پنج گام که هر معامله گر موفق پیموده است
این اولین گامی است که بر می دارید هنگامی که شروع به معامله گری در بازارهای مالی می کنید. شما می دانید که این یک راه خوب برای پول درآوردن است چرا که شما خیلی در مورد آن شنیده اید و اینکه افراد زیادی در آن میلیونر شده اند. متاسفانه، درست مانند زمانی که می خواهید رانندگی یاد بگیرید فکر می کنید که آسان خواهد بود، مگر چقدر می خواهد سخت باشد؟ قیمت یا بالا می رود یا پایین، پس چه راز بزرگی می تواند وجود داشته باشد، بزن بریم پول در بیاریم!
متاسفانه درست مانند زمانی که اولین بار پشت ماشین می نشینید، سریعا می فهمید که هیچ ایده ای ندارید که چه باید بکنید. معاملات زیادی انجام می دهید و ریسک های زیادی می کنید. وقتی وارد یک معامله می شوید بازار در خلاف جهت شما بر می گردد بنابراین شما دوباره خلاف جهت وارد می شوید و بازار دوباره بر می گردد … و دوباره، و دوباره.
شما ممکن است یک موفقیت اولیه داشته باشید، که این حتی بدتر است، چرا که به مغزتان می گوید این واقعا ساده است و شما شروع به ریسک بیشتر می کنید.
برای اینکه ضررها را جبران کنی هربار که می خواهید وارد معامله شوید حجم را دوبرابر میکنید. این کار بعضی وقت ها جواب می دهد ولی در بیشتر موارد آسیب جدی به شما می زند. در این مرحله شما کاملا نسبت به بی کفایتی خود در معامله گری بی توجه هستید. این مرحله ممکن است یک یا دو هفته طول بکشد ولی بازار معمولا سریع است و شما وارد مرحله بعد می شوید.
گام دوم: آگاهی از بی کفایتی
مرحله دوم جایی است که شما می فهمید معامله گری به این سادگی ها هم نیست و شما احتمالا باید یک سری کارهایی انجام دهید. شما آگاهانه می فهمید که یک معامله گر بی تجربه هستید. شما مهارت یا بینش کافی برای سوددهی مستمر ندارید.
شما آماده می شوید که کلی سیستم و کتاب تهیه کنید، و تمام وب سایت ها از سراسر دنیا را بخوانید. و جستجوی خود را برای یافتن سیستم جادویی آغاز می کنید. در این دوره شما شبیه کوچ نشینان خواهید بود، شما دائما در حال پریدن از این روش به آن روش به صورت روزانه یا هفتگی هستید و هیچ سیستم را به مدت کافی تست نمی کنید که ببینید آیا واقعا جواب می دهد یا خیر. هر بار که با اندیکاتور تازه ای آشنا می شوید به وجد می آیید که این همان چیزی بود که دنبالش می گشتم.
شما سیستم های اتوماتیک را در متاتریدر تست می کنید، شروع می کنید به کار کردن با میانگین های حرکتی، خطوط فیبوناچی، مقاومت ها و حمایت ها، پیوت ها، فراکتال ها، واگرایی ها، DMI، ADX و صدها چیز دیگر به امید یافتن سیستم جادویی. شما دائما در حال جستجوی قله و کف حرکت ها هستید و می خواهید نقطه دقیق بازگشت را با اندیکاتورهای خود بیابید و در نهایت خود را در میان معاملات ضررده می بینید و حتی حجم آنها را اضافه می کنید چرا که مطمئن هستید تحلیلتان درست است.
شما وارد فروم ها و چت روم ها می شوید و می بینید معامله گران دیگر در حال سود کردن هستند و می خواهید بدانید چرا شما نمی توانید. کلی سوال می پرسید، بعضی از آنها انقدر احمقانه هستند که وقتی به آن زمان برگردید تعجب می کنید. در نهایت شما به جایی می رسید که می گویید تمام افرادی که می گویند ما موفق هستیم دروغگو هستند. آنها نمی توانند آن مقدار که می گویند درآمد داشته باشند چرا که شما مطالعه کردید چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ و نتوانستید. شما به اندازه آنها می دانید پس آنها دروغ می گویند. ولی روزها می گذرد و آنها آنجا هستند و حساب هایشان درحال افزایش است درحالی که شما ضرر می کنید.
شما مثل یک پسر بچه عمل می کنید. معامله گران موفق به شما به رایگان پند می دهند ولی شما یک دنده هستید و فکر می کنید همه چیز را می دانید. شما هیچ نصیحتی را نمی پذیرید و معاملات بیش از حد روی حسابتان انجام میدهید با آنکه همه به شما می گویند از روی عصبانیت این کار را می کنید ولی شما بهتر می دانید. در ادامه شما پیشنهاد های معاملاتی دیگران را هم مدنظر قرار می دهید ولی برایتان جواب نمی دهد و برای تهیه سیگنال پول می دهید ولی باز هم ضرر می کنید.
این مرحله ممکن است سالیان سال ادامه پیدا کند. در حقیقت با توجه به تجربه شخصی و صحبتی که با معامله گران دیگر شده، این مرحله به راحتی بیش از یک سال تا نزدیک ۳ سال ممکن است ادامه پیدا کند. همچنین این مرحله ای است که احتمالا شما به خاطر سرخوردگی محض این کار را رها خواهید کرد.
حدود ۶۰ درصد معامله گران تازه کار فارکس در ۳ ماه اول این کار را رها می کنند که البته این چیز خوبی است اگر قرار بود همه موفق شوند که همه ما میلیونر بودیم. ۲۰ درصد دیگر تا یک سال ادامه می دهند و سپس در ناامیدی ریسک هایی می کنند که مطمئنا حسابشان را نابود می کند که البته این اتفاق می افتد. و چیزی که ممکن است شما را شگفت زده کند این است که ۲۰ درصد دیگر حدود ۳ سال در این بازار باقی می مانند و فکر می کنند که دیگر به نقطه امن رسیدند ولی حتی بعد از ۳ سال تنها ۵ تا ۱۰ درصد باقی می مانند و شروع می کنند به کسب درآمد واقعی و ثابت.
به هر حال اینها آمار واقعی هستند، نه حدس هایی که از ذهنم آمده، پس اگر ۳ سال است که در بازار هستید فکر نکنید که دیگر به نقطه امن رسیدید.
افراد زیادی با من بر سر این زمان ها بحث کردند، و نکته جالب اینکه هیچکدامشان بیشتر از ۳ سال معامله گری نکردند، اگر شما فکر می کنید که بیشتر می فهمید از کسی که بیشتر از ۵ سال است که معامله گری می کند بپرسید چه مقدار زمان برده تا معامله گر حرفه ای شوید. مسلما استثناهایی هم وجود دارد ولی من تا به حال ندیدم.
در نهایت شما شروع به بیرون آمدن از این مرحله می کنید. شما احتمالا بیش از آن چیزی که فکرش را می کردید از زمان و پول صرف آن کردید. احتمالا ۲ یا ۳ حساب بزرگ را از دست داده اید و چند بار رهایش کردید ولی معامله گری دیگر در خون شماست.
یک روز، در یک لحظه شما وارد مرحله سوم می شوید.
