که اقتصاد در تعادل است. در این زمان، توزیع محصولات در موثر ترین حالت خود است، زیرا که مقدار محصولات در حال عرضه، دقیقا به همان مقداری است که تقاضا برای آن محصولات وجود دارد. بنابراین، هرکس ( افراد، شرکت ها و کشورها) از وضعیت درحال تعادل اقتصادی فعلی خود راضی خواهند بود. در قیمت داده شده، عرضه کنندگان تمام محصولاتی که تولید کرده اند را می فروشند و مصرف کننده ها نیز تمام محصولات و اجناسی که تقاضا کرده اند را بدست می آورند.
نمودار (۳) منحنی تعادل اقتصادی را نشان می دهد.
همانطور که در نمودار مشاهده می نمایید، تعادل، درست در نقطه ی برخورد منحنی های عرضه و تقاضا رخ میدهد. و نشان میدهد که دراین حالت هیچگونه ناکارآمدی در خصوص اختصاص منابع وجود ندارد.
در این نقطه، قیمت محصولات معادل P* و مقدار آن نیز برابر با Q* می باشد. این ارقام را قیمت و مقدار یا کمیت تعادل می گویند.
در بازار واقعی، تعادل فقط در حالت تئوری میتواند بدست بیاید. به خاطر اینکه قیمت محصولات و خدمات به طور دائم به دلیل وجود نوسانات در عرضه و تقاضا در حال تغییر است.
عدم تعادل، در واقع هر زمانی که قیمت و مقدار از اعداد P* و Q* فاصله بگیرد، اتفاق می افتد.
اگر که قیمت خیلی بالا باشد، این امر موجب خواهد شد که عرضه ی مازاد بر نیاز توسط اقتصاد بوجود بیاید، که باعث ناکارآمدی در تخصیص منابع موجود میگردد. به نمودار (۴) توجه نمایید:
در قیمت P1 مقدار محصولاتی که تولیدکنندگان مایل به عرضه هستند، با Q2 نشان داده شده است. در این قمیت، مقداری که مصرف کنندگان میخواهند مصرف کنند برابر با Q1 است، مقداری که کمتر از Q2 است. به دلیل اینکه Q2 بزرگتر از Q1 است، میتوان اینطور گفت که در حقیقت تولیدات اضافه بر نیاز موجود مصرف کنندگان ارائه شده است، و تمام تولیدات مورد استفاده ی مصرف کنندگان قرار نخواهند گرفت. عرضه کنندگان سعی دارند که محصولات بیشتری تولید کنند، چون آنها امید دارند که موفق به کسب سود بیشتری خواهند شد، اما مصرف کنندگان محصولات را بدلیل قیمت خیلی زیادشان، زیاد جذاب نمیبینند، و در نتیجه خرید کمتری انجام می دهند.
تقاضای مازاد زمانی ایجاد می شود که قیمت پایین تر از قیمت تعادل باشد. بدلیل اینکه قیمت خیلی پایین است، مصرف کنندگان خیلی زیادی نیز می خواهند که محصولات را خریداری و یا مصرف کنند، در حالیکه تولیدکنندگان به اندازه ی کافی قادر به تولید نیستند.
نمودار (۵) را مشاهده کنید:
در این وضعیت، در قیمت P1، مقدار محصولات تقاضا شده توسط مصرف کنندگان برابر با Q2 است. در مقابل، مقدار محصولات که تولیدکنندگان مایل هستند که در این قیمت تولید کنند برابر با Q1 است. بنابراین، محصولات خیلی کمی تولید می شود که نمیتواند جوابگوی خواسته های مصرف کنندگان باشد. در این حالت مصرف کنندگان بایستی به منظور خرید محصولات در این قیمت با یکدیگر رقابت کنند، و در نتیجه تقاضا قیمت را به سمت بالا سوق می دهد، و باعث می شود که عرضه کنندگان بخواهند محصولاتشان را بیشتر عرضه کنند، و قیمت را به قیمت تعادل نزدیکتر کنند.
در اقتصاد، “حرکات” و “تغییرات” در ارتباط با منحنی های عرضه و تقاضا پدیده های مختلف بازار را نشان میدهند:
یک حرکت، به تغییر در امتداد منحنی اشاره می کند. در منحنی تقاضا، یک حرکت، نشان دهنده ی تغییر در هر دو کمیت قیمت و مقدار تقاضا شده از یک نقطه به نقطه ی دیگر روی منحنی می باشد. حرکت این نکته را می رساند که رابطه ی تقاضا که قبلا در موردش صحبت شد، ثابت است.
از این رو، یک حرکت در امتداد منحنی تقاضا، زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت یک محصول تغییر کند، و مقدار تقاضا شده نیز براساس تابع تقاضای اصلی تغییر یابد.
به عبارت دیگر، یک حرکت در این نمودار زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار تقاضا شده فقط بدلیل تغییری که در قیمت اتفاق افتاده است، ایجاد شود و برعکس.
نمودار (۶) نشان دهنده ی یک حرکت بر روی منحنی تقاضا می باشد:
همانند یک حرکت در امتداد منحنی تقاضا، یک تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ حرکت در امتداد منحنی عرضه نیز بیان میکند که رابطه ی عرضه ثابت است.
از این رو، حرکت در امتداد منحنی عرضه زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت محصول تغییر کند و مقدار عرضه شده نیز براساس تابع عرضه ی اصلی تغییر یابد. به عبارت دیگر، یک حرکت در این منحنی زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار عرضه شده تنها به دلیل تغییر در قیمت بوجود آمده است و برعکس.
نمودار (۷) فرآیند حرکت بر روی منحنی عرضه را نشان می دهد:
یک انتقال در منحنی عرضه و تقاضا زمانی رخ میدهد که مقدار یک محصول تقاضا شده یا عرضه شده، تغییرکند، درحالیکه قیمت آن ثابت بماند. برای مثال، اگر قیمت یک بطری نوشابه ۲ هزار تومان باشد، و مقدار تقاضا برای نوشابه از Q1 به Q2 افزایش یابد، پس یک انتقال در خصوص تقاضا برای نوشابه خواهیم داشت.
