معامله گری به سبک کروکدیل ها
ما برای اینکه بتوانیم در ترید و معامله گری و یا هر کار دیگری موفق باشیم لازم است از طبیعت چیزهایی را یاد بگیریم، همانگونه که اعداد فیبوناچی و عدد طلایی کمک زیادی به ما در تشخیص سطوح حمایت و مقاومت از لحاظ ریاضی در بازارهای مالی به داشت، ما لازم است از طبیعت نیز یک سری از رفتارها و شخصیت ها را یادبگیریم، چرا که مارکت چیزی نیست جز تبلور رفتار جمعی انسانها.
کروکدیل ها چه چیزی می توانند درمورد معامله گری به ما یاد دهند؟
در قسمت استوایی استرالیا کروکدیل آب شور قاتلی ترسناک و باهوش است که چندین روز یا هفته صبورانه منتظر می ماند تا شکاری بی خبر از همه جا به لبه ی آب بیاید و تبدیل به غذای بعدی او شود. کروکدیل ها از بسیاری از جهات موفق ترین حیواناتی اند که تا به حال وجود داشته اند.آنها حدود 2میلیون سال است که مشغول زندگی اند و حتی از دایناسور ها نیز بیشتر زندگی کرده اند. آنها در طول سال ها تکامل یافته اند تا در کنار انسان ها موفق ترین شکارچی زمین باشند.کروکدیل ها قاتلانی فرصت طلب اند.
مشهور است که آنها ابتدا رفتار شکار خود را به دقت بررسی میکنند و تا سرحد مرگ منتظر می مانند و وقتی که زمان مناسب فرا رسید با دقت و اعتماد به نفس شکار خود را صید میکنند. در واقع برای مردم امری عادی است که با این حیوانات برای روز ها و شاید هفته ها شنا کنند بدون هیچ نشانه ای از حمله.تا اینکه روزی یک نفر برای شنا، ماهی گیری یا حتی قدم زدن می رود ودیگر باز نمی گردد.
این شواهد دنیای واقعی نشان میدهد که یکی از قدیمی ترین و خوش تکنیک ترین شکارچیان روی زمین در واقع یکی از صبور ترین و منظم ترین ها نیز هست. تئوری سازگاری با محیط داروین نیز به این حیوانات علاقه خاصی دارد.آنها به این دلیل از زمان دایناسور ها تا کنون دوام آورده اند که روش شکار و وفق دادن خودشان با محیط ،روشی موفق بوده است.کروکدیل آب شور شاید آخرین شکارچی طبیعت باشد. او فقط به یک وعده در هفته احتیاج دارد زیرا شکار هایی کم اما با ارزش را می گیرد تا زیاد و بی ارزش.
به عنوان سرمایه گذار چیز های زیادی از کروکدیل ها میتوان یاد گرفت بیایید چند نمونه از آنها را کشف کنیم…
برای یک معامله گر کروکدیل ها بهترین نقش را دارند.
کروکدیل بهترین نقش ما به عنوان یک سرمایه گذار است. رفتار آنها نمونه ای عالی است که یک سرمایه گذار باید داشته باشد. ما بدون شک شکارچی هستیم نه فقط سرمایه گذار، بلکه انسان ها به طور ذاتی شکارچی اند.به عنوان سرمایه گذار ما باید روش شکار کروکدیل را کپی برداری کنیم.ما باید در روش مان صبور، منظم ، انعطاف پذیر و خوش تکنیک باشیم. آنها هم چنین توانایی سریع یاد گرفتن و اجتناب کردن از حرکات ریسکی را نشان دادند که بعدا در مورد آن صحبت می کنیم. این ها کار هایی است که ما باید به عنوان سرمایه گذار انجام دهیم.
به کروکدیل ها فکر کنید…آنها بزرگ و چاق هستند و به میزان زیادی پروتئین در رژیم روزانه شان نیاز دارند تا بتوانند زنده بمانند ،شنا و شکار کنند. آیا بهترین راه مصرف انرژی برای او این است که کل روز را در آب شنا کند و به دنبال ماهی های کوچک بگردد که به آسانی به تله می افتند؟ تصور کنید که چه قدر انرژی باید صرف این کار کند.اگر شما مانند من به شخصه آنها را دیده باشید متوجه منظورم خواهید شد.کروکدیل ها به گونه ای رشد و تکامل پیدا کرده اند تا شکارچیانی صبور باشند و غذا های کوچک به اندازه یک وعده ی غذایی بزرگ توجه آنها را جلب نمی کند.
به عنوان سرمایه گذار هدف ما انجام یک معامله بزرگ و شیرین است تا ما را تا معامله بعدی ساپورت کند.اهمیت صبر در بورس و سرمایه گذاری مطمئنا ما ضرر هایی کوچک نیز در راه سود بزرگمان خواهیم داشت.اما هدف اصلی اینجا واضح است کناره ها بایستید تا یکدفعه به هدف خود حمله کنید.ما نمی خواهیم که در کل طول رود خانه شنا کنیم و به دنبال ماهیان کوچک باشیم ما منتظر خواهیم ماند تا برای خود مان یک شکار پر سود صید کنیم (به عنوان مثال کروکدیل ها احتمالا یک کانگورو ، یک سگ و حتی یک انسان را شکار می کنند).
درزبان انگلیسی اصطلاحی وجود دارد که حتماً شما آن را شنیده اید: تمام چیز های خوب نصیب کسی می شود که صبر میکند (گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی).این عبارت فقط در مورد صبر داشتن، منظم و با طرح و نقشه بودن، صحبت می کند. اما مفهوم آن در مورد کروکدیل و یک سرمایه گذار صدق میکند.
۵ ویژگی اصلی کروکدیل ها:
صبور بودن کروکدیل ها
این شاید شما را شوکه کند که من این روز ها فقط سه بار در هفته یا اهمیت صبر در بورس و سرمایه گذاری گاهی اوقات کمتر سرمایه گذاری می کنم. شما حتما با خود می گویید که این برای پول در آوردن کافی نیست.من شما را به خاطر این تفکر سرزنش نمی کنم. این گونه فکر کردن با وجود سایت هایی که کل روز در مورد یک تجارت پر سود صحبت می کنند دور از انتظار نیست.اما تجربه شخصی من میگوید که صبر کردن برای یک معامله خوب بهتر از این است که کل روز را به نمودار و جداول چسبیده باشید و سعی کنید تا با هر چیزی سرمایه گذاری کنید. بهترین سرمایه گذاری ها واضح اند . آنها با شما صحبت میکنند و می گویند که مرا انتخاب کنید.زمانی که شما بدانید دنبال چه می گردید این کار عادی خواهد شد.
برای مثال من سعی کنید که چندین روز یا هفته به دنبال یک نشانه مناسب باشید تا آنرا انتخاب کنید. در معامله بسیار به یک کروکدیل شباهت داشته باشید. حتی شاید یک تصویر کروکدیل را بخرید و آن را در اهمیت صبر در بورس و سرمایه گذاری دفترتان نصب کنید تا یاد آور باشد که این موجود چگونه در طول تاریخ موفق بوده و مهم تر اینکه چرا؟
کروکدیل ها در تلاش هایشان نتایج خوبی میگیرند.
می توان گفت اگر یک کروکدیل بخشی از شکارش را با دهنش بگیرد دیگر از دستش در نمی رود.کروکدیل ها در حمله نتایج خوبی دارند زیرا آنها صبور اند و به دنبال ساده ترین فرصت می گردند سپس با اعتماد به نفس و سرعت عمل میکنند.اما یک شیر ممکن است در بسیاری از تلاش هایش بی نتیجه بماند و مقدار زیادی انرژی را هم هدر بدهد.کروکدیل ها سعی میکنند که تلاش بی نتیجه کمتری داشته باشند زیرا آنها زمان و انرژی را هدر نمی دهند. آنها صبر می کنند و خودشان را کنترل می کنند تا شکارشان خودش به دهانش برود.
