تسلط کافی بر احساسات در معاملات


فومو چیست ؟

اصطلاح فومو مخفف عبارت Fear Of Missing Out است و به معنای ترس از دست دادن می باشد. در مواقعی که شخصی دچار فومو می شود، به خاطر ترسی که به علت از دست دادن سودی که انتظار داشت، اقدام به کارهای غیر معقول و هیجان انگیز می کند. همین طور شخص مضطرب و هیجان زده به دلیل ترس از دادن، ممکن است نگران این باشد که از دیگران عقب بیفتد و همین امر منجر به از دست دادن فرصت های خیالی وی گردد. این اصطلاح تنها مخصوص به بازار کریپتو کارنسی نبوده و در بیشتر موارد و مسائل اجتماعی نیز دارای کاربردهای زیادی می باشد. از طرف دیگر به دلیل افزایش ارتباطات بین مردم به خاطر گسترده تر شدن شبکه های مجازی، احتمال ابتلا به فومو نیز بیش از پیش شده است.

برای واضح تر شدن مفهوم ترس از دست دادن، چندین نمونه معرفی می کنیم: یکی از مثال های ساده ای که در این راستا می توان زد، شبکه ی پیام رسان ها مانند واتساپ و یا تلگرام است، چون در صورت داشتن چنین پیام رسان هایی همواره ذهن شما مشغول این است که آیا پیغام جدیدی دارید یا نه. و به مرور زمان وابستگی شما به اندازه ای می شود که نتوانید لحظه ای از گوشی خود دور بمونید چون همواره فکر شما درگیر این مسئله است. از دیگر مثال هایی که در مورد ترس از دست دادن می توان زد استوری گذاشتن در اینستاگرام است. در صورتی که فکر شما در زمان دور بودن از گوشی درگیر این است که آیا کسی استوری شما را ریپلای کرده یا نه، شما دچار فومو شده اید. چون در این حالت شما ترس این را دارید که کسی پیامی را که برای شما فرستاده است را Unsend نماید.

فومو چیست ؟

منظور از فومو در بازارهای مالی چیست

در همین راستا ذکر این موضوع از قاعده مستثنی نمی باشد که تعریف فومو در بازارهای مالی با تعریف آن در مسائل اجتماعی خیلی فرق دارد. چون در بازار ارزهای دیجیتال، این اصطلاح برای ترید کردن و یا ترس از دست دادن فرصت های سرمایه گذاری گفته می شود. به تسلط کافی بر احساسات در معاملات عنوان نمونه می توان به شخصی اشاره کرد که بدون دانش کافی در زمینه ی ارزهای دیجیتال و بازار کریپتو کارنسی، تنها با شنیدن این که سرمایه گذاری بر روی یک ارز به خصوص می تواند دارایی و سرمایه ی آن را به سودهای کلان برساند. در این حالت او ممکن است نتواند تصمیم درستی گرفته و بر روی احساسات خود غلبه کند و دچار فومو شود. به بیان دیگر اگر بخواهیم تعریف ساده تری از این اصطلاح در بازارهای مالی داشته باشیم باید بگوییم که سرمایه گذار قصد از دست دادن فرصت های سرمایه گذاری را ندارد و نمی خواهد از دیگر سرمایه گذاران عقب بماند.

این ترس از دست دادن می توان بر روی قیمت دارایی ها و ارزهای دیجیتال در بازارهای مالی تاثیر خیلی زیادی داشته باشد. فومو در صورتی که به وسیله ی افراد معروف و مطرح در این حوزه به وسیله ی رسانه ها و شبکه های مجازی ایجاد شود، بر روی قیمت دارایی و ارز موردنظر یک رشد حباب گونه ای خواهد داشت. به عنوان نمونه، فرض تسلط کافی بر احساسات در معاملات کنید که نرخ اولیه ی یک سهم شروع به پیشرفت می کند ولی از طرف دیگر نیز شرایط بازار به صورتی است که در مدت زمان اخیر، بقیه ی سهام ها دارای رشد نسبتا بالایی بوده اند. در این حالت شاید سرمایه گذاران ترس این را داشته باشند که مبادا قیمت این سهام نیز همانند سایر سهام ها بالا برود و آن ها از سود این سهام جا بمانند. همین امر موجب می شود که افراد از روی هیجان و ترس از دست دادن، اقدام به خرید آن نماید و قیمت ارز را به صورت حباب گونه و کاذب بالا ببرند. البته در این راستا احتمال خروج سرمایه ی هوشمند در نرخ های بالا و افت سنگین قیمت ها به وفور دیده می شود. چرا که فومو مقطعی بوده و بعد از مدت زمان کوتاهی احساسات را از میان می برد.

تاثیر فومو در بازار کریپتو کارنسی به چه صورت است

یکی از مستعدترین بازارها جهت ایجاد فومو در افراد، به دلیل ثبت رشدهای زیاد در چندین سال اخیر، بازار ارزهای دیجیتالی می باشد. در این راستا سرمایه گذاران بعد از این که شاهد یک رشد بسیار بالا در بازار می شوند همواره انتظار رشد و دریافت سودهای چند صد هزار دلاری می شوند. به مرور زمان در این افراد ترس از دست دادن فرصت خرید ایجاد می شود و همین امر موجب می شود تا احساسات آن ها بر روی منطقشان غلبه کرده و تصمیمات غلطی از روی هیجان اتخاذ نمایند. اکثر سرمایه گذاران در بازار کریپتو کارنسی انتظار رسیدن قیمت بیت کوین به صد هزار و حتی بالاتر آن را دارند، با افزایش ترس از دست دادن و شرایط بازار موجب می شود تا قیمت بیت کوین دچار نوسان های زیادی شود.

به گونه ای که برخی از مردم در زمان افزایش بیش از ده درصد قیمت ارز دیجیتال مورد نظر خود در طول روز، به فومو دچار می شوند و تفکر این که از سود مورد نظر خود جا مانده اند و بازار ارز از دستشان در رفته است، مضطرب می شوند. همین اضطراب منجر به غلبه ی احساسات آن ها بر روی منطقشان می شود و اقدام به خرید رمز ارز در بالاترین قیمت می کنند. غافل از این که نرخ ارز دیجیتال بیت کوین چندین سال است که در یک روند خنثی قرار گرفته است.

فومو

ویژگی های یک معامله گر فومویی به چه صورت است

دشمن همه روزه ی تمامی معامله گران، ترس از دست دادن فرصت های طلایی می باشد. همین ترس منجر به اتخاذ تصمیم های اشتباه برای آن ها می شود. چون این وحشت و احساس از دست دادن سبب می شود تا معامله گرها، بدون فکر و با عجله و خیلی سریع و بدون کوچکترین تاییدی از معامله، اقدام به ورود به بازار خرید و فروش نمایند. تنها روش و راه کاری که می توان بر روی ترس و احساس از دست دادن فرصت ها غلبه کرد، کنترل کامل بر روی احساسات است. ولی بیشتر معامله گرها هم چنان تسلط کافی را بر روی روانشناسی فردی ندارند و از روی احساس فومو اقدام به معامله می کنند. ویژگی های یک معامله گر فومویی به صورت زیر است:

  • طمع: معامله گران فومویی سود معامله ی خود را در لحظه می خواهند. و تصور سود دهی معامله را در همان لحظه دارند. این گونه معامله گران به جای این که سعی کنند تا معامله ی خود را به بهترین شکل انجام دهند به این فکر می کنند که از هر معامله چقدر سود می توانند به دست بیاورند.
  • تردید: برخی دیگر از معامله گرانی که ترس از دست دادن فرصت ها را دارند، قدرت اتخاذ تصمیم صحیح و درست را ندارند. در صورتی که در حرفه ی ترید کردن و معامله گری توانایی گرفتن تصمیمات اصولی و صحیح بسیار مهم می باشد. این نوع از افراد تند تند تصمیماتی را که گرفتند را عوض می کنند. به این صورت که در زمان ورود به معامله در مورد حجم معامله و تعیین نمودن حدود سود و ضرر و … همواره دچار تردید و شک می شوند. این گونه معامله گرها خیلی بیشتر از سایر معامله گران دچار فومو می شوند.
  • تفکر گله ای: یک معامله گر فومویی دارای تفکر گله ای است، به این صورت که وقتی می بیند یک فرد اقدام به خرید یک ارز دیجیتال می کند، او هم به خرید آن ارز دیجیتال تمایل پیدا می کند. و بدون این که استراتژی لازم را برای انجام آن معامله داشته باشند، همان کار را انجام می دهد. در حرفه ی ترید کردن، دنبال کردن دیگران ممکن است منجر به انجام معامله های غیر مسئولانه و نتایج مخرب شود.

