تحلیل تکنیکال چیست؟
بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند بازار در آینده استفاده میکنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیکهای آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه میشوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن میخوانید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده میشود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل تکنیکال روی دادههای تاریخی قیمت یا پرایساکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران برای شناسایی روندها و فرصتهای مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمیگردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیتهای چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامهنگار حوزه اقتصادی و مؤسس والاستریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در داراییها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیتهای او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.
در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دستنویسها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گستردهتر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمتهای قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمیدهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشوند.
در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی میکنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص دربارهی ترس و طمع).
نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیشبینی آن قابل اطمینانتر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آنها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنالهای غلط در آن کمتر ایجاد میشود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آنها دارد.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.
در این تصویر RSI در محدودهی ۶۰ قرار دارد.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار میرود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمیدهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (مزایا و معایب انواع تحلیل Technical قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
سیگنالهای معاملاتی
به طور کلی اندیکاتورها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معاملهگر میدهد، اما از آنها میتوان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنالها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.
همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنالهای معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنالهای غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگرانکننده است؛ چون در این بازار، داراییها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه میکنند.
نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال
گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحثبرانگیز و غیرقابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر میکنند، وقایع رخ میدهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از شاخصها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخصها افزایش مییابد.
از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل میکند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معاملهگران غیرممکن است.
تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال
پیشفرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس میکند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر دادههای قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.
در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از دادههای تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده میشود. در این تحلیل طیف گستردهای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته میشود.
بنابراین، ممکن است اینگونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیلهای موجود در یک دارایی، میتواند برای یک تحلیلگر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معاملهگران کوتاه مزایا و معایب انواع تحلیل Technical مدت ترجیح میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.
یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به دادههای کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بیطرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم میکند و برخی حدس و گمانها که با رویکرد کیفی در تحلیل بنیادین ارائه میشود را از بین میبرد.
با این حال تحلیل تکنیکال علیرغم سروکار داشتن با دادههای تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداریهای شخصی است. به عنوان مثال یک معاملهگر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ میدهد. علاوه بر این در دورههایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.
سخن آخر
جدا از نقد و بحثهای طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت مربوط میشود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاهمدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معاملهگران و سرمایهگذاران مفیدتر است.
مزایا و معایب انواع تحلیل Technical
اهمیت فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
بورس کالا چیست؟ آشنایی با انواع معاملات در بازار بورس
همانطور که میدانیم هیچ کالا و خدمت مجانی وجود ندارد و فردی که به عنوان مصرفکننده تمایل به خرید کالا یا خدمتی دارد باید حتما هزینهی آن را بپردازد در غیر اینصورت به هیچ عنوان آن کالا یا خدمت را نمیتواند دریافت کند، همانطور که میدانیم کالاها و خدمات مختلفی در بازار وجود دارند کالاهایی مانند برنج، روغن، موبایل، ماشین، یخچال و خدماتی مانند آموزش زبان انگلیسی، یادگیری یک مهارت خاص نیز وجود دارند. در کنار بازار این کالاها و خدمات بازاری تحت عنوان بازار مالی نیز وجود دارد که فرد با خرید یک دارایی مانند سهام یا ارز یا طلا کسب سود میکند، در تک تک این بازارها چیزی به اسم قیمت وجود دارد که خرید و فروشها براساس آن صورت میگیرد در بازارهای مالی هم خرید و فروش بر اساس قیمتها صورت میگیرد به طوری که اگر تعداد خریداران افزایش پیدا کند قیمت دارایی به سمت بالا رشد میکند و اگر تعداد فروشندگان افزایش پیدا کند قیمت دارایی به سمت پایین نزول پیدا میکند، قیمتهای مختلف در بازار میتوانند سیگنالهای خرید و فروش خوبی به سرمایهگذاران بدهند تمام قیمتها در نموداری به اسم نمودار شمعی لحاظ میشود، بررسی این نمودارها شناخت کندل یا کندل شناسی می باشد به طوری که هر کندل اطلاعات مفیدی از قیمت های مختلف ارائه میدهد…
بازار بورس
همانطور که میدانیم بازار مکان مشخصی است که در آنجا جمعی از فروشندگان حضور فیزیکی دارند و خریداران هم با مراجعه به آنها در ازائ پرداخت پول کالاهای مورد نیازشان را تحویل می گیرند. اما همیشه لزوما بازار یک مکان مشخص نیست و همیشه لزوما تنها کالای فیزیکی معامله نمی شود و حضور فروشندگان و خریداران هم الزامی نمی باشد و حتی گاهی خریدار و فروشنده هیچ گونه ارتباط مستقیمی با هم ندارند. در دنیای مدرن امروزی و با پیشرفت تکنولوژی و وجود شبکه ی گسترده اینترنت، خیلی از بازارها دیگر یک مکان فیزیکی مشخصی ندارند یعنی خریدار از طریق اینترنت و به صورت مجازی کالای مورد نظرش را سفارش می دهد و هزینه را پرداخت می کند و تنها از طریق یک واسطه کالایش را دریافت می کند و خریدار هرگز فروشنده را نمیبیند، آنچه در بازار معامله میشود تنها یک کالای فیزیکی نیست بلکه هر چیزی میتواند باشد، می تواند یک خدمت یا حتی پول و دارایی معامله شود. یک نوع از بازارها بازار بورس اوراق بهادار میباشد که در آن اوراق بهادار موردمعامله قرار میگیرند، در واقع بازار بورس مکانی است که در آن سهام شرکتهای مختلف داد و ستد میشود و خرید و فروش در بازار بورس مستلزم حضور سهامداران در تالار بورس نیست و سهامداران میتوانند با دریافت مجوز معاملات آنلاین از شرکتهای کارگزاری بدون دخالت مستقیم کارگزار و از طریق اینترنت برای خرید و فروش اوراق بهادار اقدام کنند.