انتقال در منحنی تقاضا نشان می دهد که تابع اصلی تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ تقاضا دچار تغییر شده است. به این معنی که مقدار تقاضا تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است. انتقال وقتی در رابطه ی تقاضا رخ می دهد که، بعنوان مثال، نوشابه تنها نوشیدنی قابل دسترس برای مصرف بشود! (عامل غیر قیمت برای تحت تاثیر قرار دادن تابع تقاضا)
نمودار (۸) این انتقال در تقاضا را برای نوشابه نشان می دهد:
در مقابل، اگر که قیمت یک بطری نوشابه ۲ هزار تومان باشد، و مقدار عرضه شده از Q1 به Q2 کاهش یابد، طبیعتا یک انتقال نیز در عرضه ی نوشابه خواهیم داشت. همانند انتقال در منحنی تقاضا، انتقال در منحنی عرضه، اشاره دارد که رابطه ی اصلی عرضه دچار تغییر شده است، به این معنی که مقدار عرضه شده تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است.
یک انتقال در منحنی عرضه اتفاق می افتد اگر که، برای مثال نوشیدنی های جایگزین مانند دلستر یا دوغ بیشتر تولید شده و مورد اقبال بیشتری قرار گیرند، در این صورت تولیدکنندگان نوشابه مجبور خواهند شد که نوشابه ی کمتری با همان قیمت عرضه کنند.
این حالت را می توانید در نمودار (۹) مشاهده نمایید:
دانش مالی، و هوش اقتصادی از ضروری ترین عناصر زندگی همه ی ما هستند، علم پول با شعار علم پول، امید دارد که با انتشار این سری آموزش ها به رشد شما در مهارتهای یاد شده، کمک نماید.
محاسبه و تعریف نرخ رشد بازار
یک روش کلیدی برای تست دوام و بقا در تجارت شما محاسبه نرخ رشد بازار است. در اینجا نحوه انجام این کار و این که چرا لازم است آن را بدانید را توضیح می دهیم.
آیا تجارت جدید شما موفقیت آمیز است؟ همه ما آرزو می کنیم قبل از شروع به خواندن این مقاله جواب را بدانیم. هر کسب و کاری در ابتدای شروع خود در حد فقط یک آرزو یا یک ایده بوده است
شما نمی توانید آینده را بگویید، اما می توانید برخی از پیش بینی های محکم را محاسبه کنید. یکی از این پیش بینی ها نرخ رشد بازار است. نرخ رشد بازار چقدر است و چگونه می تواند به شما کمک کند؟
نرخ رشد مقداری است که در آن ارزش یک سرمایه گذاری، دارایی، پرتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص افزایش می یابد. نرخ رشد اطلاعات مهمی در مورد ارزش دارایی یا سرمایه گذاری در اختیار شما قرار می دهد، زیرا به شما کمک می کند بفهمید که آن دارایی یا سرمایه گذاری چگونه در طول زمان رشد یا تغییر می کند و یا در شرایط مختلف چه عملکردی از خود نشان می دهد. این اطلاعات می تواند به شما در پیش بینی درآمد آینده یک دارایی یا سرمایه گذاری خاص کمک کند.
ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار شغل های خدماتی مربوط به نظافت و بسته بندی محصولات پس از همه گیری ویروس کویید 19 سر به فلک کشیده است. یا به طور مثال ما می توانیم پیش بینی کنیم که نرخ رشد بازار در صنعت سیگار کند و تاکنون وجود ندارد. این تعداد مشتری مطمئناً در حال کاهش است. بازارهای عمده و هزینه های مصرف کننده با گذشت زمان تغییر می کند.
وقتی یک معیار قابل قبول یا یک دید وسیع به کسب و کار خود و اتفاقات پیرامون داشته باشید، می توانید درمورد ارزش شغلی خود قضاوت کنید. به عنوان مثال، امروزه ما یک شرکت دخانیات تاسیس نمی کنیم.
این یک اتفاق خوب است که صنعت شما در حال رشد است. اما این مهم هنوز به طور کامل اعتبار کسب و کار شما را به عنوان یک بازیگر بلند مدت تأیید نمی کند.
به عنوان مثال، ممکن است به دلیل شیوع ویروس کرونا، صنعت محصولات تمیز کننده در حال افزایش باشد. بیایید یک محصول خاص را بررسی کنیم، به طور مثال صابون. اکنون هیچ کس نمی خواهد یک صابون جامد به اشتراک بگذارد. دستگاه های توزیع صابون مایع به طور خودکار صابون مایع را در کف دست شما می ریزند. ژل آنتی باکتریال در هر گوشه ای قرار دارد. آیا سهم بازار شما با محصولات صابون فقط به این دلیل است که این صنعت به طور کلی در حال رشد است؟
پاسخ میتواند آری یا خیر باشد. این نمونه ای از چگونگی تأثیر نگرش مصرف کننده بر سهم بازار شماست. به همین دلیل شما برای ساخت مدل های دقیق تجاری باید سهم بازار را محاسبه کنید.
رشد بازار مهم است زیرا شما می خواهید مطمئن شوید خدمات یا محصول شما دارای پایه ایی قابل قبول باشد. در آینده چقدر مفید خواهد بود؟ آیا محصول یا خدمات شما در مدت 5 سال همچنان مورد تقاضا است؟ آیا بیش از هر زمان دیگری مشتری برای خرید در بازار وجود دارد؟
این همان چیزی است که شما به دنبال آن هستید. شما می خواهید وقت و انرژی خود را صرف مشاغلی کنید که دارای طول عمر بالایی است.
