گفته میشود هوما موفق شده بود از طریق معاملهگری در بازار برنج ژاپن، معادل ۱۰ میلیارد دلار امروز بدست آورد. در واقع او معاملهگر بسیار ماهر و مجربی بود و در آن زمان به عنوان یکی از مشاوران مالی مهم در دولت ژاپن خدمت میکرد و بعدها به مقام سامورایی افتخاری ارتقاء پیدا کرد.
جس لیورمور بزرگترین معامله گر تاریخ
جس لیورمور ملقب به خرس بزرگ وال استریت به طور قطع یکی ازبزرگترین های وال استریت بوده است. او از ۱۴ سالگی در کارگزاری شروع به کار کرد. در زمانی که اکثریت مردم نوسات قیمت را تصادفی می دانستند این فرد با هوش فوق العاده ای که در ریاضیات داشت به الگوهایی پی برد که […]
جس لیورمور ملقب به خرس بزرگ وال استریت به طور قطع یکی ازبزرگترین های وال استریت بوده است. او از 14 سالگی در کارگزاری شروع به کار کرد. در زمانی که اکثریت مردم نوسات قیمت را تصادفی می دانستند این فرد با هوش فوق العاده ای که در ریاضیات داشت به الگوهایی پی برد که در نوسانات قیمت تکرار می شدند.
اولین سود پانزده دلاری
اولین خرید سهام او 5 دلار بود. او برای خود سیستمی طراحی کرده بود که سیگنال خرید را گرفته بود. سیستم او بسیار عالی جواب داد و تنها در دو روز 300 درصد سود را نصیب او کرد. در ان روزگار مغازه هایی بودند که بر روی نوسانات زنده بازار قمار می کردند. جس به ان مغازه ها رفت و شروع به قمار با سیستم خودش کرد. جس موفقیت هایی چشم گیر داشت به طوری که ورود جس به این مغازه ها را ممنوع کرده بودند. جس لیورمور با اینکه تنها 20 سال سن داشت توانسته بود 10.000 دلار ثروت برای خودش جمع کند. بعد از مغازه ها او به وال استریت رفت. یکى از مهمترین درس هایى که او در ۵ سال اول تریدش گرفته بود این بود که وقتى شروع به استفاده از یک سیستم مطمئن کرد با رعایت کامل دیسیپلین، هرگز خارج از سیگنال هاى سیستم ترید نکند، درسى که برایش به قیمت چند هزار دلار تمام شده بود. جس به سرعت در وال استریت ورشکست شد و به بوستون باز گشت. جس شروع کرد به بررسى دلایل شکستش در وال استریت و متوجه شد که سیستم او یک سیستم بى نقص اسکالپینگ (ناخنک زنى) است که بر مبناى قیمت زنده عمل مى کند و به سرعت و با چند پوینت سود خارج مى شود. در حالى که در وال استریت تا رسید خرید شما از کارگزار نرسد، شما نمى توانید متوجه شوید که نماد مورد نظر را به چه قیمتى خریده اید.
به توصیه هاى دیگران توجه نکن
جس به سرعت و با چند ترید موفق در مغازه ها پولش را به دست آورد و شروع کرد به تدوین سیستمى براى خرید در وال استریت. بازگشت جس به وال استریت در ۱۹۰۱ با ۵ برابر شدن سرمایه اش همراه بود: ۵۰ هزار دلار نقد. پولى که بازهم با درسى دیگر از دست رفت. جس درست ۲ روز صاحب ۵۰ هزار دلار نقد بود، درس ۵۰ هزاردلارى که جس را بار دیگر ورشکست کرد، این بود: به توصیه هاى بزرگترین معامله گر تاریخ دیگران توجه نکن. روزى لیورمور با یکى از دوستان قدیمى خود در کارگزارى صحبت مى کردند که شخصى به دوست لیورمور گفت: سهم فلان را بفروش، پایین مى آید. دوست جس مى گوید: اما بازار گاوی (صعودى) است. و اینجا بود که جس در مى یابد که او در تمام این سال ها بیشتر به نوسانات کوچک نظر داشته تا حرکت هاى بزرگ.
درس بزرگ دیگر عامل زمان بود
با تمرکز بیشتر روى حرکات بزرگ و طراحى یک سیستم خوب، لیورمور شروع به کسب درآمد از بورس مى کند. او مى گوید: فکر کردن من را پولدار نکرد، صبر کردن برایم سودآور بود. یک درس گران قیمت دیگر: جس پى مى برد که بازار به قله رسیده و زمان سقوط فرارسیده. او شروع به فروش مى کند اما قیمت ها هر روز بالاتر مى روند تا اینکه او با ضرر هنگفت از بازار خارج مى شود. چندى بعد از این زیان بزرگ، تغییر روند قیمت ها آغاز مى شود و پیش بینى جس درست از آب در مى آید. اینجا بود که جس درس بزرگ دیگرى گرفت: عامل زمان. یک تحلیلگر باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک ترید را درست تشخیص دهد تا موفق شود.
