آموزش تحلیل تکنیکال ۵/ حد ضرر به چه معناست و چه کاربردی برای تریدرها دارد؟
زمانیکه بازار طبق تحلیل ما پیش میرود، تصمیمگیری آسان است اما زمانیکه شرایط خاصی پیش میآید حد ضرر خیلی در تصمیمگیری موثر است و به تریدرها کمک میکند.
حد ضرر مثل یک کمربند ایمنی است که از زیانهای زیاد پیشگیری میکند و به شما اجازه میدهد پیش از اینکه اشتباه بزرگی مرتکب شوید از آن پیشگیری کند.
در نوشتههای قبل در مورد تعریف تحلیل تکنیکال، انواع نمودارها، سطح حمایت و مقاومت و خط روند بازار صحبت کردیم. در این مطلب به بررسی حد ضرر و نحوه مشخص کردن آن خواهیم پرداخت.
مفهوم STOP LOSS و کاربردهای آن
حد ضرر یا STOP LOSS (به اختصار SL) به تریدر اطلاع میدهد که در حال زیان دادن است و باید از بازار خارج شود. تعیین SL به استراتژیای که شما انتخاب میکنید وابسته است.
نکتهای که نباید فراموش کنید این است که حد زیان باید با روشهای دقیق تعیین شود و محاسبه ذهنی آن که در بیشتر مواقع انجام میشود، کار اشتباهی است.
قبل از ورود به بازار لازم است یک چارچوب ذهنی برای خود ایجاد کنید و بعد از آن قیمت قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید مناسب خرید بیت کوین یا خرید تتر فروش آن را هم مشخص کنید. با کمک STOP LOSS مانع از دست رفتن سرمایه خود میشوید.
مفهوم STOP LOSS
نحوه مشخص کردن حد ضرر
برای مشخص کردن حد زیان در هر تحلیلی یک روش خاص وجود دارد. حد ضرر زمانی اهمیت پیدا میکند که شما در تحلیل خود اشتباه کرده باشید و نیاز به بازسازی استراتژی دارید.
حجم معامله هم نقش مهمی در تعیین STOP LOSS دارد و فراموش نکنید در هر معاملهای حد ضرر جایی قرار میگیرد که تحلیل اشتباه باشد. بسیاری از معاملهگران بازار برای تعیین SL از کارشناسان کمک میگیرند و برخی هم سعی میکنند میزان آن را به تنهایی مشخص کنند.
متاسفانه تریدرها زمانیکه در شرایط سود هستند به سرعت اقدام به فروش میکنند و زمانیکه که بازار در شرایط زیان است بیش از اندازه صبر به خرج میدهند و صدمات جبران ناپذیری به سرمایه خود وارد میکنند.
تعیین محدوده ضرر برای هر شخصی متفاوت است و بسته به تحلیل تکنیکال و بنیادیای که از آن استفاده میکنید متفاوت است اما فراموش نکنید نکنه مهم در این مبادلات این است که باید به حدی که مشخص شده پایبند باشید.
این مطلب راهم مطالعه کنید: استخر بیت کوین؛ معرفی ۷ استخر ماینینگ برتر برای استخراج بیت کوین
حد ضرر کوتاه و بلند
با پایین آوردن حجم معامله میتوانید ریسک را هم کاهش دهید. استفاده از STOP LOSS بلند علاوه بر اینکه میتواند عملکرد شما را بهبود بخشد، میتواند میزان استرس معامله را هم پایین بیاورد. علاوه بر این، حد ضرر بلند میتواند آستانه صبر معاملهگر را هم بالا ببرد، البته به شرطی که حجم معامله هم به درستی تعیین شده باشد.
نقطه سربه سر معامله هم میتواند نقطه خوبی برای تعیین حد زیان باشد.افزایش حد زیان به منظور ایجاد فضای کافی برای معامله صورت میگیرد.
نحوه مشخص کردن حد ضرر
شیوه تعیین حد ضرر
برای تعیین حد زیان در تحلیل تکنیکال لازم است نواحی مهم (فرود و صعود) چارت را شناسایی کنید و نقطه توقف را قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید کمی پیش از آن قرار دهید. به همین سادگی حد ضرر شما تعیین میشود. البته برخی هم از یک حد ثابت ضرر استفاده میکنند و در قیمت مشخصص یا پیپ خاصی اقدام به استاپ میکنند اما استفاده از تحلیل تکنیکال همیشه قابل اتکاتر است.
فراموش نکنید هر یک از این روشها ایرادات خاص خود را دارند. نوسانات شدید قیمتی و نفوذ در سطحها تعیین حد زیان را دشوار میکند و سبب میشود در شرایط نوسانهای قیمتی در هر شرایطی بازنده به نظر برسید.
این مطلب راهم مطالعه کنید: معرفی بهترین سایت سرمایه گذاری بیت کوین از نگاه کاربران
نتیجه گیری
STOP LOSS ملاکی است که از گرفتن تصمیمهای احساسی و اشتباه پیشگیری میکند و سبب میشود از زیانهای غیرقابل جبران و از دست رفتن سرمایه پیشگیری کنید. استراتژی و حجم قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید معاملات شما در تعیین حد ضرر تاثیر بسیاری دارد.
روشهای مختلفی برای تعیین حد زیان وجود دارد اگر از تحلیل تکنیکال کمک بگیرید احتمال تصمیمگیری بهتر و منطقیتر افزایش پیدا میکند.
برای تعیین حد زیان میتوانید از نظرات کارشناسان استفاده کنید، مهم نیست که چطور این میزان را تعیین میکنید، نکتهای که اهمیت بالایی دارد این است که به تصمیم خود پایبند باشید و در رعایت آن ثابت قدم باشید.
استفاده از حد زیان ثابت و شناور در تحلیل تکنیکال کمک میکند در شرایطی که بازار شرایط مناسبی دارد تصمیمات بهتری بگیرید و در استفاده بهینه از سرمایه خود موفق عمل کنید.
بهترین معیار برای نوسان قیمت سهام چیست؟
نوسانات، نشان دهنده میزان حرکت قیمت هستند. سهامی که قیمت آن به اوج و کف های جدید می رسد یا به طور نامنظم حرکت می کند، پر نوسان تلقی می شود. سهامی که حرکت قیمت آن نسبتاً ثابت باشد دارای نوسانات پایینی است. یک سهام پر نوسان ذاتاً ریسک پذیرتر است، اما این ریسک هر دو طرف را کاهش می دهد.