اگر به دنبال سرمایه گذاری هستید، نرخ رشد بازار از اهمیت دو چندانی برخوردار است. سرمایه گذاران می خواهند ببینند که شما در مورد مسیر موقعیت صنعت خود فکر کرده اید. چه عواملی می تواند روی آن تأثیر بگذارد؟ آیا ساختن تجارت دیگری در این فضا منطقی است؟
اگر نرخ رشد بازار خود را به عنوان یک تجارت مستقر موجود محاسبه می کنید، بازهم مفید است. شما می دانید که آیا کسب و کار شما هنوز می تواند رشد کند و پیشرفت کند. یا وقت آن رسیده است که محوری شود؟
به عنوان مثال شرکت های دخانیات می توانند به دنبال تغییر مسیر صنعت خود به سمت سیگار های الکترونیکی و. باشند.
نرخ رشد مهم است زیرا به شما می گوید که یک دارایی، سرمایه گذاری، پورتفوی یا کسب و کار در یک دوره خاص چقدر رشد می کند و به شما کمک می کند تا رشد آینده را پیش بینی کنید. از نرخ رشد می توان برای نشان دادن موارد زیر استفاده کرد:
- درصد تغییر در کل جمعیت از یک سال به سال دیگر
- عملکرد یک کسب و کار و رشد مورد انتظار آن در آینده
- رشد آتی مورد انتظار سایر دارایی ها و سرمایه گذاری ها
ابتدا باید مدت زمانی را که اندازه گیری می کنید تعریف کنید. شما می خواهید محاسبه کنید که بازار شما در یک زمان مشخص چقدر رشد کرده است. این می تواند 1 سال، 3 سال یا 5 سال باشد. اگر می خواهید یک تغییر چشمگیر را ببینید، حتی 10 سال کار می کند.
اگرچه سرمایه گذاران مایل به دیدن شواهدی از رشد سریع هستند. بنابراین هرچه دوره زمانی کوچکتر باشد، بهتر است.
((اندازه بازار فعلی - اندازه اصلی بازار در ابتدای دوره زمانی مشخص شده) / (اندازه اصلی بازار))* 100 = نرخ رشد بازار
اکثر بازارها دارای رشد سالانه آهسته و ثابت هستند. به ندرت با نرخ ثابت. برخی از صنایع از سایر صنایع متغیر هستند. کسب و کارتان ارزش این را دارد که چندین بار محاسبات مختلف انجام دهید تا میانگین نرخ رشد صنعت خود را در طول سال مقایسه کنید. در حالت ایده آل می خواهید یک خط روند رو به بالا، حتی اگر اندک باشد، ببینید.
نرخ رشد بازار برای صنعت شما می تواند به شما کمک کند تا آینده کسب و کار خود را پیش بینی کنید. شما می توانید اهداف و نقاط عطفی واقع بینانه تعیین کنید. می توانید اعتبار یک ایده جدید تجاری را تأیید کنید. شما همچنین می توانید سرمایه گذاران را متقاعد کنید که صنعت شما فقط در حال صعود و افزایش است.
هنگام معامله با سرمایه گذار ها یا افراد صاحب دارایی که علاقه مند به صرف دارایی خود در یک تجارت را دارند اعداد متعددی وجود دارد که به شما کمک می کند ارزش دارایی یا سرمایه گذاری خود را درک کنید. نرخ رشد که معمولاً به آن "درصد تغییر" نیز گفته می شود، یکی از محاسباتی است که باید در نظر گرفته شود. درک نحوه محاسبه نرخ رشد می تواند به شما کمک کند تغییرات را در طول زمان اندازه گیری کنید و آن تغییر را به صورت درصد نشان دهید.
در این مقاله ما سعی کرده ایم که چندین روش برای محاسبه نرخ رشد را با مثال به شما آموزش دهیم امیدواریم که برای شما مفید واقع شود.
روش های محاسبه نرخ رشد
سه نوع فرمول وجود دارد که می توانید برای محاسبه نرخ رشد بسته به موقعیت خود استفاده کنید:
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
2) روش نقطه میانی
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
1) روش تغییر درصد خط مستقیم
روش درصد تغییر خط مستقیم رایج ترین فرمولی است که برای محاسبه نرخ های رشد پایه و ساده استفاده می شود. این روش محاسبه نرخ رشد هنگام محاسبه نرخ های رشد ساده که نیازی به مقایسه با نتایج دیگر ندارید، بهترین کارایی را دارد. با این حال، مهم است که بدانید این فرمول ممکن است نتایج یکنواختی برای تغییرات منفی در رشد ایجاد نکند. این محدودیت روش درصد تغییر خط مستقیم به عنوان مسئله نقطه پایانی شناخته می شود.
2) روش نقطه میانی
روش نقطه میانی فرمولی است که برای محاسبه نرخ رشد در زمانی که نیاز به استفاده از اطلاعات برای مقایسه دارید استفاده می شود. مزیت استفاده از روش نقطه میانی این است که نتایج یکنواختی را بدون توجه به جهت تغییر ارائه می دهد و از مشکل نقطه پایانی که هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم وجود دارد اجتناب می کند. روش نقطه میانی با استفاده از میانگین مقادیر اصلی و پایانی به عنوان مخرج بر این چالش غلبه می کند.
3) محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
روش محاسبه درصد تغییر خط مستقیم و روش محاسبه نقطه میانی زمانی که تغییر رشد را بین دو سال مقایسه میکنید، به خوبی کار میکنند. با این حال، زمانی که تغییرات رشد را برای چندین سال مقایسه می کنید، بهتر است از این روش محاسبه برای یافتن میانگین نرخ رشد در سال استفاده کنید.