هدف ورود به بازار بورس
همهی افرادی که وارد بازار بورس میشوند و اقدام به سرمایهگذاری در این بازار میکنند هدفشان کسب سود و منفعت مزایا و معایب انواع تحلیل Technical مالی است و هیچ فردی هدفش این نیست که وارد بازار بورس شود تا متحمل ضرر گردد، باید بدانیم که بورس یک بازار است بازاری که این امکان را به ما میدهد تا منفعت مالی کسب کنیم و در مقابل احتمال متحمل شدن ضرر و زیان هم وجود دارد در واقع همانطور که امکان دارد در بازار کسب و کار خود هم منفعت کسب کنید و یا ورشکست شوید در بازار بورس هم چنین امکانی وجود دارد. اگر قصد داریم وارد بازار بورس شویم و احتمال کسب منفعت خود را بالا ببریم و در مقابل احتمال ضرر و زیان خود را به کمترین حد ممکن کاهش دهیم باید با اصول و مبانی سرمایهگذاری در بازار بورس آشنا باشیم و هر چه مهارت و دانش و آگاهی ما در این حیطه بیشتر گردد احتمال کسب منفعت خود را بالا خواهیم برد.
کیف ابزار تحلیلگر
یک تحلیلگر مالی مانند تمام مشاغل دیگر باید کیف ابزار یا جعبه ابزاری متشکل از وسایل موردنیاز برای کارش را داشته باشد که این جعبه ابزار باید کاملا مرتب و منظم باشد تا تحلیلگر به راحتی بتواند هر زمان که لازم بود ابزار موردنیاز کارش را پیدا کند و از آن استفاده کند، اگر داخل کیف ابزار یک تحلیلگر مالی را نگاه بیندازیم ابزاری به اسم کندلشناسی به چشم ما میخورد، اما کندلشناسی چه ابزاری است و چرا اهمیت دارد و چرا باید حتما داخل کیف ابزار تحلیلگر مالی مرتب و منظم سرجایش نشسته باشد تا تحلیلگر در مواقع موردنیاز از آن استفاده کند؟
اهمیت کندلشناسی
تحلیل کندلها دید خوبی به سرمایهگذار در جهت شناخت بازار ارائه میدهد چرا که کندلها رفتار معاملاتی سرمایهگذاران را در قالب نمودارهای شمعی نشان میدهند و با استفاده از آنها میتوان فهمید که رفتار سرمایهگذاران در تحلیل سهام شرکتها و یا تحلیل بازار با استفاده از شاخص کل به چه صورت خواهد بود، با کندلشناسی این قدرت را پیدا میکنیم تا روز به روز بازار را درک کنیم و متوجه شویم که بازار چه شرایطی دارد، به همین دلیل استفاده از کندلشناسی به همراه تابلوخوانی میتواند یک ابزار کارآمد برای سرمایهگذاران در بورس و یا سایر بازارهای مالی باشد. پس کندلشناسی در کنار ابزارهای دیگر تکنیکال بسیار کاربردی است و به ما کمک میکند تا بتوانیم تغییر روندها را تشخیص دهیم، تشخیص دهیم جهت بازار چگونه است، تشخیص دهیم در بازار تردید وجود دارد یا خیر، تشخیص دهیم قدرت دست خریداران است یا فروشندگان، به طور مثال زمانی که کندل دوجی ظاهر میشود بیتصمیمی و تردید را در بازار نشان میدهد یعنی حالت خنثی در بازار وجود دارد و در این شرایط بازار منتظر خبر است تا تکلیف خودش را مشخص کند در صورتی که بعد از چند کندل دوجی یک خبر مثبت منتشر شود بازار روند مثبتی را شروع میکند و برعکس اگر خبر بدی منتشر شود بازار روند منفی را شروع خواهد کرد. در کل کندلشناسی به ما میگوید که چه تصمیمی بگیریم آیا سهامی را خریداری کنیم، آیا سهام خود را بفروشیم یا اینکه آیا همچنان سهامدار سهام خود باشیم و هیچ اقدامی انجام ندهیم.
چرا کندل شناسی مهم است
نمودارهای شمعی از بهترین نمودارهای مورد علاقه تحلیلگران علم تکنیکال است، این نمودارهای شمعی زیبا اطلاعات بسیار خوبی را به تحلیلگران میدهد، در واقع هر کندل نماینده یک دوره معاملاتی است و در آن اطلاعات بسیار مهمی نهفته است این اطلاعات شامل رفتار معاملهگران و خواستههای آنها از مزایا و معایب انواع تحلیل Technical آینده سهم میباشد، به طور مثال طول بدنهی شمعها اطلاعات خوبی در مورد وضعیت بازار در آن بازه زمانی ارائه میدهد، همچنین هر چقدر فاصلهی میان نقطه باز شدن و نقطهی بسته شدن بیشتر باشد خرید و فروش در آن محدوده زمانی هیجانیتر است چرا که سهم قیمتهای متفاوتی را تجربه کرده است و یا اینکه هر گاه سایه کندل ما بسیار بیشتر از بدنه کندل باشد جهت حرکت آینده سهم مخالف جهت سایه میباشد یعنی سایه بلند پایین، ادامه حرکت مثبت و سایه بلند بالا ادامه حرکت منفی را نشان می دهد و همینطور نزدیک بودن قیمت پایانی با قیمت ابتدایی بیانگر این است که خریداران و فروشندگان بر ارزش دارایی توافق دارند و درگیری کمتری با یکدیگر دارند، اگر شما هم یک سرمایهگذار هستید و در بازار سرمایه فعالیت دارید و یا اگر به تازگی قصد ورود به دنیای سرمایهگذاری را دارید و مشتاق به یادگیری و نحوه شناخت کندلها هستید و میخواهید با استفاده کردن به موقع از این ابزار سرمایهگذاری موفقی داشته باشید، میتوانید از طریق تماس با شماره تلفن 09151678۲84 با مشاور اقتصادی و مالی ما که دارای تجربهی کار در بازارهای مالی نیز هستند در ارتباط باشید، هدف ما آگاهی شما است.
