معامله icmbrokers با الگوی ستاره شامگاهی
معامله icmbrokers با الگوی ستاره شامگاهی
الگوی ستاره شامگاهی یک الگوی سه کندلی است که سیگنالی از تغییر جهت در بازار ارائه میکند و به طور رایجی برای معامله فارکس به کار گرفته میشود.
شناسایی صحیح تغییر جهت ها در هنگام معامله در بازارهای مالی ضروری است زیرا این به معامله گران اجازه میدهد که در ابتدای یک تغییر جهت ترند احتمالی، وارد معامله شوند.
الگوی ستاره شامگاهی (The Evening Star Pattern) در واقع یک الگوی تغییر جهت نزولی است که در قله یک ترند صعودی ایجاد میشود.
این الگو خبر از آهسته شدن اندازه حرکت صعودی در بازار میدهد و سپس یک حرکت نزولی سنگ بنای یک ترند نزولی جدید را مهیا میکند.
چطور یک الگوی ستاره شامگاهی را تشخیص دهیم؟
شناسایی ستاره شامگاهی در چارت های فارکس پیچیده تر از صرفا شناسایی سه کندل مربوط به آن است.
در واقع باید درک صحیحی از حرکت قیمتی قبل از شکل گیری الگو داشته باشید و به طور کلی این موارد را دنبال کنید:
1 – وجود یک ترند صعودی در بازار: بازار باید حداکثرها ستاره صبحگاهی در برابر ستاره شامگاهی و حداقل های بالاتر از خود نشان دهد.
2 – کندل صعودی بزرگ: کندل صعودی بزرگ نتیجه فشار خرید زیاد است و ادامه ترند صعودی را نشان میدهد.
در این نقطه معامله گر تنها باید به دنبال معاملات خرید باشد چون مدرکی از یک تغییر جهت در بازار دیده نمیشود.
3 – کندل صعودی یا نزولی کوچک: کندل دوم یک کندل کوچک و در بعضی مواقع یک کندل دوجی است که اولین نشانه از قدرت افتادن ترند صعودی است.
4 – کندل نزولی بزرگ: اولین نشانه واقعی فشار فروش در این کندل نمایان میشود. در بازارهای غیر فارکس این کندل از بسته شدن کندل قبلی به سمت پایین شکاف پیدا میکند و از ترند نزولی جدید خبر میدهد.
5 – حرکت قیمتی بعدی: پس از یک تغییر جهت موفق، معامله گران حداکثرها و حداقل های پایینتری را مشاهده میکنند اما همیشه باید مواظب باشند و از مدیریت ریسک بهره ببرند.
چطور با ستاره شامگاهی در آی سی ام بروکرز معامله کنیم؟
الگوی ستاره شامگاهی را در یک چارت قیمتی برای جفتارز EUR/GBP تصور کنید. زمانی که الگو کامل میشود، معامله گران میتوانند به دنبال ورود به بازار از زمان باز شدن کندل بعدی باشند.
معامله گرانی که محافظه کارتر هستند میتوانند ورود خود را به تاخیر اندازه پس از حرکت نزولی بیشتر و قدرتمندتر شدن ترند نزولی ، وارد معامله شوند.
هدف کسب سود را میتوانید در سطح قبلی حمایت یا سطح ثبات قیمتی قبلی اعمال کنید و توقف ضرر را بالاتر از سوئینگ بالای اخیر قرار دهید.
تحلیل تکنیکال ۲۶ (الگوی کندل استیک ستاره عصرگاهی)
الگوی ستاره عصرگاهی (evening star) که به آن ستاره شامگاهی نیز گفته میشود یکی از الگو های کندل استیک بازگشتی به حساب می آید که روند صعودی را به یک روند نزولی تغییر میدهد.
اجزای الگو
الگوی ستاره عصرگاهی از سه عدد کندل استیک تشکیل شده است؛ کندل استیک اول یک کندل صعودی با بدنه بزرگ میباشد، کندل دوم فرقی نمیکند صعودی و یا نزولی باشد ولی باید بدنه کوچک و سایه های کوتاهی داشته باشد همانند یک ستاره کوچک، کندل سوم در این الگو یک کندل بلند نزولی است که بازگشتی شدن و نزولی شدن روند را به ما نشان میدهد.