محدوده هاى مقاومت و حمایت و خرید پله ای
لیورمور زمان برگشت بزرگ ۱۹۰۷ را چنان درست تشخیص مى دهد که تنها در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ سه میلیون دلار سود مى کند. این فروش هاى او چنان موثر عمل کردند که مورگان (از کسانى که چند سال قبل از این سقوط با دادن ۲۰ میلیون دلار به وال استریت آن را از ورشکستگى نجات داد) شخصاً از جس مى خواهد که فروش را متوقف کند والی به تنهایى بازار را نابود مى کند. بعد از این روز او به خرس بزرگ وال استریت مشهور شد. یکى از مهمترین دستاوردهاى لیورمور در ترید تشخیص محدوده هاى مقاومت و حمایت توسط اوست. اصل دیگرى که تقریباً همه بزرگان بازار بعد از او هم رعایت مى کنند، خرید پله اى است. لیورمور همیشه به صورت پله اى به معاملات وارد مى شد با رعایت این نکته که در خرید همیشه قیمت خرید در پله دوم بالاتر از اول بود، قیمت خرید در پله سوم بالاتر از دوم و…. در فروش هم به عکس. او همیشه قبل از ورود به یک ترید محاسبه مى کرد که چه تعداد سهم خواهد خرید و همیشه حدود ۲۰درصد سرمایه اى که براى این ترید را کنار گذاشته بود درگیر مى کرد. اگر قیمت در جهت میلش پیش مى رفت در پله هاى بعدى بقیه سرمایه را رد مى کرد والی با ضرر کمى خارج مى شد. لیورمور معتقد بود که پایین بخر و بالا بفروش غلط است و باید بالا خرید و بالاتر فروخت. لیورمور براى هر معامله یک عامل زمان هم قائل بود و بزرگترین معامله گر تاریخ پیش از ورود مى دانست که این ترید تا چه زمانى باز است و به عبارت دیگر او نقطه خروج با ضرر زمانى هم داشت
نکات اصلى روش او بدین ترتیب بود:
● او صبر میکرد تا بازار جهت دار شود. ● صنایع پیشرو در جهت بازار را بررسى کرده و سهام پیشرو در آنها را شناسایى مى کرد. ● حجم یکى از ارکان اصلى سیستم او بود. ● آنقدر صبر مى کرد تا نماد مورد نظر سیگنال بدهد و سپس با اطمینان و بدون تجدید نظر وارد مى شد. ● به محض حرکت سهم در جهت دلخواه، خرید پله اى را شروع مى کرد. ● صبور با سهم همراه مى شد و به نوسانات کوچک قانع نمى شد.
یکى از زیباترین ترفندهاى او را در زیر مى خوانید
زمانى او ده میلیون پیمانه (واحد آتیه غلات) ذرت و ۱۰ میلیون پیمانه جو فروخته بود. ناگهان یکى از بزرگان بازار (آقاى الف) شروع به خرید ذرت و جو مى کند. جس مى دانست که اگر بخواهد پوزیشن هاى فروشش را به قیمت بازار ببندد، خودکشى کرده است (او خیلى کم سرخطی وارد بازار مى شد و همیشه نقطه ورود داشت. اهمیت این نکته در گریز از لورج بازار است). او به دنبال راهى بود که بتواند با حداقل ضرر پوزیشن هاى زیان ده اش را ببندد. او فکر کرد حالا که نمى تواند از آقاى الف ذرت و جو با بزرگترین معامله گر تاریخ قیمت کم بخرد، بهتر است از دیگران بخرد. از آنجایى که مى دانست آقاى الف کمتر به جو نظر دارد، از طمع و احساسات تریدرها بهترین استفاده را کرد و در یک روز ۴ دستور خرید ۵۰۰ هزار پیمانه اى ذرت به ۴ کارگزار بزرگ آتیه مى دهد و همزمان ۴ دستور فروش ۵۰ هزار پیمانه اى بزرگترین معامله گر تاریخ جو. با فعال شدن ۴ دستور فروش جو، قیمت جو شروع به افت مى کند و تریدرهاى بازار احساس مى کنند که اتفاقى براى آقاى الف افتاده و چون مى دانستند او مقدار زیادى ذرت دارد، پیش بینى مى کنند که افت بعدى متعلق به ذرت است. پس ناگهان بازار شروع به فروش ذرت کرده و لیورمور در فرصت مناسب تمام ۱۰ میلیون پیمانه ذرتش را خریده و سپس به سرعت پوزیشن هاى جو را هم با تنها ۳۰۰۰ دلار ضرر مى بندد. جالب اینجاست که قیمت به سرعت به روند صعودى خود برگشته و ۲۵ سنت بالا مى رود که مى توانست به معناى ورشکستگى دیگرى براى او باشد.
تست بازار یکی دیگر بزرگترین معامله گر تاریخ از تجربیات او بود
در هنگامی که جس بخواهد حجم زیادی از سرمایه را معامله کند در شروع کار در خلاف جهت با مقدار کمی سرمایه وارد می شد و ترید می کرد تا اینکه بفعمد که بازار توانایی جذب چنین سرمایه ای را دارد یا خیر. همچنین او سه شنبه سیاه ( 1929 ) را پیش بینی کرد و در همان زمان نیز فقط پوزیشن فروش داشت. بعد از همین سه شنبه سیاه بود که نام و عکس او سر تیتر نیویورک تایمز شد. در همین زمان بود که تعداد زیادی نامه تهدید امیز برایش نوشتند زیرا که او را مقصر می دانستند. همچنین کتابی که او چاپ کرد خوب فروش نرفت علت ان هم رکود بازار بود.
اخرین پوزیشن
او در زندگی خصوصی اش شکست خورد و 28 نوامبر سال 1940 با گلوله ای اخرین پوزیشن خود را بست. حد ضرر زندگی اش 63 سال طول کشید که در اخر هم به دست خود او فعال شد.
بهترین معاملهگران فارکس در جهان(معامله گران 1 میلیون دلار)
اجازه بدهید داستان بهترین معاملهگران فارکس را با نگاهی به یکی از افسانهای ترین آنها یعنی جرج سوروس آغاز کنیم. اگر بپرسید برترینهای بازار فارکس چه کسانی هستند؟ بیشک، نام جرج سوروس در بالای هر لیستی خواهد بود. آقای سوروس به عنوان یکی از بزرگترین سرمایهگذاران تاریخ شناخته شده است. او با کسب سود 1 میلیارد دلار از معامله فروش خود بر روی پوند انگلستان به عنوان یک مدیر مالی افسانه ای مشهور شد. او معامله خود را به دنبال سقوط چهارشنبه سیاه ، در 16 سپتامبر 1992 انجام داد.