در این مطلب به انتخاب بهترین معیار برای نوسان قیمت سهام می پردازیم.
هنگام انتخاب یک اوراق بهادار برای سرمایه گذاری، معامله گران سوابق نوسانات آن را مشاهده می کنند تا ریسک نسبی یک معامله احتمالی را تعیین کنند. معیارهای متعددی نوسانات را در زمینه های مختلف اندازه گیری می کند و هر معامله گر موارد دلخواه خود را دارد. درک دقیق از مفهوم نوسان و چگونگی تعیین آن برای سرمایه گذاری موفق ضروری است.
نوسانات، نشان دهنده میزان حرکت قیمت هستند. سهامی که قیمت آن به اوج و کف های جدید می رسد یا به طور نامنظم حرکت می کند، پر نوسان تلقی می شود. سهامی که حرکت قیمت آن نسبتاً ثابت باشد دارای نوسانات پایینی است. یک سهام پر نوسان ذاتاً ریسک پذیرتر است، اما این ریسک هر دو طرف را کاهش می دهد. هنگام سرمایه گذاری در یک اوراق بهادار نوسان دار، شانس موفقیت و خطر شکست به یک اندازه افزایش می یابد. به همین دلیل، بسیاری از معامله گران با تحمل ریسک بالا از چندین معیار نوسان برای تعیین استراتژی های تجاری خود استفاده می کنند.
نکات مهم درباره نوسان قیمت سهام
- نوسانات، به سرعت حرکت بازارها اشاره دارند و این معیار مهمی است که توسط معامله گران به دقت مشاهده می شود.
- سهام پرنوسان، نشان دهنده درجه بیشتری از ریسک و زیان های احتمالی هستند.
- انحراف معیار، رایج ترین روش اندازه گیری نوسانات بازار است و معامله گران می توانند از بولینگر باندها برای تحلیل انحراف معیار استفاده کنند.
- روش دیگر اندازه گیری نوسان قیمت سهام، حداکثر کاهش سرمایه است و توسط سفته بازان، تخصیص دهندگان دارایی و سرمایه گذاران رشد برای محدود کردن ضرر خود استفاده می شود.
- بتا نوسانات را نسبت به بازار سهام اندازهگیری میکند و میتوان از آن برای ارزیابی ریسکهای نسبی سهام یا تعیین مزایای متنوعسازی سایر طبقات دارایی استفاده کرد.
- شاخص نوسانات بورس اختیار معامله شیکاگو (The CBOE Volatility Index) یک معیار رایج است که برای اندازه گیری نوسانات مورد انتظار S&P 500 استفاده می شود.
- سرمایهگذاران میتوانند برای به حداقل رساندن تأثیر نوسان قیمت سهام بر پرتفوی خود، ریسک خود را پوشش دهند،و یا میتوانند از نوسانات استقبال کنند و به دنبال کسب سود از آنها باشند.
انحراف معیار
انحراف معیار (standard deviation)، معیار اصلی نوسانات مورد استفاده معامله گران و تحلیلگران است. این معیار نشان دهنده معدلی است که قیمت سهام با میانگین در یک دوره زمانی متفاوت بوده است. با تعیین میانگین قیمت برای دوره تعیین شده و سپس کسر این رقم از قیمت اصلی محاسبه می شود. سپس باقی مانده آن مجذور، جمع و میانگین می شوند تا واریانس ایجاد شود.
چون واریانس حاصل مجذور است، دیگر در واحد اندازه گیری اصلی موجود نیست. از آنجایی که قیمت با دلار اندازهگیری میشود، تدرک معیاری که از مجذور دلار استفاده میکند، چندان آسان نیست. بنابراین، انحراف معیار با گرفتن جذر واریانس محاسبه میشود که آن را به همان واحد اندازهگیری مجموعه دادههای اصلی برمیگرداند.
نکته: اگرچه سایر معیارهای نوسان در این مقاله مورد بحث قرار گرفته اند، اما انحراف معیار محبوب ترین آنها است. وقتی مردم می گویند نوسان، معمولاً منظورشان انحراف معیار است.
تحلیلگران تکنیکال از یک شاخص تکنیکال به نام باندهای بولینگر برای تحلیل انحراف معیار در طول زمان استفاده می کنند. باندهای بولینگر از سه خط تشکیل شدهاند: میانگین متحرک ساده (SMA) و دو باند که یک انحراف معیار در بالا و پایین میانگین متحرک ساده قرار میگیرند. میانگین متحرک ساده اساساً یک نسخه ساده شده از سابقه قیمت سهام است، اما در پاسخ به تغییرات کندتر است.
باندهای بیرونی آن تغییرات را نشان میدهد تا اصلاح مربوطه را به انحراف معیار منعکس کنند. انحراف معیار با عرض باندهای بولینگر نشان داده می شود. هرچه باندهای بولینگر گسترده تر باشد، قیمت سهام در دوره معین نوسان بیشتری دارد. سهام کم نوسان، باندهای بولینگر بسیار باریکی دارند و در نزدیکی میانگین متحرک ساده قرار دارند.
در مثال بالا، نموداری از Snap Inc. (SNAP) با باندهای بولینگر فعال نشان داده شده است. در بیشتر موارد، سهام در محدوده بالا و پایین باندها و در طول محدوده شش ماهه معامله می شوند. قیمت هر سهم بین 12 تا 18 دلار بود. باندهای بولینگر اغلب بهعنوان نشاندهنده محدوده معاملاتی بین اوراق بهادار استفاده میشوند. محدوده بالای باند نشاندهنده قیمت احتمالا بالا برای فروش، و محدوده پایین باند نشاندهنده قیمت پایین احتمالی برای خرید است.
نکته: از آنجایی که اکثر معامله گران بیشتر به ضرر و زیان علاقه مند هستند، اغلب از انحراف نزولی برای بررسی نیمه پایین انحراف معیار استفاده میشود.