بررسی سایر موارد معامله گر فومویی

  • عجول بودن: معامله گرهایی که دچار اختلال فومو و ترس از دست دادن هستند، بسیار عجول می باشند. آن ها نمی توانند منتظر تکمیل شدن نشانه های ورود به معامله شوند. این نوع از معامله گرها دوست دارند که هر چه زودتر معامله را اجرا کنند چون فکر می کنند که قیمت فعلی یک ارز دیجیتال ممکن است خیلی زود تغییر کند.
  • توقعات بالا: بعضی از معامله گرها دارای توقعات بسیار بالایی هستند و همواره قصد افزایش موجودی سرمایه ی خود را در مدت زمان کوتاهی دارند و فکر می کنند در یک ماه می توانند سرمایه ی دیجیتالی خود را چندین برابر نمایند و برای همین علت اقدام به معامله های غیر منطقی می کنند.
  • عدم اعتماد به نفس: برخی دیگر از معامله گرها بعد از این که در چندین معامله متحمل ضررهای منفی می شوند، همواره سعی می کنند که به هر نحوی که باشد این ضرر ها را جبران نماید. و به همین علت بدون آگاهی و دانش کافی در مورد ارز دیجیتال ارائه شده اقدام به معامله ی آن می کنند تا خیلی سریع سود کنند و موجب پوشش و جبران ضررهای قبلی خود شوند. ولی متاسفانه این کار آن ها ضررهای زیادی را به خودشان وارد می کند.
  • عدم استراتژی معاملاتی: معامله گری که دارای اختلال ترس از دادن فرصت ها می باشد معمولا استراتژی معاملاتی نداشته، چون آن ها تنها در مواقعی اقدام به معامله می کنند که احساس کنند خوب است. زمانی که نرخ و ارزش یک ارز دیجیتال در یک جهت حرکت کنند، چنین معامله گری با خود فکر می کنند که برای همیشه قیمت در این راستا در حال حرکت خواهد بود.
  • نداشتن دیدگاه بلند مدت: معامله گرانی که دچار فومو هستند، در مقایسه با سایر معامله گرها دیدگاه بلند مدتی ندارند، چون در صورتی که دارای چنین دیدگاهی بودند می فهمیدند که، امکان وجود چندین هزار موقعیت معاملاتی دیگر در آینده خواهد داشت. پس زیاد بر روی یک معامله حساس نمی شود و تعصب زیادی ندارند.
  • تحمیل تمایل خود به بازار: معامله گری که نمی تواند بر روی احساس از دست دادنش غلبه کند، همواره دوست دارد که فکر کنند بازار مطابق با خواسته ی او در حال حرکت است. چون او اعتقاد دارد که مسیر و جهتی که او وارد معامله شده است بهترین مسیر بوده و بازار نیز در همان مسیر در حال حرکت خواهد بود.
  • فلج تحلیلی: معامله گرانی که دچار این اختلال می شوند در واقع امکان تشخیص به موقع فرصت های معاملاتی را دارند ولی تنها در تحلیل این معامله ها دچار تردید می شوند. همین موضوع نیز موجب می شود تا در زمان صحیح نتوانند وارد معامله شوند.
  • نداشتن برنامه مدیریت ریسک: معامله گرانی که از روی ترسی که به خاطر از دست دادن فرصت ها اقدام به انجام معامله می نمایند صد در صد هیچ گونه برنامه ای نیز برای مدیریت ریسک معامله ها نیز ندارد. برای همین علت بعد از این که قیمت یک ارز دیجیتال از سطح مناسب خود فاصله گرفته است، وارد معامله می شود و لذا خیلی سخت می تواند موقعیت مورد نظر را جهت تحمل ضرر معامله تعیین نماید.

فومو

عواملی که موجب تحریک فومو می شود کدام موارد است

    • اخبار
    • زیاد بودن نوسانات بازار
    • دریافت سیگنال
    • گروه ها و کانال های فضای مجازی
    • دنباله ای از معاملات منفی
    • دنباله ای از معاملات مثبت

    فومو در واقع دشمن اصلی معامله گران در زمان معامله کردن می باشد و باید به خاطر دلایل زیادی از فومو دوری کنند، مانند: مشکل شدن تعیین حد ضرر، جلوگیری از ضررهای بزرگ، عادات معاملاتی منفی. برخی مواردی نیز برای کنترل احساس فومو در زمان معامله وجود دارد که به شرح زیر هستند:

    روانشناسی معامله گری

    روانشناسی معامله گری یک موضوع مهم اما نسبتاً ساده است که اغلب معامله‌گران از آن غفلت می‌کنند، اما اگر می‌خواهید یک معامله‌گر سودآور شوید، تسلط بر ذهن معامله‌گر بسیار مهم است. در این مقاله از مجموعه G2O قصد داریم هر آنچه که لازم است درباره روانشناسی معامله گری بدانید برایتان شرح دهیم پس تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.

    جالب است بدانید که موضوع این مقاله تقریباً همیشه کمترین محبوبیت را در بین معامله گران و سرمایه گذاران داشته است. آنها طیف کاملی از علایق دارند مانند؛ نحوه ایجاد یک سیستم معاملاتی، فیبوناچی، اسکلپینگ، الگوهای هارمونیک و غیره، اما کار بر روی ذهن خود یکی از آن علایق نیست!

    برای آگاهی از آخرین دوره های آکادمی g2o و ثبت نام، با شماره ۰۲۱۲۸۴۲۲۶۸۸ تماس بگیرید.

    برای دریافت آموزشهای رایگان تیم g2o و همچنین دریافت مشاوره رایگان، شماره تماس خود را در فرم زیر وارد نمایید تا مشاوران ما در اسرع وقت با شما تماس حاصل نمایند.

    به چند دلیل معامله گران روانشناسی را نادیده می گیرند.اول از همه، مردم حتی نمی دانند که ممکن است با روان خود مشکلی داشته باشند. در معامله گری قرار است فعالیت های ریاضی / قمار / شرط بندی / مالی را به کار ببریم که در آن دانش، تجربه و “احساس” برنده می شود.اگر اینطور فکر نمی کنید، افرادی را پیدا کنید که در حال معامله بیت کوین یا خرید در روند نزولی در NYSE یا خرید قراردادهای طلا هستند و از آنها بپرسید که چقدر در مورد روانشناسی معامله گری می دانند. بسیار احتمال دارد که پاسخ های خنده دار زیادی خواهید شنید، اکثریت قریب به اتفاق آنها دور از واقعیت در نظر گرفته می شوند.

    اساساً، هر معامله‌گر مبتدی می‌خواهد استراتژی، کندل ها، شاخص‌ها و غیره را بیاموزد، و زمانی که آن چیزها را یاد گرفت، فکر می‌کند که آماده است تا با پول واقعی معامله کند. اغلب، آنها حتی نمی خواهند اصول اولیه را بیاموزند و با این احساس که “دلار در حال سقوط است” یا “طلا باید بالا برود” شروع به معامله می کنند. این احساسات برای آنها کافی است تا پس انداز خود را به بازار عرضه کنند.

    برای این موضوع دو دلیل عمده وجود دارد، اولین مورد این است که مردم واقعاً آگاه نیستند که روانشناسی یک عامل کلیدی در معامله گری است. دوم این است که آنها مطمئن هستند آنچه را که برای سودآوری لازم است می دانند.

    جالب است که این را می توان در زندگی افراد ثروتمند و به طور کلی موفق مشاهده کرد . یک پزشک، کارآفرین یا وکیل، وارد دنیای معامله گری می‌شود و فکر می‌کند که این کار نسبتاً آسانی است، زیرا در زندگی حرفه‌ای خود کاری انجام داده‌اند. آنها تصور می کنند که انگار این کار دیگری است که می توان بدون هیچ آمادگی خاصی انجام داد.«من این شرکت میلیون دلاری را از ابتدا ساختم، مطمئناً می‌توانم چند ارز را معامله کنم» یا «می‌تواند راحت باشد، من با چشمان بسته عمل‌های قلب باز انجام می‌دهم، مطمئن هستم که می‌توانم معاملات آتی سودآور داشته باشم». با این حال می توانند؟ واقعا میتوانید؟

    چرا روانشناسی کلید معامله سودآور است؟

    تا کنون، ما روانشناسی معامله گری را بدون ارائه هیچ مدرک واقعی برای شما توضیح داده ایم. ما با بیان این واقعیت شروع می کنیم که ۷۰ الی %۸۰ مردم هنگام معامله پول خود را از دست می دهند. ۲۰-۳۰ درصد سود می کنند.این داده ها متفاوت است اما به طور کلی با گزارش های کارگزاران مطابقت دارد. آنچه مهم است این است که این نسبت در طول سال ها، دهه ها و چه کسی می داند، احتمالاً حتی قرن ها تغییر نمی کند.