محل شکل گیری
محل تشکیل این الگو در انتهای روند های صعودی میباشد که ممکن است کندل اول این الگو منجر به ایجاد سقف قیمتی جدیدی نیز باشد.
اعتبار الگو
اگر بین کندل اول و دوم یک گپ صعودی وجود داشته باشد اعتبار بیشتری به الگو میدهد. همچنین اگر کندل روز دوم نزولی باشد نیز اعتبار بیشتری پیدا میکند. اگر بین کندل دوم و سوم نیز یک گپ قیمتی نزولی وجود داشته باشد و کندل سوم نیز نزول بیشتری (تقریبا به اندازه تمام کندل اول) داشته باشد، الگوی ما قوی تر و معتبر تر میشود.
کلام آخر
تحلیلگران بازار و معامله گران پس از مشاهده الگوی ستاره عصر گاهی در انتها یک روند صعودی دست به باز کردن یک پوزیشن کوتاه مدت نزولی میزنند تا بتوانند از این طریق صاحب سود شوند، شما نیز میتوانید از این الگو در تحلیل های خود به همراه ابزار های کمکی دیگر استفاده کنید.
ستاره صبحگاهی در برابر ستاره شامگاهی
الگوهای کندل استیک برای معاملات وابسته به تحلیل تکنیکال ابزار مهمی به شمار می آیند. یاد گرفتن تشخیص این الگوها به معامله گران اجازه می دهد تا روندهای احتمالی بازار را شناسایی کنند و بر اساس این تحلیل ها تصمیمات معاملاتی خود را بگیرند. الگوهای کندل استیک مختلفی وجود دارند که می توانند حرکت های صعودی یا نزولی قیمت ها را نشان دهند. این مقاله به طور خلاصه به توضیح الگوهای کندل استیک می پردازد و سپس 10 الگوی برتر و ضرروی برای همه معامله گران را معرفی می کند.
الگوی کندل استیک (شمعی) چیست؟
کندل استیک یک میله جداگانه در نمودار است که حرکت قیمت یک دارایی خاص را در یک بازه زمانی معین نشان می دهد. اطلاعاتی که کندل استیک ارائه می دهد شامل قیمت باز شدن، بالاترین قیمت، پایین ترین قیمت و قیمت بسته شدن در آن بازه زمانی است.
الگوهای کندل استیک با بررسی یک یا چند کندل در نمودار به معامله گران وابسته به تحلیل تکنیکال در پیش بینی حرکات آتی و الگوهای قیمتی دارایی های مالی (مانند جفت ارزها، سهام و غیره) کمک می کنند. الگوهای کندل استیک در نمودار این دارایی ها قابل رویت هستند و برای تحلیل بازار مورد استفاده قرار می گیرند. مقالات ما در مورد تشخیص الگوهای کندل استیک آغازی بی نظیر برای یادگیری نحوه شناسایی و تحلیل کندل های نمودار جهت داشتن معاملات سودده است.
الگوهای کندل استیک می توانند صعودی یا نزولی باشند
به منظور تشخیص و اعمال متداول ترین الگوهای کندل استیک در استراتژی های معاملاتی، معامله گران باید بدانند که چگونه این الگوها می توانند بر جهت بازار (روند) تأثیر بگذارند. جدول های زیر دو نوع اصلی حرکت های قیمت که توسط کندل استیک ها مشخص می شوند را خلاصه می کنند. بسیاری از این الگوها در لیست 10 الگوی برتر ما درج شده اند.