گام سوم: لحظه اکتشاف
در پایان مرحله دوم شما شروع می کنید به فهمیدن اینکه، چیزی که تفاوت ایجاد می کند سیستم معاملاتی شما نیست. شما می فهمید که حتی با یک میانگین حرکتی ساده هم می توان پول درآورد اگر از لحاظ روانی و مدیریت سرمایه درست عمل کنید. شما شروع می کنید به خواندن کتاب هایی در زمینه روانشناسی معامله گری و شخصیتی که در آن کتاب ها بیان می شود را در خود می بینید و نهایتا لحظه اکتشاف فرا می رسد.
لحظه اکتشاف باعث ایجاد ارتباط نورونی جدید در مغز می شود. شما ناگهان می فهمید که نه شما و نه هیچ کس دیگر نمی تواند به درستی پیش بینی کند ۱۰ ثانیه دیگر چه اتفاقی در بازار می افتد چه برسد به ۲۰ دقیقه دیگر.
با توجه به درک این موضوع، شما دیگر برایتان مهم نیست دیگران چه فکری می کنند، این خبر خاص چه تاثیری می گذارد، و آن اتفاق چه تغییری در بازار ایجاد می کند. شما تبدیل به شخصی مستقل با روش معاملاتی خاص خود می شوید.
شما شروع به کار کردن با تنها یک روش معاملاتی می کنید که در وجودتان ذوب شده، احساس خوشحالی می کنید و حد ریسک خود را تعیین می کنید.
شما شروع می کنید به انجام هر معامله ای که سیستم معاملاتی به شما نشان می دهد و درصد موفقیت خوبی هم دارد. وقتی معامله در ضرر می رود شما عصبانی نمی شوید چرا که می دانید شما نمی توانید ۱۰۰ درصد درست پیش بینی کنید، و ایراد از شما نیست. معامله بعدی یا معامله بعد از آن درصد موفقیت بیشتری دارد چرا که شما میدانید سیستمتان کار می کند.
بررسی موفقیت تک تک معاملات را متوقف می کنید و شروع به نگاه به نتایج هفتگی یا ماهیانه می کنید چرا که می دانید یک معامله ضرر ده باعث نمی شود که سیستم معاملاتی شما ضعیف باشد.
شما در یک لحظه می فهمید که معامله گری تنها در مورد یک موضوع است – ثبات در لبه معاملاتی شما (فراچارت: اصطلاح trading edge را خیلی ساده بخواهیم تعریف کنیم به معنای شرایط و استراتژی ورود و خروج از معاملات می باشد) و نظم در انجام همه معاملاتی که سیستم معاملاتی شما سیگنال می دهد چرا که احتمال موفقیت به نفع شماست.
در مورد مدیریت سرمایه، لوریج مناسب، ریسک و غیره می آموزید و در این زمان کاملا در آن حل می شوید و یک سال قبل را بیاد می آورید که افرادی همین نصیحت ها را با خنده به شما می کردند. آن زمان شما آماده نبودید، ولی الان هستید. لحظه اکتشاف زمانی حاصل می شود که شما واقعا بپذیرید که نمی توانید بازار را پیش بینی کنید.
گام چهارم: شایستگی خودآگاه
شما هر زمان که سیستمتان می گوید وارد معامله می شوید. شما ضرر را به راحتی همانند زمانی که سود می کنید می پذیرید.
می گذارید معاملات در سودتان به سوی هدف تعیین شده بروند و ریسک هایش را هم می پذیرید چرا که می دانید سیستمتان بیشتر سود می دهد تا ضرر و وقتی معامله در ضرر می رود شما به راحتی آن را می بندید.
شما الان در نقطه ای هستید که در اکثر روزها سر به سر هستید، شما هفته هایی دارید که ۱۰۰ دلار سود کردید و هفته هایی که ۱۰۰ دلار ضرر کردید – به طور کلی سر به سر هستید و ضرر نکردید. شما اکنون آگاه هستید که معاملاتی انجام میدهید که عموما خوب هستند. شما هنوز باید روی سیستمتان کار کنید ولی همین طور که ادامه میدهید شما شروع می کنید به اینکه به صورت ثابت بیشتر سود کنید تا ضرر.
روز را با ۲۰ دلار سود شروع می کنید، در ادامه ۳۵ دلار ضرر می کنید و هیچ احساس ناراحتی از آن ندارید چرا که می دانید دوباره این پول به شما بر می گردد. شما حالا شروع می کنید به پول درآوردن هر هفته به صورت ثابت، یک هفته ۲۵ دلار، یک هفته ۵۰ دلار و …
این مرحله حدود ۶ ماه طول می کشد .
گام پنجم: شایستگی ناخودآگاه
دیگر همه چیز عالی است. درست مانند رانندگی کردن، هر روز پشت میزتان می نشینید و معامله می کنید. شما همه چیز را به صورت ناخودآگاه انجام می دهید. در حالت اتوماتیک قرار گرفته اید. شما شروع می کنید به انجام معاملات بزرگ و در یک روز ۲۰۰ پیپ میگیرید و این شما را بیشتر از اینکه یک پیپ گرفته باشید خوشحال نمی کند.
شما افراد تازه کار را در فروم ها می بینید که داد می زنند: “برو دلار برو” مثل اینکه سوار بر اسب هستند و می خواهند مسابقات ملی را برنده شوند. شما خودتان را در آن ها می بینید البته خیلی سال پیش.
این است سر منزل مقصود در معامله گری، شما در کنترل احساسات خود استاد شده اید و حالا یک معامله گر موفق هستید با حسابی که به سرعت در حال افزایش است.
معامله گری دیگر برای شما هیجان انگیز نیست، در واقع می توان گفت کمی خسته کننده است، مانند هر چیز دیگر در زندگی که در آن استاد می شوید و یا به عنوان شغل انجام می دهید، بعد از مدتی خسته کننده می شود. شما دارید کارتان را انجام می دهید.
شما تمام مدت به دنبال اصلاح سیستم معاملاتی خود هستید که بیشترین سود را ببرید در حالی که ریسک خود را افزایش نمی دهید. سیستم معاملاتی شما تغییر نمی کند، فقط در حال بهتر شدن است. این همان چیزیست که به آن می گویند: “شهود”.
شما حالا با سری برافراشته می توانید بگویید که یک معامله گر حرفه ای هستید، البته در واقع انقدر هم برایتان مهم نیست که به همه بگویید چرا که این هم یک شغل است مانند شغل های دیگر.
امیدوارم از خواندن این مقاله که سفری بود به ذهن یک معامله گر لذت برده باشید و همچنین نکات مفیدی به دست آورده باشید.
به یاد داشته باشید تنها ۵ درصد موفق می شوند، ولی دلیل آن توانایی آنها نیست بلکه پافشاری آنها و توانایی آنها در تغییر ادراک و الگوهای قدیمی است چرا که با تجربه ای جدید مواجه می شوند که کاملا با تجربیات و الگوهای قدیمی شکل گرفته در مغزشان متفاوت است.