به عنوان سرمایه گذارصبور بودن می تواند شانس موفقیت شما را بالا ببرد. کنترل کردن خودمان تنها چیزی است که می توانیم انجام دهیم.ما نمی توانیم طعمه خود را (بازار)کنترل کنیم.ما می توانیم پول خود را ذخیره کنیم و صبورانه منتظر بمانیم تا زمان مناسب برای ما فرا برسد. اینگونه شما می توانید شکار خوبی بزنید نه با صد بار سرمایه گذاری کردن در تلاش هایی بی نتیجه برای عوض کردن بازار .
کروکدیل ها سریع یاد می گیرند
کروکدیل ها سریع یاد میگیرند و خود را با تغییرات محیط سازگار میکنند. خصوصا سریع یاد می گیرند که از شرایط خطرناک دوری کنند. همین توانایی یاد گیری سریع و دوری از خطر باعث شده که آنها مدت زیادی زندگی کنند و از دایناسور ها نیز پیشی بگیرند.دوری از ریسک راهی است که یک جاندار میتواند زنده بماند و با انتخاب طبیعی سازگاری داشته باشد و جنگ بین گونه ها را برنده شود.همچنین ریسک نکردن در زمانی که لازم نیست و سریع یاد گرفتن دو کلید مهم برای مبدل شدن به یک سرمایه گذاری خوب بازار ارز بین الملل می باشند.
ماهمیشه گفته ایم که ” مدیریت ریسک ” کلید موفقیت است. بعضی سرمایه گذار ها سریع مثل کروکدیل ها یاد نمی گیرند.آنها اشتباه دفعه قبل را دوباره و دوباره تکرار می کنند تا زمانی که تمام سرمایه خود را برباد دهند. با اینکه ما بسیار از کروکدیل ها باهوش تریم، اما احساساتی تر نیز هستیم و این احساسات باعث می شوند که یک سرمایه گذار در مورد خودش و بازار درنگ یا تردید کنند و موقعیت از دست برود.یک کروکدیل به خودش شک نمی کند آن فقط یک شکارچی حواس جمع است و”صبور بودن و منظم بودن” با تکرار، تبدیل به عادت می شوند.
به عنوان سرمایه گذار ما باید از اشتباهات خود درس بگیریم و سریع باشیم زیرا پای پول وسط است. شعار ریسک نکردن ما این است: زیاد سرمایه گذاری نکردن و زیاد ریسک نکردن در هر معامله.
ذخیره انرژی برای شکار بعدی
کروکدیل برای یک غذای بزرگ صبر می کند زیرا این منطقی تر به نظر میرسد. آنها انرژی و وقت را اینگونه ذخیره می کنند و این همان چیزی است که زندگی آنها را طی میلیون ها سال و زمانی که غذا کم بوده تضمین کرده است. این گونه تصور کنید که با دخالت نکردن زیادی در معامله هایتان باعث پول در آوردن می شوید. این روشی آسان است.
اینگونه تصور کنید که با سرمایه گذاری نکردن پول در می آورید زیرا شما واقعا با بیش از حد سرمایه گذاری نکردن پول در می آورید شما با ازدست ندادن پول در واقع پول بدست می آورید. احتمالا یک کروکدیل کمتر غذا می خورد اگر تمام روز در رود خانه می گشت و ماهی های کوچک را می خورد. کروکدیل به طور غریزی می داند که با صبور بودن و آرام بودن می تواند غذایی با کیفیت بالا بدست آورد. کروکدیل خودش و محدودیت هایش را می شناسد و از قدرت خود به بهترین نحو استفاده می کند.مطمئنا با توجه به مدت زمان زندگی کروکدیل ها صبر و نظم جواب خواهد داد.
این حیوان به طور غریزی می داند که باید صبر کند و انرژی خودش را ذخیره کند تا شکاری بزرگ بدست آورد. این صبوری یک نوع مهارت است که کروکدیل ها دارند و برای آنها تبدیل به یک عادت شده است. مدت زمان برای یک سرمایه گذار مهم است ما باید در حساب هایمان پول را ذخیره کنیم تا وقتی یک طعمه ی خوب دیدیم بتوانیم از آن نهایت استفاده را ببریم.
اگر ما دور و بر بگردیم و با هر چیزی سرمایه گذاری کنیم حساب هایمان را خالی خواهیم کرد و پول کافی برای نهایت استفاده از یک معامله خوب را نخواهیم داشت.همانطور که اگر یک کروکدیل تمام روز را به دنبال ماهی های کوچک برود دیگر انرژی کافی برای شکاری بزرگ را نخواهد داشت.
سازگاری زیاد با شرایط
کروکدیل ها سریع یاد می گیرند که چگونه خود را با شرایط وفق دهند.این دلیلی است که آنها توانسته اند این همه سال را زنده بمانند. کروکدیل ها باید هر بار روش گیر انداختن آنها را عوض کنند زیرا گرفتن آنها با یک روش برای دوبار بسیار دشوار است.
بسیاری از محققان عقیده دارند که سازگاری سریع کروکدیل ها و توانایی آنها در بی اعتنایی به گرسنگی برای مدت طولانی و صبر کردن برای موقعیت خوب ، دلیلی است که باعث شده تا آنها از چیزی که دایناسورها را کشت فرار کنند.این واضح است که توانایی کروکدیل در وفق دادن خودش با شرایط متغیر محیط باعث شده که میلیون ها سال زنده بماند.
به عنوان سرمایه گذار ما باید به شرایط متغیر بازار عادت کنیم و همانگونه که گفتیم ما باید کاملاً روی خودمان کنترل داشته باشیم تا بتوانیم شکار مناسب را بدست آوریم. یکی از قشنگ ترین چیز ها در مورد تحلیل پرایس اکشن معامله ها این است که آن یک راه کار، سازگار با محیط است. در حالی که بسیاری از سیستم های سرمایه گذاری سختگیرانه شما را مجبور به چسبیدن به یک سری قوانین می کند. پرایس اکشن یک سری راه کار به شما می دهد که با آن می توان با هر سیستمی سرمایه گذاری کرد و با آن سازگاری داشت.
معامله گری به سبک کروکدیل ها باید برای شما یک عادت شود
در بخش های قبل من در مورد خوبی های صبر کردن برای شما صحبت کرده ام و این که صبر کردن مهم ترین ویژگی بزرگترین سرمایه گذار ها بوده.من در بسیاری از مواقع گفته ام که “کمتربیشتر است” و فکر میکنم بر اساس شرایط بازار امروز این اصطلاح مشهود تر است.در طول سال ها من مقالات بیشماری را نوشته ام در مورد اینکه چگونه با دیدگاهی صبورانه به معامله ها نگاه کنیم.خوشبختانه بسیاری از شما شروع به درک مطالب کرده اید و می بینید که این ایده ها چه قدر به درد بخور هستند و می توانند سود زیادی به شما برسانند.
تقریبا تمام رفتار های کروکدیل شبیه سازی نکته ای است که می توان از آن در معامله استفاده کرد. کروکدیل اثبات طبیعی این است که “کمتر بهتر است” و اینکه دستور العمل موفقیت صبر کردن برای بدست آوردن فرصت مناسب است.این دستورالعمل به کروکدیل ها کمک کرده تا 200 میلیون سال در زمین زندگی کنند و اگر به درستی از آن استفاده کنید به شما نیز کمک خواهد کرد تا در بورس دوام بیاورید.
برای کروکدیل این مهم است که شکارش را درک کند و بداند که کجا آن را پیدا خواهد کرد و صبورانه منتظر بماند تا زمان مناسب فرا برسد. به عنوان سرمایه گذار ما باید بدانیم که سقف تجارت ما کجاست و قبل از از راه رسیدن آن پول خود را به هدر ندهیم.