نمودار تعدیل شده یا نشده؟ دوراهی استفاده از شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال
نمودارها جزو جدانشدنی تحلیل سهاماند. اطلاعاتی را که میتوان از دل نمودارها بیرون کشید بسیار مفید و قابل استفاده هستند. یکی از مسائلی مزایا و معایب انواع تحلیل Technical که در خصوص نمودارها دارای اهمیت است، بحث نمودار تعدیل شده یا نشده در تحلیل تکنیکال است. استفاده از هر یک از این نمودارها مزایا و معایبی دارد که لازم است با آنها آشنا شویم.
گاهی ممکن است عوامل بنیادی مختلفی در نمودارهای تحلیل تکنیکال یک سهم دخیل باشند. نمودار تعدیل نشده در تحلیل تکنیکال این فاکتورها را در نظر میگیرد. آنچه موجب تفاوت میان نمودارهای تعدیل شده و نشده میشود، مسئلهای به نام گپ یا شکاف قیمتی است. این موضوع خود مسئله مهمی است که لازم است پیش از پرداختن به اصل موضوع، ابتدا به آن بپردازیم.
بیشتر بخوانید
شکاف قیمتی چیست؟
در هنگام بررسی نمودار تعدیل شده یا نشده در تحلیل تکنیکال، بارها به شکاف قیمتی اشاره میشود. گپ یا شکاف قیمتی به ناحیهای از نمودار سهام اطلاق میشود که در آن محل، خبری از تقاضای خرید و فروش نیست. یعنی معاملهای در این قسمت انجام نمیشود. در این ناحیه تفاوت عمدهای میان قیمتهای سهم پدیدار میشود. گپ قیمتی ممکن است به دلایل مختلفی ایجاد شود که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد.
انواع شکاف قیمت
در این بخش چهار دلیل عمده را برای ایجاد شکاف قیمتی با هم مرور میکنیم.
شکاف قیمت پس از افزایش سرمایه
شرکتها برای تامین منابع مالی خود به افزایش سرمایه روی میآورند. این کار به شیوههای مختلفی انجام میشود که پیشتر به آن پرداختهایم و تکرار آن از حوصله این مقاله خارج است. برای کسب آگاهی بیشتر در این زمینه میتوانید به مطلب «افزایش سرمایه شرکتهای بورسی؛ راهی برای تامین مالی توسعه شرکت» مراجعه کنید.
افزایش سرمایه به هر طریق، موجب کم شدن ارزش سهام شرکت میشود. در مقابل این ارزش کاهشیافته، داراییهایی از جمله حق تقدم یا سهام جایزه به سهامدار داده میشود. با کم شدن ارزش سهام، شاهد شکاف قیمت خواهیم بود. نمودار زیر این مسئله را به خوبی نشان میدهد.
بیشتر بخوانید
شکاف قیمت پس از توقف طولانیمدت سهام
توقف سهام امری است که ممکن است در مدتزمانهای مختلفی رخ بدهد. گاهی سهم به مدت طولانی متوقف است و به این ترتیب پس از بازگشایی، شاهد شکاف قیمتی خواهیم بود.
شکاف قیمتی پس از تقسیم سود نقدی
زمانی که مجمع عمومی عادی سالیانه شرکتها برگزار میشود، سود نقدی به سهامداران پرداخت خواهد شد. شرکتهایی که در انتهای سال مالی توانستهاند سودآوری داشته باشند، میتوانند این سود را به سهامداران خود واریز کنند. تقسیم سود نقدی میان سهامداران موجب کاهش ارزش سهام میشود. این کاهش با میزان سود تقسیمشده مرتبط است. در اثر این اتفاق، شاهد گپ قیمتی خواهیم بود.
شکاف قیمتی پس از برگزاری مجمع عمومی
پس از اینکه مجمع عمومی شرکتهای بورسی برگزار میشود، با در نظر گرفتن تصمیمهایی که در مجمع تصویب میشود، میزان عرضه و تقاضا تغییر خواهد کرد. به این ترتیب پس از بازگشایی سهم، ممکن است شکاف قیمتی مثبت یا منفی یا خنثی ایجاد شود.
بیشتر بخوانید
به طور کلی افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی میان سهامداران از جمله اتفاقات مالی مهم در شرکتهای سهامی به شمار میرود. این امر موجب تغییر در قیمت سهام میشود. البته با توجه به این مسئله که تغییر قیمت سهم در پی تقسیم سود زیاد نیست، معمولا تغییر در نمودار تعدیل شده سهام و شکاف قیمت چندان زیاد نخواهد بود. از این رو نمودار تعدیل شده یا نشده در تحلیل تکنیکال مانند هم خواهند بود. در سمت دیگر افزایش سرمایه تاثیر بیشتری بر قیمت سهام میگذارد و موجب ایجاد یک شکاف قیمتی بزرگتر میشود. به این ترتیب تفاوت میان نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده ملموستر خواهد بود.
نمودار تعدیل شده در تحلیل تکنیکال چیست؟
چنانچه نوسانهای قیمتی سهم را در نمودار قیمت در نظر بگیریم، نمودار تعدیل شده به دست میآید. در این نمودار گپهای قیمتی نشان داده نمیشوند. به عبارت دیگر، نمودار تعدیل شده سهام نموداری است که گپ ناشی از عوامل و فاکتورهای بنیادی همچون افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی در آن دیده نمیشوند. هرچه در این نمودار مشاهده میشود، گپهای واقعی است که در اثر عرضه و تقاضا پدید آمده است. گپهای غیرواقعی مانند گپهای ناشی از افزایش سرمایه، در این نمودار بسته میشود.