بازندگان افرادی هستند که می خواهند سریع پولدار شوند ولی بعد از حضور در بازار بعد از ۶ ماه چشم بندی به چشم خود می زنند که نمی توانند واقعیت ها را ببینند، و می گویند من به این روش می خواهم ببینم و همین درست است و حاضر به پذیرش اطلاعاتی که باعث تغییر دیدگاهشان میشود، نیستند.
من خوشحالم که به شما بگویم که من هم با طرز تفکر “پولدار شدن سریع” وارد معامله گری شدم. ولی الان معامله گری را “پولدار شدن آهسته” می بینم.
اگر شما چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ به فکر رها کردن معامله گری هستید من فقط یک نصیحت برای شما دارم:
از خودتان بپرسید: “چند سال حاضر هستی به دانشگاه بروی اگر بدانی در آینده شغلی خواهی داشت که در نهایت سالانه یک میلیون دلار درآمد دارد؟”
شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟
شرکت هلدینگ (Holding Company) که گاهی در ایران – با کمی بیدقتی – به عنوان شرکت مادر هم شناخته میشود، اصطلاحی است چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ که طی سالهای اخیر در ادبیات مدیریتی و رسانهای کشور بسیار رواج پیدا کرده است.
البته مفهوم هلدینگ و شرکت های هلدینگ به تازگی مطرح نشده و چندین دهه قدمت دارد. اما گسترش کسب و کارهای اینترنتی طی سالهای اخیر و افزایش رغبت به سرمایهگذاری در استارت آپها باعث شده که هلدینگهای جوانِ بسیاری شکل بگیرند و این اصطلاح، به گفتگوهای روزمره هم راه پیدا کند.
جالب اینجاست که افراد بسیاری، هر مجموعهای از فعالیتهای متنوع را هلدینگ فرض میکنند. مثلاً بعید نیست پای صحبت یک دوست بنشینید و او بگوید: «اخیراً در شرکت خود کارهای مختلفی انجام میدهیم و میشود گفت به یک هلدینگ تبدیل شدهایم.»
منظور از شرکت سرمایه گذاری چیست؟
برای اینکه شرکت هلدینگ را به خوبی درک کنیم، لازم است ابتدا تعریف شرکتهای سرمایه گذاری را بشناسیم. سپس به این موضوع بپردازیم که هلدینگ چه تفاوتی با یک شرکت سرمایه گذاری دارد.
تعریف شرکت سرمایه گذاری
شرکت سرمایهگذاری، یک بنگاه اقتصادی است که سرمایهی خود را با هدف کسب سود، به خرید سهام شرکتها، صندوقها و سایر داراییهای سود ده، اختصاص میدهد.
شرکت سرمایهگذاری بسته به ترجیحات سرمایهگذاران خود و میزان ریسک پذیری آنها، سبد سرمایه گذاری (پورتفوی) خود را تشکیل داده و مدیریت میکند.
ویژگی مهم شرکتهای سرمایهگذاری این است که هنگام خرید سهام شرکتها تمایل ندارند به ساختار مدیریتی و جزئیات عملیاتی آنها ورود کنند و صرفاً بر اساس ارزش سهام، سود سهام و آیندهی شرکت و سهام آن، تصمیم میگیرند که چه میزان از سبد سرمایهگذاری خود را به هر شرکت اختصاص دهند.
در شرکت های سرمایه گذاری، بیش از هر چیز، اصول مدیریت پورتفولیو بر انتخابها و تصمیمگیریها حاکم است. به عبارت دیگر، این شرکتها میکوشند ترکیبی از داراییها را تشکیل دهند که سود آنها در مقایسه با ریسکی که متحمل میشوند، بهینه باشد.
بنابر این الزاماً قرار نیست سبد یک شرکت سرمایه گذاری از نظر جنس داراییها یا جهتگیری استراتژیک، همخوان باشند. چه بسا یک شرکت سرمایه گذاری، در کنار خرید سهام چند شرکت ساختمانی، سهم یک شرکت حوزهی فناوری اطلاعات را هم خریداری کند و معتقد باشد که خریداری سهام شرکتهای این حوزه، شاخصهای کلی سود و ریسک آنها را بهبود میبخشد.
البته با همهی این توضیحات، بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری ترجیح میدهند روی حوزه های تخصصی کار کنند و سرمایهی خود را در حوزههای محدودی توزیع کنند، تا بتوانند تحلیل و سنجش وضعیت بازار را سریعتر و عمیقتر انجام دهند.
تعریف شرکت هلدینگ چیست؟
هلدینگ هم شرکتی است که سهام چند شرکت مختلف را میخرد و نگهداری میکند. اما هلدینگها با شرکت های سرمایه گذاری یک تفاوت مهم و کلیدی دارند:
تفاوت شرکت هلدینگ و شرکت سرمایه گذاری
هلدینگها بر خلاف شرکت های سرمایه گذاری، ادعای مدیریتی هم دارند و تمایل دارند با خریدن بخشی از سهام شرکتها در تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای داخلی آنها ورود کنند.
اگر یک شرکت هلدینگ خودرو بخشی از سرمایه خود را به خرید سهام در یک شرکت خودروسازی اختصاص میدهد، قاعدتاً برنامههایی برای مدیریت آن شرکت دارد یا معتقد است که اعمال نفوذ در سیاستهای داخلی آن شرکت میتواند منافع اقتصادی هلدینگ را بیشتر و بهتر تأمین کند.
با این توضیحات میتوان گفت یک شرکت هلدینگ خود را در حوزهی فعالیت شرکت های سرمایه پذیر، صاحبنظر میداند.
هلدینگها چگونه شرکتهای سرمایهپذیر را کنترل میکنند؟
وقتی یک هلدینگ، سهام قابلتوجهی از یک شرکت را خریداری کند، میتواند از طریق انتخاب یک یا چند نفر از اعضای هیأت مدیره، روی تصمیمهای شرکت تأثیر بگذارد.
اما انتخاب عضو هیأت مدیره، صرفاً یکی از روشهای کنترل و اعمال نفوذ است. هر شرکتی بسته به اساسنامه و چارت سازمانی خود، ارکان ادارهکنندهی متعددی دارد و فرایند در اختیار گرفتن هر یک از این ارکان هم، شفاف و مشخص است.
بنابراین ممکن است یک هلدینگ، با مالکان یک شرکت مذاکره کرده و توافقنامهای را تنظیم کند که بر اساس آن، به ازاء خرید بلوک مشخصی از سهام شرکت، اختیار تصمیمگیری و سیاستگذاری و حتی مدیریت عملیاتی بخشی از شرکت را در دست بگیرد.
نحوهی ورود شرکت هلدینگ در ادارهی امور شرکتهای زیرمجموعه، تابع قواعد مکانیکی و از پیشتعیینشده نیست و حد و حدود این دخالتها، تابع شکل توافق (یا چارچوبهای از پیش تعریف شدهی شرکت سرمایهپذیر) است.
اما عرف این است که برای مشخص کردن قدرت هلدینگ، از دو اصطلاح نفوذ قابل ملاحظه و کنترل استفاده میکنند.
تفاوت نفوذ و کنترل
نفوذ قابل ملاحظه (به انگلیسی: Significant Influence) به معنای توانایی مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستهای مالی و عملیاتی شرکت است.