سخن نهایی
سعی کنید خصلت کروکدیل ها را در رفتار خود هنگام معامله کردن پیاده سازی کنید، از آنها صبر و کمین کردن را یاد بگیرید،شاید مجبور باشید ساعتها و روزها بدون معامله باشید ولی وقتی دست به معامله می برید مانند کروکدیلها حمله شما رعدآسا و کشنده خواهد بود، شکار شما قطعات ماهی ها و حیوانات کوچک نخواهد بود.
حجم معاملات چیست و چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم؟
حجم معاملات (Trade Volume) مجموع تعداد قراردادها یا سهامهای معامله شده در یک نماد معاملاتی است. حجم معاملاتی را میتوان در هر نوع نماد و بازارهایی مثل بورس سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آپشن، قراردادهای آتی و انواع کالاها به کار برد.
اصول پایه حجم معاملات
حجم معاملات در یک برهه زمانی خاص، مجموع تعداد سهامها یا قراردادهای مبادله شده در یک نماد معاملاتی خاص را اندازه میگیرد، که شامل مجموع مقدار سهامهای مبادله شده بین خریدار و فروشنده میشود.
زمانی که مبادلات به صورت فعالانهتر انجام میشوند، حجم معاملات بالاست و وقتی که مبادلات کمتری بین خریدار و فروشنده انجام میشود، حجم معاملاتی نیز پایین است.
هر صرافی در بازار، حجم معاملاتی خاص خود را دنبال میکند و اطلاعات مختص به خود را منتشر میکند. اطلاعات مربوط به حجم معاملاتی در هر روز، معمولا هر یک ساعت یک بار، تخمین زده میشوند و در انتهای هر روز نیز یک شکل کلی و یک اطلاعات منسجم از حجم معاملات آن روز منتشر میشود.
سرمایه گذاران همچنین میتوانند مقدار تغییرات قیمت قرارداد را به عنوان جانشینی برای حجم معاملات دنبال کنند. در این روش، تغییرات قیمت خیلی سریعتر از حجم معاملات اتفاق میافتد.
این ابزار به سرمایه گذاران درباره میزان فعالیت و نقدینگی بازار میگوید. حجم معاملات بالا، نشان دهنده نقدینگی بالای یک نماد معاملاتی است؛ یعنی رابطه بهتر و فعالتری بین خریداران و فروشندگان وجود دارد.
وقتی که سرمایه گذاران درباره روند حرکتی در بازار سهام تردید دارند، حجم معاملات در قراردادهای آتی افزایش مییابد. این اغلب باعث میشود که قراردادهای آتی و آپشن آن سهام نیز فعالتر شوند.
در کل، در روزهای باز شدن بازارهای جهانی مثل فارکس (دوشنبهها)، و روزهای بسته شدن بازار (جمعهها) حجم معامله بالاتر است و در روزهای قبل از تعطیلات، معمولا پایین میآید.
امروزه، تریدرهای روزانه و شاخصهای پول در بازار آمریکا، تبدیل به یکی از بزرگترین استفاده کنندگان حجم معاملات شدهاند.
طبق گفتههای موسسه مالی و بانکداری JPMorgan در سال ۲۰۱۷، سرمایه گذاران راکدی مثل ETFها (صندوقهای قابل معامله) و حسابهای سرمایه گذاری کمّی که معاملات الگوریتمی با سرعت بالا انجام میدهند، مسئول ۶۰ درصد از کل حجم معاملاتی بودند؛ در حالی که تریدرهای محتاط فاندامنتالی (تریدرهایی که فاکتورهای فاندامنتالی را قبل از سرمایه گذاری بر روی یک سهام ارزیابی میکنند)، تنها مسئول ۱۰ درصد از آن بودند.
تریدرها و حجم معاملات
تریدرهای از عوامل مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. حجم معاملاتی یکی از آسانترین فاکتورها برای ارزیابی بازار توسط تریدرهاست.
این ابزار، در طول بالا رفتن سریع قیمت یا پایین آمدن سریع آن، برای تریدرها اهمیت زیادی دارد، چون میتوانند با استفاده از آن، معاملات خود را تشخیص و سازماندهی کنند.
همچنین حجم معاملات بالا که معمولا با تغییر روند قیمت همراه است، میتواند ارزش سهام مورد نظر تریدرها را تقویت کند.
سطوح مختلف حجم معاملات، میتواند به تریدرها کمک کند تا تصمیم گیری بهتری برای زمان ورود به بازار داشته باشند؛ تریدرها میانگین حجم معامله در طول روز را، هم برای معاملات کوتاه مدت و هم بلندمدت دنبال میکنند، تا بتوانند برای ورود به بازار تصمیم درستی بگیرند. همچنین آنها میتوانند اندیکاتورهای تکنیکال دیگر را نیز با حجم معاملاتی تلفیق کنند.
نمونهای ساده از حجم معاملات
فرض کنید که بازار شامل دو تریدر است؛ تریدر اول ۵۰۰ سهم از سهام اپل را میخرد و ۲۵۰ سهم از سهام آمازون را میفروشد. تریدر دوم نیز ۵۰۰ سهم از سهام تسلا را میخرد و ۲۵۰ تا از این سهم را به تریدر اول میفروشد.
کل حجم معاملات در بازار ۱۰۰۰ است (۵۰۰ سهم اپل + ۲۵۰ سهم آمازون + ۲۵۰ سهم تسلا).
استفاده از حجم معاملات برای بهبود معاملات
حجم معاملات یک مقیاس است که نشان میدهد در یک دوره زمانی خاص، چه مقدار از یک دارایی معامله شده است. در بورس سهام، حجم معاملات به صورت تعداد سهمهای خرید و فروش شده نمایش داده میشود و در قراردادهای آتی و آپشن نیز این حجم بر مبنای تعداد قرارداد دست به دست شده نشان داده میشود. خود حجم معاملات و دیگر اندیکاتورهایی که از دیتاهای حجم معاملاتی بهره میگیرند، معمولا در نمودارهای آنلاین استفاده میشوند.
هر از گاهی، نگاه کردن به الگوهای حجم معاملات، میتواند قدرت یک سهام یا ارز دیجیتال خاص را نشان دهد. در حقیقت، حجم معاملات نقش مهمی در تحلیل تکنیکال بازی میکند.
نکات مهم
- حجم معاملات میتواند یک مقیاس خوب برای تشخیص قدرت بازار باشد. معمولا بازارهایی که دارای حجم معاملات بالایی هستند، روند قدرتمندتر و سالمتری دارند.
- زمانی که در حجم معاملات بالا، بازار ریزش میکند، قدرت بازار در روند نزولی بیشتر میشود.
- زمانی که قیمت در روند نزولی بالای بالاتر (Higher High) جدیدی را ثبت میکند، باید خیلی مراقب باشید! چون ممکن است روند صعودی شکل بگیرد.
- اندیکاتورهای حجم موجود (OBV) و کلینگر (Klinger)، ابزارهایی هستند که بر مبنای حجم بازار کار میکنند.
اصول اولیه استفاده از حجم معاملات
وقتی که حجم معاملاتی را بررسی میکنید، معمولا اطلاعات از قبیل قدرت یا ضعف یک روند را به دست میآورید. به عنوان یک تریدر، ما تمایل بیشتری به همراهی با حرکات قویتر داریم و در روندهای ضعیف نیز، ما به دنبال معکوس شدن روند میگردیم.
البته این دستورالعملها همیشه و برای تمام مسائل پاسخگو نیست؛ اما برای تصمیمگیری برای ورود به بازار، مناسب است.