مزایا و معایب نمودارهای تعدیل شده
در نمودار تعدیل شده، تاریخچه قیمتی سهم در پی حذف شکافهای قیمتی ناشی از افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی در دسترس نیست. اما مزیت این نمودارها این است که میتوان به راحتی از ابزاری مانند اندیکاتور و اسیلاتور در این نمودارها استفاده کرد. به علاوه استفاده از خطوط حمایت و مقاومت در سهام مختلف به کمک نمودار تعدیل شده در تحلیل تکنیکال آسانتر صورت میگیرد.
بیشتر بخوانید
در ضمن به عنوان یک حسن دیگر باید گفت، در نمودارهای تعدیل شده میتوان به راحتی از خط روند استفاده کرد. به این ترتیب میتوان ترند نمودار را تشخیص داد.
نمودار تعدیل نشده چیست؟
زمانی که یک شرکت سهامی فعالیتهای متعددی در بازار سرمایه انجام میدهد، قیمت سهامش نوسان پیدا میکند. هنگامی که از این نوسانهای قیمت چشمپوشی کنیم، نمودار حاصل تعدیل نشده خواهد بود. در نمودار تعدیل نشده، شکافهای قیمتی که در بخش قبل بررسی شد نیز قابل مشاهده هستند. به این ترتیب در نمودار تعدیل نشده، تاریخچه واقعی قیمتها را مشاهده خواهید کرد.
در این نمودار شکافهای غیرواقعی که در اثر عواملی به جز عرضه و تقاضا پدید میآیند، قابل مشاهده است. این نمودار تغییرات دارایی سهامداران را نشان نمیدهد. در نمودار تعدیل نشده تنها میتوان نوسان قیمت را مشاهده کرد.
در بخشهای بعدی تصاویری از نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده را ارائه میکنیم که میتوانید شکل ظاهری این دو نمودار را با هم مقایسه کنید.
مزایا و معایب نمودار تعدیل نشده چیست؟
با بررسی نمودار تعدیل نشده، تنها میتوان رفتار قیمتی سهم را مشاهده کرد. در این نمودار نمیتوان تغییرات دارایی سهامدار را در هنگام افزایش سرمایه یا موارد دیگری مانند تقسیم سود نقدی مشاهده کرد. این احتمال وجود دارد که چنین مسئلهای سهامداران را گمراه کند. یعنی اگر سهامدار به این نمودار نگاه کند، احتمال دارد متوجه روند نزولی قیمت نشود.
از سوی دیگر نمیتوان ابزارهای تحلیل تکنیکال از جمله اندیکاتور و اسیلاتور را در نمودار میلهای تعدیل نشده استفاده کرد. زیرا در نمودار گپ وجود دارد و به همین دلیل اندیکاتور نمیتواند عملکرد صحیحی از خود نشان دهد. برخی از تحلیلگران تکنیکال معتقدند که باید عواملی مانند تقسیم سود یا افزایش سرمایه در نمودار اعمال شود. چرا که در تحلیل تکنیکال تاریخچه سهام مورد بررسی قرار میگیرد و از این رو حائز اهمیت است.
تفاوت میان نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده
برای اینکه بتوانیم نمودار تعدیل شده و نشده را با هم مقایسه کنیم، لازم است دو نمودار یک سهم را با هم بررسی کنیم تا بهتر متوجه این مطلب شویم. در دو تصویر زیر میتوانید نمودار تعدیل شده و نمودار تعدیل نشده یک سهم را مشاهده نمایید.
میبینید که روند این دو نمودار به طور کلی مزایا و معایب انواع تحلیل Technical با هم تفاوت دارد. در یکی از این نمودارها روند صعودی است و در نمودار دیگر روند متفاوت به نظر میرسد. تفاوت فاحش دیگری که میان این دو نمودار وجود دارد، کفها و سقفهای تاریخی در سهم است. کف و سقف تاریخی در نمودار تعدیل نشده و نمودار تعدیل شده سهام متفاوت است. مثلا ممکن است در یک سهم کف تاریخی ۵۰ تومان و سقف تاریخی ۱۴۰۰ تومان باشد. در حالی که در نمودار تعدیل شده کف و سقف تاریخی میتواند متفاوت از این اعداد باشد. تفاوت قیمتها به دلیل تعدیلهاست. این مسئله میتواند در تحلیل افراد به شکل بارزی اثر بگذارد.
همچنین دیگر تفاوت میان این دو نمودار آن است که در نمودار تعدیل شده میتوان به راحتی کانالبندی انجام داد. این مسئله یکی از مزایای نمودار تعدیل شده نیز به حساب میرود. به همین دلیل میتوانیم الگوهای سهم را بهتر شناسایی کنیم. موجشماری الیوت نیز در این نمودارها قابل انجام است؛ مسئلهای که در نمودار تعدیل نشده امکان آن وجود ندارد. اگر فردی بخواهد به کمک نمودار تعدیل نشده اقدام به موجشماری کند، با مشکل مواجه میشود.
در سمت دیگر به کمک نمودارهای تعدیل نشده میتوان به راحتی از حمایتها و مقاومتها استفاده کرد. به این ترتیب شخصی که اساس تحلیل خود را با توجه به مقاومتها و حمایتها انجام میدهد، میتواند از نمودار تعدیل نشده استفاده کند.
بیشتر بخوانید
نمودار تعدیل شده یا نشده؟ کدام بهتر است؟
این سوال، پرسش چندان مناسبی مزایا و معایب انواع تحلیل Technical به نظر نمیرسد. با توجه به مطالبی که در خصوص نمودار تعدیل شده و نشده بیان کردیم و مزایا و معایب هر یک را بیان کردیم، مشخص است که نمیتوان در مورد برتری یکی از این دو نمودار بر دیگری صحبت کرد. با این تفاسیر بهتر است بگوییم که هر یک از این دو نمودار با توجه به شیوه تحلیلگر مورد استفاده قرار میگیرند. پس در این میان چیزی به نام بهترین وجود ندارد.