حداکثر میزان سقوط سهم
یکی دیگر از راههای مقابله با نوسانات، یافتن حداکثر میزان اُفت آن است. حداکثر افت (maximum drawdown) یک دارایی معمولاً با بزرگترین زیان تاریخی آن در یک دوره زمانی خاص که از اوج به کف سقوط میکند، اندازهگیری میشود. در شرایط دیگر، می توان از قرارداد های اختیار معامله استفاده کرد تا اطمینان حاصل کرد که سرمایه گذاری بیشتر از مقدار معینی ضرر نخواهد کرد. برخی از سرمایه گذاران دارایی هایی با بالاترین بازده تاریخی را انتخاب می کنند تا حداکثر افت معینی داشته باشند.
اهمیت استفاده از حداکثر اُفت از این واقعیت ناشی می شود که همه نوسانات برای سرمایه گذاران بد نیستند. سودهای بزرگ بسیار مطلوب هستند، اما انحراف معیار سرمایه گذاری را نیز افزایش می دهند. مهمتر از همه، راه هایی برای دنبال کردن دستاوردهای بزرگ و در عین حال تلاش برای به حداقل رساندن کاهش سرمایه وجود دارد.
بسیاری از سرمایه گذاران رشدی موفق، مانند ویلیام جی اونیل، به دنبال سهامی هستند که بیشتر از بازار روند صعودی دارند اما در طول یک روند نزولی ثابت می مانند. ایده این است که این سهام پایدار می مانند، زیرا مردم علیرغم شکست های جزئی یا موقت، سهام برنده را نگه میدارند.
سفارش توقف ضرر (stop-loss order) ابزار دیگری است که معمولاً برای محدود کردن حداکثر افت استفاده می شود. در این حالت، سهام به طور خودکار در زمانی که قیمت به زیر سطح تعیین شده سقوط کند، فروخته می شود. با این حال، شکاف های قیمتی زمانی رخ دهند که قیمت خیلی سریع حرکت کند. شکافهای قیمتی ممکن است مانع از کارکرد بهموقع سفارش توقف ضرر شوند و سهام کمتر از قیمت سفارش توقف ضرر تعیینشده به فروش برسد.
بتا (Beta) نوسانات یک اوراق بهادار را نسبت به بازار گسترده تر اندازه گیری می کند. بتای 1 به این معنی است که اوراق بهادار دارای نوساناتی است که نشان دهنده درجه و مسیر بازار به عنوان یک کل است. اگر S&P 500 افت شدیدی داشته باشد، سهام مورد بحث احتمالاً همین روند را دنبال می کند و به میزان مشابهی سقوط می کند.
اوراق بهادار نسبتاً با ثبات، مانند شرکتهای آب و برق، دارای ارزش بتای کمتر از 1 هستند که نشاندهنده نوسانات کم آنها در مقایسه با بازار گسترده است. سهام در زمینه های به سرعت در حال تغییر، به ویژه در بخش فناوری، قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید دارای ارزش بتای بیش از 1 است. این نوع اوراق بهادار دارای نوسانات بیشتری هستند.
بتای 0 نشان می دهد که اوراق بهادار اساسی هیچ نوسانی مرتبط با بازار ندارد. اگر تورمی در نظر گرفته نشود، نقدینگی مثال بسیار خوبی است. با این حال، داراییهایی با بتای کم یا حتی منفی هستند که دارای نوسانات قابل توجهی هستند و با بازار سهام ارتباطی ندارد.
نکته: بتای شاخص (S&P 500)، 1 است. بتای بالاتر نشان می دهد که وقتی شاخص بالا یا پایین می رود، آن سهم بیشتر از بازار گسترده حرکت می کند.
نوسانات زیاد یا کم برای سهام مناسب است؟
بسیاری از معامله گران روزانه، سهام پر نوسان را دوست دارند زیرا در دوره های نسبتاً کوتاه فرصت های بیشتری برای ورود و خروج وجود دارد. با این حال، سرمایهگذاران بلندمدت، اغلب نوسانات کم را ترجیح میدهند زیرا آنها در طول زمان سودهای افزایشی و ثابتی دارند. به طور کلی، افزایش نوسانات در بازار سهام، می تواند نشان دهنده افزایش ترس از رکود باشد.
چه چیزی به عنوان میانگین نوسان قیمت سهام در نظر گرفته می شود؟
وقتی به بازار سهام جامع نگاه می کنیم، روش های مختلفی برای اندازه گیری میانگین نوسان وجود دارد. وقتی به بتا نگاه می کنیم، از آنجایی که شاخص S&P 500 دارای بتای مرجع 1 است، پس 1 نیز میانگین نوسان بازار است.
به طور مطلق، سرمایه گذاران می توانند به شاخص نوسانات CBOE یا VIX نگاه کنند. این شاخص، میانگین نوسانات S&P 500 را به صورت متغیر سه ماهه اندازه گیری می کند. برخی از معامله گران مقدار VIX بزرگتر از 30 را نسبتاً بی ثبات و زیر 20 را محیطی با نوسان کم می دانند. میانگین بلند مدت VIX کمی بیش از 20 بوده است.
چگونه می توانم در تغییرات نوسان معامله کنم؟
برای کسانی که به دنبال معامله در تغییرات نوسان هستند، یا برای محافظت از موقعیت های موجود ابزارهای نوسان را معامله کنند، می توانند معاملات آتی VIX و صندوق های قابل معامله (ETF) را بررسی کنند. علاوه بر این، قراردادهای اختیار معامله بر اساس نوسانات ضمنی سهام (یا شاخص ها) قیمت گذاری می شوند و می توان از آنها برای شرط بندی یا پوشش تغییرات نوسانات استفاده کرد.
چرا نوسان قیمت سهام اهمیت دارند؟
نوسانات یک سهم (یا بازار سهام جامع) را می توان به عنوان شاخص ترس یا عدم اطمینان در نظر گرفت. زمانی که سرمایه گذاران نمی توانند اخبار اقتصادی یا داده های شرکتی را به خوبی درک کنند، قیمت ها به شدت نوسان می کنند (هم بالا و هم پایین). بنابراین افزایش در نوسانات کلی می تواند نشانه ای از رکود بازار باشد. نوسانات نیز یک جزء کلیدی برای قیمت گذاری قراردادهای اختیار معامله هستند.
چگونه نوسانات ضمنی سهام را پیدا کنید؟
نوسانات ضمنی با استفاده از مدل های محاسباتی مانند مدل بلک شولز (Black-Scholes Model) یا مدل دو جمله ای (Binomial Model) تعیین می شود. این مدلها عواملی را شناسایی میکنند که ممکن است بر قیمت آتی سهام تأثیر بگذارند، احتمال نتایج را تعیین میکنند و بر اساس یافتههای خود، محصولات مشتقه مانند قراردادهای اختیار معامله را قیمت گذاری میکنند.