۱. تایید روند
یک بازار رو به رشد (نزولی یا صعودی)، باید حجم معاملاتی بالایی داشته باشد. گاوها به افزایش حجم خریداران برای هل دادن قیمت به سمت بالا نیاز دارند؛ کاهش حجم معاملات در روند صعودی، میتواند نشانه کاهش جذابیت نماد مورد نظر و در نتیجه، معکوس شدن قیمت باشد.
این یک حقیقت واضح است که ریزش یا جهش قیمت با حجم معاملاتی کم، یک سیگنال خرید یا فروش ضعیف است. ریزش یا جهش قیمت با حجم بالا، سیگنال قویتری ارائه میدهد که نشانه تغییر چیزی در آن نماد خاص است.
۲. اشباع حرکت و حجم معاملات
در یک بازار صعودی یا نزولی، ما میتوانیم اشباع قیمت را ببینیم. اشباعها، حرکات واضحی در قیمت هستند که با افزایش حجم معاملات ترکیب شدهاند؛ آنها میتوانند سیگنالهایی مبنی بر پتانسیل اتمام روند ارائه دهند.
تریدرهایی که بیشتر صبر کردهاند و از عدم دریافت سودهای بیشتر ترس دارند، خریداران را خسته میکنند؛ در نتیجه، بازار معکوس میشود.
زمانی که بازار نزولی است، نزول بیشتر قیمت تریدرها را تحت فشار قرار میدهد و این، بر روی نوسانات تاثیر میگذارد و حجم معاملات را افزایش میدهد. این نیز میتواند سیگنالی مبنی بر اتمام روند نزولی باشد.
۳. نشانههای صعودی
حجم معاملات میتواند در تشخیص نشانههای صعودی بازار مفید باشد. برای مثال، فرض کنید که بر روی یک خط مقاومت که قیمت را پس میزند، حجم معاملات افزایش مییابد؛ در این حالت، قیمت نیز پس از یک اصلاح کوچک، افزایش پیدا میکند.
در یک روند نزولی، باید پایین پایینتر (Lower Low) ساخته شود؛ زمانی که این حرکت تمام شد، حجم معاملات کاهش مییابد، که این یک نشانه صعودی تلقی میشود.
۴. معکوس شدن قیمت
پس از یک حرکت بزرگ قیمتی (بالا یا پایین)، اگر قیمت شروع به بیروند یا رنج شدن (Range) با حجم معاملاتی بالا کرد، میتواند نشانهای از معکوس شدن قیمت باشد.
۵. بریک اوتها و فیک اوتها
در بریک اوت اولیه از بازار بی روند و یا هر الگوی قیمتی دیگر، افزایش در حجم معاملاتی میتواند قدرت روند را بیشتر کند. کم بودن مقدار حجم معاملات، پس زدن قیمت در بریک اوت را نشان میدهد، که به آن فیک اوت میگویند.
۶. تاریخ حجم معاملات
حجم معاملات باید مربوط به تاریخ اخیر باشد؛ مقایسه حجم معاملات امروز با ۵۰ سال قبل، اطلاعات اشتباهی به ما میدهد. هرچه تاریخ حجم معاملات جدیدتر باشد، امکان اتفاق مشابه بیشتر است.
حجم معاملات اغلب به عنوان یک اندیکاتور نقدینگی تلقی میشود. بازارهایی مثل بورس سهام که دارای نقدینگی بالایی هستند، به عنوان یک استراتژی ترید کوتاه مدت در نظر گرفته میشوند؛ چون در قیمتهای مختلف، خریداران و فروشندگان زیادی وجود دارند.
۳ اندیکاتور پرکاربرد برای حجم معاملات
اندیکاتورهای حجم معاملات، فرمولهای ریاضی هستند که به صورت مشترک در بیشتر پلتفرمهای نموداری وجود دارند.
فرمول کارکرد هر اندیکاتور مقداری با اندیکاتورهای دیگر فرق دارد. تریدرها میتوانند اندیکاتوری را انتخاب کنند که بهترین عملکرد را برایشان دارد.
استفاده از این اندیکاتورها الزامی نیست؛ اما آنها میتوانند در تصمیم گیری درست شما را راهنمایی کنند. اندیکاتورهای زیادی برای حجم معاملاتی وجود دارند، اما ما ۳ اندیکاتور با عملکرد خوب را در اینجا بررسی میکنیم:
۱. اندیکاتور حجم موجود (OBV)
OBV یک اندیکاتور ساده اما مفید است. در این اندیکاتور، حجم معاملات زمانی افزایش مییابد که بازار به انتهای روند صعودی رسیده است. همچنین، حجم معاملات زمانی کاهش مییابد که قیمت به انتهای روند نزولی رسیده است.
OBV یک مجموعه از انباشت قیمت یا اشباع را نشان میدهد. همچنین میتواند واگرایی را نیز نشان دهد؛ مثل زمانی که قیمت بالا برود، اما حجم با نسبت آرامی شروع به رشد کند و یا حجم معاملات کم شود.
۲. اندیکاتور جریان پول چایکین (CMF)
افزایش قیمت باید با افزایش حجم همراه باشد. اندیکاتور CMF بر روی انبساط قیمت در زمانی که قیمت بالاتر از میانگین قیمتی کل روز قرار میگیرد، تمرکز دارد، سپس یک ارزش مطابق با قدرت این روند ارائه میکند.
اگر حجم معاملاتی در آن افزایش پیدا کند، قیمت نیز افزایش پیدا میکند و اگر حجم پایین باشد، قیمت نیز منفی خواهد بود.
CMF میتواند به عنوان یک اندیکاتور کوتاه مدت استفاده شود، به این دلیل که نوسان میکند؛ اما بیشتر برای نشان دادن واگرایی کاربرد دارد.
۳. اسیلاتور کلینگر (Klinger Oscillator)
نوسان در پایین و بالای خط صفر، میتواند سیگنالهایی برای خرید و فروش ارائه کند.
اسیلاتور کلینگر انباشتگی قیمت را برای حجم خرید، و پراکندگی قیمت را برای حجم فروش در یک دوره زمانی خاص ارائه میدهد.
سخن آخر
حجم معاملاتی یک ابزار کاربردی برای تشخیص روند است. همانطور که میبینید، روشهای زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. اصلیترین راه استفاده از آن، تشخیص قدرت یا ضعف بازار و بررسی تاییدیه روند یا معکوس شدن روند است.
اندیکاتورهای مبتنی بر حجم معاملات، برای تصمیم گیری درست برای ورود به بازار به تریدرها کمک میکنند.
البته حجم معاملاتی ابزار خیلی دقیقی برای ورود و خروج نیست و باید برای تشخیص این نقاط از رفتار قیمت (Price Action) نیز کمک گرفت.
سرمایه گذاری و فرق آن با معاملهگری چیست؟
سرمایه گذاری در بازار سرمایه و بورس چند سالیست که به شدت مورد توجه مردم قرار گرفته است. واژههای بورس، سرمایه گذاری، تریدر یا معاملهگر و تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و… نیز بسیار جستجو شدهاند. این نشان از علاقه زیاد مردم به سرمایه گذاری و تریدری در این حوزه است. اما نکتهای که شاید مردم به آن خیلی توجه نمیکنند، این است که این واژههای سرمایهگذاری و تریدری باهم متفاوت هستند. در این مقاله قرار است راجع به تفاوتهای یک تریدر و یک سرمایهگذار صحبت کنیم.
تعریف سرمایه گذاری چیست؟ سرمایه گذار کیست؟ تریدر کیست؟ ویژگیهای هریک کدامند؟ چگونه بدانیم که کدامیک برای ما بهتر است؟ اگر میخواهید جواب همه این سوالها را بدانید و بتوانید برای آینده خود تصمیم بهتری بگیرید، تا آخر این مقاله را با دقت مطالعه کنید.