    جسی لیورمور، نویسنده یکی از کتاب های معروف معامله گری است که در اواخر قرن ۱۹ و ۲۰ معامله می‌کرد. در آن زمان، دسترسی به دانش محدود بود، هیچ کتاب الکترونیکی، وبینار و کانال یوتیوب وجود نداشت. مردم نمی توانستند «چگونگی معامله فارکس» را در گوگل تایپ کنند و ۱۵۲۵۳۷۲۷۵۲ نتیجه را در یک ثانیه دریافت کنند. انها هیچ پلتفرم معاملاتی، نمودارهایی با اندیکاتورهای پیچیده و نمودارهای پر زرق و برق نداشتند. شما در حال حاضر آنها را دارید ولی چه اهمیتی بر تعداد معامله‌گران سودآور دارد؟ شما این را باور نمی کنید اما درصد معامله گران سودده و زیانده کم و بیش همچنان ثابت است

    صبر کن چی؟ اشتراک در ۱۰ کانال یوتیوب، شرکت در ۱۰ دوره پولی و خرید دو صفحه نمایش اضافی برای نظارت بر ۱۲ نمودار به طور همزمان نتایج شما را بهبود نمی بخشد و تعداد معامله گران سودآور را افزایش نمی دهد؟ چرا این اتفاق می افتد؟

    اینکه شما می توانید تمام دانش جهان را داشته باشید و همچنان در معامله گری مشغول شوید شما را به معامله سود اور تبدیل نمی‌کند چراکه دانش مهمترین عامل در معامله گری نیست. مهمترین عامل، تا حد زیادی، روانشناسی و ذهن شما است.

    می‌توانید هفته‌ها را صرف یادگیری تکنیک‌های پیچیده معاملاتی کنید، یا ماه‌ها بر برخی مفاهیم پیچیده تسلط پیدا کنید، و باز هم نتوانید از طریق معامله گری درآمد کسب کنید. شما می توانید درک کاملی از هر حرکتی داشته باشید، اما اگر بر ذهن خود کنترل نداشته باشید ، نمی توانید در دراز مدت سودی کسب کنید.

    چرا روانشناسی معامله گری را پیچیده می کند؟

    این یک موضوع بسیار گسترده است، تصور کنید یک سیگنال معاملاتی عالی دارید که با استفاده از تکنیک های پیشرفته آن را به دست آورده اید. شما آن سیگنال را باز می کنید و فوراً سود می کنید. سپس، قیمت معکوس می شود و زیان خیلی زیادی را در سهام خود مشاهده می کنید. چه کار میکنید؟

    احتمالا یک استاپ لاس قرار می دهید و معامله شما به سادگی با یک ضرر کوچک بسته می شود. یا کلا معامله را می بندید. شما واکنش نشان می دهید زیرا از ضرر می ترسید و امیدوارید که بازار به نفع شما تغییر کند.ممکن است از اشتباه کردن بترسید یا نسبت به مهارت های خود بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشید یا گرفتار یکی از بسیاری از تله های روانی دیگر شوید. مسئله این است که همه این واکنش ها نتیجه یک ذهن ضعیف است. این ذهنی نیست که معامله گران موفق دارند.

    به زبان ساده، حتی اگر بهترین سیستم معاملاتی را داشته باشید، همچنان به نظم، انگیزه و پشتکار مناسب برای استفاده صحیح از آن نیاز دارید. برای استفاده صحیح از ابزارهای مدیریت ریسک و پول خود به یک روان خونسرد نیاز دارید. شما باید بتوانید امیدها، آرزوها، ترس‌ها و احساسات را کاملاً رها کنید.می دانید چه کسی می تواند این کار را انجام دهد؟ معامله گران شگفت انگیز و ربات های برنامه ریزی شده مناسب.

    شما کمبود دانش ندارید

    اکثر شما احتمالاً تمام دانش لازم برای کسب درآمد در بازار را دارید. شما در دره ها می خرید و در قله ها می فروشید. البته معامله به این راحتی نیست، اما هنوز هم بسیار ساده است. انسان ها تمایل دارند بیش از حد آن را پیچیده کنند. چیزی که کار را سخت می کند خود انسان ها هستند. آنها به دلیل ذهن ضعیف خود آن را پیچیده می کنند.

    روانشناسی بازار چیست و چه تاثیری در معامله گری دارد؟

    روانشناسی بازار چیست و چه تاثیری در معامله گری دارد؟

    موضوع روانشناسی، مطالعه رفتار انسان و فرآیندهای روانی و اهداف قابل پیش بینی، توصیف، تبیین و کنترل است. با توجه به این دو تعریف، وقتی صحبت از روانشناسی بازار می شود، منظور بررسی و تحلیل مکانیسم ها و رفتارهای معامله گران و فعالان بازار مالی است. در روانشناسی بازار ابتدا الگوهای رفتاری معامله گران را بیان می کنیم و سپس براساس توضیحات، رفتار معامله گران را در زمان های مختلف پیش بینی می کنیم.

    بسیاری از اعمال نادرست معامله تسلط کافی بر احساسات در معاملات گران که باعث می شود تصمیمات آنها به جای سود منجر به زیان شود، ریشه در شیوه زندگی آنها از کودکی تا نوجوانی دارد. جایگزینی این الگوهای رفتاری نادرست با الگوهای رفتاری جدید و صحیح، مستلزم دانش، آموزش، پایبندی به اصول و نظم و انضباط زیاد از سوی معامله گر است. در این مقاله می خواهیم در مورد روانشناسی بازار و اهمیت آن و همچنین انواع رفتارهای معامله گران بیشتر بدانیم. تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.

    روانشناسی بازار چیست؟

    روانشناسی بازار چیست؟

    فرآیندها و موقعیت های ذهنی مختلف، احساسات و انگیزه های متفاوتی را ایجاد می کنند. به عنوان مثال، این واقعیت که یک فرد، سهامی را برای مدت طولانی نگه می دارد، نشان می دهد که او می خواهد از ضرر جلوگیری کند. یکی از تاثیرگذارترین عوامل بازار، رفتار معامله گران است. ورود به روانشناسی بازار و درک رفتار معامله گران تاثیر بسزایی در موفقیت افراد در بازارهای مالی خواهد داشت. در واقع می توان گفت یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک معامله گر موفق باید علاوه بر استراتژی های معاملاتی و مدیریت سرمایه، به روانشناسی بازار نیز تسلط داشته باشد.

    برای تعریف روانشناسی بازار از اصطلاحات و توضیحات مختلفی استفاده می شود. این تعاریف شامل موارد زیر است:

    1. یک احساس عمومی است که بازار در هر لحظه آن را تجربه می کند. عواملی که بر طرز فکر سرمایه گذاری افراد تأثیر می گذارد عبارتند از ترس از امید، طمع، انتظارات و شرایط.

    2. یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است و به این ایده اشاره دارد که موضوع مورد مطالعه، تأثیر متقابل بین حرکات و وضعیت عاطفی اعضای بازار است.

    3. یک موضوع بین رشته ای بین اقتصاد و روانشناسی است که به بررسی عوامل موثر بر تصمیمات اقتصادی می پردازد. به عقیده بسیاری از کارشناسان، محرک اصلی حرکت بازارهای مالی، احساسات و نوسانات هیجانی سرمایه گذاران است که چرخه های روانی بازار را ایجاد می کند.

    4. به احساساتی اطلاق می شود که بین خریداران و فروشندگان در یک بازار مالی در یک دوره زمانی مشخص حاکم است، همچنین یک نیروی بسیار قدرتمند است که توسط اصول یا رویدادهای خاص تعریف می شود.