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم
برای محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم مراحل زیر را دنبال کنید:
1. فرمول را بنویسید
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
4. تبدیل به درصد
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول درصد تغییر خط مستقیم است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای این فرمول، باید مقدار اصلی و مقدار جدید را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش درصد تغییر خط مستقیم، تقسیم تغییر مطلق بر مقدار اصلی است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش درصد تغییر خط مستقیم پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = مقدار جدید - مقدار اصلی)
3. تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید
سپس، تغییر مطلق را بر مقدار اصلی تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار اصلی)
4. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد بدیهی و کافی است که نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی
برای محاسبه نرخ رشد با استفاده از روش نقطه میانی مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تغییر مطلق را پیدا کنید
مقدار متوسط را پیدا کنید
تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول نقطه میانی است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول نقطه میانی، باید مقدار اصلی، مقدار جدید و میانگین دو مقدار را بدانید. فرمول استفاده شده برای روش نقطه میانی تقسیم تغییر مطلق بر مقدار میانگین است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
2. تغییر مطلق را پیدا کنید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش نقطه میانی پیدا کنید، تغییر مطلق بین مقدار جدید و مقدار اصلی است. شما می توانید تغییر مطلق را به سادگی با کم کردن مقدار اصلی از مقدار جدید محاسبه کنید. تفاوت حاصل تغییر مطلق است.
(تغییر مطلق = ارزش جدید - ارزش اصلی)
3. مقدار متوسط را پیدا کنید
در مرحله بعد، باید میانگین مقدار اصلی و مقدار جدید را محاسبه کنید. شما می توانید مقدار میانگین را با جمع کردن دو مقدار با هم و تقسیم بر دو محاسبه کنید.
(مقدار متوسط = مجموع مقادیر / 2)
4. تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید
بعد، تغییر مطلق را بر مقدار متوسط تقسیم کنید. پاسخ این محاسبه نرخ رشد است.
(نرخ رشد = تغییر مطلق / مقدار متوسط)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید نرخ رشد را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده درصد تغییر باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
(درصد تغییر = نرخ رشد × 100)
نحوه محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان
برای محاسبه میانگین نرخ رشد مداوم سالانه مراحل زیر را دنبال کنید:
فرمول را بنویسید
تفاوت بین ارزش حال و گذشته را پیدا کنید
اختلاف را در توان 1/Nام ضرب کنید
1. فرمول را بنویسید
اولین قدم نوشتن فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان است. فرمول به عنوان پایه ای برای محاسبه شما عمل می کند. برای فرمول میانگین نرخ رشد در طول زمان، باید مقادیر هر سال و تعداد سال هایی را که مقایسه می کنید بدانید. فرمول مورد استفاده برای روش میانگین نرخ رشد در طول زمان، تقسیم مقدار فعلی بر مقدار گذشته، ضرب در توان 1/N و سپس تفریق یک است. "N" در این فرمول تعداد سال ها را نشان می دهد.
[نرخ رشد = (مقدار فعلی / ارزش گذشته) 1/N - 1]
2. تفاوت بین ارزش حال و گذشته را بیابید
اولین محاسبه ای که باید هنگام استفاده از روش محاسبه میانگین نرخ رشد در طول زمان پیدا کنید، تفاوت بین ارزش فعلی و ارزش گذشته است. شما می توانید این مقدار را به سادگی با کم کردن مقدار گذشته از مقدار فعلی پیدا کنید.
(مقدار فعلی - ارزش گذشته)
3. اختلاف را در توان 1/N ضرب کنید
در مرحله بعد، باید اختلاف حاصل را از مرحله دو در توان 1/N ضرب کنید، جایی که N نشان دهنده تعداد سال ها است.
4. یک را کم کنید
در مرحله بعد، یکی از پاسخ به دست آمده را از مرحله سه کم کنید.
(نرخ رشد = پاسخ مرحله 3 - 1)
5. تبدیل به درصد
در نهایت، باید پاسخ خود را به درصدی تبدیل کنید تا نشان دهنده میانگین نرخ رشد سالانه در سال باشد. برای تبدیل نرخ رشد به درصد کافی است نرخ رشد را در 100 ضرب کنید.
بازار مالی
بازار مالی بازاری است که در آن افراد حقیقی و حقوقی می توانند به معامله اوراق ضمانت مالی، کالا و دیگر دارایی های مثلی (عوض دار) با هزینه مبادلاتی پایین، و در قیمت هایی که تابع عرضه و تقاضا هستند، بپردازند. اوراق ضمانت شامل سهام، اوراق قرضه و برخی کالاها (شامل فلزات گرانبها یا محصولات کشاورزی) می شوند.
افزایش سرمایه در بازارهای سرمایه
انتقال ریسک در بازارهای مشتقات مالی
کشف قیمت
داد و ستدهای بین المللی با همکاری بازارهای مالی جهان
انتقال نقدینگی در بازارهای پولی
معاملات بین المللی در بازارهای ارز
و در کل، افرادی که نیازمند سرمایه هستند را به افرادی که تمایل به سرمایه گذاری دارند معرفی می کنند.
دو نوع بازار عمومی (جایی که انواع زیادی از کالاها در آن معامله می شود) و بازار اختصاصی (جایی که تنها یک نوع کالا معامله می شود) وجود دارند. بازارها خریداران و فروشندگان علاقه مند زیادی شامل خانوارها، شرکت ها و آژانس های دولتی را در یک «مکان» جمع می کند، لذا پیدا کردن همدیگر را برای آن ها آسان می سازد. اقتصادی که اصولا برای اختصاص منابع بر معاملات میان خریداران و فروشندگان وابسته است، به عنوان اقتصاد بازاری شناخته می شود که در مقابل اقتصاد دستوری یا اقتصاد غیر بازاری مثل اقتصاد هدیه محور است.