اما کنترل به این معناست که ادارهی کامل سیاستهای مالی و عملیاتی یک شرکت، در اختیار هلدینگ قرار میگیرد.
بنابراین میتوانید حدس بزنید که برای کنترل یک شرکت، لازم است بلوک بزرگی از سهام آن خریداری شود.
ساختار هلدینگ چه مزیتهایی دارد؟
انگیزههای متنوعی برای استفاده از ساختار هلدینگ وجود دارد.
به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت، به تدریج زیرمجموعههای متعددی تشکیل دهد یا بخشهای مختلفی از آن، در قالب شخصیتهای حقوقی مستقل، فعال شوند.
تأسیس یک شرکت به عنوان هلدینگ که سهام با نفوذ قابل ملاحظه (یا حتی کل سهام) شرکتهای زیرمجموعه را در اختیار دارد، کمک میکند تا ضمن راهبری کلان کل مجموعه، زمینه برای شکلگیری چابکی مطلوب در زیرمجموعهها هم فراهم شود.
چنین هلدینگهایی از دل خود شرکتها سر بر میآورند.
در این وضعیت، معمولاً شرکت هلدینگ، نگاه کلانتری به فعالیتهای کل مجموعه دارد و میتواند در جابهجایی و تخصیص منابع، نگاهی سیستمیتر و استراتژیکتر داشته باشد.
شاید یکی از بهترین نمونههای این نوع هلدینگها در سطح جهان، شرکت آلفابت باشد که در گوگل ریشه دارد؛ اما امروز مالک گوگل محسوب میشود و سایر فعالیتها را هم در قالب شرکتهای مستقل مدیریت میکند.
اما همیشهی شرکتهای هلدینگ به این شیوه شکل نمیگیرند. گاهی شرکتهای بزرگ به خاطر اهمیت استراتژیک برخی کسب و کارها، با خرید سهام، کنترل مدیریتی آن شرکتها را در اختیار میگیرند.
همچنین هلدینگهای تخصصی هم وجود دارند که تا حدی به شرکتهای سرمایه گذاری شبیهاند. آنها در یک زمینهی ویژه، دانش تخصصی دارند و اگر به نتیجه برسند که پتانسیل یک شرکت بالا و قدرت مدیریتی آن ضعیف است، آن را وارد هلدینگ خود میکنند و پس از ایجاد تحول در شرکت، سهام آن را واگذار میکنند.
البته ما به انگیزههای مشروع و اخلاقی و حرفهای اشاره کردیم. اما فرار مالیاتی، جابجایی منابع مالی و پولهای کثیف میان شرکتها و نیز اخذ تسهیلات ویژه میتوانند انگیزههای دیگری باشند که افرادی را به ثبت شرکت در قالب هلدینگ تشویق میکنند.
شرکت های هلدینگ در بازار بورس ایران
در حال حاضر شرکتهای هلدینگ متعددی در بازار بورس کشور فعال هستند که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- توسعه سرمایه و صنعت غدیر
- سرمایه گذاری دارویی تأمین
- سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی
- گروه سرمایه گذاری سایپا
- گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو
فهرست کامل شرکتهای هلدینگ پذیرفته شده در بورس را میتوانید در سایت سازمان بورس ببینید.
البته واضح است که قرار نیست حتماً یک شرکت هلدینگ در بازار بورس فعال باشد. اما از آنجا که شرکتهای بورسی ملزم به ارائهی گزارشهای شفافسازی متعدد هستند، پیگیری گزارشهای این نوع شرکتها میتواند نقطهی آغاز خوبی برای آشنایی بیشتر با فضای هلدینگها باشد.
ضمناً میتوانید با دانلود نمونه اساسنامه شرکت هلدینگ پیشنهادی سازمان بورس، کمی بیشتر با فضای این شرکتها آشنا شوید:
معادل فارسی هلدینگ
بسته به اینکه در چه فضایی فعالیت کنید و اصطلاح هلدینگ را برای چه مخاطبی به کار ببرید، معادل فارسی آن میتواند متفاوت باشد.
مثلاً با مراجعه به سایت سازمان بورس میبینید که این شرکت، شرکت هلدینگ و شرکت مادر را به عنوان مترادف بهکار برده است (+).
اما این را هم باید به خاطر داشته باشیم که برای شرکت مادر در زبان انگلیسی اصطلاحِ مستقلِ Parent Company وجود دارد و دقیقتر این است که شرکت مادر را برای مجموعهای به کار ببریم که تقریباً تمام مالکیت شرکت زیرمجموعه را در اختیار دارد. در چنین حالتی، به شرکت زیرمجموعه هم، شرکت تابعه یا Subsidiary Company گفته میشود.
ضمناً کسانی که اصطلاح شرکت مادر را به عنوان معادل هلدینگ به کار میبرند، برای هلدینگ تخصصی هم از اصطلاح شرکت مادر تخصصی استفاده میکنند.
استراتژیستها و علاقهمندان به مدیریت استراتژیک، گاهی از اصطلاح بنگاه (Firm) برای اشاره به هلدینگهایی که کسب و کارهای متعدد را در اختیار دارند استفاده میکنند (در واقع Firm را مجموعهای از Businessها در نظر میگیرند).
البته این را میدانیم که اقتصاددانها، بنگاه را به معنای بسیار گستردهتری بهکار میبرند و حتی کسب و کاری در مقیاس یک نانوایی کوچک را هم بنگاه اقتصادی در نظر میگیرند.
اما فراموش نکنید که همهی این نامگذاریها قراردادی هستند و معیارهای کاملاً عینی و صلب در این زمینه وجود ندارد. نه میتوانیم بین نفوذ و کنترل مرز قطعی تعریف کنیم و نه میان سرمایهگذاری و هولدینگ.
چون حتی یک شرکت سرمایهگذاری که سهامش کمتر از نفوذ مستقیم در شرکت است، میتواند با مدیریت عرضه و تقاضای سهم یک شرکت، مدیران آن را تا حدی تحت فشار قرار دهد.
بگذریم از اینکه بسیاری از شرکت هایی که خود را شرکت سرمایه گذاری مینامند، واقعاً سهامی در حد هلدینگ و کنترل در شرکتهای مختلف خریداری میکنند.
بنابراین بهترین روش این است که وقتی از این اصطلاحات استفاده میکنیم، به مخاطب بگوییم که چه تعریفی در ذهن داریم و آنها را به چه معنایی بهکار میبریم.
و البته به یاد داشته باشیم که هلدینگ همیشه به ساختاری متشکل از رابطهی چند شخصیت حقوقی مستقل اشاره دارد و یک شرکت منفرد، هر چقدر هم که فعالیتهای متنوعی را درون خود سامان داده باشد، نمیتواند خود را هلدینگ بنامد.
اگر به استراتژی و مدیریت استراتژیک علاقهمند هستید، میتوانید در ادامهی این بحث، درس سطوح مختلف استراتژی را بخوانید. از میان سه سطح استراتژی، سطح سوم یعنی Corporate Strategy (استراتژی شرکتی) به مسائل استراتژیک مورد توجه هلدینگها میپردازد.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکانپذیر است.