«ستارهی صبحگاهی» و «ستارهی شامگاهی» چه هستند؟
گنبد مينا/ در اصل، عناوين «ستارهي صبحگاهي» و «ستارهي شامگاهي» تنها براي نورانيترين سياره يعني سيارهي زهره(ناهيد) به کار ميرفتند. سيارهي زهره بسيار درخشانتر از ستارههاي حقيقي آسمان بوده، چشمک نميزند بلکه با نوري ثابت و نقرهفام نورافشاني ميکند. رصدگران باستاني که به حرکت ناهيد نسبت به ستارگان پسزمينهاش( هنگام صبح در افق شرقي و هنگام غروب در افق غربي بود) پي برده بودند، خيلي زود متوجه سيار بودن اين سياره شدند. نيکولاس کاميل فلاماريون، ستارهشناس فرانسوي در اواخر قرن ۱۹ و اوايل قرن ۲۰ از سيارهي زهره ستاره صبحگاهی در برابر ستاره شامگاهی با نام «ستارهي شبان(چوپان)» ياد ميکرد، خود من(نويسنده) سيارهي ناهيد را «نور شبِ آسمان» مينامم. حال، اگر تنها ناهيد را در نظر بگيريم، فهم ريشهي عناوين ستارهي صبحگاهي و ستارهي شامگاهي آسانتر ميشود. البته، ناهيد تنها سيارهي سيار در آسمان نيست، چهار سيارهي ديگر نيز قابل مشاهده با چشم غيرمسلح هستند(پنج سياره، اگر اورانوس را هم که در شب هاي صاف و تاريک به سختي ديده ميشود حساب کنيم). اما تفاوت اين است که، با استثنا قائل شدن براي سيارهي مشتري و در اوقات خاصي نيز سيارهي مريخ، هيچ سيارهي ديگري رفتار ناهيد را از خود نشان نميدهد. گرچه، از زماني به بعد عناوين ذکر شده به صورت جمع مورد استفاده قرار گرفتند تا چهار سيارهي ديگر نيز با عناوين «ستارگان صبحگاهي» و «ستارگان شامگاهي» شناخته شوند. در هفتهي پيش رو(امروز ۲۰ بهمن ۹۴) هيچ ستارهي شامگاهي نداريم و تنها ستارهي صبحگاهي خواهيم ديد. تفاوت ميان اين دو اصطلاح بسيار دقيق است. براي مثال، طلوع در مشرق ميان ساعات ۱۹:۳۰ و ۲۰:۳۰ به وقت محلي متعلق به سيارهي مشتري ميباشد. اين سياره بين ساعات ۰۱:۳۰ تا ۰۲:۳۰ بامداد به اوج ارتفاع خود در آسمان جنوبي رسيده و هنگام پايين رفتن در افق غربي هنگام سپيدهدم همچنان قابل مشاهده است. بنابراين اين سيارهي غولپيکر در طول شب در موقعيت خوبي براي رصد قرار داشته و ميتوان تغييرات نوارهاي ابري و چهار قمر آن را مشاهده کرد. حال که مشتري براي بيشتر ساعات شب بالاي افق ميباشد واجد شرايط براي دارا بودن عنوان «ستارهي شامگاهي» است، گرچه دقيقا به همين علت نيز ميتوان به آن عنوان «ستارهي صبحگاهي» را داد. سيارهي بعدي که ميتوان مشاهده کرد مريخ است که پس از ساعت ۰۰:۳۰ به وقت محلي طلوع ميکند و هنگام طلوع خورشيد در حال عبور از نصفالنهار جنوبي ميباشد. بنابراين سيارهي سرخ بايد يک ستارهي صبحگاهي باشد. براي سيارات عطارد و زهره هيچگاه چنين ابهامي وجود ندارد، زيرا سيارات ذکر شده هيچموقع در آسمان فاصلهي چندان زيادي از خورشيد نميگيرند. در حقيقت، در دوران پيش از ظهور مسيح، اين دو سياره دو هويت -دو اسم- داشتند، زيرا هنوز اين موضوع درک نشده بود که اين سيارات به نوبت و بصورت متناوب در طرفين خورشيد ظاهر ميشوند. عطارد هنگامي که بعنوان يک ستارهي صبحگاهي ميدرخشيد با نام آپولو و زماني که در آسمان شامگاهي ظاهر ميگشت با نام عطارد(Mercury) خوانده ميشد. سيارهي زهره هنگام صبح با نام Phosphorus و هنگام شب به نام Hesperus خوانده ميشد. بايد از جناب فيثاغورث تشکر کنيم که حوالي قرن ۵ پيش از ميلاد متوجه شد که فسفروس و هسپروس در حقيقت يکي هستند. به علت اينکه سيارات عطارد و زهره در مدار نزديکتري نسبت به مدار زمين به دور خورشيد ميگردند، اين سيارات با عنوان « سيارات داخلي» شناخته ميشوند. کشيدگي به زاويه ميان خورشيد و سياره آنطور که از زمين قابل مشاهده است گفته ميشود. هنگامي که عطارد يا زهره کشيدگي غربي با خورشيد دارد، ستارهي صبحگاهي بوده و زماني که کشيدگي شرقي دارد ستارهي شامگاهي ميباشد.