    تفاوت بین روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری

    تفاوت بین روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری

    ما در بالا به تعاریف رایج روانشناسی بازار پرداختیم و بیان کردیم که یک احساس عمومی در بین فعالان بازار است که باعث خرید یا فروش آنها می شود. اما تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری چیست؟

    همانطور که گفتیم روانشناسی بازار به رفتارها و احساسات غالب فعالان بازار در هر زمان اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانه های مالی و تحلیلگران برای توصیف حرکات بازار استفاده می شود.

    گفتیم که روانشناسی بازار در مورد توصیف رفتار کلی یک بازار تحت تأثیر عوامل عاطفی و شناختی است. اما در روان‌شناسی معامله‌گر ضمن اشاره به همین عوامل عاطفی و شناختی، تنها به یک فرد نگاه می‌کنیم. به عبارت دیگر، روان‌شناسی معامله به رفتارها و جنبه‌های مختلف شخصیت افراد که بر فعالیت‌های معامله گری او تأثیر می‌گذارد، نگاه می‌کند.

    چرا روانشناسی بازار مهم است؟

    گاهی اوقات وقتی از نظر فنی به بازار نگاه می کنید، تصحیح اشتباهات آسان است. به عنوان مثال، هنگام بررسی معامله ای که به سرعت از آن خارج شده تسلط کافی بر احساسات در معاملات اید، به سادگی عوامل فنی که شما را متقاعد به خروج از معامله کرده اند، مجددا تحلیل کنید. سپس به سراغ اندیکاتورها و نوسانگرهای مختلف رفته و به مرور زمان نقطه خروج را در مکان بهتری انتخاب کنید. این زمانی است که ما صرفاً از منظر فنی به بازار نگاه می کنیم. اگرچه اغلب حتی داشتن بهترین استراتژی های مالی به موفقیت ما منجر نمی شود و معاملات ما را به معاملات سودآور تبدیل نمی کند. اینجاست که روانشناسی بازار وارد می شود.

    روانشناسی بازار به ما می آموزد که هر روند خاص بازار ممکن است منعکس کننده احساسات فعلی بازار باشد تا سود یا زیان قابل توجهی در ارزش سهام. روانشناسی بازار همچنین به ما کمک می کند تا دانش کافی در مورد خود به عنوان سرمایه گذار به دست آوریم. شناخت روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه گذار به ما این امکان را می دهد تا بررسی کنیم که آیا در مدیریت سرمایه خود به صورت حرفه ای عمل می کنیم یا سرمایه گذار احساسی هستیم.

    حل مسائل ذهنی و روانی که مانع موفقیت استراتژی های معاملاتی ما می شوند، آسان نیست. در واقع عمده مشکلات روانی در پشت تعصبات و موارد آشکار پنهان شده و در موقعیت های مهم آسیب زیادی به افراد وارد می کند.

    نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که احساسات افراد بر روان آنها اثر می گذارد. بین عواطف، روان افراد و الگوهای رفتاری آنها رابطه نزدیک و مستقیم وجود دارد. پس بدیهی است که اگر انسان احساسات خود را کنترل کند، معامله بهتری نسبت به قبل انجام خواهد داد. به عبارت دیگر می توان گفت که کنترل احساسات نقش موثری در موفقیت معامله گران خواهد داشت.

    رفتار سرمایه گذار

    رفتار سرمایه گذار

    سرمایه گذاران مختلف همه می توانند به این سوال که چرا وارد بازارهای مالی شده اند و برای سرمایه گذاری آمده اند، پاسخ یکسانی بدهند: کسب سود بیشتر. اما این تمام پاسخ نیست. دلایل زیادی وجود دارد که افراد را به سمت فعالیت های مختلف سوق می دهد. همین امر در مورد سرمایه گذاری ها و معاملات در بازارهای مالی نیز صدق می کند. خواسته هایی در درون ما وجود دارد که گاهی نه تنها آنها را بیان نمی کنیم بلکه حتی از آنها هم آگاه نیستیم. فعالیت‌های ما همیشه معطوف به اهدافمان نیستند، بلکه گاهی در جهت رفع نیازها و احساسات درونی ما هستند.

    عدم آگاهی و اشراف به این خواسته ها و خواسته های درونی می تواند ما را دچار اشتباهات مختلفی کند. اگر این اشتباهات روی احساسات ما تأثیر نگذارد، مطمئناً بر وضعیت مالی ما تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، ادامه معاملات ضررده و مشاهده سرمایه گذاری به عنوان یک بازی جذاب. اینکه سهامی را که کاهش قیمت دارند نفروشیم و همچنان امیدواریم قیمت ها بالا برود، اینکه از ترس از دست دادن سرمایه وارد معاملاتی نشویم که ریسک های معقولی دارند و مواردی از این قبیل همگی تصمیمات احساسی هستند.

    به طور کلی، رفتارهای سرمایه گذار را می توان به 6 احساس مهم نسبت داد. احساساتی که معامله گر را به اشتباه در تصمیمات و رفتارهای خود سوق می دهد. ترس، طمع، هیجان و اضطراب، امید، ناامیدی و خستگی مجموعه ای از احساسات است که معامله گران را به اشتباه در تصمیم گیری ها و رفتارهای خود در موقعیت های مختلف سوق می دهد. به عنوان مثال، ترس از ضرر بیشتر ممکن است باعث شود معامله گر پس از متحمل شدن زیان، اقدامات غیرقابل پیش بینی، سریع و احساسی انجام دهد که باعث می شود ضرر دیگری متحمل شود. یا در مثالی دیگر می توان به هیجان و اضطراب اشاره کرد که معمولاً بیانگر این است که فرد در موقعیت بدی قرار دارد یا معامله ای را انجام می دهد که به ضرر او است.

    روش استفاده سرمایه گذاران از روانشناسی بازار

    روش استفاده سرمایه گذاران از روانشناسی بازار

    آگاهی از رفتارهای مختلف و ریشه های عاطفی آنها به فرد این توانایی را می دهد که رفتارهای خود را بهتر تحلیل کند. این تجزیه و تحلیل رفتار شخصی به فرد اجازه می دهد تا تصمیمات بهتری بگیرد و وارد موقعیت های سودآور شود یا در زمان های بهتر از موقعیت های ضررده خارج شود. آگاهی از رفتارهای مختلف و ریشه های عاطفی آنها به فرد این توانایی را می دهد که رفتارهای خود را بهتر تحلیل کند. این تجزیه و تحلیل رفتار شخصی به فرد اجازه می دهد تا تصمیمات بهتری بگیرد و وارد موقعیت های سودآور شود یا در زمان های بهتر از موقعیت های کمبود خارج شود.

    یک نگرش کلی در بازار وجود دارد که دقیقا برعکس است. براساس این دیدگاه بهترین فرصت برای خرید زمانی است که اکثر مردم ناامید و در بازار دچار رکود شده اند و برعکس بیشترین ریسک زمانی است که اکثر فعالان بازار بیش از حد خوشبین باشند. چنین نگرش ها و قوانینی است که سرمایه گذاران را تشویق می کند تا احساسات بازار را بهتر درک کنند. اگرچه در عمل شناسایی موقعیت‌های بهینه آسان نیست اما در نهایت خواندن و درک احساسات بازار به معامله‌گران کمک می‌کند تا مراحل مختلف چرخه‌های روان‌شناختی بازار را راحت‌تر شناسایی کنند و در درون آنها معامله کنند.

    مطالعات روانشناسی بازار

    روانشناسی معامله گری ما را با ابعاد مختلف و گسترده ذهن و افکار روبرو می کند. اگر می خواهیم ساختار ذهنی مناسبی برای معامله گر شدن داشته باشیم، باید ابعاد مختلف این سوال را مدام مطالعه و تمرین کنیم. مسائلی مانند زمان مناسب برای معامله و زمان نامناسب آن، زمان مناسب برای ماندن در معامله و زمان مناسب برای خروج از آن و سایر مشکلاتی که معامله گران و فعالان بازار مالی دائما با آن مواجه هستند. همگی موضوعاتی هستند که روانشناسی معاملات به بررسی آنها می پردازد.

    اما چگونه و توسط چه کسی نظریه های روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری برای اولین بار مطرح شد؟ اولین کسانی که نظریه بازار متعارف را به چالش کشیدند و مفروضات زمان خود را رد کردند آموس توورسکی (اقتصاددان) و دانیل کانمن (روانشناس) بودند. این دو برنده جایزه نوبل شدند، اولین کسانی بودند که نظریه های رایج را رد کردند که تصمیمات انسانی در بازار همیشه براساس اطلاعات عمومی و اطلاعات قیمت است و توانستند در اقتصاد رفتاری پیشگام باشند.