در مورد درآمد بورس بازان حرفه ای چه می دانید؟
شاید برای بسیاری از افراد این سوال مطرح باشد که درآمد بورس بازان چقدر است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت به دلیل وجود عوامل مختلف، جواب روشنی در این زمینه وجود ندارد. در واقع نمیتوان اهداف واقع بینانه در آمدی از بازار بورس مشخص کرد. اگر چه روشهای معامله کردن در بازار بورس متفاوت است، اما بسیاری از افراد پس از معامله بخشی از سرمایه خود را از دست میدهند. شاید این سوال برایتان پیش آید که چطور معامله گری در بازار بورس به از دست رفتن سرمایه منجر میشود؟ در پاسخ به این سوال باید بگوییم که بر خلاف تصور عموم مردم معامله گری در بازار بورس بسیار دشوار است و موفقیت در آن، نظم و تلاش زیادی را طلب میکند.
شاید رسیدن به اینکه درآمد بورس بازان چقدر است، بسیار سخت و یا حتی غیرممکن باشد. تعداد افرادی که اطلاعات مربوط به درآمد خود را در حوزه بورس اعلام میکنند و آن را به اشتراک میگذارند بسیار محدود است. البته باید به این نکته هم توجه داشت که تعدادی از افرادی که درآمد خود را اعلام میکنند از گفتن حقیقت اجتناب میکنند!
اگر جزء آن دسته افرادی هستید که نسبت به درآمد بورس بازان کنجکاو شده اید، میتوانید در این مقاله با ما باشید. برای تهیه این مقاله به درآمد معامله گران مستقل بورس ایران توجه کرده ایم که بر مبنای آن اطلاعاتی را به اشتراک گذاشته ایم.
درآمد بورس بازان
قطعا هیچ نوع محدودیتی در معاملات بورس بازان وجود نخواهد داشت. حقیقت شیرینی که در حوزه بازار بورس وجود دارد، این است که شما میتوانید با معاملاتی درست، میلیونها تومان پول پس انداز کنید! اما اینکار بسته به تلاش، ذکاوت و نظم شما خواهد داشت. بازار بورس بستری است که میتوان در آن به رویاهای خود رنگ حقیقت بخشید. برای این کار لازم است تا پیش از هرچیزی روش معامله گری را بیاموزید.
یادتان باشد یک سهم در بازار بورس میتواند در بازه ای چند ماهه صد در صد سود داشته باشد و یا در همین مدت ارزش آن به یک سوم افت کند.
چالشهای درآمد بورس
قبل از اینکه به صورت هیجانی وارد این بازار شوید، باید بدانید تزریق میلیونها تومان پول نقد به این بازار به منظور شروع کار واقعا اشتباه است. اگر افرادی را در اطراف خود میشناسید که در بازار بورس فعالیت دارند، حتما متوجه شده اید که تنها تعدادی از این افراد توانسته اند به موفقیت دست پیدا کنند! پس سعی کنید بی گدار به آب نزنید و عقلانی تصمیم بگیرید.
شاید تصور کنید سود افراد موفق در بازار بورس به معاملات انجام شده آنها باز میگردد. در صورتی که این باور اشتباه است. بورس بازان به خوبی یاد گرفته اند که تا چه زمانی در معاملات منتظر بمانند. در برخی از مواقع بورس بازان حرفه ای برای رسیدن به نتیجه مطلوب حتی بیشتر از یک سال صبر میکنند. زیرا در این مدت، نتیجه معامله آنها با بازدهی منفی همراه است. لذا تا ظهور نتایج مطلوب در معامله صبر به خرج میدهند. بورس بازان به خوبی دریافته اند که برای حفظ سرمایه خود در این بازار پر تلاطم باید صبر داشته باشند. این افراد در شاخص سبز بازار، بیشترین سود را از موج سواری بر روی نرخها میبرند.
اگر تمایل دارید تا در این حرفه به موفقیت دست یابید باید بدانید معامله گری کاری دشوار است و برای رسیدن به مطلوب باید بیشتر از هرچیزی از نظم و انضباط معاملاتی پیروی کنید تا به درآمد برسید. افرادی که بدون نظم وارد این بازار میشوند، بدون آگاهی از اینکه دقیقا در زمان معاملات و بعد از ان چه اتفاقی میافتد، بخش چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ زیادی از سرمایه خود را از دست میدهند.
محاسبه درآمد فعالان عرصه بورس
در این قسمت میخواهیم در مورد اعداد واقعی پتانسیل سود در بازار بورس صحبت کنیم. پیش از هرچیزی بدانید که استفاده از بهره مرکب در معاملات میتواند گزینه عالی برای رسیدن به حداکثر سود باشد. با استفاده از این بهره مرکب میتوان حساب را با سرعت مطلوبی رشد داد. یادتان نرود که اینکار تنها با داشتن نظم و انظباط ممکن است. چیزی که متاسفانه بسیاری از افراد پس از ورود به معاملات آن را فراموش میکنند!
ما دراین مقاله فرض را بر این گذاشته ایم که شما از دیسیپلین معاملاتی مورد نظر برخوردار هستید و میتوانید سیستم معاملاتی خود را به خوبی دنبال کنید.
فقط به دنبال سودهای قابل توجه نباشید
یادتان باشد که کسی شما را مجبور نکرده است که تنها برای رسیدن به بهره ای زیاد و قابل توجه ریسک کنید! بگذارید با بیان مثالی این موضوع را به خوبی تفهیم کنیم. تصور کنید حسابی 10 میلیونی دارید که میخواهید با درآمدی2.5 درصدی در ماه، سالانه رشدی 30 درصدی برای ان رقم بزنید. در این زمان برای ریسک 10 درصد از سرمایه خود را برمیدارید.لازم به ذکر است ریسک 10 درصدی از 10 میلیون تومان، برابر با 1 میلیون تومان در هر سهم میباشد. برای محاسبه سود شما باید موارد زیادی از قبیل میزان برد شما، نسبت بازگشت مالی و… مورد بررسی قرار گیرد.
فرض را بر این میگذاریم که از میان 10 معامله ای که صورت میپذیرد، 5 معامله با ضرری به طور میانگین 10 درصد خاتمه مییابد. حال 5 معامله دیگر باقی مانده است که با سناریویی دیگر محاسبه میشوند. بر اساس این سناریو، سه معامله اول به طور میانگین سودی 17 درصدی دارند و دو معامله دیگر به طور میانگین بهره ای 20 درصدی به شما میرسانند. بنابراین اگر کارمزد معاملات شما را صفر درصد در نظر بگیریم، سود نهایی شما 40 درصد مثبت خواهد بود. مورد ذکر شده در معامله گری به عنوان اصل 80/20 شناخته میشود.
مقایسه درآمد بورس بازان و املاکیها
شاید بهتر باشد درآمد بورس را با درآمد املاک مقایسه کنیم. تصورکنید شخصی که درحوزه املاک فعالیت دارد، برای رسیدن به سودی 2.5 درصدی دست به معامله ای بزرگ بزند. در این شرایط اگر در این معامله خانه ای با 200 میلیون تومان ویا بیشتر خریداری شود، شخص املاکی بدون نیاز به داشتن یک حساب بانکی 10 میلیونی به بهره ای 2.5 درصدی میرسد.