در آن زمان، بریتانیا بخشی از مکانیزم نرخ ارز (ERM) بود. این مکانیزم با ضعیف شدن پوند تا حد مشخصی در برابر Deutsche Mark، دولت را ملزم به دخالت و حمایت از ارز خود میکرد. سوروس با موفقیت پیش بینی کرد که ترکیبی از شرایط، از جمله نرخ بالای بهره بریتانیا و نرخ نامطلوبی که بریتانیا به ERM پیوسته بود، موجب متزلزل شدن بانک مرکزی انگلیس (BoE) خواهد شد.
تعهد انگلیس برای حفظ ارزش پوند در برابر Deutsche Mark به منزله دخالت در قالب خرید پوند یا افزایش نرخ بهره یا هر دوی آنها در هنگام تضعیف پوند بود. بحران اقتصادی به این معنا بود که نرخ بهره بالاتر، به بقیه اقتصاد صدمه میزد. اقتصاددانان BoE متوجه شدند که سطح مناسب نرخ بهره بسیار پایین تر از حد مورد نیاز برای حمایت از پوند به عنوان بخشی از ERM است.
اما با این وجود ارزش استرلینگ با تعهد عمومی انگلیس به خرید ارز خود، حفظ شد.
آقای سوروس در هفته های پیش از چهارشنبه سیاه، از دارایی صندوق Quantum در یک معامله بزرگ فروش پوند استفاده کرد. اما در آستانه چهارشنبه سیاه، بیانیهای از طرف رئیس German Bundesbank ارائه شد.
این بیانیه ارزهای مشخصی را ضعیف و تحت فشار نشان میداد
این اتفاق، سوروس را به افزایش قابل ملاحظه معاملات خود سوق داد. هنگامیکه در صبح روز چهارشنبه BoE شروع به خرید میلیاردها پوند کرد، متوجه حرکت سنگین قیمت پوند گردید. این به دلیل سیل فروش معاملهگران در پیروی از سوروس در بازار بود.
آخرین تلاش برای افزایش نرخ پوند انگلیس که به طور خلاصه اثر 15 درصد داشت نیز بیهوده بود. هنگامی که انگلستان خروج خود را از ERM اعلام کرد و نرخ شناور پوند را از سر گرفت، ارز انگلستان در برابر Deutsche Mark 15 درصد و 25 درصد در برابر دلار آمریکا سقوط کرد. در نتیجه، صندوق Quantum میلیاردها دلار سود دهی داشت و سوروس به عنوان مردی که بانک انگلیس را بزرگترین معامله گر تاریخ شکست داد، شناخته شد.
شاهکار او به راحتی می تواند در فهرست بزرگترین معاملهگران فارکس جای گیرد.
می خواهید بهترین قسمت داستان را بدانید؟
اگرچه حجم معاملات فروش سوروس بسیار بالا بود، اما مقاومتی هم در برابر آن وجود نداشت. به دنبال معاملات او، بازار هیچ کششی برای حمایت از پوند نشان نداد. این نشانهای از تکرار نیاز بزرگترین معامله گر تاریخ به مداخله دولت انگلستان برای بالا کشیدن ارزش پوند در بازار بود. حتی اگر معامله او اشتباه بود و بریتانیا میتوانست در ERM باقی بماند، شرایط موجود حاکی از پتانسیل ریزش بود که البته توجه بسیاری از معاملهگران را نیز جلب کرد.
در اینجا شاهد توجه خاص سوروس به نسبت ریسک به سود هستیم؛ کسی که شهرت خود را به عنوان بهترین معاملهگر بازار فارکس در جهان ثبت کرده است. بر خلاف پیروان تئوری سنتی اقتصادی که معتقدند قیمتها در نهایت به یک تعادل نظری منتهی میشوند، سوروس برای تحلیل بازارهای مالی تئوری بازتاب پذیری را بسیار سودمندتر میدانست.
این تئوری بازخورد مکانیزم بین ادراک و اتفاقات را نشان می دهد. به عبارت دیگر، بزرگترین معامله گر تاریخ درک معاملهگران به شکل گیری قیمتهای بازار که به نوبه خود تقویت کننده ادراک هستند، کمک میکند. این اتفاق در معامله فروش معروف پوند انگلستان رخ داد و سقوط پوند دقیقا در زمانی بود که معاملهگران زیادی باور کردند که BoE توان حمایت بیشتر از ارز خود را ندارد.
جورج سوروس یک بار به مجله وال استریت گفته بود:
من ثروتمندم زیرا میدانم چه موقع اشتباه میکنم. این جمله نشان از تمایل برای بستن معامله اشتباه و درجه بالایی از نظم و انضباط دارد که از خصوصیات یک معاملهگر موفق است. بنابراین جرج سوروس نفر اول لیست ما و احتمالا موفقترین معاملهگر جهانی بازار فارکس است و قطعا بیشترین سود معامله فروش از آن او است.
Stanley Druckenmiller
جورج سوروس در بازار فارکس یک پیشرو محسوب میشود و تاثیر وی بر دیگر معاملهگران موفق دور از ذهن نیست. جورج سوروس به عنوان مربی استنلی دروکنمیلر، نقش بهسزایی در موفقیت او ایفا کرده است. در واقع، آقای دروکنمیلر یک دهه در صندوق Quantum در کنار سوروس کار میکرده است. اما آقای دروکنمیلر شهرت خود را با موفقیت در مدیریت میلیاردها دلار دارایی صندوق خود به نام Duquesne Capital بدست آورد. به جرات میتوان او را یکی از بهترین معاملهگران روزانه در جهان دانست.