«ستارهي صبحگاهي» و «ستارهي شامگاهي» چه هستند؟ سيارات متفاوتي بسته به موقعيتشان نسبت به زمين و خورشيد ممکن است باهم در آسمان صبحگاهي و شامگاهي ديده شوند. Jim Gemmel در ۱۰ مارس ۲۰۱۲ اين تصوير را از مشتري و ناهيد به ثبت رسانده است.
عبور در مقابله اين قانون براي سياراتي که دورتر از مدار زمين به دور خورشيد ميگردند نيز صادق است، اين سيارات که مريخ، مشتري و زحل هستند «سيارات خارجي» ناميده ميشوند. هنگامي که يک سيارهي خارجي با خورشيد در محل يکساني از آسمان قرار دارد يعني در مقارنه است. زماني که يک سياره خارجي دقيقا مقابل خورشيد در آسمان قرار گرفته- يعني هنگامي که زمين و يک سيارهي خارجي هرکدام در يک طرف خورشيد قرار دارند ولي هرسه در يک خط هستند- آن سياره يک ستارهي صبحگاهي ناميده ميشود. در زمان مقابله، سيارهي مورد نظر هنگام غروب خورشيد طلوع کرده و زماني که خورشيد طلوع ميکند غروب مينمايد. از آن زمان به بعد، هنگامي که روز تمام ميشود اين سياره طلوع کرده يا از قبل در آسمان حضور دارد و يک ستارهي شامگاهي ناميده ميشود. بنابراين، اگر با اين نامگذاري جلوتر برويم، سيارهي زحل در تاريخ ۳ ژوئن- ۱۴خرداد ۱۳۹۵ و سياره مشتري در تاريخهاي ۸ مارس- ۱۸ اسفند و ۲۲ مه- ۲ خرداد ۱۳۹۵ وارد مقابله شده و ستارهي شامگاهي ميشوند با اينکه قبلا گفتيم سيارات مشتري، مريخ و زحل پيش از تاريخ مقابلهشان هنگام شب نيز در آسمان قابل مشاهده هستند اما تا آن زمان، تمام اين سيارات ستارگان صبحگاهي ناميده ميشوند.
ستاره صبحگاهی در برابر ستاره شامگاهی
سیاره عطارد ( ستاره صبحگاهی و شامگاهی)
- نمایش حالت پرینت
امیرنظام امیری
نام: امیرنظام امیری
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۱/۱/۱۷ - ۲۳:۵۲
پست: 19 -->
سپاس: 14
جنسیت:
سیاره عطارد ( ستاره صبحگاهی و شامگاهی)
پست توسط امیرنظام امیری » یکشنبه ۱۳۹۱/۱/۲۰ - ۰۰:۳۶
عطارد اولين همسايهي خورشيد و نزديكترين سياره به خورشيد ميباشد. عطارد بعد از پلوتون كوچكترين سيارهي منظومهي شمسي است. فاصلهي اين سياره تا خورشيد متوسط برابر 58 ميليون كيلومتر ميباشد و تقريباً كاملاً كروي شكل است.
رصد كردن اين سياره كمي مشكل است. بهترين حالت براي رصد كردن عطارد در هنگام غروب خورشيد در غرب و يا هنگام طلوع خورشيد در شرق است. هر 88 روز يك بار به دور خورشيد ميچرخد ولي چرخشش به دور خود بسيار آهسته انجام ميگيرد و اين كار هر 59 روز يكدفعه انجام ميشود. از اين رو آن قسمتي از عطارد كه رو به خورشيد ميباشد دمايي برابر 430 درجهي سليسيوس دارد و آن قسمتش كه رو به تاريكي است 170- درجهي سليسيوس اختلاف دمايي دارد. امّا با وجود آن كه به خورشيد بسيار نزديك است، امّا در حدود 6 تا 9 درصد نور جذب شدهي خورشيد را بازتاب ميكند. قطر آن در استوا 4878 كيلومتر ميباشد و داراي چگالي 43/5 ميباشد. (بعد از زمين، دومين سيارهي چگالنده است) به خاطر چگالي به اين زيادي نسبت به جثهي كوچكش شبيه يك گوي سيماني است. عطارد داراي پوستهاي ساده و سبك دارد ولي هستهاي بسيار ضخيم و سنگين را دارا ميباشد. پوستهي عطارد احتمالاً از سنگهاي سيليكاتهاي سبك است، ولي هستهي آن و يا به عبارتي قسمت داخلي آن از آهني كه فلزي سنگين است ميباشد. دانشمندان احتمال ميدهند كه در دورانهاي پيدايش منظومهي شمسي، زماني كه سياركهاي سنگي بزرگي در نواحي دروني منظومهي شمسي سرگردان بودند در عطارد به صورت بمباران ريزش كردند و حتي قسمت فوقاني عطارد به خاطر چنين برخوردي از آن جدا شده است. نيروي جاذبه در عطارد بسيار كم است و در حدود يك سوم جاذبهي زمين ميباشد. اگر شخصي در زمين داراي نه كيلوگرم وزن ميباشد، در عطارد داراي 3 كيلوگرم وزن خواهد بود.