هزینه تولید چیست؟ (انواع و عوامل مؤثر بر آن)
هزینه تولید عامل مهمی در روند تولید یا ارائهی محصول در هر شرکتی است. درک نحوهی محاسبه، ثبت و کنترل هزینههای تولید بخشی اساسی در اطمینان از مقرونبهصرفه بودن و سودآوری محصولات شرکتها به شمار میآید. برای درک هزینههای تولید محصول باید بدانید که هزینه تولید چیست و چگونه بر موفقیت شرکت تأثیر میگذارد.
در همین راستا، در این مطلب هزینه تولید را تعریف میکنیم، انواع مختلف هزینههای تولید را بررسی میکنیم و درمورد عواملی که بر هزینه تولید شرکتها تأثیر میگذارند، بحث میکنیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
تعریف هزینه تولید
اصطلاح «هزینه تولید» به تمام هزینههایی گفته میشود که شرکت موردنظر هنگام ارائهی خدمات یا تولید محصول متحمل میشود. هزینههای تولید هزینههای مختلفی را شامل میشوند که از آن جمله میتوان به هزینهی مواد اولیه، قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید حقوق و دستمزد کارکنان، تعمیر و نگهداری کارخانه و هزینهی حملونقل اشاره کرد؛ همچنین، هزینههایی همچون مالیاتبردرآمد که مربوط به فرایندهای تولید یا تسهیلات شرکتها هستند، جزء هزینههای تولید دستهبندی میشوند.
به طور معمول، شرکتها هزینه تولید را در قالب «هزینهی هر واحد محصول» محاسبه میکنند که شامل مقدار پول موردنیاز برای تولید یک مورد خاص است. حسابداران برای محاسبهی هزینهی هر واحد محصول، هزینه تولید را محاسبه میکنند و سپس آن را بر تعداد واحدهای تولیدشده تقسیم میکنند. پس از آن، آنها میتوانند هزینهی هر واحد محصول را در نظر بگیرند و درمورد نحوهی قیمتگذاری کالای فروشی تصمیم گیری کنند.
به طور معمول، شرکتها برای سودآوری به فروش اقلامی بیشتر از هزینه تولید آنها نیاز دارند. اگر هزینه تولید محصول برابر یا بیشتر از قیمت فروش آنها باشد، شرکت موردنظر با خطر ضرر یا شکست مواجه میشود؛ به همین دلیل، میتوان گفت که هزینهی تولید عامل مهمی است که شرکتها باید هنگام ارزیابی موفقیت شرایط مالی خود، آن را در نظر بگیرند. اگر هزینهی تولید محصول به طور مداوم بیشتر از سود حاصل از آن باشد، ممکن است شرکت برای حفظ بودجهی خود، به توقف تولید نیاز داشتهباشد. به همین ترتیب، اگر هزینههای مربوط به ارائهی سرویسی خاص بیش از حد زیاد شوند، شرکت باید ارائهی آن سرویس را متوقف یا برای کاهش هزینههای مربوط راهی پیدا کند.
انواع هزینه تولید
هزینه تولید را میتوان به ۲ دستهی مجزا تقسیم کرد که هزینههای مستقیم و غیرمستقیم را شامل میشوند.
۱. هزینه تولید مستقیم
هزینههای مستقیم هزینههایی هستند که به طور مستقیم به عنوان هزینهی محصولات خاص، خدمات، مشتریان یا قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید سایر موارد محصولات تولیدی ارزیابی میشوند.
تیم حسابداری شرکتها به طور معمول هزینههای مستقیم را در هر مرحله از مراحل تولید ثبت میکنند و سپس آنها را با هم جمع میکنند تا هزینهی کلی تولید هر محصول به دست آید. هزینههای مستقیم اغلب متغیر هستند، به این معنی که ممکن است، بسته به عوامل مختلف، نوسان داشتهباشند؛ به عنوان مثال، ممکن است قیمت روغن موردنیاز دستگاههای تولیدی در هر سال بالاتر یا پایینتر باشد. به طور مشابه، تغییر در حداقل دستمزد کارکنان ممکن است باعث افزایش دستمزد ساعتی کارگران سطوح پایینتر شود.
در حالت کلی، هزینههای مستقیم موارد زیر را شامل میشوند:
- مواد خام؛
- لوازم تولیدی؛
- دستمزد کارگران؛
- کمیسیونها.
۲. هزینه تولید غیرمستقیم
هزینههای غیرمستقیم به هزینههایی گفته میشوند که با روند تولید همراه هستند، اما نمیتوان آنها را به طور مستقیم در روند تولید محصول ارزیابی کرد.
برخی از هزینههای غیرمستقیم را نمیتوان به عنوان عاملی دخیل در هزینه تولید محصولی خاص به شمار آورد؛ در عوض، این هزینهها به عنوان بخشی از هزینههای سربار تولید در نظر گرفته میشوند.
هزینههای سربار تولید شامل هزینههایی هستند که روند تولید محصول یا خدمات را، بدون تأثیرگذاری مستقیم روی این روند، تسهیل میکنند. تشخیص راههایی برای شناسایی، ثبت و کنترل هزینههای سربار غیرمستقیم تولید یکی از کارآمدترین راهها برای کاهش هزینهی تولید شرکت است.
برخی از مهمترین هزینههای سربار تولید عبارتاند از:
- هزینهی لوازم اداری؛
- پول آب و برق ساختمان؛
- حقوق ناظران یا کارکنان پشتیبانی؛
- هزینهی اجارهی مکان شرکت؛
- هزینههای نگهداری.
عوامل مؤثر بر هزینه تولید
چندین عامل خاص میتوانند هزینه تولید محصولی خاص یا سرویسی را به شدت تحتتأثیر قرار دهند؛ برخی از این عوامل عبارتاند از:
۱. تقاضا
با رشد موفقیت شرکتها، تقاضا برای محصولات خاصی از آنها نیز افزایش مییابد. ممکن است شرکت موردنظر برای پاسخگویی به سفارشهای مشتریان، به خرید مواد خام بیشتر، استخدام کارگران جدید، گسترش امکانات تولید یا حتی افتتاح جایگاه دومی نیاز داشتهباشد. در حالت ایدئال، این شرکت میتواند با استفاده از سود حاصل از مشتریان جدید خود، هزینههای اضافی ناشی از تولید بیشتر را جبران کند.