همچنانکه سوروس بخشی از شهرت خود را بعد از چهارشنبه سیاه به دست آورد، آقای دروکنمیلر نیز قبل از بازنشستگی خود، دارای رکورد باور نکردنی سودهای 2 رقمی صندوق Duquesne در سالهای پیاپی بود. ارزش خالص دارایی دروکنمیلر بیش از 2 میلیارد دلار میباشد. دروکنمیلر در مورد معاملات خود میگوید: فلسفه معاملات من بر پایه بازگشت بلند مدت در جهت حفظ سرمایه اصلی بنا شده است و در مرحله بعد در معاملاتی که خوب پیش میروند به دنبال بیشترین سود خواهم بود. این روش تحت تاثیر اهمیت درست یا غلط بودن معامله است.
در واقع، این امر تاییدی بر حداکثر کردن سود معاملات در جهت درست و به حداقل رساندن زیانها در معاملات اشتباه است. همانطور که دروکنمیلر در مصاحبه خود در جلسه رونمایی از کتاب The New Market Wizards بیان کرد: کفشهای زیادی در قفسه است؛ تنها آن که مناسب شما است بپوشید.
Bill Lipschutz
از خارقالعاده بودن بیل لیپشاتز همین بس که بدون تجربه قبلی از بازارهای ارز، در بازار فارکس سال 1980 با همکاری مجموعه Salomon Brothers، هزاران میلیون دلار سود تولید کرده است. اغلب به عنوان سلطان ارزها از او یاد میشود. آقای لیپشاتز بازار فارکس را یک بازار بسیار روانشناختی توصیف میکند و همانند دیگر معاملهگران موفق، باور دارد که درک رفتار بازار به اندازه تحلیلهای بنیادی به تشخیص حرکات قیمتی کمک میکند.
همچنین لیپشاتز با دروکنمیلر هم نظر است که معاملهگری موفق به درست یا غلط بودن معاملات ما بستگی ندارد. در عوض، او تاکید میکند که شما باید بیاموزید که با 20 تا 30 درصد پیشبینی درست چگونه تولید سود کنید.
Andrew Kreiger
لیست بهترین معاملهگران فارکس بدون توجه به آندرو کریگر کامل نخواهد شد. کریگر، فارغالتحصیل مدرسه کسب و کار Wharton بود که در سال 1983 به عضویت Bankers Trust درآمد و بعد از آن با Salomon Brothers شروع به همکاری کرد. او به واقع یکی از قویترین و مشهورترین معاملهگران زمان خود بود. قدرت مدیریت بالای او موجب افزایش سود معاملات از 50 میلیون دلار سود معمول به 700 میلیون دلار شد.
به دنبال سقوط ماه اکتبر 1987، هنگامی که اکثر بازارها دچار سقوط حداقل 20% شده بودند، کریگر متوجه ارزشگذاری بیش از حد دلار نیوزلند شد. او با لوریج 1:400 وارد معامله فروش شد که البته بیش از نقدینگی واقعی در گردش بازار بود. در چند ساعت دلار نیوزلند در خلاف جهت دلار آمریکا حرکت کرد و کریگر معامله خود را با سود 300 میلیون دلار بست. جالب توجه است که او بعدها با جرج سوروس نیز همکاری داشته است.
Paul Tudor Jones
به جرات میتوان گفت که یکی از بهترین معامله گران فارکس، پاول تودور جونز است. او کسی است که در سقوط اکتبر 1987 معامله فروش داشت. در حال حاضر، وی با داشتن مجموعهای که در سال 2018 به مبلغ 5.4 میلیارد دلار ارزش گذاری شده است، یکی از ثروتمندترین معامله گران روز دنیا است. جونز در سال 1954 متولد شد و در سال 1976 از دانشگاه ویرجینیا مدرک اقتصاد گرفت. در واقع او کارش را به عنوان یک کارمند در بخش معاملات آغاز کرد.
جونز فرصتی را که برای رفتن به دانشگاه هاروارد داشت، رد کرد و به عنوان معاملهگر کالا در NYSE مشغول به کار شد. او شرکت خود را با نام شرکت سرمایهگذاری تودر تاسیس کرد. در اکتبر 1987، زمانی که بازار در حال سقوط بود، او توانست تنها با گرفتن موقعیتهای فروش، سود 62 درصدی ایجاد کند و در همان سال 100 میلیون دلار برای شرکت خود سود کسب کرد. در ادامه همین مسیر، او شرکت خود را به قلههای جدیدی رساند. بین سالهای 1992 تا 1995، جونز رئیس NYSE بود.
Michael Marcus
مایکل مارکوس در بین بهترین معامله گران حرفهای فارکس بزرگترین معامله گر تاریخ در دنیا قرار دارد. او یکی از اعضای هیات موسس شرکت Commodities Corporation است. با اینکه تنها مربی او سیکوتا بود، او بعدها مشاور معاملهگر دیگری به نام بروس کونر شد. مارکوس در طول دوران ریاست جمهوری ریگان، معاملات قریب به ۳۰۰ میلیون دلار آمریکا در بازار آلمان را به خود اختصاص داد. به عبارت دیگر میتوان گفت در آن زمان، در کنار بانک ها، او بزرگترین معامله گر ارز در بازار آلمان بود
بزرگترین معامله گران دنیا در بازار سهام و فارکس
برای پاسخ دادن به این سوال که بهترین معامله گران دنیا چه کسانی هستند باید چندین نکته را در نظر بگیریم.