    مطالعات روانشناسی بازار

    تئوری های تورسکی و کانمن بر خطاهای سیستماتیکی تمرکز دارند که از سوگیری های شناختی ناشی می شوند. در تعریف سوگیری شناختی می توان گفت که این یک الگوی فکری رایج است که منجر به تصمیم گیری غیرمنطقی انسان می شود. از جمله این خطاهای شناختی، سوگیری تایید است. افراد دارای این خطا بر اطلاعاتی که از باورهای آنها پشتیبانی می کند بیش از حد تأکید می کنند و اطلاعاتی را که با باورهای آنها در تضاد است نادیده می گیرند یا رد می کنند. مطالعات تورسکی و کانمن و نظریه‌های آنها که بر شناسایی خطاهای سیستماتیک و سوگیری‌های شناختی تمرکز دارند، به طور گسترده پذیرفته شده‌اند. این تئوری ها برای سرمایه گذاری، کسب و کار و استراتژی های مدیریت پورتفولیو استفاده می شود.

    سوالات متداول

    روانشناسی بازار به ما چه می آموزد؟

    روانشناسی بازار به ما می آموزد که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک معامله گر برای موفقیت باید علاوه بر روش های معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز تسلط داشته باشد. زیرا براساس مطالعات روانشناسی بازار، نقش احساسات در تعیین جریان های بازار و همچنین اهمیت کنترل احساسات در موفقیت فعالیت های مالی افراد غیر قابل انکار است.

    روانشناسی بازار چگونه می تواند برای معامله گران مفید باشد؟

    روانشناسی بازار چگونه می تواند برای معامله گران مفید باشد؟

    شناخت روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه گذار به ما این امکان را می دهد تا بررسی کنیم که آیا در مدیریت سرمایه خود به صورت حرفه ای عمل می کنیم یا سرمایه گذار احساسی هستیم. این به ما به عنوان معامله‌گر کمک می‌کند تا خطاهای شناختی و رفتارهای نادرست خود را اصلاح کنیم و همچنین با درک احساسات فعلی بازار، در مورد فعالیت‌های مالی خود تصمیمات بهتری بگیریم.

    روانشناسی بازار در کدام بازارها کاربرد دارد؟

    روانشناسی بازار برای همه انواع دارایی ها، از سهام و اوراق بهادار گرفته تا فارکس، ارزهای دیجیتال و موارد دیگر کاربرد دارد. می توان گفت از آنجایی که موضوع اصلی روانشناسی مطالعه رفتار و فرآیندهای روانی انسان است و بازیگر اصلی همه بازارها انسان هستند، روانشناسی بازار در همه بازارها مورد استفاده قرار می گیرد.

    کلام آخر

    برای سرمایه گذاران و معامله گران رایج است که احساسات بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر می گذارد و هر معامله گر می داند که دانش روانشناسی بازار و همچنین آشنایی با روش های معاملاتی و مدیریت سرمایه راه موفقیت را باز می کند. تأثیر مستقیم و تنبیهی روانشناسی بازار بر سرمایه گذاری افراد در بازارهای مختلف مالی غیرقابل انکار است. به همین دلیل است که تسلط بر روانشناسی بازار می تواند به معامله گران کمک کند تا با مطالعه کتاب ها و آموزش های مرتبط بهترین تصمیم ها را بگیرند.

    روانشناسی معامله گری چیست؟ + نکات روانشناسی بازار

    موضوع علم روانشناسی، بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان و اهداف آن را می‌توان پیش‌بینی، توصیف، تبیین و کنترل رفتار برشمرد. با توجه به این دو تعریف، وقتی از روانشناسی بازار حرف می‌زنیم، منظور ما بررسی و تسلط کافی بر احساسات در معاملات تحلیل مکانیزم‌ها و الگوهای رفتاری معامله‌گران و فعالان بازارهای مالی است. در روانشناسی بازار، در ابتدا، الگوهای رفتاری معامله‌گران را توصیف و سپس با توجه به این توصیف، پیش‌بینی می‌کنیم که معامله‌گران در زمان‌های مختلف، چه رفتارهایی از خود بروز می‌دهند.

    بسیاری از رفتارهای اشتباه معامله‌گران که باعث می‌شود تصمیماتشان به جای سوددهی منجر به ضرر و خسارت شود، ریشه در روش زندگی آن‌ها از کودکی تا جوانی دارد. این که این الگوهای رفتاری اشتباه با الگوهای رفتاری جدید و صحیح جایگزین شوند، نیازمند آگاهی، آموزش، رعایت اصول و داشتن نظم و انضباط بالا از طرف فرد معامله‌گر است

    در این مقاله قصد داریم با روانشناسی بازار و اهمیت آن و همچنین با انواع رفتارهای معامله‌گران بیشتر آشنا شویم.

    روانشناسی بازار چیست؟

    طبیعتا چالش های زندگی روزمره و اتفاقاتی که حول موضوعات پیرامون می­افتد، احساسات و نگرش‌های مختلفی را در انسان به وجود می‌آورند. برای مثال این که یک فرد یک معامله‌­ای را برای مدتی طولانی نگه می‌دارد، بیانگر آن است که فرد می‌خواهد از بروز زیان اجتناب کند. یکی از موارد بسیار موثر در بازار، رفتار معامله‌گران است. رفتن به سراغ روانشناسی بازار و درک رفتارهای معامله‌گران، تاثیر قابل توجهی در موفقیت افراد در بازارهای مالی خواهد داشت. در واقع می‌توان این‌طور گفت که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک فرد معامله‌گر که می‌خواهد به موفقیت برسد، باید علاوه بر روش‌های معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز مسلط باشد

    در تعریف روانشناسی بازار، از عبارات و توضیحات مختلفی استفاده می‌شود. از جمله این تعاریف می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • روانشناسی بازار احساسی کلی است که بازار در یک زمان مشخص آن را تجربه می‌کند. از عواملی که بر ذهنیت سرمایه‌گذاری افراد تاثیر می‌گذارند، می‌توان به ترسف امید، طمع و انتظارات و شرایط اشاره کرد
    • روانشناسی بازار یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است و به ایده‌ای گفته می‌شود که موضوع مطالعه آن تقابل بین حرکات و وضعیت احساسی اعضای بازار است
    • روانشناسی بازار یک مبحث میان‌رشته‌ای بین اقتصاد و روانشناسی است که عوامل موثر بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی را بررسی می‌کند. به عقیده بسیاری از متخصصان و کارشناسان، نیروی محرکه اصلی در جابجایی بازارهای مالی، احساسات است و نوسانات احساسات سرمایه‌گذاران است که چرخه‌های روانشناختی بازار را ایجاد می‌کند
    • روانشناسی بازار به احساسات غالب بین خریداران و فروشندگان یک بازار مالی در یک بازه زمانی مشخص گفته می‌شود. روانشناسی بازار نیروی بسیار قدرتمندی است که توسط اصول یا رویدادهایی خاص تعریف می‌شود.

    روانشناسی بازار چیست

    تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری

    بالاتر به چند تعریف متداول از روانشناسی بازار اشاره کردیم و گفتیم روانشناسی بازار به احساسی کلی در بین فعالان بازار گفته می‌شود که آنها را به خرید یا فروش سوق می‌دهد. اما تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری در چیست؟

    همان‌طور که گفتیم، روانشناسی بازار به رفتارهای غالب و احساسات کلی تریدرهای بازار در هر برهه از زمان، اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانه‌های مالی و تحلیل‌گران برای توضیح حرکت بازار استفاده می‌شود.