۲. تکنولوژی
با پیشرفت تکنولوژی، برخی از کسبوکارهایی که پیش از این به طور سنتی و با نیروی انسانی اداره میشدند، به سمت انجام کارها توسط ماشینها و سیستمهای خودکار پیش میروند. بسیاری از شرکتها ترجیح میدهند که به جای کارمندان، از رباتهای تولیدکننده استفاده کنند؛ به این ترتیب، هزینههای مربوط به حقوق و دستمزد نیروی کار انسانی در شرکتشان کاهش مییابد.
علاوه بر این، بهروزرسانی تجهیزات کارخانه، نصب سیستمهای کامپیوتری جدید یا آموزش کارکنان در استفاده از رابطهای دیجیتال جدید میتواند روند تولید را تسریع کند و همچنین هزینه تولید را کاهش دهد.
۳. نرخ ارز
اگر شرکتی مواد اولیهی خود را از خارج از کشور وارد کند، نرخ ارز در زمان خرید مواد تا حد زیادی میتواند روی هزینه تولید تأثیر بگذارد. در صورت افزایش نرخ ارز، مواد موردنیاز شرکت برای تولید محصولاتش ارزان میشوند؛ با وجود این، نرخ بالای ارز میتواند رقابت میان شرکتهای صادرکننده را کاهش دهد؛ به این ترتیب، ممکن است هزینهها ثابت بمانند یا حتی افزایش یابند.
۴. نرخ بهره
یکی دیگر از هزینههای غیرمستقیم شرکتها وام آنهاست؛ به عبارتی، اگر شرکتی برای پرداخت هزینهها از بانک یا نهاد دیگری وام گرفتهباشد، نرخ بهرهی وام میتواند افزایش یا کاهش یابد. در واقع، افزایش نرخ بهره مبلغ بازپرداختی از جانب شرکت موردنظر را افزایش میدهد. شرکتها هنگام محاسبه هزینه تولید باید در گزارشهای مالی خود امکان نوسان در نرخ بهرهی وامهای بانکی را در نظر بگیرند.
۵. هزینهی مواد
هزینهی مواد اولیهی لازم برای تولید، بسته به سال تولید، شرایط اقتصادی و محدودیتهای موجود، میتواند متغیر باشد؛ به عنوان مثال، ممکن است قیمت فولاد، بسته به ثبات مالی کارخانهی فولاد یا هزینههای حملونقل بینالمللی، افزایش یا کاهش یابد. از سوی دیگر، قیمت نفت و بنزین به دلیل ارتباط آنها با حملونقل و تحویل محصول، تقریبا در هر صنعتی بسیار تأثیرگذار است.
۶. نرخ مالیات
مالیات هزینه تولید غیرمستقیم کسبوکار است که میتواند هزینههای سربار سالانهی شرکت را به طور چشمگیری افزایش دهد. ممکن است مالیات شرکتها در طول ۱ سال، بسته به تغییرات قوانین دولتی، بیشتر یا کمتر شوند. به این ترتیب، عواملی مانند استخدام چند کارمند جدید در شرکت، افزایش حق بیمه کارکنان و مالیات کارگران میتوانند به افزایش هزینههای تولید منجر شوند.
حداقل سرمایه برای ورود به فارکس
در حال حاضر به دلیل وجودرقابت گسترده در بین بروکرهای فارکس برای جذب مشتری،بروکرها خدمات متنوع و تنوع حساب های زیادی را در اختیار معامله گران قرارمیدهند که این موضوع قطعا به سود معامله گران میباشد.
در بعضی از بروکرها به دلیل وجود حساب های سنت و نانو امکان افتتاح حساب با یک دلار تا ۱۰دلار نیز امکان پذیراست و افراد میتوانند با این مقدار سرمایه شروع به ترید کردن کنند
ولی اگر واقع بینانه نگاه کنیم سودی که می توانیم با یک دلار یا ۱۰دلار کسب کنیم بسیار ناچیز است و گاها باعث ناامیدی افراد از کسب سود در بازارفارکس می شود، حساب های سنت و نانو که اغلب با ۱دلار و ۱۰دلار قابلیت افتتاح دارد بیشتر به درد افرادی میخورد که قصد آشنایی با فضای واقعی ترید کردن را دارند
و می خواهند با انجام تعدادی معامله تجربه خودرا بالاتر ببرند و خودرا برای وارد کردن سرمایه بیشتر آماده قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید کنند
حالا نظر کارشناسان بازار مالی در مورد حداقل سرمایه مورد نیاز برای ورود به بازار مالی چیست؟بیشتر این افراد می گویند که اگر شما تجربه و دانش کافی برای مدیریت سرمایه خودرا نداریدباحساب های سنت و نانو شروع به یادگیری و کسب تجربه کنید که حداقل سرمایه برای افتتاح این حساب ها ۱تا۱۰دلار میباشد
ولی اگرشما توانایی مدیریت سرمایه خودرا دارید حداقل سرمایه مناسب برای شروع در بازار فارکس بین۱۰۰تا۱۰۰۰دلار میباشد چوت میتوان با این ارقام سود خوبی در بازارفارکس کسب کردو از لحاظ روانی باعث تداوم معاملات شما در فارکس میشود
میزان سرمایه معامله گران فارکس Forex
افزایش امکان دسترسی به صورت حساب های دارای اهرم یا لوریج در بروکرهای فارکس و افزایش چشمگیر سیستم های معاملاتی باعث شده است معاملات فارکس برای افراد بیشتری در دسترس باشد.
با این حال، مقدار سرمایه ای که معامله گران در اختیار دارند تاثیر بسزایی بر روی سودآوری و زندگی معامله گران دارد. قابلیت یک معامله گر برای استفاده از سرمایه بیشتر و ایجاد معاملات سودآور بیشتر در فرصت های مناسب چیزی است که معامله گران حرفهای را از معامله گران تازه کار جدا میکند.
اما سوال این است که هر معامله گر چقدر سرمایه نیاز دارد و این سوال با توجه به شرایط مختلف جواب های متفاوتی دارد.