دستهبندی برترین معامله گران دنیا نیاز به اعمال فیلترهایی دارد که متغیرهایی کمیتپذیر باشند؛ متغیرهای ما برای دستهبندی، گزینههای زیر هستند:
۱. بازدهی بلندمدت در داراییهای تحت مدیریت
۲. حجم داراییهای تحت مدیریت
۳. استمرار در بازدهی
۴. میزان افتسرمایه در معاملات
۵. تعداد دفعات از دست دادن کل سرمایه حساب (اگر شده باشد)
۶. ثروت شخصی بدست آمده از معاملهگری
بهترین و ثروتمندترین معاملهگران دنیا، با حساب معاملاتی خودشان معامله نمیکنند تا بتوانند مخارج هفتگی و اجاره خانه را پرداخت کنند بلکه این افراد میلیاردها دلار پول مشتریانشان را مدیریت میکنند و در بلندمدت سعی میکنند سرمایه آنها را افزایش دهند. این افراد اکثرا، معاملههایی با حجم زیاد را برای مدت طولانی باز میگذارند. البته عدهکمی از آنها، معاملهگر روزانه (Day Trader) هستند و برخی از آنها از معاملات الگوریتمی (معاملات با فرکانس بالا High Frequency Trading) برای معاملات روزانه و اسکالپ (Scalp) استفاده میکنند.
بهترین معاملهگران فشار زیادی را تحمل میکنند چون علاوه بر اینکه باید بازده مثبت ماهیانه داشتهباشند، باید با عملکردشان مشتریانشان را نیز راضی نگهدارند تا سرمایهگذاریشان را از صندوق آنها خارج نکنند. این معاملهگران نهتنها باید بازده بازار را شکست دهند بلکه باید در بازاری معامله کنند که نقدشوندگی کافی برای اجرای حجم بالای معاملاتشان بدون اسلیپیج (slippage: اگر عمق بازار زیاد نباشد در هر قیمتی نمیتوان معامله کرد و قیمت از روی بعضی سطوح بدون هیچ معاملهای میپرد! ) را داشته باشد و بهراحتی وارد معامله شوند و از معامله خارج شوند.
این معاملهگران در لیگ دستهیک بازار، بازی میکنند و به همین دلیل توسط بازار به آنها پاداش داده میشود. تحمل فشار بالا، حجم معاملات سنگین، و تقاضای مشتریان برای نتایج مثبت ماهانه و سالانه از جمله مسائلی هستند که این معاملهگران با آنان مواجهاند. این معاملهگران همچنین کارآفرینانی هستند که شرکتشان و کارمندانششان را باید مدیریت کنند و این کار تمام وقت را، باید در کنار معاملهگری انجام دهند.
پس منطقی است که به دلایل گفتهشده، بهترین معاملهگران دنیا همچنین جزء ثروتمندترین افراد باشند چون میزان ثروتمند آنها نشاندهنده میزان موفقیت آنهاست.
با در نظر گرفتن این موارد بهترین معاملهگران این افراد هستند:
۱. جیم سایمونز (Jim Simons): ثروت خالص فعلی وی ۲۱.۶ میلیارد دلار است. جیم موسس صندوق رینسانس (Renaissance Technologies) است که صندوق مدالیون (Medallion)، موفقترین صندوق استفاده کننده از تحلیلهای کمّی (Quant fund) در تاریخ را اداره میکند. همچنین این صندوق بر اساس استراتژی معاملاتی سری و مخصوصی که دارد، ۱۰ میلیارد دلار سرمایه را فقط برای صاحبان و کارمندان رینسانس مدیریت میکند و سرمایه خارجی قبول نمیکند. این موسسه مجبور شد به دلیل رشد سریع سرمایههای تحت مدیریتشان، سرمایه مشتریانش را به آنها برگرداند. چون رشد مرکب سرمایههای آن و بزرگتر شدن سیستم صندوق، نگرانیهایی در مورد نقدینگی بازار بهوجود آورده بود.
۵ معامله گر برتر، غیر از وارن بافت!
وارن بافت بزرگترین سرمایهگذار بازار سهام در عصر حاضر شناخته میشود. استراتژی سرمایهگذاری او سهامداری بلندمدت است و به همین جهت در شرکتهایی سرمایهگذاری میکند که طبق محاسباتش، قیمت سهام، کمتر از ارزش ذاتی آن باشد. توانایی بافت در خرید سهام ارزشمند در بهترین زمان و قیمت ممکن، سبب شد او با بیش از ۸۰ میلیارد دلار سرمایه، به یکی از بزرگترین ثروتمندان دنیا تبدیل شود. اگرچه بافت توانسته طی ۵۰ سال زندگی حرفهای خود، بزرگترین معامله گر تاریخ بازدهی بالاتر از شاخص S&P500 کسب کند؛ اما برخی منتقدین این سؤال را مطرح میکنند که آیا او هنوز کاریزمای سرمایهگذاری خود را حفظ نموده یا خیر! لازم به ذکر است از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۹، بافت بهصورت مستمر نتوانسته بازدهی بیشتر از شاخص S&P500 کسب کند. در این مقاله پنج معاملهگر بزرگ بازار سرمایه، بهجز وارن بافت را معرفی میکنیم که بدون شک جزء بهترینها هستند.