سرمایه چیست؟
در ابتدا برای اینکه بدانیم سرمایه چیست، باید بدانیم تعریف دارایی چیست و انواع آن کدامند؟
داراییهای ما در زندگی به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ داراییهای هزینهای و داراییهای سرمایهای. داراییهایی که هزینهای هستند، در طول مدت از ارزش آنها کاسته میشوند و به اصطلاح جز هزینههای زندگی ما محسوب میشوند. بهعنوان مثال خودرو و گوشی موبایل و پوشاک و… همه اینها جز داراییهای هزینهای ما هستند که بر اثر گذر زمان و استفاده ما مستهلک شده و از ارزششان کاسته میشود.
اما در مقابل داراییهایی مثل زمین، آپارتمان، طلا و سهام و… داراییهای سرمایهای ما هستند. شما هرچه از زمینتان استفاده کنید از ارزش آن کاسته نمیشود. طلا را هرچه به گردن بیاویزید و دست بخورد، قیمتش مستهلک نمیشود. اما کافی است تا جعبه گوشی همراهتان را باز کنید تا ارزشش به نصف قیمت کاهش پیدا کند.
ملک یک دارایی سرمایهای محسوب میشود
آیا خودرو یک دارایی و نوعی سرمایه گذاری است؟
خودرو در همه جای جهان جز داراییهای هزینهای به حساب میآید، اما در ایران جز داراییهای سرمایهای محسوب میشوند که این یک اشتباه مرسوم در ایران است. این روزها مردم برای سرمایهگذاری، به خرید خودرو روی آوردهاند. کار به جایی رسیده که مردم صف میایستند تا خودرویی بخرند که حتی چیزی از آن نمیدانند. اما نکته مهم اینجاست که مردم فقط برای سود فروشش این کار را میکنند و شاید اصلا به خودرو نیازی نداشته باشند. حتی برای آنها مهم نیست که خودروی مورد نظر چه کیفیتی دارد و اصلا ایمن است یا خیر.
دقیقا حباب گل لاله نیز چنین مشخصاتی داشت. بعد از مدتی مردم جهان گل لاله را بهعنوان یک کالای سرمایهای حساب میکردند و تنها برای فروش به دیگران با قیمت بالاتر و سودش آن راخریداری میکردند. اما این باعث نشد که گل لاله همیشه بهعنوان یک کالای سرمایهای باقی بماند.
در واقع خودرو را باید یک کالای مصرفی بادوام نامید. کالایی که به سرعت یک بسته چیپس مصرف نمیشود، اما به مرور ارزش خود را از دست میدهد.
سوال: آیا اگر خودروی پراید با قیمت یک میلیون تومان و از دم قسط به وفور در ایران وجود داشت و خرید آن به راحتی خرید یک آب معدنی بود، باز هم مردم آن را برای سرمایه گذاری انتخاب میکردند؟
خوب به این موضوع فکر کنید. حتی در ایران نیز، خودرو نمیتواند برای همیشه یک کالای سرمایهای باقی بماند.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری عبارت است از اهمیت صبر در بورس و سرمایه گذاری تبدیل وجوه مالی به یک یا چند دارایی سرمایهای و نگهداری آنها به منظور افزایش ثروت.
سرمایه، در لغت به معنای سرِ مایه، یا سرچشمه پول است. سرمایهگذار، منابع نقد و شبه نقد خود را به شکلی بهکار میبندد که برایش یک جریان نقدی ایجاد کند.
برای مثال وقتی یک دستگاه بازی میخریم، پول خرج میکنیم. اما وقتی یک دستگاه بازی را در شهربازی میگذاریم و از سود حاصل از آن بهره میبریم، داریم سرمایه گذاری میکنیم.
سرمایه گذار کیست؟
مشخصا سرمایه گذار نیز شخصی است که عمل سرمایه گذاری را انجام میدهد. این افراد معمولا با هدف توسعه سرمایه خود و بهرهمندی از منافع اقتصادی آن در آینده این کار را انجام میدهند. بنابر این سرمایه گذاری بیشتر در دیدگاه بلندمدت معنی پیدا میکند.
سرمایه گذاری، شبیه به کاشتن یک درخت است، به امید بهرهمندشدن از میوههای آن. کسی که یک درخت میکارد، میخواهد ده سال، بیست سال، یا برای تمام عمر از این درخت بهرهمند شود. هرچند شاید روزی درخت خود را بفروشد، اما دیدگاه اصلی او فروش درخت به قیمتی بالاتر نیست. درخت برای او واسطه تولید میوه است.
چنین فردی چندان به نوسان قیمت درخت توجه ندارد، برای او بازار میوه است که اهمیت دارد.
به تعبیر وارن بافت، سرمایه گذار موفق کسی نیست که هوش بسیار زیادی دارد. بلکه عامل اصلی موفقیت یک سرمایه گذار، صبر بالا است.
تریدر یا معاملهگر کیست؟
تریدر یا معاملهگر کسی است که اقدام به خرید و فروش داراییها در کوتاه مدت میکند. او این کار را با هدف کسب منفعت از نوسانات قیمتی انجام میدهد، پس میتوان گفت که ذات عمل معاملهگری در بلندمدت نیست.
برای این که به رابطه بین زمان در تریدری و سرمایهگذاری پی ببریم، باید به نکته زیر دقت کنیم:
بهعنوان مثال وقتی شما یک واحد آپارتمان میخرید، احساس برنده بودن میکنید. چون میدانید که ارزش آن در آینده بیشتر از قیمت پرداختی شما است و شما برای توسعه داراییهایتان در آینده و بهرهبرداری از منافع آن این اقدام را انجام دادهاید. اما این آینده دقیقا یعنی کی؟ فردا؟ هفته بعد؟ ماه بعد؟
کمی به این موضوع فکر کنید. آیا وقتی شما خانهای میخرید انتظار دارید که از فردا قیمت ملک شما رشد کند؟ اصلا هدف شما از این که که ملکی را میخرید چیست؟ آیا با این دید میخرید که هفته بعد آن را بفروشید؟
اکثر مردم برای خرید ملک دید بلند مدت دارند. بهعبارت دیگر شاید کمتر باشد که ملکی را برای فروش در هفته بعد خریداری کند. پس خرید ملک را میتوانیم در دسته سرمایهگذاریها قرار دهیم و درواقع کسانی که ملک میخرند، سرمایه گذاری میکنند.
دسته سوم
بنیامین گراهام از دسته سوم فعالان بازارسرمایه هم اسم میبرد. معاملهگرانی که سواد کافی برای سفتهبازی ندارند، با اصول سرمایه گذاری هم آشنا نیستند. آنها در عمل دارند سهم را به امید فروش در قیمت بالاتر میخرند و نوسانهای روزانه قیمت برایشان مهم است. اما ضعف دانش خود را در پس عنوان سرمایهگذار پنهان میکنند.
این افراد در عمل، معاملهگرانی با افق زمانی طولانیتر هستند، نه سرمایهگذار.
کافی است بازار برای مدتی رنج باشد، آنوقت میبینیم که سود تقسیمی و بازدهیهای آهسته و پیوسته برایشان اهمیتی ندارد و شاید به نوسانگیری بلندمدت در بازارهای دیگر مثل طلا و مسکن روی بیاورند.
البته این کار از نظر قانونی و اخلاقی ایرادی ندارد. اما خوب است که فرد خودش را بهتر بشناسد و بداند که دقیقا دارد چه کار میکند.