زمانی که از الگوهای هارمونیک و الیوتی و سایر تحلیلهای مدرن استفاده میشود، بهتر آن است که این کار روی نمودارهای تعدیل شده انجام شود. اما زمانی که بحث حمایت و مقاومتهای کلاسیک سهم پیش میآید و میخواهید متوجه شوید که سهام در چه نقطهای افزایش سرمایه داشته و در کدام بخش نمودار تعدیل منفی وجود دارد از نمودار تعدیل نشده استفاده میشود.
طرفداران نمودار تعدیل شده در برابر تعدیل نشده
تکنیکالیستها همواره میگویند که تمام اطلاعات مهم یک سهم در قیمت آن نهفته است. آنها بر اساس دلایلی که دارند، به سراغ نمودارهای تعدیل شده یا نشده میروند. نکته مهم اینجاست که نباید فراموش کنید با توجه به تفاوتهای این دو نمودار، تحلیلهای متفاوتی نیز به دست خواهد آمد. به همین دلیل بهترین کار آن است که تنها یکی از این نمودارها را برای تحلیل خود استفاده کنید.
توجیه طرفداران نمودار تعدیل نشده
زمانی که تحلیلگر از نمودار تعدیل نشده استفاده میکند، معتقد است که قیمت پس از ایجاد شکاف به سقف قبلی خود برمیگردد. این یکی از اصول تحلیل تکنیکال است که بیان میکند تاریخ تکرار میشود. به این ترتیب زمانی که سهم به سمت سقف قبلی حرکت میکند، سقف جدیدی در طی این حرکت ایجاد میشود.
در تصویر زیر میتوانید یک نمودار تعدیل نشده را مشاهده کنید. میبینید که بعد از ایجاد هر شکاف، سهم گپ قیمت را پر کرده است. به علاوه پس از شکسته شدن سقفهای تاریخی، رشد سهم نیز اتفاق افتاده است.
مشخص است که پس از ایجاد شکاف در پی افزایش سرمایه، شاهد رشد قیمت بودهایم و گپ قیمتی هم پر شده است. به علاوه پس از شکست سقف تاریخی در نمودار سهام نیز، روند نمودار به صورت صعودی است.
توجیه طرفداران نمودار تعدیل شده
اما آن دسته از افرادی که نمودارهای تعدیل شده را ترجیح میدهند، معتقدند که قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند. این مسئله نیز یکی دیگر از اصول تحلیل تکنیکال است. به این ترتیب گپهای قیمتی نباید در نمودار در نظر گرفته شوند. چرا که شکافهایی که در پی تقسیم سود و افزایش سرمایه ایجاد میشوند، طبق عرضه و تقاضا ایجاد نشدهاند و نمیتوان این مسئله را جزئی از روند سهم تلقی کرد.
جمعبندی
زمانی که در نمودار سهام، پارامترهای بنیادی مانند افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی را نیز در کنار عوامل تکنیکال در نظر بگیریم، نمودار به دست آمده تعدیل نشده نام دارد. به زبان سادهتر زمانی که گپ قیمتی در نمودار وجود داشته باشد، نمودار تعدیل نشده است و اگر این گپ از نمودار حذف شود، نمودار تعدیل شده نام دارد.
استفاده از نمودار تعدیل شده یا نشده به شیوه معاملهگران بستگی دارد. چنانچه معاملهگر از روشهای الیوت، هارمونیک و یا ایچیموکو استفاده میکند، بهتر است از نمودار تعدیل شده بهره ببرد. نمودار تعدیل شده برای استفاده از اندیکاتورها و اسیلاتورها مناسبتر است. اما اگر معاملهگر از روشهای کلاسیک استفاده میکند، نمودارهای تعدیل نشده گزینههای مناسبتری هستند. به عنوان مثال هنگام تحلیل سهام بر اساس حمایت و مقاومت از نمودارهای تعدیل نشده استفاده میشود. همچنین بررسی سقفهای تاریخی در طول گذر زمان به کمک نمودار تعدیل نشده بهتر انجام میشود.
در نهایت باید گفت، با توجه به اینکه تحلیلگر چه نتیجهای را میخواهد از نمودار به دست آورد، میتواند از نمودار تعدیل شده یا نشده استفاده کند. به طور کلی بهتر آن است که از نمودارهای تعدیل شده برای تحلیل سهام استفاده کنیم و به کمک نمودارهای تعدیل نشده، واکنشها و حساسیتهای قیمت را در گذر زمان بررسی کنیم.
تفاوت اندیکاتورهای متقدم و متاخر در تحلیل تکنیکال
اندیکاتورهای متقدم و متاخر، انواعی از اندیکاتورهای فنی هستند که اطلاعاتی را در رابطه با تحلیل تکنیکال بازارهای مالی به کاربران و سرمایهگذاران ارائه میدهند. این اندیکاتورها نقش مهمی در تحلیل تکنیکال معاملات نوسانی ایفا میکنند و هدف اصلی آنها تحلیل تکنیکال و پیشبینی قیمت بازارهای معاملاتی در آینده است. بهطورکلی اندیکاتورهای متقدم Leading و اندیکاتورهای متاخر Legging، ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال هستند که روند صعودی و یا نزولی بازارهای مالی و داراییهای دیجیتال را میسنجند و شما را از روندهای اقتصادی بازار آگاه میکنند. در این مقاله، بهطور مفصل به معرفی اندیکاتورهای متقدم و متاخر به عنوان بخشی از استراتژیهای تحلیل تکنیکال بازارهای معاملاتی میپردازیم تا با تحلیل نقاط ضعف و قدرت اندیکاتورها، مناسبترین آنها را در معاملات خود انتخاب کنید.