در علم مالی، بازارهای مالی این موارد را تسهیل می کنند:
عموما قرض گیرنده رسیدی را به قرض دهنده می دهد که بازپرداخت سرمایه را تضمین می کند. این رسیدها اوراق ضمانت هستند که به سادگی خریده و فروخته می شوند. در مقابل قرض دادن پول به قرض گیرنده، قرض دهنده انتظار پاداشی در غالب بهره یا سود سهام دارد.
۱۴ اصطلاحات بورسی مهم و کاربردی که باید بدانید!
بورس تنها یک بازار نیست، بلکه نمادی از یک علم بزرگ به نام اقتصاد است. شما هرچقدر هم که ازنظر آکادمیک در اقتصاد قوی باشید و بدانید که مفاهیم اصلی آنچه معنایی دارند درنهایت عیار اصلی سنجش دانش شما بورس خواهد بود. بورس جایی است که بهصورت عملی میتوانید علم خودتان از اقتصاد و بازارهای سرمایهای را آزمایش کنید. پس نمیشود انتظار داشت که در این آزمایشگاه بزرگ و خطرناک اقتصاد بدون دانستن اصطلاحات بورس موفق شد.
بهطورکلی هر علم و هر فنی برای خود اصطلاحاتی دارد. این اصطلاحات بیشتر برای سادهتر کردن مکالمه و راحتتر کردن انتقال پیام استفاده میشود. بورس بهعنوان یک زمینه تخصصی نیز از این داستان مستثنا نیست. اتفاقاً بورس محلی است که اصطلاحات فنی و تخصصی در آن میتوانند تأثیرگذار باشند. ازاینرو لازم است که اصطلاحات بورس را یاد بگیریم و کمکم از آنها استفاده کنیم.
بسیاری از مفاهیم در آموزشها، معامله گری ها، سرمایهگذاری و از همه مهمتر در اخبار مربوط به بازار سرمایهبر اساس همین اصطلاحات بورس بیان میشود. پس شما باید این اصطلاحات را بهخوبی بدانید و از آنها در این زمینه تخصصی استفاده کنید. ما در ادامه سعی میکنیم مهمترین اصطلاحات بورس را کاربری زیادی هم دارند معرفی کنیم و توضیحی هم برای آن داشته باشیم.
شاخص کل از مهمترین اصطلاحات بورس
شاخص کل یک تبسنج برای بازار محسوب میشود. شما زمانی میتوانید در بازار سرمایهای مانند بورس موفق باشید که بتوانید روند کلی آن را درک کنید. شاخص بورس به شما نشان میدهد که این روند در چه سمتی قرار دارد.
توجه داشته باشید که صعودی یا نزولی بودن شاخص کل نشاندهنده این نیست که تمامی سهمها صعودی یا نزولی هستند، بلکه بیشتر این موضوع را نشان میدهد که رفتار سهامداران عمده و بزرگ در بازار به چه صورت است. بزرگان دنیای بورس بر اساس همین شاخص میتوانند میزان ورود و خروج پول به بازار را تخمین بزنند و بر اساس پیگیری رد پای این پولها تصمیم بگیرند که حرکت بعدی آنها در بورس چه باشد.
تحلیل تکنیکال و بنیادی
از مهمترین اصطلاحات بورس را میتوان مربوط به تحلیل تکنیکال و بنیادی دانست. بسیاری از شما با این مفاهیم سروکار دارید و بهنوعی غیرحرفهایترین فرد در بازار سرمایه نیز میداند تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؛ اما مسئله این است که این دانش برای بسیاری از کاربران و معامله گران سطحی است. آنها تصور میکنند که تحلیل تکنیکال یعنی استفاده از اندیکاتورها و شاخصهای مختلف بورسی و بهنوعی معتقدند تنها باید نمودار و چارت را جراحی کرد. این افراد همچنین معتقد هستند که تحلیل تکنیکال میتواند بهترین نقاط ورود و خروج را به ما نشان بدهد؛ اما یک سؤال میتواند تمامی این تصورات را به هم بزند.
اگر تحلیل تکنیکال و دانش استفاده از آن بر اساس این تعریف میتوانست تا این اندازه مفید و کارآمد باشد، پس چرا همه در این بازار موفق نیستند؟ تمام آموزشها از صفرتا صد این نوع تحلیل بهصورت رایگان در سطح اینترنت وجود دارد، اگر قرار تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ بود استفاده از چند اندیکاتور و شاخص و … شمارا موفق میکرد امروز بازنده کمتری در بازار سرمایهای داشتیم. آیا این ناشی از عدم توانایی تحلیل تکنیکال است؟ خیر. این موضوع ناشی از عدم فهم درست از مفهوم تکنیکال است.
تکنیکال به معنی پیش بینی آینده نیست. تکنیکال یعنی شما روند سهم از گذشته تا امروز را موردبررسی قرار دهید و بر اساس اتفاقات مختلف سعی کنید شخصیت این سهم را بشناسید. تحلیل تکنیکال یعنی یک نوع روانشناسی سهم.
اما تحلیل بنیادی که کمتر کسی سراغ آن میرود نیز معنای دیگری برای خود دارد. بر اساس تعریف اقتصادی، تحلیل بنیادی تحلیلی است که سعی میکند چشمانداز بلندتری به بازار سرمایه داشته باشد و روند بازار را بهصورت کلیتر و اساسیتر نگاه کند. مسلماً برای این کار نیاز به تجربه و دانش بالا مانند دانش حسابداری و اقتصاد است.
پرتفوی یکی دیگر از اصطلاحات بورس
از اصطلاحات بورس که بسیار هم پرکاربرد است میتوانیم به پرتفوی اشارهکنیم. این اصطلاح به معنی سبد سهام است. درواقع این اصطلاح بر این اساس پایهگذاری شده است که شما بتوانید سبد سهام متنوعی تشکیل بدهید. پرتفوی یک کلمه فرانسوی به معنی کیف پول چرم است. آیا شما در کیف پول خودتان از یک نوع اسکناس استفاده میکنید؟ سبد سهام نیز درست چیزی شبیه به این معنی و مفهوم را دارد. شما باید بتوانید بر اساس استراتژی خودتان سبدی متنوع را تشکیل دهید. البته در این مسیر نیاز به دانش و تجربه و البته شناخت بالا از بازار دارید.