سرمایه گذاری کنیم یا معاملهگری؟
جالب است بدانید که قیمت ملک هم دارای نوسانهای زیادی است، منتهی ما آن را نمیبینیم. اگر قیمت ملک هر روز روی تابلوی بازار ثبت میشد، شاید خیلیها از ترس نوسانهای قیمتی، هیچوقت به سراغ آن نمیآمدند. پس درمییابیم که سرمایه گذار بودن و یا تریدر بودن به روحیات خودمان نیز بستگی دارد. واقعیت این است که ما باید ابتدا روحیات خودمان را بشناسیم تا ببینیم کدامیک برایمان بهتر است و از لحاظ شخصیتی کدام فعالیت با روحیات ما سازگارتر است.
سوال این است که سرمایهگذار باشیم یا یک معاملهگر؟ در ادامه به ویژگیهای خاص برای یک فرد سرمایه گذار و یا یک تریدر اشاره میکنیم.
تحمل صبرتان چقدر است؟
روزی یکی از دوستانم راجع به سهمی در بازار بورس آمریکا از من نظر خواست. او هدف از خریدش را بلندمدت اعلام کرد که من هم نظرش را تایید کردم و گفتم برای خرید گزینه خوبی است. بعد از یک هفته دوباره دوستم را دیدم و از او پرسیدم که آیا سهمی که گفته بودی را خریدی؟ او خیلی جدی گفت که فروختمش!
من با کمال تعجب از او پرسیدم که مگر نگفتی که برای بلندمدت خرید کردی؟
گفت: بله، من هم دو روز سهم را نگهداشتم و بعد فروختم.
اینجا بود که فهمیدم تعریف بلندمدت و کوتاهمدت برای آدمهای مختلف متفاوت است.
شما باید بدانید که آستانه صبرتان چقدر است. یکی مثل دوست من بلندمدت را تنها در دو روز میبیند و یکی هم مثل وارن بافت چهل سال سهامدار سهم کوکاکولا است. اگر صبرتان محدود است سرمایه گذاری تقریبا برای شما بیمعنی خواهد بود. زیرا سرمایهگذاریها عملا در بلندمدت (به معنای واقعی) سودآور هستند.
تا چه حدی ریسکپذیر هستید؟
در دنیای معاملهگری همواره ریسک کارتان بالا است. اگر در معاملاتتان تحمل ضرر را ندارید و یا استرس روی نتیجه کار شما تاثیر میگذارد، باید در استراتژی خود تجدید نظر کنید. میزان تحمل ضرر در افراد مختلف با شخصیتهای مختلف کاملا متفاوت است. همچنین میزان سرمایه نیز در این امر دخالت دارد.
یکی از روشهایی که میتوانید میزان تحمل ضرر را در خودتان اندازه بگیرید این است که وقتی یک معامله باز میکنید، تا چه حد ذهنتان را درگیر میکند؟ اگر معاملهای را وارد شدید که هنگام شب و در خوابتان هم درگیرش هستید، یعنی ذهن شما هنوز آمادگی تحمل آن حجم از معامله و ضررهای احتمالی را ندارد.
در این مرحله باید حجم معاملاتتان را کاهش دهید و آنقدر این عمل را تکرار کنید که دیگر ذهنتان درگیر مقدار ضرر در معامله نباشد. اگر مقدار حجم معاملات شما پس از کاهش به اندازهای بود که دیگر سودش برایتان ارزشی ندارد، یعنی معاملهگری با روحیات و شخصیت شما سازگار نیست.
پیشنهاد میکنم که سعی کنید بدون هیچ تعصبی تست فوق را روی خودتان انجام دهید.
پیروی از نظم و پایبند بودن به استراتژی
یکی از عوامل مهمی که هر معاملهگری باید به آن دقت داشته باشد، این است که در معاملات خود یک نظم خاص داشته باشد و سعی کند این نظم را در هر شرایطی حفظ کند. داشتن استراتژی به نظمدهی معاملات یک تریدر کمک زیادی میکند. ولی این که تا چه حد به قوانینی که خود وضع کردهاید پایبند میمانید، به شما مربوط است.
یک معاملهگر حرفهای به استراتژی خود ایمان دارد و حتی در ضرر نیز به آن پایبند است. اگر نمیتوانید روی یک قاعده خاص حرکت کنید و تصمیم خود را سریع عوض میکنید، سرمایه گذاری برای شما گزینه راحتتری از معاملهگری است.
چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
تا چه حد احساسی هستید؟
این نکته یکی از مهمترین نکات در ویژگیهای فردی یک سرمایهگذاریا یک معاملهگر است. از خودتان بپرسید که با قرار گرفتن در شرایط بحرانی چقدر روی خود کنترل دارید؟ آیا زود عصبانی میشوید؟ آیا زودرنج هستید؟ عواطف روی تصمیمات زندگی شما چقدر تاثیرگذار هستند؟
جواب این سوالات را کسی بهتر از خود شما نمیداند. پس در جواب سوالات بالا خودتان را قانع نکنید و سعی کنید که با خودتان در این موارد صادق باشید. درواقع هرچقدر این احساسات در شما قویتر باشد، کار شما برای کنترل این احساسات در کارتان سختتر میشود.
به این نکته فکر کنید که چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
کنترل احساسات در معاملهگری یکی از مهمترین عوامل برای کسب موفقیت در این راه است
یک معاملهگر حرفهای نیز هیچگاه در معاملات خود احساسات را دخالت نمیدهد و همواره سعی دارد از نگاه منطق به آن نگاه کند. بهعبارت دیگر معاملهگر موفق و حرفهای کسی است که سودها و زیانها هیچ تاثیری بر روحیه او ندارد، زیرا او میداند که ترید احساسی از روی ترس یا طمع، آغاز یک زیان بزرگ است.
اگر روی احساسات خود کنترل زیادی ندارید، بهتر است تایم فریمی که معاملاتتان را در آن انجام میدهید بالاتر ببرید. زیرا نوسانات در تایم فریمهای بالاتر کندتر انجام میشوند و همین موضوع باعث میشود که کمتر درگیر احساسات مقطعی در معاملاتتان شوید. اگر تایم فریمتان آنقدر بالا رفت که دیگر معاملاتتان به یک سرمایه گذاری تبدیل شد، پس روحیه کاری شما هم همان است.
نداشتن تعصب و غرور
یکی از ویژگیهای بارز و مهم در معاملهگران بازارهای مالی این است که مغرور هستند، اما متعصب نیستند. بین غرور و تعصب یک مرز باریک وجود دارد که اگر غرور به تعصب تبدیل شود میتواند زیانهای زیادی را برای یک معاملهگر بهدنبال داشته باشد. یک معاملهگر حرفهای به تحلیلها و استراتژی معاملاتی خودش ایمان دارد و همواره به استراتژی خود پایبند است؛ اما هرگز روی آنها تعصب ندارد و هیچ وقت روی نظر خودش پافشاری نمیکند. بلکه طبق استراتژی معاملاتی که دارد، مداوم خودش را با روند بازار منطبق میسازد.
هدفتان از ورود به بازارهای مالی چیست؟
اگر خواستید روزی وارد بازارهای مالی بشوید این سوال را حتما از خود بپرسید که چرا قصد دارید وارد بازارهای مالی بشوید؟ اگر جوابتان رسیدن به سود و پولدار شدن است، متاسفانه گزینه اشتباهی را انتخاب کردهاید. حتما این جمله را شنیدهاید که میگویند بیش از 90% از معاملهگران در بازارهای مالی زیانده هستند. علت این امر جواب همان سوال است. باید معاملهگری در بازاهای مالی را بهعنوان یک شغل ببینید. آیا کسی که کاسب و مغازهدار است فقط برای سودش این کار را کرده؟
جواب: خیر او مغازه داری را بهعنوان یک شغل انتخاب کرده و از این راه زندگی میکند. ممکن است گاهی سود کند و گاهی هم ضرر. دقت کنید که هیچ فروشندهای بخاطر ضرر در یک ماه مغازه خود را جمع نمیکند. مشکلات شغلی یک معاملهگر نیز زیاد هستند. یک معاملهگر واقعی نیز ضرر در معاملاتش را با جان و دل میپذیرد، اما از ایجاد زیان زیاد نیز جلوگیری میکند. او قبول دارد که ضرر نیز جزئی از معاملات او است و برای این کار همواره روی بهتر شدن استراتژی و روانشناسی خودش کار میکند.