۵ معامله گر برتر
جورج سوروس
او مدیر یک صندوق پوشش ریسک است که فلسفه سرمایهگذاری کاملاً متفاوتی با وارن بافت دارد. سوروس استراتژی سرمایهگذاری مشخصی ندارد و تصمیمات معاملاتیاش بر اساس جو حاکم بر بازار و شرایط اقتصادی میباشند. جورج بیشتر به خاطر آن معامله معروف ۱۰ میلیارد دلاری فروش استقراضی پوند استرلینگ شهرت یافته است. این اقدام او موجب شد، طی مدت کوتاهی میلیاردها دلار بر ثروتش افزوده شود؛ که درنتیجه آن بانک مرکزی انگلیس مجبور شد، طی چند مرحله پوند استرلینگ را بازخرید یا اصطلاحاً آن را از بازار ارز جمعآوری کند که درنهایت نرخ بهره نیز به ۲ درصد افزایش یافت.
کارل آیکان
او یکی از بزرگترین معاملهگران بازار سهام طی ۲۵ سال اخیر بوده است، اما گاها تصمیمات او تحت تأثیر رویکردهای غلط شرکتی میباشند. آیکان از گذشته تاکنون سیاست تملک شرکتها بهمنظور تصاحب مدیریت آنها را دنبال میکند و عموماً با شرکتهایی سر و کله میزند که ازنظر او، فاقد مدیران کارآمد و منسجم هستند. شاید این رویکرد او نادرست به نظر بیاید، اما اکثر شرکتهایی که آیکان با این هدف، سهام آنها را خریداری کرده است، پس از مدت کوتاهی افزایش بازدهی را شاهد بودهاند. کارل آیکان از سال ۱۹۶۸ تا ۲۰۱۱ میانگین بازدهی ۳۱% سالانه به ثبت رسانده است؛ که در مقایسه باید ذکر کنیم، وارن بافت طی این مدت فقط ۲۰% بازدهی سالانه داشته است!
جان (جک) بایگل
جک بایگل مؤسس و مدیرعامل بازنشسته، گروه سرمایهگذاری The Vanguard میباشد. بایگل این شرکت را حدوداً ۴۰ سال است که تأسیس نموده و امروزه با بیش از ۵ تریلیون دلار سرمایه تحت مدیریت، پس از شرکت BLK، دومین شرکت بزرگ تأمین سرمایه در جهان محسوب میشود. او از استراتژی سرمایهگذاری سادهای پیروی میکند و معتقد است باید در صندوقهایی که شاخص هزینه پایین، کمیسیون کم و سرمایهگذاریهای بلندمدتی دارند، سرمایهگذاری نمود؛ که این موضوع خود بهتنهایی بزرگترین دلیل اعتماد مردم به او و شرکتش میباشد.
بنجامین گراهام
او نویسندهی یکی از محبوبترین کتابهای سرمایه گذاری در بورس، «سرمایهگذار هوشمند» میباشد. گراهام را پدر سرمایهگذاری ارزشی مینامند. به همین دلیل بود که وارن بافت او را بهعنوان استاد سرمایهگذاری خود برگزید. بنجامین هیچگاه یک معاملهگر خیلی ریسکپذیر نبود. او همیشه بهمنظور انتخاب بهترین شرکتها، محاسبات مالی دقیقی انجام میداد.
در سال ۱۹۵۱ بافت یک دوره آموزشی سرمایهگذاری در دانشگاه کلمبیا گذارند که مدرس آن بنجامین گراهام بود. او میگوید طی این دوره سه نکته مهم آموخته است:
- خرید سهام یک شرکت، در حقیقت مالکیت بخشی از آن کسب و کار است.
سهام شما زمانی باارزش خواهد بود که کل شرکت از جوانب مختلف ارزشمند باشد.
- همیشه هنگام سرمایهگذاری، حاشیه امن خود را حفظ نمایید.
همواره زمانی وارد معامله شوید که قیمت سهام بزرگترین معامله گر تاریخ کمتر از ارزش ذاتی آن باشد.
- آقای بازار خدمتکار شماست نه استاد شما!
همواره بدانید که نباید به تمام چیزهایی که در بازار هست توجه کنید، زیرا سردرگم میشوید. در عوض یک شرکت را با تمرکز بالا تحلیل و بررسی کنید تا به گزینه مدنظر خود برسید.
پیتر لینچ
لینچ بیشتر به خاطر مدیریت صندوق Fidelity Magellan طی سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰ میلادی، مشهور شد. طی این مدت صندوق مذکور بهطور میانگین سالانه ۲۹% برای سهامدارانش بازدهی به ارمغان آورد؛ به عبارت دیگر در ۱۱ سال از ۱۳ سال مدیریت او این صندوق توانست بازدهی بالاتر از شاخص S&P500 کسب کند که آمار قابلتوجهی است. پیتر لینچ یک معاملهگر منحصر به فرد است، زیرا میتواند استراتژی معاملاتی خود را نسبت به هرگونه شرایط حاکم بر بازار تطبیق دهد و از همین روی، بسیاری او را آفتابپرست دنیای معاملهگران میخوانند. هرچند او همیشه در حال تغییر یک سبک معاملاتی بهمنظور تسلط بر شرایط مختلف بازار و رسیدن به سود در هر زمان ممکن میباشد؛ اما مجموعه اصول هشتگانهای دارد که همیشه در چهارچوب این قواعد، سرمایهگذاری میکند.
کلام آخر
سرمایهگذاران بزرگ هر روز تکثیر نمیشوند. کسانی که بتوانند حداقل طی چند دهه برای سرمایهگذارانشان، بازدهی دورقمی به دست آورده و بتوانند آن را حفظ کنند، تعداد بسیار اندکی هستند. پنج نفر معرفیشده در این مقاله، بر اساس روند بازدهیشان ثابت کردهاند از بزرگترین معاملهگران چند نسل گذشته هستند.