یکی از جالبترین اصطلاحات بورس را میتوان معنی همت در بورس بدانیم. همت در بورس یعنی چه؟ اصطلاح همت در بورس درواقع نه علمی و نه عملی است. این اصطلاح یک نوع مخفف است. همت مخفف هزار میلیارد تومان است. ازآنجاییکه بازار بورس معاملات گسترده انجام میگیرد و معمولاً ارزش معاملات هزار میلیارد تومان را هم رد میکند عملاً از همت استفاده میکنیم. مثلاً بهجای اینکه بگوییم ارزش بازار فلان سهم ۲۰ هزار میلیارد تومان است میگوییم ارزش بازار فلان سهم ۲۰ همت است! راحتتر بیان نمیشود؟ همت را به خاطر داشته باشید.
در کل اگر بخواهیم بگوییم هر همت چقدر است؟ جواب آن هر همت هزار میلیارد تومان است. اگر میخواهید بدانید اصطلاح گین در بورس چیست این مقاله به شما کمک خواهد کرد.
اصطلاحات تابلو بورس
اصطلاحات تابلو بورس را شاید بتوانیم مهمترین و پر چالش ترین اصطلاحات بورس بدانیم. برخی از این اصطلاحات عبارتاند از:
دامنه نوسان: بر اساس قانون بورس ایران نمادهای سهم روزانه نمیتوانند بیش از درصد مشخصی تغییر قیمت داشته باشند. این کار برای حفظ امنیت سرمایه سهامداران خرد است. بر اساس آخرین قانون دامنه نوسان غالب سهمها +۵ تا -۵ است. این دامنه برای صندوقهای سرمایهگذاری + ۱۰ تا منفی ده در نظر گرفتهشده است.
صف خرید – صف فروش: زمانی که در بازار تقاضا بسیار زیاد باشد و عملاً فروشندهای حاضر نباشد در آن دامنه نوسان برگه سهم خود را برای فروش عرضه کند، صف خرید تشکیل میشود. زمانی هم که عرضه در بازار زیاد باشد و خریداری دراینبین وجود نداشته باشد عملاً صف فروش تشکیل میشود.
آخرین قیمت: بازار بورس ایران تا ساعت ۱۲ و نیم در روزهای کاری فعالیت خود را انجام میدهد. قیمت آخرین معاملهای که ثبت میشود را آخرین قیمت میگویند.
حجممبنا: برای اینکه قیمت سهم راحت جابهجا نشود و چند فروشنده یا خریدار بزرگ نتوانند بهسادگی قیمت سهم را دستکاری کنند، حجممبنا تعریف میشود. حجممبنا در هر قیمتی که پر شود نشان میدهد که این قیمت مورد تائید بسیاری از سهامداران است و این قیمت را بهعنوان قیمت پایانی (صفرتابلوی فردا) معرفی میکند.
قیمت صفر تابلو فردا: آخرین قیمت هیچگاه بهعنوان مبنای تابلو فردا استفاده نمیشود. زمانی که حجممبنا بر روی قیمتی سرریز شود عملاً آن قیمت را قیمت پایانی و قیمت صفر تابلو فردا مینامند.
EPS: ای پی اس مقدار سود پیشبینیشده برای دوره مالی است. این مقدار ممکن است تغییر کند. اگر تغییر ای پی اس بیش از ده درصد باشد نماد بسته میشود تا سهامداران از این تغییر مطلع شوند. توجه کنید ای پی اس میتواند نشان دهد یک نماد یا شرکت تا چه اندازه میتواند سود ساز باشد.
NAV، یکی دیگر از اصطلاحات بورس
از اصطلاحات بورس که بسیار هم اهمیت دارد NAV یا ارزش خالص دارایی است. نام دیگر این مفهوم را ارزش ذاتی گذاشتهاند. وارن بافت معتقد است که ارزش ذاتی مانند راهبر یک سهم است درنهایت قیمت سهم را به سمت خود میکشد. توجه داشته باشید که ارزش ذاتی با مفهوم قیمت متفاوت است.
قیمت بر اساس عرضه و تقاضا در بازار تعیین میشود حال اینکه ارزش ذاتی به فاکتورهای بسیاری ازجمله صورتهای مالی، داراییها و هزاران چیز دیگر وابسته است.
میتوانیم از پرکاربردترین اصطلاحات بورس را عرضه اولیه بدانیم که حتی کسانی هم که در بورس حضور ندارند درگیر کرده است. عرضه اولیه درواقع اولین حضور یک نماد یا شرکت در بازار بورس یا فرابورس است. در این عرضه درصد مشخصی از این شرکت به فروش گذاشته میشود و خریداران با ثبت درخواست خرید و سفارش گذاری تعدادی از این برگه سهام را خریداری میکنند. توجه داشته باشید که سرمایه جذبشده در عرضه اولیه متعلق به شرکت مذکور است اما در بازار ثانویه و خریدوفروش برگه سهام دیگر سرمایهای سمت شرکت مذکور نمیرود.
سؤالات متداول
۱- چند مورد از اصطلاحات بورس وجود دارد؟
شاید هزاران اصطلاحات بورس را بتوان پیدا کرد. کتابهای مختلفی در این زمینه وجود دارد.
۲- کاربرد اصطلاحات بورس چیست؟
این اصطلاحات به شما اجازه میدهد که مفاهیم را سریع درک کنید و منظور خودتان را نیز تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ سریع به دیگران منتقل کنید.
۳- آیا لازم است اصطلاحات بورس را یاد بگیریم؟
سعی کنید از این اصطلاحات استفاده کنید. بههرحال در بازار برای هر کلمه یا اصطلاح زیرنویس قرار ندادهاند و اگر شما این کلمات را نتوانید بهدرستی بفهمید شاید درجایی متضرر شوید.