معاملهگر واقعی طمع را در خودش کشته و اصلا به دنبال کسب سود بالا در کوتاه مدت نیست؛ بلکه بیشتر به دنبال ماندن است. به قول وارن بافت “اگه کسی کسب سود بالا در کوتاه مدت را با لحن مطمئن وعده داد، لبخند زنان از او دور شوید.
آیا باید هر روز معامله کرد؟
خیلی مرسوم است که میگویند معاملهگری در بازارهای مالی، یک کرم درونی را در انسان ایجاد میکند. این کرم همواره او را به معاملات بیشتر تشویق میکند. یکی از مشکلاتی که معمولا مردم دارند این است که فکر میکنند هر روز باید معامله کنند. بهعبارت دیگر اگر یک روز در بازار بورس یا فارکس معامله نکنند، شب خواب به چشمانشان نمیآید.
این یک ذهنیت غلط برای معاملهگران حاضر در بازارهای مالی است. بعضی از اوقات برای من پیش میآید که در طول یک هفته نیز هیچ معاملهای نمیکنم، چون درک شرایط بازار در آن هفته برایم سخت است. مطمئن باشید این نکته باعث کوچک شدن و سرشکستگی شما نخواهد بود.
نتیجه گیری فرق بین معاملهگری و سرمایه گذاری چیست؟
در این مقاله سعی کردیم که فرق بین سرمایه گذاری و معاملهگر را شرح دهیم و ویژگیها و خصوصیات فردی یک معاملهگر و یک سرمایه گذار را باهم بررسی کنیم، تا بتوانیم استراتژی بهتری را برای ورود و کار کردن در حوزه بازاهای مالی بهکار ببریم. واقعیت این است که هرچه بیشتر روی روانشناسی خودتان کار کنید نتیجه بهتری در انتظار شما خواهد بود. یادتان باشد که خودتان بهترین قاضی در این مورد هستید، پس سعی کنید همواره با خودتان در این مورد صادق باشید. زیرا خودتان را هیچ وقت نمیتوانید گول بزنید.
اگر این مقاله برایتان مفید بوده لطفا آن را با دیگران به اشتراک بگذارید و اگر سوالی در مورد موضوع این مقاله دارید ان را برایمان کامنت کنید. حتما شخصا به آنها پاسخ خواهم داد.
می توانید ویدیوهای بیشتری از تالار بورس را در شبکه اشتراک ویدیو آپارات و همچنین کانال یوتیوب تالار بورس دنبال کنید.
حد ضرر چیست؟ 5 نکتهای که برای تعیین حد ضرر یا استاپ لاس
حد ضرر چیست و چه اهمیت در معاملهگری دارد؟ تمام کسانی که قصد دارند در بازارهای مالی به خرید و فروش بپردازند، باید پاسخ این سؤال را بهخبی بشناسند. احتمالا این جمله را که یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان است را شنیدهاید. داستان حد ضرر یا استاپ لاس نیز در معاملهگری تقریبا چیزی مشابه همین جمله است. ضرر و زیان جز جداییناپذیر معاملهگری است. هنر یک سرمایهگذار این نیست که هیچگاه ضرر نکند. بلکه او باید بتواند با مدیریت هوشمندانه ضرر و زیان خود را به حداقل مقدار ممکن کاهش دهد. مفهوم حد ضرر کمک میکند که یک معاملهگر بتواند زیان خود در معاملات را کنترل کند. برای آشنایی بیشتر با این مفهوم و روشهای استفاده از آن تا پایان با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
حد ضرر چیست؟
هیچ سرمایهگذاری را در بازارهای مالی نمیتوانید پیدا کنید که به قصد ضرر کردن وارد یک معامله شود. اما ناگفته پیدا است که همانطور که سود کردن در معامله برای شما شیرین است، باید منتظر ضررهای احتمالی نیز باشید و این مسئله را به عنوان یک حقیقیت هر چند تلخ بپذیرید. در نظر بگیرید که در بازار بورس یا ارزهای دیجیتال، یک سهم یا رمزارز را خریداری کردهاید و بعد از گذشته مدتی، قیمت آن از قیمت خرید شما پایینتر میآید. در چنین شرایطی چه کار باید کرد؟
آیا باید بلافاصله از معامله خارج شد؟ آیا باید صبر کرد تا قیمتها بار دیگر در مدار صعودی قرار بگیرد و شما از ضرر خارج شوید؟ اگر باید صبر کرد، تا چه زمانی باید این فرآیند ادامه پیدا کند؟ پاسخ این سؤالات در گروه پاسخ به این سؤال است که حد ضرر چیست؟ در هر معاملهای وقتی وارد میشوید، همان ابتدا با توجه به تحلیل خود و استراتژی معاملاتیتان باید حد ضرر خود را تعیین کنید. حد ضرر قیمتی است که اگر دارایی خریداری شده تا سطح آن کاهش پیدا کند، شما باید اقدام به فروش دارایی کنید تا جلوی ضرر و زیان بیشتر را بگیرید. اما حد ضرر یا استاپ لاس چگونه تعیین میشود؟
روشهای تعیین حد ضرر چیست؟
استاپ لاس از جمله موضوعاتی در معاملهگری است که تعیین مقدار دقیق آن کاملا وابسته به استراتژی معاملاتی هر تریدر دارد. عامل دیگری که در این زمینه تأثیر زیادی دارد، میزان ریسکپذیری معاملهگر است. طبیعی است که معاملهگرانی که ریسکپذیری بالایی ندارند، حد ضرر خود را با فاصله قیمتی بسیار کمی نسبت به قیمت خرید داراییها در نظر میگیرند.
با ذکر این نکات، بهتر است بررسی کنیم که روشهای تعیین حد ضرر چیست؟ در حالت کلی سه روش اصلی برای این منظور در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد که عبارتاند از:
1- استاپ لاس ثابت
در این روش معاملهگر فارغ از ابزارهای تحلیل تکنیکال، باتوجهبه شناختی که از دارایی و روحیات شخصی خود دارد، یک عدد مشخصی را بهعنوان حد ضرر در معاملات تعیین میکند. هر زمان قیمت دارایی افت کرد و حد ضرر معاملهگر فعال شد، تصمیم به فروش دارایی میگیرد.
2- مشخص کردن حد ضرر با استفاده از اندیکاتورها
اندیکاتورها بهعنوان ابزارهای کارآمدی برای تعیین حد ضرر در معاملات مختلف به شمار میروند. اندیکاتورها مجموعه توابع و الگوریتمهای ریاضی هستند که به کمک آنها میتوان پیشبینیهای نسبتاً خوبی از روند حرکت قیمت یک دارایی ارائه داد. تعیین حد ضرر به کمک اندیکاتورها معمولاً به کمک نرمافزارهای تحلیلی که برای این منظور تولید شدهاند، صورت میگیرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله اندیکاتور چیست را مطالعه کنید.
3- تعیین استاپ لاس به کمک الگوهای قیمتی
کارکردن با نمودارهای قیمت داراییها در تحلیل تکنیکال برای تعیین حد ضرر بسیار کاربردی و مفید است. البته کسانی میتوانند از این ابزارها استفاده کنند که آموزشهای لازم برای استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال را بهخوبی فراگرفته باشند. الگوهای سر و شانه ، کف دوقلو، امواج الیوت ، فیبوناچی و … از جمله ابزارهای مهمی در تحلیل تکنیکال هستند که با بررسی نمودار قیمت دارایی اطلاعات متنوعی را در اختیار معاملهگران قرار میدهند.