نام ديگر سيارهي عطارد سيارهي «تيزپا» ميباشد. به خاطر اين كه جابهجايي آن در آسمان از شرق به غرب و از غرب به شرق بسيار سريع است، مردمان مصر و هند و يونان آنها را به دو جسم سماوي متفاوت ميدانستند. آنها تصور ميكردند كه يكي از آنها ستارهي صبحگاهي (در هنگام طلوع خورشيد) و ديگري ستارهي شامگاهي (در هنگام غروب خورشيد) ميباشد. آنها ستارهي صبحگاهي خود را «آپولون» و ستارهي شامگاهي را «هِرِس» ميناميدند.
فيثاغورث در قرن ششم قبل از ميلاد، احتمالاً اين موضوع را كه هر دوي آنها بايد يك جرم سماوي باشند را ميدانسته است. اخترشناسان روم اين پديده را كاملاً ميدانستند و آن را «مِركوري» ميناميدند.
طبق يافتههاي ماهوارهي ارسال شدهي مارينر 10 در سال 1973 سيارهي عطارد فاقد قمر ميباشد، همچنين از عكسهاي ارسالي آن وجود گودالها و درّههاي فراواني نشان دهندهي برخورد سياركها و يا ساير اجرام كيهاني است به وضوح ديده ميشود. همچنين ذرّات ريز متخلخل هم در آن ديده ميشود. از اين رو به خاطر وجود گودالهاي فراوان آن شبيه به ماه است.
جو عطارد بسيار رقيق است و سرشار از هليوم ميباشد. البته موادّي چون سديم، اكسيژن، پتاسيم و هيدروژن وجود ستاره صبحگاهی در برابر ستاره شامگاهی دارد. البته به خاطر فشار جو آن كه مليياردها بار كمتر از فشار جو زمين است، احتمال وجود اين مواد كمي با ترديد روبهرو است.
جالب است بدانيد كه حفرههاي شناخته شده بر روي عطارد همگي داراي اسم هستند. در ابتدا قرار بود كه نام حيوانات و گياهان روي آنها گذاشته شود ولي با اين موضوع به شدّت مخالفت شد و اكنون نام شخصيتهاي بزرگ بر آن گذارده ميشود. سيارهي عطارد هر چند گاهي بين زمين و خورشيد قرار ميگيرد كه به آن حالت «گذار» گويند.
زمين در هر سال كه 365 روز طول ميكشد يك دور كامل به دور خورشيد ميزند. اين در حالي است كه سيارهي عطارد در اين مدّت زماني 4 بار خورشيد را در مدار خودش دور ميزند، ولي علّت آن كه چرا ما نميتوانيم شاهد اين نور باشيم به خاطر اين است كه مدارهاي عطارد و زمين بر يكديگر منطبقاند ولي مدار عطارد نسبت به زمين در دايرهالبروج داراي 7 درجه انحراف است. در يك قرن در حدود 13 بار گذار وجود دارد كه در اصطلاح نجومي به مقارنه در مقابل خورشيد نيز مشهور است.
براي رصد كردن عطارد با چشم غيرمسلح آن همانند ستارهاي پرنورتر از هر ستاره به غير از خورشيد ميباشد.
همچنين براي رصد كردن آن با تلسكوپ همانند شيء سفيدي ميماند و تعداد زيادي علائم سطحي خاكستري رنگ در آن ديده ميشود. همچنين دهانهي سطح عطارد كه به قطر 1300 كيلومتر است حوضچهي كالوردين ناميده ميشود.
دیدگاه شما