توصیه میکنم در ادامه مقاله لیست شرکت های فرابورس ، فیبوناچی در بورس و انتقال دیتای بورس ایران به متاتریدر را مطالعه نمایید تا اطلاعات بیشتری کسب کنید.
عرضه و تقاضا چیست؟
امروزه همه چیز با شیب بیشتری نسبت به قبل در حال رشد و تغییر است. بازار ارزهای دیجیتال که با سرعت چشمگیری نسبت به بازارهای سنتی پیشرفت کرده است و جداول و آمار ارقام که کاربران را نگران کرده بسیار عادی است. نکته امیدوار کننده این است که اکثر تعاریف موجود در این بازار از مفاهیم موجود در بازار سنتی سرچشمه میگیرد. بازار ارزهای دیجیتال ممکن است کمی گیج کننده باشد اما با شناخت فنون کاربردی و آموزش، علاوه بر کمتر شدن خطر در معاملات، شناخت رفتار بازار با ریسک کمتر، مطمئن و مصممتر نسبت به معاملاتی که در پیش دارید تصمیم گیری کنید. در ادامه قصد داریم شما را با مفهوم عرضه و تقاضا آشنا کنیم.
تقاضا چیست؟
تقاضا (Demand) میزان درخواست مصرف کننده یا خریدار می باشد. به عبارتی هر مقدار از کالا یا خدمت که مصرف کننده در ازای قیمتی مشخص حاضر به خرید آن باشد را میزان تقاضا میگویند. از دیدگاه تحلیلگران رابطه تقاضا، رابطه بین میزان قیمت و مقدار تقاضا می باشد.
عرضه چیست؟
مقدار محصول یا خدمتی که تولیدکننده یا فروشنده در ازای قیمتی مشخص وارد بازار میکند عرضه میگویند. رابطه عرضه، رابطه بین میزان قیمت و مقدار عرضه است.
قانون تقاضا
با افزایش قیمت کالا زمان مورد نیاز برای تامین هزینه خرید آن کالا بیشتر می شود از طرفی برای برخی مردم ارزش کالا و خدمات درقبال قیمت آن ناچیز است پس میتوان پیش بینی کرد با افزایش قیمت میزان خرید کاهش می یابد به این قاعده، قانون تقاضا می گویند.
قانون عرضه
با افزایش قیمت کالا میزان عرضه افزایش می یابد زیرا افراد علاقه دارند که محصولات خود را با قیمت بیشتری بفروشند. این قاعده را قانون عرضه می گویند.
نکته: قانون عرضه و تقاضا همیشه یکسان نیست؛ گاهی با افزایش قیمت ها، فروشندگان کالای کمتری میفروشند یا با کاهش قیمت ها، خریداران اجناس کمتری میخرند، دلیل این اتفاق طمع فروشنده یا خریدار است.
چرا قیمت یک کالا با ارزش واقعی آن یکسان نیست؟
بعضی اوقات فروشندگان پس از بالا رفتن قیمت و امید به افزایش بیشتر قیمت ها از فروش محصولاتشان جلوگیری میکنند و از طرفی خریداران هنگام کاهش قیمت دیگر خرید نمی کنند و به امیدکاهش قیمت بیشتری هستند. طبق تجربه در بازار ارزهای دیجیتال به منظور جلوگیری از ضررهای احتمالی این رفتار را هرگز پیشنهاد نمیکنیم.
در هر بازاری کالا و قیمت با دو مولفه 1) قیمت کالا و 2) ارزش کالا معرفی می شود. این دو مولفه لزوما ارزش برابری ندارند. برخی از کالاها نسبت به بهایی که پرداخت میکنید ارزش کمتری دارند و بعضی مواقع ارزش یک کالا بیشتر از بهایی است که برای آن پرداخت کرده اید. این مغایرت داشتن قیمت کالا با ارزش واقعی آن به دلیل عرضه و تقاضاست با ترند شدن یک رمز ارز یا محصول قیمت آن افزایش میابد به عنوان مثال ترند شدن زمین های متاورس سبب افزایش تعداد فروش و افزایش قیمت زمین های متاورسی شد.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار ارزهای دیجیتال
هر ارز دیجیتال یک تیم پشتیبانی دارد وظیفه اصلی این تیم توسعه و افزایش ارزش رمز ارز است. این امری طبیعی است که خریدار علاقه دارد ارزی را خریداری کند که روز به روز ارزش آن افزایش یابد. فنی که تیم توسعه دهنده برای افزایش ارزش رمز ارز اجرا می کنند توکن سوزی است به عنوان مثال تیم بیت کوین هر 4 سال یک بار عملیات هاوینگ را اجرا می کند، هنگام انجام هاوینگ درصد پاداش و استخراج ماینرها کاهش میابد. این تیم سعی دارد با استفاده از قانون عرضه، میزان عرضه را کاهش دهد تا نسبت تقاضا افزایش یابد. به عبارتی با کاهش بیت کوین در بازار قیمت آن افزایش می باید.
همیارکریپتو در دوره آموزشی ارز دیجیتال در مشهد به صورت حضوری و آنلاین صفر تا صد مفاهیم دنیای کریپتو را به علاقه مندان این حوزه آموزش می دهد.
مدیریت عرضه و تقاضا (Supply and Demand)
برقرار کردن رابطه تعادل بین میزان نیاز مشتری و میزان تولید فروشنده مدیریت عرضه و تقاضا نام دارد، که مهم ترین ابزار کنترل بازار است.