5 نکته ضروری در تعیین حد ضرر یا استاپ لاس
با وجود اینکه در ابتدای بحث حد ضرر چیست، اشاره کردیم که تعیین استاپ لاس وابسته به استراتژی معاملاتی شما است، اما به تجربه ثابت شده است که رعایت کردن چند نکته برای تعیین حد ضرر مناسب ضروری است. این نکات عبارتاند از:
- حد ضرر در معاملات همواره یک مقدار ثابت و غیرقابلتغییر نیست. معمولاً با افزایش قیمت یک دارایی، معاملهگر باید با بازنگری در شرایط موجود، حد ضرر خود را نقطه معینی بالا بیاورد.
- زمان در هر معاملهای حکم پول و سرمایه را دارد. شما نمیتوانید سالها صبر کنید تا اهداف قیمتی که برای یک معامله در نظر گرفتهاید، محقق شود مگر اینکه ارزش آن را داشته باشد. منظور این است که استاپ لاس صرفاً با قیمت داراییها سر و کار ندارد؛ بلکه باید زمان را نیز بهعنوان معیاری برای ورود و خروج در معاملات در نظر گرفت و در صورت محقق نشدن اهداف در بازه زمانی مورد انتظار از آن خارج شد.
- تعیین حد ضرر با شناسایی محدوده حمایتی یک سهم رابطه تنگاتنگی دارد. بهعنوان مثال ممکن است یک سهم در محدوده حمایتی با موجی از خریداران مواجه شود و روند صعودی به خود بگیرد. در این راستا باید درک درستی از محدود حمایتی قیمت داراییها داشته باشید.
- در معاملات خود تعصب بیجا به خرج ندهید و در صورتی که حد ضرر شما فعال شد، فوراً اقدام به فروش دارایی کنید.
- معمولاً توصیه میشود که بیشتر از 10 درصد قیمت خرید را بهعنوان حد ضرر قرار ندهید. البته تعیین این عدد وابسته به میزان ریسکپذیری شما است.
سؤالات متداول
1. دلیل تعریف حد ضرر چیست؟
تا زمانی که یک دارایی را نفروشید، نه سود کردهاید و نه ضرر. میزان سود و زیاد وقتی مشخص میشود که از یک معامله خارج شوید. اما مبتنی بر این دیدگاه نباید اجازه به خواب رفتن سرمایه را بدهید. سرمایه زمانی میتواند سودآور باشد که حرکت داشته باشد. شما نمیتوانید از رشدهای منطقی که در بازار جاری است، جا بمانید و فرصتها را از دست بدهید؛ بنابراین حد ضرر در معامله به شما کمک میکند تا از به خواب رفتن سرمایه و همچنین زیانهای بیشتر جلوگیری کنید. به عبارت دیگر، پایبندی به حد ضرر فضا را برای جبران ضرر متحمل شده در معاملات دیگر مهیا میکند.
2. عوامل مؤثر در تعیین حد ضرر چیست؟
علاوه بر استراتژی معاملاتی و میزان ریسکپذیری معاملهگر، چند عامل مهم دیگر از جمله خط روند حمایت دارایی، امواج الیوت، الگوهای قیمتی و … نیز در تعیین حد ضرر مؤثر هستند.
کلام پایانی
در این مطلب بررسی کردیم که حد ضرر چیست و چگونه میتوان از آن برای جلوگیری از تحمیل ضرر و زیانهای بیش از حد در سرمایهگذاری جلوگیری کرد. درک عمیق از مفهوم حد ضرر یا استاپ لاس نیاز به تمرینهای عملی زیادی دارد. در همین راستا کلینیک سرمایه دو دوره آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته را برای شما عزیزان آماده کرده است که در آن از 0 تا 100 هر آن چیزی که برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر تکنیکال خبره نیاز دارید، آموزش داده میشود. در این آموزشها تلاش شده است تا مثالهای عملی بسیار زیادی از بازارهای مالی مختلف برای دانشجویان دوره ارائه شود تا موضوعات به خوبی تبیین گردد. کلینیک سرمایه در کنار شما است تا لذت سود کردن در بازارهای مالی را با هم تجربه کنیم.
بورس، کوره پول سوزی و لبریز صبرِ ایوب سهامداران خُرد…
بورسِ تهران، مرزعه ای پُرثمر در سالِ ۹۸ و نیمه نخستِ ۱۳۹۹، سهامداران اما میلیونها ایرانی از اهالی دوردست ترین روستاها گرفته تا پایتخت نشینان.
بورسِ تهران، مرزعه ای پُرثمر در سالِ ۹۸ و نیمه نخستِ ۱۳۹۹، سهامداران اما میلیونها ایرانی از اهالی دوردست ترین روستاها گرفته تا پایتخت نشینان.
جایگاهِ حقوقی دعوت کننده مردم به بازار سرمایه دیگر جایی برای تحقیق و تردید باقی نگذاشته بود.
رنج کشیدگانِ دوره #تحریم و ناکارآمدی دولت برای جبرانِ عقب ماندگی ها از تگرگِ بی سابقه گرانی و تورم از هر روزنه ای برای تامینِ وجه جهت خرید #سهام بهره می جستند؛ از نقدینگی عاریه ای گرفته تا حراجِ خانه و خودرو و اثاثیهِ منزل!
روزهای آفتابی بورس از شهریورِ سال گذشته رو به هوای ابری و مه آلود گذاشت و بازارِ گاوی، رنگِ خون به خود گرفت اما آن مرد خنده رو حتی خم به ابرو نیاورد و توپ را به زمین مردم انداخت که سود و ضرر خاصیتِ بازار سرمایه است و #سهامداران باید صبوری کنند، صبری که البته تاوانِ آن سیاه بختی و ورشکستگی میلیونها ایرانی بود که برخی از آنها پولِ خرید جهیزیه، شهریه دانشگاه، ودیعه اجاره خانه، تسهیلات بانکی و.
.
.
را به امیدِ سودآوری و چرخیدنِ چرخ هایِ مُستهلک شده زندگی صرف خریداری سهام های بزک کرده نموده بودند غافل از آنکه بورس سرابی از ثروتمند شدن بیش نبود!
گرچه #دولت جدید برای بازگشتِ آرامش و مهاجرت دوباره پول های سرگردان به تالار شیشه ای بورس تلاش هایی داشته و اندک توفیقی نیز حاصل شده اما واقعیت آن است که قامت های خم شده زیان دیدگان که چنانچه آنها را «مالباختگانِ دعوتی بی پایه و اساس» و اعتمادکنندگانِ به وعده های پوشالی دولتمردان سالهایِ بنفش بنامیم، پسندیده تر است، به آسانی دوباره راست نمی شود و باید به آقایِ #روحانی برای تدبیر و امیدی که به ارمغان آورده بود، هزار الله اکبر و هزار خداقوت گفت. نگارنده که خود از جماعتِ آسیب دیدگانِ روحی و مالی بورس است، به نمایندگی از سایر همدردان از دولت و مجلس و قوه قضائیه انقلابی استدعایِ رسیدگی ویژه و عاجل به موضوعات گذشته و جاری #بورس را داریم که اولاً برهم زنندگان آرامش بازار سرمایه محاکمه و مجازات شوند و همچنین با بازگشت رونق و روزهایِ سبزپوشی به این بازار، بخشی از زیانِ هنگفت #ملت جبران گردد، ضررهایی که صدها کانونِ گرم خانوادگی را ویران نمود و با ربودن لبخند از چهرهِ ده ها و صدها هزار نفر، آنها را غرق در اندوه و ناراحتی ساخت.
دیدگاه شما