فعالان در عرصه بورس میتوانند در یک معامله به این سود 2.5 درصدی دست پیدا کنند. در مقابل، باید به نسبت فعالان املاک و مستغلات پول و زمان بیشتری صرف نمایند.
شاید برای فعالان عرصه املاک رسیدن به این سود 2.5 درصدی تنها با یک معامله در ماه به وجود بیاید. در صورتی که بورس بازان میتوانند با استفاده از پتانسیل بالا و باورنکردنی موجود در بازار بورس برای کسب درآمد، بسیار بیشتر از فعالان املاک و مستغلات درآمد داشته باشند.
سود و زیان خود را محاسبه کنیم
شاید بسیاری از بورس بازان نتوانند به سرمایه گذاریهایی که سالانه در حدود ROI %100 انجام میشود، فکرکنند. قطعا این کار با مدیریت ریسک بسیار کم تا متوسط کاری دشوار خواهد بود. لازم است که به عنوان یک معامله گر به سودآوری خود مطمئن باشید و میل به ریسک کردن بیشتر نیز در شما وجود داشته باشد. تصور کنید از 3 درصد از حسابتان در هر معامله استفاده کنید و سپس با نسبت RR1:2 میتوانید با انجام یک معامله درماه به این درصد دست پیدا کنید.
باور داشته باشید که بورس یک راه ایده آل برای درآمدزایی و سرمایه گذاری است. به شرطی که برای دراز مدت بر روی ان تمرکز کنید و روش آهسته و پیوستگی را در مورد آن پیش گیرید.
درآمد بورس بازان حرفه ای
بدانید که درآمد افراد حرفه ای در بازار بورس واقعا فوق العاده است. اگر اهداف معقولی داشته باشید و از استراتژیهای تجاری سودآوری پیروی کنید، میتوانید به درآمد ثابتی که در طولانی مدت از بورس حاصل میشود، امیدوار باشید. قطعا افراد موفقی که به خوبی در این حرفه میدرخشند، استراتژیهای تجاری سودآوری را حفظ کرده اند و اهداف معقولی را تعیین نموده اند. برای کسب اطلاعات مفید در این رابطه میتوانید به ماشین حساب ترکیبی بورس مراجعه کنید تا اطلاعات خود را در مورد میزان درآمد بورس ارتقا بخشید.
کدام شرکت های بورسی سود بیشتری به سهامداران خود می دهند؟
بزرگان پتروپالایشی و برخی از دیگر شرکتهای دلاری همچون فولادیها و معدنیها، همیشه سهامداران خود را با بیشترین درصد تقسیم سود بدرقه میکنند.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیای اقتصاد، تقسیم سود بالا در مجامع همواره مورد چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ توجه سهامداران قرار داشته و آنگونه که تجربه نشان میدهد، بزرگان پتروپالایشی و برخی از دیگر شرکتهای دلاری همچون فولادیها و معدنیها، همیشه سهامداران خود را با بیشترین درصد تقسیم سود بدرقه میکنند. فلزیهای محبوب بازار سهام اما برای پیشبرد طرحهای توسعهای خود سود کمتری میان سهامداران تقسیم میکنند.
در آستانه فصل مجامع قرار گرفتهایم؛ دورهای که دماسنج اتفاقات و اخبار بورسی بهصورت سنتی بالا میرود و شرکتهای بورسی عمدتا در حوالی ابتدای تابستان مجامع سالانه خود را برگزار میکنند. همواره یکی از سوالات سهامداران این بوده است که با سهام مورد نظرشان به مجمع بروند یا پیش از آن اقدام به فروش سهام کنند. با توجه به اینکه شرکتهای بورسی غالبا سودساز هستند، عمدتا در مجامع شرکتهای بورسی شاهد این امر هستیم که سود شناسایی شده و طبق قانون و تصمیم سهامداران بخشی از آن توزیع میشود، به همین دلیل و با توجه به اینکه سود تقسیمی از قیمت تابلو پس از مجامع کسر میشود، قیمتهای شرکتهای بورسی پس از مجامع کاهش داشته و در نتیجه، نسبت P/ E آنها جذابتر میشود.
همین موضوع بهصورت عمومی باعث ایجاد جو مثبت بازار سهام پیش از مجامع میشود و قیمت شرکتهای سودساز بهصورت عمومی (و نه قطعی) رشد میکند؛ اما اینکه پیش از مجامع ذخیره سود انجام شده است یا شرکت آنقدر ارزندگی دارد که حتی پس از مجمع و دریافت سود بتوان با آن سهامداری کرد، اول از همه به ارزندگی آن نماد و در مرحله بعد، به افق دید سرمایهگذار که کوتاهمدت است یا بلندمدت، بستگی دارد. تعیین استراتژی شرکت در مجامع به عوامل دیگری نیز بستگی دارد؛ از جمله چشمانداز بازار سرمایه در کوتاهمدت، اطلاعات قابل کسب در مجمع و در برخی موارد، جذابیت رأیدادن و انتخاب هیاتمدیره که در سالهای اخیر نیز بیشتر مورد استقبال سهامداران حقیقی قرار گرفته است.مجمع عمومی عادی سالانه، یکی از مجامع متداول است که شرکتهای بورسی موظفند، هر سال نهایتا چهارماه پس از پایان سال مالی خود، آن را برگزار کنند. با توجه به اینکه سال مالی بیشتر شرکتهای بورسی منتهی به 29اسفند است، در خردادماه و تیرماه شاهد ترافیک برگزاری مجامع هستیم؛ هرچند در سایر ایام سال نیز برخی از مجامع شرکتهایی که سال مالی متفاوتی دارند یا زودتر اقدام کردهاند، برگزار میشوند. در مجامع سالانه، صورتهای مالی شرکت مورد بررسی و در نهایت تصویب قرار میگیرد و مهمترین بخش آن از نگاه سهامداران، بالاخص حقیقیها و افراد، کوتاهبودن زمان سود تقسیمی است (به سود شناساییشده سالانه، EPS و به سود تقسیمی، DPS گفته میشود). البته طبق قانون حداقل 10درصد از سود شناساییشده باید بین سهامداران بهنسبت درصد سهامشان توزیع شود. دسته دوم مجامع، مجمع فوقالعاده است که طیف متنوعی از مجامع، از جمله افزایش یا کاهش سرمایه (روشهای مختلفی دارد) یا سایر تغییرات در شرکت را شامل میشود و بهصورت موردی به درخواست سهامداران عمده تشکیل میشود. در تمام حالات مذکور، تنها سهامدارانی که در زمان مجمع، سهام شرکت را در اختیار داشتند، بهنسبت سهامشان در تصمیمگیریها حق رأی دارند و از نتایج منتفع میشوند. براین اساس، افرادی که پیش از بستهشدن نماد برای مجمع، اقدام به فروش سهامشان کنند، از این موارد منتفع نخواهند شد.