اندیکاتورهای متقدم، پیشرو یا پیشتاز Leading
اندیکاتورهای متقدم به منظور پیشبینی تغییرات بیشتر قیمت طراحی شدهاند تا به معاملهگران در انجام معاملات اطلاعات از پیش تعیینشده ارائه کنند. اندیکاتورهای پیشرو با ارائه سیگنال اولیه ورود یا خروج، فرصتهای بیشتری را برای تجارت فراهم میکنند. بهطورکلی یک اندیکاتور پیشرو ابزاری است که برای پیشبینی جهت آینده بازار طراحی شده و معاملهگران را قادر میسازد تا حرکات بازار را پیش از موعد مقرر پیشبینی کنند. در تئوری عملکرد این اندیکاتورها، اگر یک اندیکاتور پیشرو سیگنال صحیح را ارائه دهد، یک معاملهگر میتواند قبل از حرکت بازار، سرمایهگذاری خود را انجام دهد. بااینحال، شاخصهای پیشرو ۱۰۰٪ دقیق نیستند.
به همین دلیل است که آنها اغلب با سایر اشکال تحلیل تکنیکال ترکیب میشوند. بسیاری از اندیکاتورهای متقدم محبوب در دسته نوسانگرها قرار میگیرند، زیرا میتوانند یک روند معکوس از روند احتمالی را قبل از وقوع شناسایی کنند. بااینحال، همه اندیکاتورهای پیشرو یا متقدم از محاسبات یکسانی استفاده نمیکنند، بنابراین این احتمال وجود دارد که اندیکاتورهای مختلف سیگنالهای متفاوتی را نشان دهند.
معرفی چهار اندیکاتور متقدم محبوب
- اندیکاتور یا شاخص قدرت نسبی (RSI)
- نوسانگر تصادفی
- ویلیامز %R
- حجم در تعادل (OBV)
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) یک شاخص حرکتی است که معاملهگران میتوانند از آن برای تشخیص اینکه آیا بازار بیشازحد خرید یا فروش است، استفاده کنند. هنگامی که RSI سیگنالی میدهد، اعتقاد بر این است که بازار معکوس خواهد شد و این یک نشانه برای این است که معاملهگر باید وارد بازار شده و یا از آن خارج شود. همانطور که گفتیم RAI یک نوسانگر است، بنابراین در یک مقیاس از صفرتا۱۰۰ نشان داده میشود. اگر RSI بالای ۷۰ باشد، بازار اغلب به عنوان خرید بیشازحد در نظر گرفته میشود و اگر اندیکاتور به زیر سطح ۳۰ برسد، معمولاً بازار بیشازحد فروش در نظر گرفته میشود.
نوسانگر تصادفی
نمونه محبوب دیگری از اندیکاتورهای متقدم، نوسانگر تصادفی است که برای مقایسه قیمتهای بستهشدن اخیر با محدوده معاملاتی قبلی مورد استفاده قرار میگیرد.
ویلیامز R%
محدوده درصد ویلیامز، که بیشتر به عنوان ویلیامز %R شناخته میشود، بسیار شبیه به اندیکاتور نوسانگر تصادفی است. تفاوت اصلی این دو اندیکاتور در این است که ویلیامز در مقیاس منفی کار میکند. بنابراین بین محدوده صفر تا ۱۰۰- قرار دارد و به ترتیب از ۲۰- و ۸۰- به عنوان سیگنالهای خرید بیشازحد و فروش بیشازحد استفاده میکند.
حجم در تعادل (OBV)
حجم در تعادل (OBV) یکی دیگر از اندیکاتورهای متقدم مبتنی بر حرکت است. این اندیکاتور با توجه به حجم معاملات، معاملهگران را قادر سازد تا در مورد قیمت بازار پیش بینی کنند. معاملهگرانی که از OBV بهعنوان شاخص پیشرو استفاده میکنند، بر افزایش یا کاهش حجم، بدون تغییر معادل قیمت، تمرکز میکنند.
اندیکاتور متاخر، تاخیری یا Legging
اندیکاتورهای متاخر در درجه اول برای فیلترکردن نویز ناشی از حرکات کوتاهمدت بازار و تأیید روندهای بلندمدت استفاده شده و برخلاف اندیکاتورهای پیشرو، معمولاً بر روی خود نمودار قیمت ترسیم میشوند. اندیکاتورهای متاخر، اندیکاتورهایی هستند که از یک روند پیروی کرده و سپس برگشت قیمت را پیشبینی میکنند. این اندیکاتورها زمانی که قیمتها در روندهای طولانی حرکت میکنند، عملکرد بسیار خوبی دارند. اندیکاتور متاخر تغییرات آتی در قیمتها را نشان نمیدهد و فقط قیمتهای در حال افزایش یا کاهش را ارائه میدهد تا بتوانیم بر این اساس سرمایهگذاری کنیم.
حتی با تأخیر بازخورد، بسیاری از مردم ترجیح میدهند اندیکاتورهای متاخر را انتخاب کنند که به آنها کمک میکند با اعتبارسنجی نتایج، با اطمینان بیشتری معامله کنند. معمولا معاملهگران از بیش از دو یا چند اندیکاتور متاخر برای تایید روند قیمت قبل از ورود به سهام استفاده میکنند. بهطورکلی اندیکاتورهای متاخر ابزاری هستند که بازخورد تاخیری را ارائه میدهند، به این معنی که زمانیکه حرکت قیمت سپری در حال انجام است، سیگنالی را ارائه میدهند و معامله گران از آنها برای تایید روند قیمت قبل از ورود به معامله استفاده میکنند.
محبوبترین اندیکاتورهای متاخر
- میانگینهای متحرک
- نشانگر MACD
- باندهای بولینگر
اندیکاتور میانگینهای متحرک
میانگین متحرک (MAs) به عنوان یک شاخص متاخر طبقهبندی میشود زیرا بر اساس دادههای قبلی است. سیگنالهای خرید و فروش زمانی تولید میشوند که خط قیمت از میانگین متحرک یا زمانی که دو خط میانگین متحرک از یکدیگر عبور میکنند. بااینحال، از آنجایی که میانگین متحرک با استفاده از نقاط قیمت قبلی محاسبه میشود، قیمت فعلی بازار از میانگین متحرک جلوتر خواهد بود.