بزرگترین معامله گر تاریخ
همواره داستان های بزرگان مارکت در مباحث آموزش فارکس امید بخش معامله گران بوده است.در مقاله امروز به حکایت مردی میپردازیم که نمودار و الگوهای کندلاستیکی را ابداع نمود، کسی که به نظرم پدر تحلیل تکنیکال و معاملهگری پرایس اکشن است. او که در زمان خودش به عنوان «خدای» بازارها معروف شده بود، کسی نیست جز «مونهیسا هوما»، معاملهگر بازار برنج ژاپن. مونهیسا هوما از سال ۱۷۲۴ تا ۱۸۰۳ میلادی زندگی کرد و اگر فقط نیمی از داستانهایی که درباره او نقل میکنند حقیقت داشته باشد، میتوان او را یکی از برترین معاملهگران تاریخ برشمرد و ما میتوانیم درسهای زیادی از او یاد بگیریم.
معاملهگر سامورایی
گفته میشود هوما موفق شده بود از طریق معاملهگری در بازار برنج ژاپن، معادل ۱۰ میلیارد دلار امروز بدست آورد. در واقع او معاملهگر بسیار ماهر و مجربی بود و در آن زمان به عنوان یکی از مشاوران مالی مهم در دولت ژاپن خدمت میکرد و بعدها به مقام سامورایی افتخاری ارتقاء پیدا کرد.
من فکر میکنم از شخصی که تا این حد در زمینه معاملهگری استاد بوده که به مقام سامورایی رسیده، میتوانیم درسهای گرانبهایی یاد بگیریم. گفته میشود او یکبار توانسته بود بطور متوالی ۱۰۰ معامله موفق انجام دهد. به هر صورت اگر از این دست داستانهای اعجابانگیزی که درباره او نقل کردهاند بگذریم، هوما در آن زمان که کسی اطلاعی از پرایس اکشن و تحلیل بازار نداشت، تحلیل تکنیکال را ابداع نمود و بنابراین میتوان او را یکی از نوابغ بازار دانست که اسطورهاش همچنان زنده است.
هوما حرکات قیمت بازار برنج را روی کاغذهایی که از گیاه برنج تهیه میشدند، ثبت میکرد. او هر روز با تلاش و کوشش فراوان، الگوهای قیمت را روی کاغذ رسم میکرد و قیمت باز شدن (open)، بسته شدن (close)، سقف (high) و کف (low) هر روز را مشخص مینمود. هوما به مرور متوجه الگوها و سیگنالهای تکرارشوندهای در میلههای قیمتی که رسم میکرد شد و برای هر کدام از آن الگوها یک اسم گذاشت، شامل بعضی از الگوهای کندلاستیکی معروف که شاید شما هم با آنها آشنا باشید مانند ستاره صبحگاهی و شامگاهی، دوجیها، مرد آویزان و غیره. هر کدام از این الگوها معنا و مفهوم خاصی را منتقل میکرد و هوما از آنها برای پیشبینی جهت حرکت آینده قیمت برنج استفاده میکرد. کشف الگوهای پرایس اکشن در گذشته بازار باعث شد هوما در آن زمان نسبت به سایر معاملهگران برتری ویژهای پیدا کند و از آنجاییکه در حرفه معاملهگری مهارت داشت و نسبت به آن علاقمند بود، به زودی به یکی از موفقترین معاملهگران تاریخ تبدیل شد.
بعضی از شما خوانندگان این مقاله ممکن است هنوز در مورد کارآمدی و مؤثر بودن معامله کردن با پرایس اکشن تردید داشته باشید، اما در نظر داشته باشید که قوانین پرایس اکشن قرنها پیش توسط هوما و سایر معاملهگران استفاده شده و در بازارهای امروزی هم جوابگو هستند. من فکر نمیکنم هیچ روش، سیستم یا ربات معاملاتی وجود داشته باشد که به اندازه پرایس اکشن معتبر باشد و برای مدتزمان طولانی و در شرایط مختلف، نتیجهبخش باشد. شاید در آن زمان هوما از عبارت «پرایس اکشن» استفاده نمیکرد، اما به هر حال او معاملات خود را براساس پرایس اکشن و رفتار قیمت بازار انجام میداد و اولین کسی بود که به مزایای تمرکز روی حرکات گذشته قیمت بازار به منظور پیشبینی حرکات آینده قیمت پی برد.
پرایس اکشن منعکسکننده روانشناسی بازار است
هوما در کتاب خود تحت عنوان «سرچشمه طلا – یادداشت سه میمون از پول» که در سال ۱۷۵۵ میلادی نوشت، اظهار میکند که جنبه روانشناسی بازار برای موفقیت در معاملهگری بسیار مهم است و احساسات معاملهگران روی قیمت برنج بسیار تأثیرگذار میباشد. او در ادامه توضیح میدهد که میتوان با توجه به همین موضوع، هنگامی که همه معاملهگران در حال فروش هستند و بازار نزولی است، برای ورود به معامله خرید بزرگترین معامله گر تاریخ اقدام نمود، چون در آن زمان برای صعود و افزایش قیمت دلیلی وجود دارد (و برعکس برای روند صعودی).
به عبارت دیگر، هوما اولین کسی بود که متوجه شد با دنبال کردن رفتار قیمت بازار، میتواند رفتار و احساسات سایر شرکتکنندگان بازار را «مشاهده» و از آن به نفع خود استفاده کند. از آنجاییکه این مطلب به استراتژیهای پرایس اکشنی که من آموزش میدهم مرتبط است، منظور این است که مثلا وقتی پس از یک حرکت شدید و بزرگ به سمت بالا یا پایین، یک کندل با شادوهای بلند ظاهر میشود، میتواند نشانهای باشد مبنی بر شروع یک حرکت بزرگ در جهت مخالف. فکر کنم هوما اولین کسی باشد که با سیگنال پینبارها معامله کرده و مطمئن هستم وقتی به قدرت این سیگنال پی برد، از شدت خوشحالی سر از پا نمیشناخت.