گروههای جذاب فصل مجامع
به صورت عمومی و سنتی، جذابیت مجامع سالانه به سودهایی است که در آن شناسایی و توزیع میشود. بنابراین عموما شرکتهایی که وضعیت سودسازی مناسبی در سال مالی قبل داشتهاند، مورد توجه بازار قرار میگیرند. تجربیات سالهای گذشته نشان داده است که شرکتهای معدنی، فولادی، پتروشیمی و پالایشی بیشترین سودها را در میان شرکتهای بورسی توزیع میکنند و بهعنوان شرکتهای دلاری نیز شناخته میشوند. علاوه بر شرکتهای دلاری بورسی، سرمایهگذاریهایشان نیز عموما سودهای مناسبی کسب میکنند.
نکته بعدی در خصوص مجامع، همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد، درصد توزیع سود است که از نگاه سهامداران، کوتاهمدتبودن تقسیم سود بیشتر جذابیت بالاتری دارد و یکی از معیارهای حضور در مجامع است؛ اما سرمایهگذاران حرفهایتر بعضا ترجیح میدهند که شرکت مورد نظرشان بخش کمتری از سود را تقسیم کند و عمده آن را بهمنظور افزایش سرمایه و اجرای طرحهای توسعهای خود صرف کند. نگاه جامع به صنایع بزرگ نشان میدهد که آنها در معرض دو تهدید بزرگ هستند: تامین یوتیلیتی (آب، برق، گاز و. ) خود در بلندمدت و استهلاک بالای ماشینآلات که بهطور میانگین و استاندارد عمر مفید تجهیزات عموما بیشتر از 20سال نیست؛ هرچند با اورهال و روشهای دیگر، صنایع قدیمی کماکان مشغول به فعالیت هستند. البته باید در نظر داشت که اولا، این موضوع نیازمند صرف هزینه روبه رشد برای تعمیرات و نگهداری ماشینآلات است؛ ثانیا، راندمان تولید آنها بهمرور کاهش خواهد یافت.
در مجموع، تامین یوتیلیتی و همچنین اجرای طرحهای توسعهای یا تعمیرات، نیازمند تزریق نقدینگی است چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ که بهتر است بخشی از آن از محل سود شناساییشده شرکت باشد. تجربه نیز نشان داده است که شرکتهایی که با درایت و دوراندیشی سهامدارانشان سود کمتری را توزیع کرده و مابقی را صرف امور ضروری فوق کردهاند، در بلندمدت روند باثبات و رو به رشد بهتری نیز داشتهاند و معیارهای مورد نظر سهامداری را بیشتر شامل میشوند. هرچند ممکن است در تمام موارد فوق استثنائاتی نیز وجود داشته باشد. در جدول گزارش نگاهی داریم به درصد سود و نسبت P/ E بیست شرکت بزرگ بورسی و همانطور که میبینیم، در گروههای مختلف بازار که با هم مرور کردیم، بهصورت عمومی شرکتهای سنگآهنی، سرمایهگذاریها و پتروشیمیها بیشترین درصد توزیع سود را دارند و شرکتهای پالایشی و شرکتهای فلزات اساسی در جایگاههای بعدی قرار دارند (هرچند در برخی موارد، نمادها متفاوت از وضعیت کلی گروهشان تصمیمگیری میکنند).
واریز سود مجامع
امسال برخلاف سالهای گذشته با توجه به تصمیم مهم و مثبت سازمان بورس، تمام شرکتهای بورسی موظف شدهاند که سود سهامدارانشان را بهصورت الکترونیکی و از طریق سامانه سجام واریز کنند. به نظر میرسد این موضوع باعث شود تا جذابیت حضور در مجامع نسبت به قبل افزایش یابد و انگیزه فروشندگان (بهدلیل راحتی دریافت سود) کاهش یابد و شاهد برگزاری مجامع پرشورتر نسبت به سالهای گذشته باشیم و در نتیجه، تکانههای بورس، پیش و پس از فصل مجامع کمتر باشد.بهطور کلی، سهامدارانی که اقدام به خرید نمادهای چه کسانی در بورس موفق می شوند؟ ارزنده بازار از نظر بنیادی کرده و در بلندمدت سهامداری کردهاند، وضعیت نسبتا بهتری نسبت به عموم سهامداران دارند. همچنین در این استراتژی، سودهای دریافتی در همان شرکتهای ارزشمند سرمایهگذاری میشود که در طول سالهای متمادی با اثر مرکب میتواند میزان موفقیت فرد را افزایش دهد. از نگاه دیگر، برخی سهامداران با استفاده از دانش تکنیکال در آستانه فصل مجامع، اقدام به نوسانگیری و ورود و خروجهای بهموقع میکنند که این موضوع نیز در صورت داشتن تبحر کافی میتواند موجب افزایش ارزش پرتفوی سهامدار شود. در نهایت، تصمیمگیری برای حضور یا عدمحضور در مجامع کاملا به استراتژی هر فرد و وضعیت نماد خریداریشده بستگی دارد و این موضوعی است که به صورت تجربی برای افراد مختلف، متفاوت است؛ هرچند قدیمیهای موفق بازار که نگاه بلندمدتی دارند، ترجیح میدهند در مجامع شرکتهای توانمند حضور یابند و اقدام به کسب سود و همچنین دانش در خصوص آخرین وضعیت شرکت از زبان مدیران ارشد کنند.
گفته های مرد موفق بازار سرمایه ایران.
روزبه پیروز، بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره گروه مالی فیروزه،مدیر عامل گروه سرمایه گذاری توسعه صنعتی ایران، دانش آموخته روابط بین الملل و بورس از دانشگاه های تراز اول دنیا نظیر استنفورد، آکسفورد و هاروارد، موسس شرکت ماندس وعضوهیئت مدیره بانک خاورمیانه در گفتگو با (برنامه پشت صحنه) رادیو تهران از راز و رمزهای سرمایه گذاری مناسب، موفق و تخصصی در صنعت بورس گفت.
با توجه به اینکه سرمایه بسیاری از مردم به صورت سرگردان در بازار ماشین و سکه است، آیا سرمایه گذاری در بورس مناسب است؟
سرمایه گذاری در بورس بصورت طولانی مدت همیشه کار مناسبی است و بین بازارهای مختلفی که در کشور ما و سایر کشورهای دنیا مثل ملک، ارز، طلا وسپرده بانکی وجود دارد، سرمایه گذاری در بورس برای طولانی مدت بسیار مناسب تر از سایر گزینه هاست اما در کوتاه مدت فراز و نشیب دارد و خطرات بیشتری از سایر سرمایه گذاری ها دارد و نکته ای که خیلی مهم است این است که شما در بورس میتوانید هم سهم بخرید و هم اوراق. این روزها با توجه به اینکه بازار سهام از لحاظ قیمتی بسیار بالا رفته است، خرید اوراق هم گزینه خوب و مناسبی است
با توجه به اینکه عامه مردم تخصصی در حوزه سرمایه گذاری در بورس ندارند و مشتاق به کسب درآمد و چند برابر شدن سرمایه شان هستند به نظرتان با این وجود باز هم سرمایه گذاری بورسی برای آنها گزینه مناسبی است؟
اینکه شخصی بخواهد در کوتاه مدت سرمایه اش را چند برابر کند اتفاق درستی نیست، اگر هم اتفاق بیفتد طبیعی و اصولی نیست، با زمان و مدیریت درست و سرمایه گذاری درست میتوان سرمایه را چند برابر کرد. خرید سهام شرکتهای ارزنده که در بورس حضور دارند راه حل خوبی است و اوراقی که مردم میتوانند در بورس بخرند، بازدهی به مراتب بهتری نبست به سپرده گذاری در بانک دارد.