اهرم یا لوریج در معاملات فارکس
لوریج یا اهرم سطح بالایی از پاداش و همینطور ریسک را برای معامله گران فراهم میکند با این حال فواید اهرم توسط معامله گران کمتر دیده میشود. لوریج یا اهرم در فارکس به معامله گران اجازه میدهد تا معاملاتی بزرگتر از چیزی که با موجودی سرمایه خود میتوانستند را انجام بدهند. اما چنین کاری ریسک بیشتری نیز برای معامله گران دارد و باید با دقت بیشتر و در نظر گرفتن تمام عوامل ممکن معامله انجام شود.
بهترین روش برای جلوگیری از ضررهای بزرگ این است که معامله گران تنها 1 درصد از سرمایه خود را در معرض ریسک قرار دهند. با اینکه اهرم میتواند سودآوری را بسیار بیشتر کند، اما توصیه میشود معامله گران تازه کار حتما به قانون 1 درصد وافادار بمانند.
اهرم ممکن است توسط معامله گرانی که سرمایه کمی دارند، به طوری بیپروا استفاده شود و این کار بیشتر از هر بازار دیگری، در بازار فارکس شایع است. در بازار فارکس معامله گران میتوانند از لوریج 50 تا 400 برابر سرمایه خودشان استفاده کنند.
معامله گری که 1000 دلار واریز میکند. میتواند از 100 هزار دلار (اهرم 100 به 1) در بازار استفاده کند که باعث افزایش به شدتِ سود و همینطور ضرر میشود.
این در مواقعی قابل قبول است که تنها 1 درصد (یا کمتر) از سرمایهی موجود معامله گر در معرض ریسک قرار بگیرد. این به معنای آن است که با موجودی 1000 دلاری، تنها 10 دلار (یک درصد از هزار دلار) باید در هر معامله در معرض ریسک قرار بگیرد.
مدیریت ریسک معاملات بازار فارکس
معامله گران روزانه نباید بیشتر از یک درصد از موجودی حساب خود را بر روی یک معامله سرمایهگذاری کنند. این باید یک قانون سفت و سخت برای شما باشد.
این به معنای آن است که اگر حساب شما شامل 1000 دلار باشد، پس بیشتری مبلغی که باید در یک معامله ریسک کنید، 10 دلار است.
اگر حساب شما شامل 10000 دلار است، نباید بیشتر از 100 دلار را به هر معامله اختصاص دهید.
حتی معاملهگران بزرگ نیز زنجیرهای از معامله های متضرر دارند و اگر ریسک را برای هر معامله به مقدار کمی برسانید، یک زنجیره از معامله های ناموفق نمیتواند چندان آسیبی به سرمایه شما بزند.
ریسک به وسیله اختلاف بین قیمت ورودی شما و قیمتی که دستور توقف ضرر بر روی آن تنظیم شده است، محاسبه میشود.
دستور توقف ضرر در معاملات فارکس
زمانی که در حال معامله ارزها هستید، این اهمیت بالایی دارد که یک دستور توقف ضرر را پیادهسازی کنید تا در هنگام حرکت خلاف انتظار بازار، ضرر زیادی را متحمل نشوید.
یک دستور توقف ساده در هنگامی که انتظار دارید بازار صعودی باشد، 10 پیپ پایین تر از قیمت فعلی است و هنگامی که انتظار میرود بازار به سمت پایین حرکت کند، 10 پیپ بالا تر از قیمت فعلی است.
حرکات بازار میتوانند غیرقابل پیش بینی باشند و دستور توقف ضرر (Stop Loss) یکی از تنها مکانیزم هایی است که معامله گران برای حفاظت خود در مقابل ضرر فراوان در اختیار دارند.
توقف ضررها در فارکس انواع مختلفی دارند و به روش های متفاوتی میتوان آنها را پیادهسازی کرد.
در واقع توقف ضرر دستوری معاملاتی است که توسط بروکرها ارائه میشود تا ضررها در بازار های پرنوسان و جریان بازار خلاف پیش بینی، محدود شود.
این کار با ثبت یک دستور توقف ضرر، چند پیپ دورتر از نقطه ورود به معامله، قابل انجام است.
یک توقف ضرر میتواند به معاملات کوتاه یا بلند مدت متصل شود و آن را به یک ابزار بسیار مفید برای هر استراتژی معاملاتی فارکسی تبدیل کند.
توقف ضررهای دنباله دار معاملات فارکس
برای معامله گرانی که میخواهند بیشترین کنترل را داشته باشند، توقف ضررهای دنباله دار گزینه مناسبی هستند.
یک توقف ضرر دنباله دار (Trailing Stop Loss) در واقع یک ابزار مانند توقف ضرر است که برای معامله باز از آن استفاده میشود. توقف ضرر دنباله دار از ضرر دادن بالاتر از یک حد مشخص شده در زمانی که بازار خلاف جهت پیشبینی شما حرکت میکند، جلوگیری میکند.
بزرگترین تفاوت بین توقف ضرر دنباله دار و توقف ضرر معمولی این است که توقف ضرر دنباله دار به معامله گران کمک میکند تا سودهایی که قبلا در همین معامله کسب کردهاند را بدون اجبار به بستن معامله یا استفاده از قابلیت کسب سود (Take Profit) دریافت کنند.
برای مثال فرض کنید یک معامله گر برای جفت ارز EUR/USD در قیمت 1.1720 وارد معامله شده و یک توقف ضرر 167 پیپی را در 1.1553 ثبت کرده است.
با افزایش قیمت به 1.1730، سطح توقف ضرر نیز از 1.1553 بالاتر رفته و به سطح 1.1563 تغییر پیدا میکند.
اسکالپرها Scalper یا اسکالپینگ در فارکس
معامله گران فارکس هر کدام دارای سبک معاملاتی خود هستند و طبق آن استراتژی های مختلفی را به کار میگیرند. شما نیز باید قبل از شروع به معامله در بازار فارکس ، تشخیص دهید که چه نوع معامله گری هستید.
اسکالپرها در واقع معامله گرانی هستند که با تمرکز بر روی پوزیشن ها و معاملات در بازه زمانی چند ثانیهای تا چند دقیقهای، به طور کوتاه مدت سودآوری میکنند.
استراتژی های اسکالپر ها معمولا شامل معمولا پرتعداد در طول روز میشود که برای آنها سودهای کوچکی در پی دارد اما به طور کلی پس از جمع کردن تمام سودآوریها، درآمد مناسبی در طول روز برای آنها حاصل میشود.