    گفتیم که در روانشناسی بازار، ما با توصیف رفتار کلی یک بازار که تحت تاثیر عوامل عاطفی و شناختی است سر و کار داریم؛ اما در روانشناسی معامله‌گری ضمن اشاره به همین عوامل عاطفی و شناختی، فقط یک فرد را مورد بررسی قرار می‌دهیم. به بیان دیگر می‌توان چنین گفت که روانشناسی معامله‌گری به بررسی رفتارها و جنبه‌های مختلف شخصیتی فرد که بر فعالیت‌های معاملاتی او تأثیرگذار هستند، می‌پردازد. مطالعه کنید: آموزش فارکس از صفر

    چرا روانشناسی بازار اهمیت دارد؟

    گاهی اوقات، وقتی که با نگاهی تکنیکال به بازار نگاه می‌کنیم، درک شرایط بازار آسان به نظر می­رسد. به عنوان مثال، وقتی معامله‌ای که سریع از آن خارج شده‌اید را بررسی می‌کنید، کافی است عوامل تکنیکالی که باعث اقناع شما برای خروج از معامله شده‌اند را دوباره تحلیل کنید. سپس به سراغ اندیکاتورها و ابزارهای معاملاتی متفاوت و مختلف رفته و به مرور زمان نقطه خروج را در یک جای بهتر انتخاب کنید. این مسئله مربوط به زمانی است که ما بازار را تنها با نگاه تکنیکال بررسی کنیم. در حالی که بسیاری از اوقات، حتی داشتن بهترین استراتژی‌های مالی نیز منجر به موفقیت ما نمی‌شود و معاملاتمان را به معاملاتی سودآور تبدیل نمی‌کنند. اینجاست که روانشناسی بازار اهمیت خود را نشان می‌دهد.

    روانشناسی بازار به ما می‌آموزد که هر روند معینی در بازار، ممکن است بیش از آن که به ما سود یا زیان را نشان دهد، بیانگر احساسات لحظه­ ای بازار باشد. همچنین روانشناسی بازار به ما کمک می‌کند تا از خودمان به عنوان یک سرمایه‌گذار، شناختی کافی بدست بیاوریم. آگاهی از روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه‌گذار، به ما این امکان را می‌دهد که بررسی کنیم آیا در مدیریت سرمایه خود حرفه‌ای عمل می‌کنیم یا تریدر احساسی هستیم؟

    برطرف کردن مشکلات فکری و روانی که مانع موفقیت استراتژی‌های معاملاتی ما هستند، کار راحتی نیست. دلیل این امر آن است که مشکلات اصلی روانی پشت تعصبات و موارد بدیهی پنهان شده و در موقعیت‌های مهمی، آسیب‌های زیادی به افراد وارد می‌کند

    نکته دیگری که باید حتما آن را در نظر داشت این است که احساسات افراد، روان ایشان را کنترل می‌کند. بین احساسات، روان افراد و الگوهای رفتاری آن‌ها ارتباطی نزدیک و مستقیم وجود دارد؛ پس بدیهی است که اگر فرد برروی احساسات خود تسلط و کنترل داشته باشد، به نسبت قبل، معاملات بهتری را انجام خواهد داد. به بیان دیگر می‌توان گفت که کنترل احساسات نقشی موثر در موفقیت معامله‌گران خواهد داشت.

    رفتار سرمایه گذارانرفتار سرمایه گذاران

    شاید سرمایه‌گذاران مختلف، همه در پاسخ به این سوال که با چه هدفی وارد بازارهای مالی شده‌اند و سراغ سرمایه‌گذاری آمده‌اند، پاسخی یکسان بدهند: کسب سود بیشتر. اما این تمام پاسخ نیست. دلایل بسیاری وجود دارد که افراد را به سمت فعالیت‌های مختلف می‌کشاند. این قضیه راجع به سرمایه‌گذاری و فعالیت در بازارهای مالی نیز صادق است. خواسته‌هایی در درون ما وجود دارد که گاهی نه‌تنها آن‌ها را ابراز نمی‌کنیم بلکه حتی از وجودشان نیز بی‌اطلاعیم. فعالیت‌های ما همیشه در مسیر اهداف ما متمرکز نیستند بلکه گاهی این فعالیت‌ها برای پاسخ به نیازها و احساسات درونی ماست.عدم آگاهی و اشراف نسبت به این تمایلات و خواسته‌های درونی، می‌تواند باعث شود که خطاهای مختلفی از ما سر بزند. این خطاها اگر به احساسات ما ضربه نزنند، به وضعیت مالی ما قطعا ضربه خواهند زد.

    به طور کلی رفتارهای سرمایه‌گذاران را می‌توان ناشی از 6 احساس مهم دانست؛ احساساتی که باعث می‌شوند معامله‌گر در تصمیمات و رفتارهای خود دچار خطا شود. ترس، طمع، هیجان و اضطراب، امید، ناامیدی و خستگی مجموعه این احساسات هستند که باعث می‌شوند در موقعیت‌های مختلف، معامله‌گران دچار خطا در تصمیم‌گیری و رفتارهای خود شوند. به عنوان مثال ترس از ضرر بیشتر می‌تواند باعث شود که تریدر بعد از تحمل ضرر، دست به اقداماتی بدون برنامه، سریع و هیجانی زده که باعث تحمیل خسارتی مجدد به او شود. یا در مثالی دیگر می‌توان به هیجان و اضطراب اشاره کرد که معمولا نشانگر آن است که فرد در موقعیتی اشتباه قرار دارد یا در حال انجام معامله‌ای است که به ضرر اوست.

    سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟

    آگاهی به رفتارهای مختلف و ریشه‌های احساسی آن‌ها، این توانایی را به فرد می‌دهد تا بتواند بهتر رفتارهای خود را تحلیل کند. این تحلیل رفتارهای شخصی، باعث می‌شود که فرد تصمیمات بهتری گرفته و در زمان‌های بهتری وارد موقعیت‌های سودآور شده یا از موقعیت‌های ضررده خارج شود

    در بازار یک نگرش عمومی وجود دارد که درست برعکس عمل می‌کند. مطابق این نگرش، بهترین فرصت برای خرید آن هنگام است که اکثر مردم ناامید هستند و روند بازار نزولی است، و در نقطه مقابل، بالاترین ریسک مربوط به زمانی است که اکثر فعالان بازار اعتماد به نفس و خوش‌بینی بیش از حدی داشته باشند. چنین نگرش‌ها و قوانینی است که سرمایه‌گذاران را ترغیب می‌کند احساسات بازار را بیشتر درک کنند. اگر چه در عمل، شناسایی موقعیت‌های بهینه کار چندان راحتی نیست اما در نهایت خواندن و درک کردن احساسات بازار، کمک می‌کند تا معامله‌گران مراحل مختلف چرخه‌های روانشناختی بازار را راحت‌تر تشخیص دهند و خرید و فروش‌ها را در موقعیت‌های مناسب‌تری انجام دهند.

    مطالعات روانشناسی بازار

    روانشناسی معامله‌گری ما را با ابعاد متفاوت و گسترده‌ای از ذهن و افکار روبه‌رو می‌کند. اگر می‌خواهیم ساختار ذهنی مناسبی برای معامله‌گر شدن داشته باشیم، باید مرتبا بر روی ابعاد مختلف این مسئله مطالعه و تمرین کنیم. مسائلی مانند زمان مناسب انجام معامله و زمان نامناسب آن، زمان مناسب برای ماندن در معامله و زمان مناسب برای خروج از آن، و سایر مسائلی که معامله‌گران و فعالان بازارهای مالی دائما با آن‌ها روبه‌رو هستند، همه از موضوعاتی هستند که روانشناسی معامله‌گری آن‌ها را بررسی می‌کند اما نظریات روانشناسی بازار و روانشناسی معامله‌گری در ابتدا چگونه و توسط چه افرادی مطرح شد؟ اولین کسانی که نظریه متداول بازار را به چالش کشیده و فرضیات مطرح و مقبول زمان خود را قبول نکردند، آموس توورسکی (اقتصاددان) و دانیل کانمن (روانشناس) بودند. این دو نفر سابقه دریافت جایزه نوبل را در کارنامه خود دارند، اولین افرادی بودند که نظریات متداولی مانند این که تصمیمات انسان در بازار همیشه بر اساس اطلاعات عمومی و اطلاعات مربوط به قیمت‌هاست را نپذیرفتند و با طرح نظریات جدید توانستند در اقتصاد رفتاری پیشگام باشند

    نظریات توورسکی و کانمن متمرکز بر خطاهای سیستماتیکی است که ناشی از سوگیری‌های شناختی هستند. در تعریف سوگیری‌های شناختی می‌توان گفت الگوی تفکر رایجی است که منجر به تصمیم‌گیری غیرمنطقی انسان می‌شود. از جمله این خطاهای شناختی می‌توان به سوگیری تایید اشاره کرد. افرادی که دچار این خطا هستند، به اطلاعاتی که باورهایشان را تایید می‌کند بیش از اندازه بها می‌دهند و اطلاعاتی که مغایر با باورهایشان است را نادیده گرفته یا رد می‌کنند.