برای مثال بانکها در حال حاضر ۱۵ درصد سود سپرده میدهند اما اوراق مشارکت مناسب ۲۰-۲۱ درصد بازدهی مالی دارند. قطعا میتوان از سرمایه گذاری در بورس و اوراق پول درآورد ولی اینکه چقدر و در چه زمانی بتوان پول درآورد، منوط به این است که منطقی فکر کنیم و با احتیاط عمل کنیم.
شنیده های ما حاکی از آن است که در حال حاضر کارگزاران بورس میتوانند روزی یک میلیارد تومان بدست آوردند. آیا این خبر صحت دارد؟
وقتی بازار خوب باشد میتوانند این مقدار را بدست آوردند ولی وقتی بازار بد باشد ۱۰ درصد این مبلغ را میتوانند در بیاورند. اجازه بدهید برایتان مثالی بزنم: فرض کنید مغازه خشکبار فروشی در شب عید کلی آجیل میفروشد، این دلیل نمیشود که در کل سال هم همان مقدار بتواند بفروشد. بازار همیشه رونق ندارد. الان استثنائا بهترین زمان تاریخ کل بورس ایران است و کارگزاریها درآمد خیلی خوبی داشته اند ولی طی ده سالی که من مالک یک کارگزاری هستم دورانهای زیادی را هم دیده ام که شرایط اینطور نبوده.
به نظرتان اگر الان مردم بخواهند سرمایه گذاری کنند، چه کارگزاریهایی بهتر میتوانند مشاوره بدهند؟
کارگزاریهای زیادی وجود دارد، ولی به نظر من انتتخاب کارگزاری خیلی مهم نیست چرا که کارگزار فقط برای شما خرید و فروش میکند و همگی نرخ واحدی دارند، چیزی که مردم باید توجه کنند صندوقهای سرمایه گذاری هستند که بطور متفاوت مدیریت میشوند. به شدت توصیه میکنم مردم مستقیما به هیچ عنوان وارد بورس نشوند و از طریق صندوقهای سرمایه گذاری وارد بورس شوند چون این صندوقها کارشناسان خبره و باتجربه ای دارند و سالها در این حوزه فعالیت کرده اند. برای انتخاب بهترین صندوقها هم روزنامه های اقتصادی همه روزه درباره عملکرد صندوقهای سرمایه گذاری و میزان سود و زیانشان توضیح میدهند. به عنوان مثال صندوق خود ما (سرمایه گذاری فیروزه) صندوقی است که ریسک کمتری میکند ولی برخی صندوقها ریسک بیشتری دارند و ممکن است در زمانی که بازار داغ باشد عملکرد بهتری هم داشته باشند. تمام اینها بستگی به سلیقه مردم دارد. نکته مهم همان انتخاب و ورود به بازار بورس از طریق صندوقهای سرمایه گذاری است.
برخی از موسسات وابسته به بانکه با تبلیغ سود تضمینی مشتری جذب میکنند. به نظر شما این تبلیغ درست است یا صرفا برای جذب مشتری و سرمایه میباشد؟
صندوقهایی که از طریق اوراق و سپرده به مردم یک نرخ بازدهی میدهند، صندوقهای خوبی هستند چون بطور کلی نرخ بازدهی و سودی که به مردم میدهند از سپرده بانکی بالاتر است. طبیعتا آنهایی که بیشتر دراوراق و با خود بانکها فعالیت میکنند به اعتقاد من خیلی خوب است چون مردم حتی دیگر ریسک عملکرد بانکی را هم ندارند و اوراق دولتی را خریده اند ولی بطور کلی من صندوقهای با سود ثابت و بر اساس اوراق مشارکت را به مردم توصیه میکنم.
در حال حاضر اکثر مردم به نیت چند برابر برابر شدن سرمایه شان وارد بورس میشوند، شما میبینید بازار خودرو داغ میشود مردم سرمایه هایشان را به آن سمت سوق میدهند، سکه و ارز گران میشود مردم تمایل به سرمایه گذاری در آن سمت دارند. با توجه به این موضوع مردم هم در این فضا به نیت چند برابر شدن سرمایه شان وارد بورس میشوند. به نظرتان با این فضا، سرمایه گذاران به نیتشان که چند برابر شدن سرمایه اولیه شان است میرسند؟
در پول درآوردن و مدیریت سرمایه میانبر واقعی و سالم وجود ندارد. اگر کسی به شما بگوید بدون ریسک و خطر در عرض چند ماه میتوانید پولتان را چند برابر کنید، واقعا باید به اعتبار، تخصص و نیت آن آدم شک کنید برای اینکه همچین چیزی در هیچ بازار سرمایه گذاری ای وجود ندارد. وقتی وارد حیطه ای میشوید (فرض کنید خودرو) که قیمتها خیلی حبابی است و مردم بطور مصنوعی آن را بالا برده اند، به راحتی آن قیمت میتواند بریزد و شما به همان مقدار زیان دهید. کلا با این طرز فکر مخالفم و طرز فکر سالمی در سرمایه گذاری نمیدانم. متاسفانه مردم فقط معدود آدمهایی را میشنوند و میبینند که در شرایط بحران شانس آورده اند و پول درآورده اند اما خیلی های دیگر هستند که بخاطر همچین فریب و وعده های بیخودی کل سرمایه شان را از دست داده اند. اولین و مهمترین نکته سرمایه گذاری این است که زیان نکنید و پولتان را از دست ندهید و بعد باید به فکر سود باشید آن هم با راهکارهای معقول و منطقی تا پایدار باشد. اگر کسی بخواهد یک شبه با همچین سرمایه گذاری هایی به سود زیاد برسد بسیار پر ریسک است و من به هیچ عنوان توصیه نمیکنم.
دکتر سوددهی را گفتید اما یکسری نوسانات هم این بازار دارد دیگر درست است؟
صددرصد. شما وقتی وارد بازار بورس میشوید باید خودتان را برای نوسانات آماده کنید. حالا اوراق مشارکت از سهام شرکتها ریسک و نوسانش کمتر است برای همین هم هست که عرض کردم مردم با احتیاط و دید تخصصی وارد بازار شوند و مطمئن شوند که سهامی که میخرند ارزنده و سودده باشند.
اگر توصیه ای برای کسانی که میخواهند در این بازار وارد شوند دارید، بفرمایید.
به نظر من بازار بورس گزینه بسیار مطلوب و خوبی است. اوراق بهادار که بسیار گزینه ارزنده و جذابی برای سرمایه گذاری است و میتواند سود خوبی بدهد. بازار سهام در بلند مدت خوب است اما همانطور که گفتم از طریق صندوقها اگر مردم وارد شوند و از مدیریت تخصصی بهره مند شوند به نفعشان است. در نهایت برای تمام مردم ایران امید موفقیت و سوددهی بسیار خوب آرزو میکنم.
دیدگاه شما