با توجه به مطالبی که هوما در کتاب خود نوشته، احتمالا از استراتژیهای شکست خطوط روند هم استفاده میکرده. مطمئن هستم هوما هم الگوهایی را که من تدریس میکنم در بازار شناسایی کرده بود که گاهی اوقات در نقاط محوری اصلی و بواسطه ورود آخرین معاملهگران در جهت روند اخیر شکل میگیرد. احتمالا این تمایل مردم به هجوم به بازار وقتی که «احساس میکنند» اوضاع امن است، از همان زمان هوما در حوالی سالهای ۱۷۰۰ میلادی وجود داشته و در طول قرنها هیچ تغییری نکرده است. هوما هم احتمالا پس از بررسیهایی که روی پرایس اکشن داشته، متوجه این موضوع شده بود.اغلب اوقات با تحلیل و بررسی منطقی پرایس اکشن میتوانیم نقاط ورود بسیار محتملی پیدا کنیم، در حالیکه سایر فعالان بازار اکثراً بصورت احساسی معامله میکنند.
هوما هم اگر الان زنده بود، قطعا تائید میکرد که معاملهای که «احساس» شود «قطعی و مطمئن» است، معمولا به خطا میرود. احتمالا هوما زمانی این موضوع را بهتر درک کرد که توانست احساسات معاملهگران را از طریق الگوهای پرایس اکشنی مشاهده کند.
روند بیش از ۲۵۰ سال است که دوست شماست، پس با آن سر جنگ نداشته باشید!
هوما در کتاب خود چرخش روندهای صعودی (Yang) و نزولی (Yin) را شرح میدهد و میگوید داخل هر نوع روندی، روندی از نوع دیگر وجود دارد.امروزه من به آن دیدگاه فراکتالی می گویم.
روند دوست معامله گران
میتوانم تصور کنم که هوما چقدر حس خوبی داشت وقتی میدید قیمتی که روی کاغذ برای خود رسم میکرد، در طول یک روند حرکت میکند. حتما باید خیلی خوشحال و هیجانزده شده باشد وقتی متوجه شد که معامله کردن در جهت روند، راحتترین روش کسب سود و درآمد از بازار برنج است.
امروزه هم معامله کردن در جهت روند، همچنان راحتترین روش معامله کردن است، اما معاملهگران مدام سعی دارند با روند بازار مخالفت کنند. خیلی ساده بخواهم بگویم، حتما پشت هر روند قدرتمندی دلیلی وجود دارد، بنابراین اصلا منطقی نیست که سعی کنید در خلاف جهت آن معامله کنید. هوما اولین کسی بود که موفق شد از طریق الگوهای ساده پرایس اکشن، نقاط ورود محتمل و معتبر را در جهت روند بازار پیدا کند. این روش بیش از ۲۵۰ سال است که جوابگو بوده، اما اینکه چرا بسیاری از معاملهگران هنوز آن را نمیپذیرند و با روند سر جنگ دارند و معاملات خود را پیچیده میکنند، هیچ دلیلی برای آن ندارم.
آینهها دروغ نمیگویند
هوما در زمان حیات خود کتابهای متعددی نوشت که ظاهرا امروزه دیگر چاپ نمیشوند، اما الگوهای کندلاستیکی که در کتاب خود به توضیح آنها پرداخته است، تحت عنوان «قوانین ساکاتا» معروف شدند. این قوانین ساکاتا اصول و مبانی نمودارهای کندلاستیکی امروزی را تشکیل میدهند و به همین دلیل، بیشتر توضیحات و مطالبی که هوما در کتابهای خود نوشته، امروز هم کاربرد دارند. اینکه موفقترین معاملهگر تاریخ، معاملات خود را براساس تحلیل پرایس اکشن انجام میداده، برای من جای تعجبی ندارد. آنچه هوما موفق به کشف آن شد و آنچه خیلی از ما میدانیم این است که حرکات قیمت در یک نمودار خالی تمام اطلاعات مربوط به بازار را منعکس میکند.
هر آنچه شما برای یافتن یک نقطه ورود موفق در هر بازاری نیاز دارید، در نمودار ساده قیمت وجود دارد. اگر شما بخواهید تصویر خود را ببینید، مقابل یک آینه میایستید و خودتان را تماشا میکنید و برای این منظور مثلا یک کلاهگیس یا کیسه کاغذی روی سرتان قرار نمیدهید. بطور مشابه، اگر میخواهید ببینید در بازار چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، فقط کافی است به نمودار قیمت نگاه کنید.
مونهیسا هوما این حقیقت ساده را بیش از ۲۵۰ سال پیش کشف نمود و تا همین امروز، بسیاری از معاملهگران از جمله خود من، هنوز از قوانین پرایس اکشن برای معامله کردن در بازار استفاده میکنند. اگر شما هم میخواهید آموزش ببینید که من چگونه با الگوهای پرایس اکشن معامله میکنم و یاد بگیرید که چگونه با بکارگیری مفاهیمی مشابه آنچه هوما و بسیاری دیگر از معاملهگران در طول قرنها استفاده کردهاند و هرگز کهنه نمیشوند و کارایی خود را از دست نمیدهند، معامله کنید، میتوانید در دوره پرایس اکشن فراکتالی امینو شرکت کنید.
دیدگاه شما