نشانگر MACD
میانگینهای متحرک میتوانند به تنهایی مورد استفاده قرار گیرند یا میتوانند مبنای سایر شاخصهای فنی مانند واگرایی میانگین متحرک همگرایی (MACD) باشند. اجزای مزایا و معایب انواع تحلیل Technical مختلف MACD فرصتهای متفاوتی را برای معاملهگران در بازارهای مالی فراهم میکند.
باندهای بولینگر
باند بولینگر یک اندیکاتور متاخر است، زیرا بر اساس میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه (SMA) و دو خط بیرونی محاسبه میشود. این نوارهای بیرونی نشاندهنده انحراف استاندارد مثبت و منفی به دور از SMA هستند و به عنوان معیاری برای نوسانات استفاده میشوند.
اندیکاتورهای متقدم و متاخر چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
واضحترین و اصلیترین تفاوت اندیکاتورهای متقدم و متاخر در این است که اندیکاتورهای پیشرو حرکت بازار را پیشبینی میکنند، درحالیکه اندیکاتورهای متاخر روندهایی را که در حال حاضر در حال وقوع هستند تأیید میکنند. اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری مزایا و معایب خاص خود را دارند، بنابراین بسیار مهم است که با نحوه کارکرد هر کدام آشنا شوید و اندیکاتوری را که با استراتژی شما بیشتر مطابقت دارد، انتخاب کنید.
اندیکاتورهای متقدم به سرعت به قیمتها واکنش نشان میدهند، که میتواند برای معاملهگران کوتاهمدت عالی باشد. این ویژگی، آنها را مستعد ارسال سیگنالهای اشتباه میکند. ارسال سیگنالهای اشتباه، زمانی اتفاق میافتند که سیگنالی نشان میدهد زمان ورود به بازار است، اما روند به سرعت معکوس میشود. اندیکاتورهای تاخیری به مراتب کندتر واکنش نشان میدهند، به این معنی که معامله گران دقت بیشتری خواهند داشت اما ممکن است در ورود به بازار با تاخیر مواجه شوند. اندیکاتورهای تاخیری نیز میتوانند سیگنالهای نادرست را ارائه دهند.
تفاوت دیگر اندیکاتورهای متقدم و متاخر نحوه عملکرد و کارکرد آنها است. اندیکاتورهای پیشرو هنگامی که روند در حال شروع است سیگنالهای تجاری را به سرمایهگذاران ارائه میدهند در حالی که اندیکاتورهای تاخیری اقدامات قیمتی را دنبال میکنند. اندیکاتورهای پیشرو یا Leading سعی در پیشبینی قیمت با استفاده از بازه زمانی کوتاهتری دارند و بنابراین حرکت قیمت را هدایت میکنند. درحالیکه اندیکاتورهای تاخیری سیگنال را پس از روند یا معکوسشدن ارائه میدهند.
اندیکاتورهای متقدم یا متاخر؟ کدام بهتر است؟
برای معامله گران، اغلب دشوار است که بین استفاده از اندیکاتورهای متقدم و متاخر تعادل برقرار کنند. اگر به عنوان یک معاملهگر فقط بر اندیکاتورهای پیشرو و یا فقط اندیکاتورهای تاخیری تکیه میکنید، شانس مشاهده سیگنال های نادرست زیادی برای شما وجود دارد. با معایبی که این دو اندیکاتور دارند، بهتر است یک استراتژی معاملاتی با استفاده از این اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری ایجاد کنید.
همانطور که گفتیم، اندیکاتورهای پیشرو به منظور پیشبینی تغییرات بیشتر قیمت طراحی شدهاند تا به معاملهگران در معاملات برتری بدهند و اندیکاتورهای تاخیری، اندیکاتورهایی هستند که روندی را دنبال مزایا و معایب انواع تحلیل Technical کرده و سپس معکوس قیمتها را پیشبینی میکنند. توجه داشته باشید که استفاده از تنها فقط یک اندیکاتور، میتواند تأثیرات منفی بر استراتژی داشته باشد، به همین دلیل است که بسیاری از معامله گران به دنبال تعادل بین اندیکاتورهای متقدم و متاخر هستند تا با ترکیب آنها دید بهتری از بازار بهدست آورند.
جمعبندی
اندیکاتورهای متقدم یا پیشرو و اندیکاتورهای تاخیری نقش مهمی در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی دارند. معاملهگران میتوانند با استفاده از آنها سیگنالهایی را برای حرکت در بازار دریافت کنند. از آنجایی که هریک از این اندیکاتورها مزایا و معایبی دارند، معمولاً توصیه میشود که از ترکیب این دو اندیکاتور برای ایجاد دید بهتری در بازار سرمایه گذاری استفاده شود.
تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایهگذاری در بازارهای مالی یکی از مناسبترین راههای کسب درآمد است. همانطور که میدانیم سرمایهگذاری در بازارهای مالی مستلزم داشتن اطلاعات کافی در حوزههای مرتبط با بورس و سرمایهگذاری است. داشتن این اطلاعات در کنار دانش و تجربه، شما را به یک سرمایهگذاری هوشمند و موفق در بورس تبدیل میکند. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مهمترین روشهای مورد استفاده فعالان بازار سرمایه برای شناخت و انتخاب بهتر گزینههای سرمایهگذاری در بورس هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) روشی برای بررسی تغییرات قیمتهای پیشین به منظور تغییرات آتی قیمت است. اغلب از تحلیلگران تکنیکی به عنوان چارتیست یاد میشود، چرا که برای تحلیلهایشان اتکای زیادی به نمودار دارند.