    مطالعات توورسکی و کانمن و نظریاتشان که بر شناسایی خطاهای سیستماتیک و سوگیری‌های شناختی متمرکز است، به طرزی گسترده مورد پذیرش واقع شده است. این نظریات برای استراتژی‌های سرمایه‌گذاری، تجارت و مدیریت پرتفوی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

    روانشناسی بازار به ما چه می‌آموزد؟روانشناسی بازار به ما چه می‌آموزد؟

    روانشناسی بازار به ما می‌آمورد که یکی از سه رکن اصلی موفقیت در بازارهای مالی، روانشناسی بازار است. یک فرد معامله‌گر اگر می‌خواهد به موفقیت برسد، باید علاوه بر روش‌های معاملاتی و مدیریت سرمایه، بر روانشناسی بازار نیز مسلط باشد. چرا که مطابق مطالعات روانشناسی بازار، نقش احساسات در تعیین جریان بازار و همچنین اهمیت کنترل احساسات در موفقیت فعالیت‌های مالی افراد انکارناپذیر است.

    روانشناسی بازار چطور می‌تواند به نفع معامله‌گرها باشد؟

    آگاهی از روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایه‌گذار، به ما این امکان را می‌دهد که بررسی کنیم آیا در مدیریت سرمایه خود حرفه‌ای عمل می‌کنیم یا سرمایه‌گذاری احساسی هستیم؟ این مسئله به ما به عنوان یک فرد معامله‌گر کمک می‌کند خطاهای شناختی و الگوهای رفتاری غلط خود را تصحیح کرده و همچنین با درک احساسات جاری در بازار، تصمیمات بهتری برای فعالیت‌های مالی خود بگیریم

    روانشناسی بازار در کدام بازارها کاربرد دارد؟

    روانشناسی بازار برای همه انواع کلاس‌های دارایی از سهام و اوراق بهادار تا فارکس، ارزهای دیجیتال و… کاربرد دارد. می‌توان گفت از آن جایی که موضوع اصلی علم روانشناسی بررسی رفتار و فرآیندهای روانی انسان است و کنشگر اصلی تمام بازارها انسان‌ها هستند، پس روانشناسی بازار در تمام بازارها کاربرد دارد

    جمع‌بندی

    این نکته مورد اتفاق نظر سرمایه‌گذاران و معامله‌گران است که احساسات، بر قیمت‌ها و چرخه‌های بازار موثر است و هر معامله‌گری می‌داند که داشتن آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، در کنار آشنایی با روش‌های معاملاتی و مدیریت سرمایه، مسیر موفقیت را برای او هموارتر خواهد کرد. تاثیر مستقیم و به سزای روانشناسی بازار بر سرمایه‌گذاری افراد در بازارهای مالی مختلف، انکارپذیر نیست. به همین علت است که اشراف بر روانشناسی بازار از طریق مطالعه کتاب‌ها و شرکت در دوره‌های آموزشی مرتبط، می‌تواند برای گرفتن بهترین تصمیم‌ها به معامله‌گران کمک‌کننده باشد.

    روانشناسی بازار فارکس | اهمیت روانشناسی در معاملات فارکس

    با توجه به افزایش روز افزون توجهات به بازارهای موازی همچون فارکس و رمزارزها، داشتن اطلاعات کافی در خصوص این بازارها امری ضروری است. معامله کردن در این بازارها یکی از سخت‌ترین شغل‌هاست که با فراز و فرودهای بسیاری همراه است. شاید تاکنون درباره افرادی که در بازار فارکس فعالیت کرده و به سود زیادی رسیده‌اند و یا افرادی که ضرر و زیان زیادی را در آن متحمل شده‌اند، شنیده باشید. علت اصلی این موفقیت و شکست‌ها را می‌بایست در آگاهی و تجربه افراد نسبت به این بازار جستجو نمود.

    بر این اساس، پیش از اینکه وارد بازار فارکس شوید و معاملات خود را آغاز کنید، بهتر است ابتدا پیش‌نیازهای اساسی معامله و روانشناسی معامله‌گری (Trading Psychology) فارکس را به خوبی بدانید. آگاهی از اصول روانشناسی فارکس به اندازه تمام اطلاعات، استراتژی‌های ورود و خروج، مدیریت سرمایه و تجزیه تحلیل‌هایی که برای یک معامله سودآور به آن نیاز دارید، اهمیت دارد که در مقاله حاضر به آن پرداخته می‌شود.

    فارکس چیست؟

    فارکس از کنار هم قرار گرفتن حروف ابتدایی دو عبارت Foreign و Exchange به معنای بازار تبادل ارزهای خارجی تشکیل شده است. در این بازار افراد به معامله ارزهای خارجی با یکدیگر می‌پردازند. نحوه معامله به صورت جفت‌ارز مثلاً (EUR/USD) است که در واقع نرخ برابری یورو در برابر دلار آمریکا می‌باشد. بر این اساس، به صورت گردشی وقتی شما ارزی را می‌خرید، در همان لحظه ارز دیگری را فروخته‌اید.

    یکی از جذابیت‌های این بازار فعالیت 24 ساعته آن طی پنج روز هفته (دوشنبه تا جمعه) می‌باشد. همچنین در اختیار قرار دادن اهرم‌های بالای معاملاتی بر روی موجودی حساب‌ها، امکان جذاب دیگری است که می‌توان از آن بهره‌مند شد. علاوه بر موارد ذکر شده، گستردگی جفت‌ارزهای قابل معامله و نیز امکان باز کردن پوزیشن‌ها در هنگام صعود (Buy) و نزول (Sell)، می‌تواند قابلیت سودآوری این بازار را به حداکثر برساند.

    اهمیت روانشناسی در معاملات فارکس

    به طور معمول آغاز کردن هر فعالیت تا رسیدن به نتیجه مطلوب، با رنج و سختی همراه است. اگر ابعاد مختلف کاری که می‌خواهید انجام بدهید را به خوبی بشناسید آموزش‌های لازم را دریافت کرده باشید، با سرعت بیشتر و خطای کمتری به موفقیت دست خواهید یافت.

    بنابر نظر عموم تریدرهای خبره این بازار، تصور اینکه با معامله در فارکس بدون داشتن دانش کافی، می‌توان در تسلط کافی بر احساسات در معاملات تسلط کافی بر احساسات در معاملات مدت زمانی کوتاه به ثروتی هنگفت دست یافت، امری نادرست می‌باشد. هرچند که این بازار قادر است تا سود زیادی را در مدت کوتاهی نصیب شما کند، اما بدیهی است که تداوم این سودها نیازمند آشنایی کامل با آن و تسلط بر اصول روانشناسی بازار است.

    شاید افراد مبتدی در هنگام شروع با موفقیت‌هایی رو به رو شوند، اما بدون شک این موفقیت‌ها، تا زمانی که به طور کامل آموزش‌های لازم را دریافت نکنند، دوام چندانی نخواهد داشت. در واقع یک شبه نمی‌توان ره صد ساله را طی کرد. رسیدن به اهداف، مستلزم صبر و یادگیری مداوم و داشتن تسلط بر هیجانات و کنترل احساسات می‌باشد.

    5 اصل اساسی در روانشناسی بازار فارکس

    سرمایه‌گذاران برای کسب سود بیشتر و رسیدن به اهداف خاصی که در نظر دارند، نیازمند شناخت کامل روانشناسی بازار هستند. معامله‌گران در هر لحظه باید به نگه داشتن یک پوزیشن، بستن آن و یا تصمیم به باز کردن پوزیشن جدید فکر کنند. همه این موضوعات می‌توانند افکار معامله‌گران و تصمیمات آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهند. برای اینکه یک تریدر بتواند رفتار بازار را سریع‌تر پیش‌بینی کند، بهتر است درک کاملی از روانشناسی بازار فارکس داشته باشد. بر این اساس، در ادامه، 5 اصل مهم روانشناسی فارکس که تسلط بر آن کمک شایانی به بهبود روند معاملات در این بازار خواهد نمود، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

    1.اهداف و تصمیمات خود را ارزیابی کنید

    معامله‌گران معمولاً به دلیل عدم داشتن مهارت‌های روانشناختی مناسب و کنترل احساسات خود، دست به معاملاتی می‌زنند که اغلب منجر به ضرر و زیان می‌شود. برای اتخاذ یک پوزیشن درست باید مهارت تصمیم گیری را بیاموزید. این مهارت با کسب تجربه در افراد بهتر می‌شود. ابتدا باید هدف خود را مشخص کنید. سپس با جمع‌آوری اطلاعات ضروری و بررسی آن‌ها و عواقبی که تصمیم شما در پی خواهد داشت، بهترین تصمیم را اتخاذ کنید. در این راه باید استراتژی درستی داشته باشید تا ذهن شما را در یک مسیر صحیح قرار دهد و به تصمیماتتان لطمه نزد. با تصمیم‌گیری صحیح که منشا آن یک استراتژی مناسب است، می‌توانید در بازار فارکس موفق‌تر عمل کرده و روی ارزیابی‌های خود سرمایه‌گذاری کنید.