اگر میخواهید اسکالپر باشید شما باید سرعت عمل بالایی داشته و به دقت بازار معاملاتی را دنبال کنید و همینطور بروکری را انتخاب کنید که اجازه سرعت عمل بالا و اجرای سریع معاملات را به شما میدهد.
معامله گر روزانه Day Trader بازار فارکس
معامله گران روزانه معمولا داخل یک روز معامله خود را باز و بسته میکنند. با اینکه معامله گران روزانه به اندازه اسکالپرها بازه کوتاه و معاملات پرسرعتی ندارند اما آنها نیز تا قبل از پایان روز تمام معاملات خود میبندند. به همین دلیل معامله گران با اخبار منفی احتمالی بازار در پایان روز معاملاتی مواجه نخواهند شد.
معاملات روزانه برای معامله گرانی جذابیت دارد که به دنبال دریافت سود مداوم و سریع هستند. فرض کنید یک معامله گر 0.5 درصد از سرمایه خود را بر روی هر معامله سرمایه گذاری میکند.
اگر این معامله متضرر شود، معامله گر 0.5 درصد را از دست میدهد اما اگر معامله موفقیت آمیز باشد، 1 درصد (نسبت پاداش به ریسک 2 به 1) به دست میآورد.
همینطور، فرض کنید که این نوع معامله گران نیمی از معامله های خود را برنده میشوند. اگر معامله گر شش معامله در روز به طور میانگین انجام دهد، هر روز تقریبا 1.5 درصد سودآوری میکند.
معامله گران سوئینگ Swing بازار فارکس
این نوع معامله گران بیش از یک روز معامله خود را باز نگه میدارند و ممکن است تا چند هفته آن را نبندند.
این نوع معامله گران معمولا بیشتر بر روی تحلیل تکنیکال تمرکز دارند و چندان به عناصر فاندامنتال تکیه نمیکنند.
در این نوع معامله نیازی نیست به اندازه اسکالپرها و معامله گران روزانه همیشه بازار را زیر نظارت داشته باشید اما به هر حال لازم است در زمان تحلیل چارت ها دقت بالایی به خرج دهید.
نحوه معاملات پوزیشن Position فارکس
معامله گران پوزیشن معمولا معاملات خود را از چند هفته تا چند سال باز نگه میدارند.
از آنجایی که این نوع معامله گران بلندمدت ترین معاملات را انجام میدهند، چندان علاقهای به نوسانات کوتاه مدت ندارند و بیشتر علاقهمند به روند رشد طبیعی نماد معاملاتی در طولانی مدت هستند.
این نوع معامله نیازمند صبر بالایی است قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید چون سرمایه شما برای بلند مدت از دسترستان خارج است. همینطور در این نوع معامله دانش تحلیل فاندامنتال کاربردی تر از تحلیل تکنیکال محسوب میشود.
معامله با ربات ها و الگوریتم های فارکس
معامله گران الگوریتمی بر روی برنامه ها و نرم افزارهای کامپیوتری تکیه میکنند تا برای آنها معاملات را در بهترین قیمت های ممکن انجام دهد.
معامله گران میتوانند از دستورالعمل های مشخص استفاده کنند یا از الگورتیم های معاملاتی با فرکانس بالا بهره گرفته یا اینکه خودشان آنها را برنامه نویسی کنند. همینطور امکان خرید نرم افزارهای اتوماتیک آماده نیز وجود دارد.
این نوع از معامله کردن مناسب افرادی است که با تکنولوژی سر و کار دارند و میتوانند تکنولوژی و نرم افزارهای پیچیده و جدید را بر روی فعالیت معاملاتی خود اعمال کنند.
با توجه به طبیعت برنامه های معاملاتی، معامله گران الگوریتمی تمرکز اصلی خود را بر روی تحلیل چارت های تکنیکال قرار میدهند.
معامله با اخبار اقتصادی بازار فارکس
معامله گران مبتنی بر رویدادها در واقع اکثر تمرکز خود را بر روی تحلیل فاندامنتال قرار میدهند تا تصمیم های معاملاتی خود را بگیرند.
این نوع معامله گران به دنبال این هستند که از جهش های قیمتی ایجاد شده توسط رویدادهای اقتصادی و سیاسی مانند زمان عرضه نرخ بیکاری، GDP و نتایج انتخابات، سودآوری کنند.
این سبک معاملاتی مناسب افرادی است که همیشه اخبار سرتاسر دنیا را دنبال میکند و میداند که رویدادهای مختلف چطور میتواند بر روی بازارهای معاملاتی تاثیر بگذارد. شما به عنوان یک معامله گر مبتنی بر رویدادها باید کنجکاو بوده و با پردازش اطلاعات جدید، به طور آینده نگرانهای پیش بینی کنید که رویدادهای جهانی یا محلی چه اثری بر روی بازار خواهد گذاشت.
از این فرصت طلایی استفاده کنید و همین حالا از طریق این لینک ثبت نام تان را در بروکر آلپاری انجام دهید.
مشاورین حرفه ای ما آماده پاسخگویی به شما عزیزان در واتساپ و تلگرام هستند.
آموزش بایننس فیوچرز - قسمت 4: لیمیت و مارکت
در این قسمت از آموزش صرافی بایننس فیوچرز قصد داریم در مورد انواع پوزیشن ها، استاپ مارکت، استاپ لیمیت و . صحبت کنیم . همان طور که در آموزش های بایننس اسپات خدمت عزیزان عرض کردیم به دو صورت لیمیت و مارکت می توانید پوزیشن را ست کنید.
اگر از لیمیت استفاده می کنید کارمز کمتری نسبت به مارکت پرداخت می کنید، زیرا زمانی که از مارکت استفاده می شود اُردر در صف خرید و فروش قرار نمی گیرد و با پرداخت بیشتر پوزیشن بلافاصله برای شما باز می شود. اما در حالت لیمیت شما تعیین می کنید که بر روی یک قیمیت و سرمایه مشخص وارد یک پوزیشن خاص شوید، قیمت مارکت تا زمانی که به درخواست شما برسد و آخرین شخصی که با قیمت شما موافقت کند پوزیشن شما با قیمت کمتر نسبت به مارکت باز می شود زیرا شما در صف خرید و فروش قرار گرفته اید تا اُردر باز شود. این همان داستان Taker و Maker است که در قسمت پنجم از آموزش بایننس اسپات به طور مفصل در مورد آن صحبت کردیم.