یک بستنی فروش را در نظر بگیرید در فصل تابستان فروش بسیار خوبی دارد اما در فصل زمستان فروش کم می شود. برای برقراری رابطه تعادل و مدیریت عرضه و تقاضا می تواند در فصل تابستان بستنی را با قیمت بالاتر و در زمستان بستنی را ارزان تر بفروشد با این کار می تواند در تابستان اندوخته ای جمع کند برای زمستان و در زمستان با قیمت پایین تر مردم را ترغیب کند که بستنی بخرند. این عمل مدیریت عرضه و تقاضا به بیان ساده است.
تاثیر عرضه و تقاضا در تعیین قیمت ارزهای دیجیتال
تاثیر عرضه و تقاضا در تعیین قیمت ارزهای دیجیتال به 3 بخش تقسیم میشود:
تاثیر عرضه و تقاضا در کوتاه مدت
ارز دوج کوین را به یاد دارید؟ در یک مقطع زمانی ایلان ماسک از آن حمایت کرد قیمت آن افزایش یافت و افراد زیادی دوج کوین خریدند. برخی اتفاقات در بازارهای ارز دیجیتال باعث می شود که مردم نسبت به یک ارز در کوتاه مدت خوش بین باشند و عموم مردم به سمت خرید آن هجوم ببرند.
با افزایش تقاضا، فروشندگان تمایلی برای فروش ارزهایشان ندارند.اگر فروشنده ارز خود را نفروشد خریدار مجبور است قیمت بالاتری پیشنهاد دهد. با افزایش قیمت، بعضی از فروشندگان، رمزارزشان را میفروشند و برخی نمیفروشند. این قاعده تا جایی اتفاق میافتد که برای فروشنده قیمت بالاتری وجود نداشته باشد، این روند افزایش قیمت در بازار ارز دیجیتال می باشد. برعکس این قاعده هم وجود دارد زمانی که فروشنده قصد دارد رمز ارز را بفروشد و خریداران تمایلی به خرید ندارند فروشنده مجبور میشود قیمت را کاهش دهد تا خریدار تمایل به خرید داشته باشد.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار در میان مدت
پیش تر در مورد هاوینگ بیت کوین صحبت کردیم با این کار ماینینگ بیت کوین کندتر می شود. این اتفاق نوساناتی در قیمت بیت کوین ایجاد می کند. این پدیده یک تاثیر میان مدت در عرضه و تقاضا می باشد.
تاثیر عرضه و تقاضا در بازار در بلند مدت
همانطور تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ که می دانید بیت کوین قابل استخراج حدود 23 میلیون است پس از ماین کردن آخرین بیت کوین استخراج بیت کوین به طور کامل از بین خواهد رفت. از آن پس تعدادی محدود از این رمز ارز وجود خواهد داشت که بین مردم ردوبدل خواهد شد.
تصور کنید استخراج بیت کوین قطع شود. اگر تقاضا افزایش نداشته باشد، باز هم عرضه کوین جدید صفر میشود این پدیده، تاثیر عرضه و تقاضا را در بلند مدت نشان میدهد.
سطوح عرضه و تقاضا چیست؟
سطح عرضه و تقاضا بسیار نزدیک به سطوح حمایت و مقاومت است.
سطح (Level) یا ناحیه (Zone)
تفاوت سطح با ناحیه در مساحتی است که هر یک در بر میگیرند. سطح عرضه/تقاضا مساحت کمتری اشغال می کند اما ناحیه عرضه/تقاضا مساحت بیشتری را در بر میگیرد. تفاوت دیگر روش ترسیم نواحی عرضه و تقاضا است، نواحی حمایت/مقاومت و عرضه/تقاضا از منشأ یکسانی هستند. برخی براین باورند که نواحی عرضه و تقاضا را می توان به عنوان مناطق حمایت و مقاومت تصور کرد.
سطح عرضه
ناحیهای در نمودار است که با دو مورد زیر می توان آن را شناسایی کرد.
- کندل صعودی قوی که به این سطح میرسد یا در مقابل کندل قوی نزولی که از این سطح اتفاق می افتد.
- خوشهای از اجتماع چند کندل کوچک
سطوح تقاضا
نقطهی مقابل ناحیهی عرضه، ناحیه تقاضا است که باید یکی از دو شرط زیر برای تایید مهیا تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ باشد:
- کندل نزولی قوی که به این سطح میرسد یا در مقابل کندل قوی صعودی که از این سطح اتفاق میافتد.
- خوشهای از اجتماع چند کندل کوچک
جمع بندی
در این مقاله دریافتیم مبنای تغییر قیمت ها، عرضه و تقاضا است. هرچقدر کالای شما نایاب تر باشد، پتانسیل افزایش قیمت برای آن بیشتر است. هرچقدر تقاضا برای کالای شما بیشتر باشد، دست فروشنده برای افزایش قیمت بازتر است. شناخت قواعد و چهارچوب عرضه و تقاضا کمک می کند در هنگام معامله، درک بهتری از انتخاب هایتان داشته باشید.
عرضه و تقاضا مانند روش های تحلیلی دیگر، معایب خود را دارد. چون بازارهای مالی مدام در حال تغییر است هیچ استراتژی یا ابزار بی نقصی برای معامله وجود ندارد. در طول مسیر نگرش تریدر به معامله است که تغییر می کند. عرضه و تقاضا، عنصری تعیین کننده در بازار است و شناخت و پیروی از قواعد آن، راه موفقیت در بازار تقاضا در بازارهای مالی به چه معناست؟ کریپتو کارنسی است.
اگر به دنیای رمز ارزها علاقه دارید و قصد سرمایه گذاری در این بازار را دارید تیم همیار کریپتو توصیه می کند با دانش و آگاهی وارد این حوزه شوید. همیارکریپتو در دوره های آموزشی ارز دیجیتال صفر تاصد مفاهیم دنیای کریپتو را به علاقه مندان آموزش می دهد. ما در تلاشیم که با آگاه کردن افراد فعال در این حوزه از طریق آموزش و انتقال تجربیات خطرات این راه کاهش دهیم.
دیدگاه شما