    2.کنترل احساسات خود را بدست بگیرید

    یکی از موارد مهم در روانشناسی بازار فارکس، کنترل احساسات است. احساسات کنترل‌نشده مانند ترس می‌تواند منجر به شکست شما شود. ترس باعث ازدست دادن فرصت‌ها می‌شود. اگر پولی که برای معامله به فارکس تزریق کرده‌اید، همه‌ یا بخش اعظمی از پول شماست و در واقع توانایی از دست دادن آن را ندارید، ممکن است به راحتی در این راه شکست بخورید و پول زیادی ازدست بدهید. پس از گرفتن قرض و وام برای معامله کردن پرهیز کنید.

    هر گونه احساسات شدید، حتی با یک دید کاملاً مثبت، می‌تواند باعث بروز اشتباه شود. بازار فارکس پیچیده‌تر از آن چیزی است که گمان می‌کنید. نباید مانند یک قمارباز به راحتی ریسک کنید. در زمان معامله باید آرامش خود را حفظ کرده و به خوبی بازار را بررسی کرده باشید. استرس و پشیمانی ذهن شما را به مرور خسته می‌کند. تمام ذهن خود را روی سود یا ضرر حاصل از یک معامله قرار ندهید و نتیجه را بصورت کلان ببینید. هیچ راهی وجود ندارد که با تکیه بر آن بتوان گفت یک معامله قطعاً سود ده است. بنابراین بر روی استراتژی خود تمرکز کنید و نقاط ضعف و قوت خود را بیابید. ممکن است اکنون نتیجه‌ای نگیرید، اما با گذشت زمان و کسب تجربه، از میزان اشتباهات شما کاسته شده و این امر منجر به موفقیت شما خواهد شد.

    3.تمرین را فراموش نکنید

    تمرین کردن باعث می‌شود که شما حرکات بازار را بهتر بشناسید و عادات خوب ترید کردن را در خود پرورش دهید. بازار فارکس این امکان را به شما می‌دهد که به صورت دمو، بدون اینکه سرمایه خود را به خطر بیندازید، برای یادگیری بیشتر معامله کنید. معامله با حساب دمو به شما کمک می‌کند تا تمرین کنید و اصول و مهارت‌های معامله‌گری در بازار را فرا بگیرید. اگر مبتدی هستید از معامله به صورت دمو غافل نشوید و پس از آن سرمایه‌گذاری را با مبالغ کم آغاز کنید.

    باید استراتژی مناسبی را با در نظر گرفتن هدف سرمایه‌گذاری، بازه زمانی معامله و تعیین حد سود و ضرر بیابید. به استراتژی‌ها و تحلیل های خود پایبند باشید. اگر به هدفی که می‌خواستید رسیدید، سود تسلط کافی بر احساسات در معاملات خود را گرفته و از آن خارج شوید. کسانی که برای رسیدن به سود بیشتر همه چیز را رها کرده و طمع می‌کنند، غالباً موفق نمی‌شوند. زیرا طمع جایی در بازار فارکس ندارد.

    4.اعتماد به نفس بیش از حد ممنوع

    داشتن اعتماد به نفس در هنگام معاملات در بازار فارکس، بسیار ضروری است. این اعتماد به نفس زمانی به شما کمک می‌کند که به استراتژی خود پایبند باشید. اگر با نظم و انضباط، تحلیل‌های خود را دنبال کنید به موفقیت خواهید رسید. اعتماد به نفس بیش از حد زمانی اتفاق می‌افتد که معامله‌گر موفقیت‌های قابل توجهی کسب کرده و سرخوش از این موفقیت‌ها بدون رعایت کامل استراتژی خود دست به معاملاتی با ریسک بالا می‌زند. از آنجایی که بازار پیچیده و غیر قابل پیش‌بینی است، این ریسک کردن ممکن است ضررهای زیادی را تحمیل کرده و باور معامله‌گر برای موفقیت را به شدت کاهش دهد.

    5.صبور باشید و از طمع دور بمانید

    اینکه در بازار فارکس می‌توان سود زیادی بدست آورد، شایعه نیست، اما بی‌صبری و هیجانی عمل کردن هم باعث می‌شود که شما ضرر کنید. برخی از کاربران وقتی ضرر می‌کنند، بلافاصله روحیه خود را از دست می‌دهند. در این شرایط یا می‌خواهند با معاملات سنگین از بازار انتقام بگیرند یا اینکه این کار را به طور کلی کنار بگذارند. این تصور نیز که باید برای رسیدن به موفقیت هر روز معامله کنید، اشتباه است. معاملات پی در پی باعث تصمیم‌گیری‌های هیجانی می‌شود. یعنی با رسیدن به مقدار کمی سود یا ضرر دست به فروش و خرید می‌زنند و در نتیجه به آن هدفی که در نظر دارند، نرسیده و نا‌امیدی وجودشان را فرا می‌گیرد.

    شما می‌توانید تنها با یک معامله درست در طول هفته به آن سودی که در انتظارش بودید، دست پیدا کنید. صبور باشید و با تسلط بر خود، اشتباهاتتان را بیابید. از همان ابتدای خرید متناسب با تایم فریم ورودتان، ذهن خود را برای مدت زمان معینی آماده نگهداری پوزیشن کنید. برای رسیدن به نتیجه مطلوب به تجزیه و تحلیل‌هایتان ادامه دهید تا تسلط بیشتری برمعاملات خود داشته باشید.

    جمع‌بندی

    بازار فارکس، یک بازار جهانی 24 ساعته است که کاربرانی از سراسر جهان از جمله بانک‌های بزرگ در آن فعالیت دارند. این بازار هیجانات زیادی دارد و تنها با چند کلیک می‌توان میلیون‌ها دلار پول بدست آورد. همین امر شما را برای فعالیت در این بازار وسوسه می‌کند.

    برای موفقیت در این بازار ابتدا باید کاملاً با آن آشنا شده و فارکس را مانند یک کسب‌وکار جدی بگیرید. همانطور که درباره روانشناسی بازار فارکس صحبت کردیم، شما باید بر افکار و احساساتتان مسلط باشید تا بتوانید به درستی معامله کنید. یک ذهنیت مثبت بسازید و با هر ضرر و زیانی زانوی غم بغل نگیرید. نتیجه را بر اساس برآیند معاملاتتان ارزیابی کنید و نه تنها بر اساس سود یا ضرر یک معامله!

    بهترین منبع برای شناسایی عادت‌های روانشناسی یک تریدر، خود اوست و جایی که این عادات در آن مکتوب شده، تاریخچه معاملاتش می‌باشد. با مراجعه به تاریخچه می‌توان معاملات را آنالیز کرده و نقاط ضعف و قوت خود را بیابيد. بررسی تاریخچه معاملات یک راهکار برای جلوگیری از رفتارهای هیجانی و احساسی است.

    افکارتان را متمرکز کنید. اعتماد بنفس بیش از حد و طمع، شما را از رسیدن به اهدافتان بازمی‌دارد. در مقابل، عدم خود باوری و نداشتن اعتماد بنفس، باعث می‌شود که در بازار بزرگ فارکس از رقبای خود جا بمانید. شما برای موفقیت، به پیروزی‌های بزرگ و هیجان‌انگیز نیازی ندارید، بلکه به یک استراتژی منسجم نیاز دارید که همواره به آن پایبند بمانید. نباید انتظار داشته باشید که بازار همیشه به سمت مطلوب شما حرکت کند. باید برای شرایط مختلف بازار استراتژی‌های مختلفی داشته باشید، تا زمانی که در یک وضعیت جدید قرار گرفتید بتوانید به بهترین نحو با آن مواجه شوید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.