ارزیابی تحلیل تکنیکال
بسیاری از افرادی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، یک دیدگاه بالا به پایین (کل به جزء) دارند. به این صورت که كار تحلیـلگـر بـا یـک تحلیـل کـلان و نگاه بلند مدت به چارت آغـاز مـیشـود، سپس بخشھای کلی جدا میشوند تا پایهای برای تقسیمبندی خرد و متمرکـز شـکل دھنـد. چنـین تحلیلـی مـیتوانـد شـامل سـه قـدم باشد:
1) تحلیل وسیع بازار از طریق شاخصھای اصلی بازار
2) تحلیل صنايع برای شناسايی گروهھای قوی و ضعیف در داخل بازار (صنعت برتر)
3) تحلیل منفرد سھام برای شناسايی سھامھای قوی و ضعیف در داخل گروهھای انتخابی (سھم برتر)
عناصر اصلی تحلیل تکنیکال
روند کلی: در ابتدا باید روند کلی را تشخیص دهیم. این کار توسط خط رونـد، میـانگین های متحـرک و یـا تحلیـل نقـاط فـراز و فـرود انجـام میشود. تا زمانی که قیمت بالاتر از خط روند مربوطه باشد، روند قیمت سھم افزايشی و رو به بالا محسوب میشود.
حمايت: محدوده هایی که قیمت سهم در آن محدوده از طرف سرمایه گذاران حمایت شده و قیمت تمایل به رشد دارد را محدوده حمایتی سهم می نامند. كاھش قیمت يک سھم بـه سطحی پايینتر از محدوده حمايت معرف روند نزولی برای آن سھم میباشد.
مقاومت: محدوده هایی را كه سھم پس از برخورد قیمت به آن محدوده، سرکوب شده و تمایل به کاهش داشته باشد را محدوده مقاومتی برای آن سهم می نامند. افزايش قیمت يک سـھم بـه سطحی بالاتر از محدوده مقاومت معرف روند صعودی برای آن سھم میباشد.
نرخ نوسان قیمت: نرخ نوسان قیمت، معمولاً توسط شاخصھـايی از قبیـل "میـانگین متحـرک ھمگرايـی – واگرايـی" (MACD) محاسـبه مـیشـود. چنانچه میانگین متحرك ھمگرايی – واگرايی از "میانگین متحرک نمايی" ٩ روزه بیشتر و يا مثبت باشد، آنگاه نرخ نوسان قیمت بصورت صـعودی و يا لااقل در حال بھبود تلقی میشود.
فشار خريد/فروش: در مواردی كه شاخص بازار سھام و حجم معاملات موجود باشد، میتوان از اين ارقام به عنوان علامتـی بـرای تعیـین فشار خريد و فروش (عرضه و تقاضا) استفاده كرد.
قدرت نسبی: قدرت نسبی خطی است كه از تقسیم قیمت ورقه بھادار بر شـاخص بـازار سـھام بدسـت مـیآيـد. نمودار اين خط در طول يک دوره زمانی به ما میگوید كـه آيـا عملكـرد سـھام مـورد نظر در مقايسه با شاخص بازار سھام بھتر يا ضعیفتر بوده است.
مزایا تحلیل تکنیکال
1) تمرکز بر روی قیمت
2) عرضه، تقاضا و تغییرات قیمت
3) حمایت و مقاومت
4) پیشینه قیمت به صورت تصویری
5) تسهیل در تشخیص زمان خرید
معایب تحلیل تکنیکال
1) تمایل تحلیلگر: تحلیل تكنیكال یک تحلیل ذھنی است و علايق و سلايق شخصی تحلیلگـر در آنـالیز تـأثیرگـذار اسـت. در نظر داشتن اين مطلب در هنگام آنالیز يک نمودار مھم است. اگر تحلیلگر روی سھمی خاص تعصب داشـته باشـد، كـل تحلیـل وی تحت تأثیر اين اعمال سلیقه قرار خواھد گرفت و بايد اين نكته را در نظر داشت چنانچه تحلیلگر نسبت بـه يـک سـھم بـدبین باشـد، احتمالاً نتیجه تحلیل روند نزولی براي آن سھم خواھد بود.
2) امکان تفاسیر مختلف: علاوه بر موضوع تمايلات شخصی تحلیلگر، بايد اين واقعیت را پذيرفت كه تحلیـل تكنیكـال را مـیتـوان بـه روشھـای مختلف تفسیر نمود. علیرغم اينكه استانداردھايی وجود دارد ولی خیلی وقتھا دو تحلیلگر بـا نگـاه بـه يـک نمودار بـه دو دیدگاه متفـاوت و جھتگیری مخالفی میرسند. به نظر میرسد تحلیل تكنیكـال تـا انـدازهای مثـل علـم اقتـصاد بیـشتر شبیه ھنر است تا علم.
3) عملکرد دیر هنگام: در روش تكنیكال، عكس العمل دیرتر از زمان معمول رخ میدهد. وقتی كـه رونـد (صـعودی يـا نزولـی) قیمت شناسايی میشود، میزان زيادی از تغییرات قیمت اتفاق افتاده است.
نرمافزارهای تحلیل تکنیکال
نرمافزارهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی موجود است. با وجود شباهت زیاد این نرمافزارها، هر کدام قابلیتهای منحصر بفردی دارند. به خاطر داشته باشید که نیاز شما، نقش تعیینکنندهای در انتخاب نرمافزار خواهد داشت.
نرمافزارهایی چون داینامیک تریدر (Dynamic Trader)، ادونس گت (Advanced Get)، ال ویوو (Elwave) و آمی بروکر (AmiBroker)، بسته به نیاز در دسترس شما قرار دارد. شما میتوانید همزمان از چند نرمافزار برای کارهای مختلف استفاده کنید. به عنوان مثال تحلیلهای زمانی و قیمتی با داینامیک تریدر قابل انجام است اما به دلیل اینکه قابلیت دیدن انواع چارتها ممکن نیست؛ از نرمافزار دیگری مانند متا استاک برای حل این مشکل میتوان بهره گرفت. یکی از نرمافزارهای حرفهای در این زمینه تایمینگ سولوشن (Timing Solution) است که دارای ابزارهای تخصصی تحلیل تکنیکال است.
پیشنهاد می کنیم فیلم زیر که در رابطه با نرمافزارهای قابل استفاده در تحلیل تکنیکال است را مشاهده نمایید:
دیدگاه شما