بعد از لیمیت و مارکت گزینه های Stop Limit، Stop Market و Trailing Stop وجود دارد که با استفاده از آن ها می توان وارد پوزیشن شد.
Stop Limit : بعد از باز کردن سفارش می توانید این گزینه را فعال کنید، این گزینه شامل بخش Stop Price قیمت توقف، قیمتی که بعد از رسیدن به آن سفارش شما فعال می شود و Limit Price قیمت محدود، قیمتی که شما اُردر را بر روی آن ست کردید. زمانی که قیمت توقف و محدود با هم یکی شد سفارش شما ایجاد می شود.
درآپدیت جدید بایننس فیوچرز گزینه ای اضافه شده است به نام TP/SL که این امکان را به شما می دهد قبل از باز کردن پوزیشن استاپ لاس و تارگت را ست کنید.
حال چه کاربردی این گزینه دارد، زمانی که شما عجله دارید و اُردر لیمیت را ست کردید مثلا بر روی قیمت 10225 ولی قیمت 10260 است و هنوز به مبلغ دلخواه نرسیده است، شما می توانید ابتدا تیک پرافیت و استاپ لاس را فعال می کنید و مثلا بر روی 10500 و 9900 قرار می دهید، اگر پوزیشن اصلی لانگ باشد و شما وقتی می خواهید پرافیت را ست کنید باید بر روی Sell/ short کلیک کنید و برعکس زمانی که پوزیشن اصلی شما شورت است و بخواهید از TP/SL استفاده کنید باید بر روی Long کلیک کنید.
به شما توصیه می کنیم از TP/SL استفاده نکنید چون احتمال زیادی وجود دارد که اشتباه کنید.
Market Price/ Last Price :
برای جلوگیری حساب شما از لیکوئید شدن، بایننس از دو ویژگی به نام های Mark Price(مختصر شده Market Price) و Last Price استفاده می کند.
Last Price به معنای شخصی است که آخرین خرید و فروش را انجام داده است، توصیه قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید می کنیم این گزینه همیشه فعال باشد.
Mark Price زمانی که سفارش به مبلغ مارکت رسید، خرید یا فروش انجام می شود.
Reduce only: اگر شما بخواهید پوزیشن جدید باز کنید و این گزینه فعال باشد، پوزیشن جدید که فعال می کنید از حجم پوزیشن فعلی شما چیزی کم و یا اضافه نمی شود. اما زمانی که از سیگنال بایننس فیوچرز استفاده می کنید، سیگنال دریافتی دارای سه پله خرید و یا فروش است در این حالت نباید این گزینه را فعال کنید. بهتر است در حالت عادی نیز تنظیمات تغییر ندهید و اجازه دهید بر روی حالت پیش فرض باقی بماند.
Post Only: زمانی که این گزینه فعال می شود، یعنی شما قصد دارید در صف خرید و فروش بمانید و به سرعت پوزیشن باز نشود. این آپشن برای افرادی استفاده می شود که می خواهند یک سرمایه گذاری بلند مدت و چند ساله انجام دهند که در این حالت از لوریج های بالا استفاده نمی کنند.
Margin Ratio: زمانی که پوزیشنی را فعال می کنیم، به ما می گوید چند درصد از کل بالانس داخل پوزیشن قرار دارد، اگر سبز باشد یعنی وضعیتمون مناسب است ولی توصیه می شود درصد زیادی از بالانس با لوریج کراس داخل پوزیشن در گیر نکنید.
Stop Limit: زمانی که از این گزینه برای ثبت سفارش استفاده می کنید، گزینه Reduce only به صورت پیش فرض فعال است، در این حالت پوزیشن شما باز است و حجم پوزیشن فعلی شما کم و یا زیاد نمی شود. بهتر است در زمان ست کردن پوزیشن تیک این گزینه فعال باشد.
Stop Market: در این نوع سفارش حتما سفارش شما انجام می شود. توصیه می کنیم به دوستان برای استاپ لاس یک سیگنال علاوه بر استاپ لیمینت از استاپ مارکت نیز استفاده کنید.
چرا از استاپ مارکت علاوه بر استاپ لیمیت استفاده می شود؟ ممکن است نوسانات باز بسیار زیاد باشد و در حالت عادی پوزیشن شما باز نشود ولی با استفاده از استاپ مارکت حتما پوزیشن شما فعال می شود و از ضرر اضافی جلوگیری می کند.
Trailling Stop: همان طور که در آموزش های بایننس اسپات گفته شد، به صورت اتوماتیک کار ترید کردن استاپ لاس را برای شما انجام می دهد.
حد ضرر را تغییر می دهد و با توجه به کاهش و یا افزایش قیمت ارز آن را جابه جا می کند، در حقیقت از سود پوزیشن فعال از استاپلاس متغیر استفاده می کند. در این سفارش یک قیمت به عنوان حد ضرر فعال می شود، در پوزیشن های لانگ پس از بالا رفتن قیمت، حد ضرر نیز بالا می رود، حال اگر قیمت پایین بیاید حد ضرر نیز متوقف می شود. اگر قیمت به اندازه callback rate پایین بیاید، سفارش فروش برای بستن پوزیشن لانگ ایجاد می شود، برای پوزیشن شورت به صورت برعکس عمل می شود.
Activation Price: قیمتی که موجب فعال شدن حد ضرر متغییر می شود.
Callback Rate: در صدی است که سفارش حد ضرر متغییر را با آن دنبال می کند.
توصیه می کنیم برای انجام معاملات از استاپ لیمیت به صورت دستی استفاده کنید. چون که اولا کنترل بیشتری بر روی ریسک پذیری های معقول خواهید داشت و همچنین در مارکت های کریپتو، به دلیل نوسانات بالا احتمال فعال شدن نا به هنگام تریلینگ استاپ زیاد است.
ماشین حساب بایننس:
در قسمت سمت راست بالای صفحه ماشین حسابی قرار دارد که با استفاده ازآن می توانید میزان سود و ضرر قبل از هر سفارش محاسبه کنید. این ابزار بسیار کاربردی است که با توجه به پوزیشن و لوریج مورد استفاده قرار می گیرد.
دیدگاه شما